امیررضا توکلی
قرآن کریم به خوبی نشان می دهد که سنت الهی بر نابودی طاغوت در اوج گردن کشی و ظلم آن است. فرعون در اوج طغیان و اقتدار خویش برای بقای حکومتش سر از تن طفلان می برید. در نهایت اما موسی نبی، با تقدیر الهی نه در فرسنگ ها دورتر از مصر، بلکه در دامان خود فرعون رشد پیدا کرد و فرعون از آن جایی که فکرش را نمی کرد به دست قدرت الهی به هلاکت رسید. حالا این روزها سرکشی رژیم صهیونیستی و کشتن ده ها هزار زن و کودک بی گناه و مظلوم، برخی را به چرتکه انداختن وادار کرده و می گویند که حزب ا... یا دیگر گروه های مقاومت شانسی در برابر تل آویو ندارند. آنان که چشم به هیمنه پوشالی طاغوت دارند از حمایت های بی چشمداشت واشنگتن از اسرائیل سخن به میان آورده و نابودی این رژیم آپارتاید را غیر ممکن تلقی می کنند. مع الاسف گرد این سیاهفکری و نا امیدی به جمع های مومنانه و حزب اللهی مان هم رسیده و حتی برخی از تحلیل گران حوزه مقاومت با شهادت تعدادی از فرماندهان حزب ا... و به ویژه سید مقاومت،سید حسن نصرا... رنگ و بوی جوهر قلمشان فرق کرده است.
اما ما چرا فراموشمان شده خدایی هم هست؟! مگر نه این که قرآن کریم بارها و بارها به مومنین یاد آور می شود که رمز موفقیت آنان در برابر طاغوت، ایمان آنان است و نه سلاح آنان. تمام تفاوت جنگ بدر و جنگ احد در همین خلاصه می شود که در نبرد نخست اتکای مسلمانان به قدرت و حمایت الهی بود و پیروز شدند و در نبرد دوم توجه آن ها به دنیا معطوف شد و شکست خوردند.
خدای نصرا...، حیالقیوم است.
زنده بوده و زنده است و زنده خواهد بود...
به درستی که مسیر پیروزی الهی نه به بمب های فسفری کار دارد و نه به تانک های مرکاوا! کافی است ترس به جان صهیونیست ها بیفتد، آن گاه همان طور که خدای متعال وعده داد، خواهیم دید که با دستان خود همه سلاح ها و خانه هایشان را خراب خواهند کرد. فرمول پیروزی الهی از دو دوتا چهار تا کردن های ما نمی گذرد؛ همان طور که امام(ره) ما را متوجه کرد، وقتی بسیج و سپاه و ارتش همه در خوابند تو به چشم می بینی که شن های بیابانِ طبس مامور می شوند تا یک ابر قدرت را بی حیثیت کنند و خاکسترهای کماندوهای آمریکایی را به باد دهند. آری اگر نصرت الهی در میان باشد - که حتما هست- فقط حزب ا... لبنان برای شکست اسرائیل کافی است که فرمود: «کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بإِذْنِ اللَّهِ» رهبر انقلاب نیز در پیام اخیر خود بر این وعده الهی تاکید کردند و گفتند: «سرنوشت این منطقه را نیروهای مقاومت و در رأس آنان حزبا... سرافراز رقم خواهد زد...» ما جوانان نیز که آزادی خرمشهر را ندیده بودیم؛ خودمان به چشم خویش دیدیم حزب اللهی که تازه در حال جوانه زدن بود و به بلوغ نظامی این روزهایش هم نرسیده بود، در سال 2006 چگونه بینی اسرائیل را به خاک مالید! امید به قدرت الهی رمز موفقیت مومنان است، شاه کلیدی که نباید آن را فراموش کرد. باید منتظر ماند که « والعاقبة للمتقین»
سیدعبدالله متولیان
الف ـ عملیات طوفان الاقصی، علیه رژیم صهیونیستی نقطه شروع هزیمت و فروپاشی این رژیم محسوب میشود. طی یک سال اخیر رژیم صهیونیستی حتی با حمایت، هدایت و پشتیبانی تمام عیار نظام سلطه به رهبری امریکای جنایتکار نه تنها نتوانسته به هیچ کدام از سه هدف تعیین شده دست پیدا کند، بلکه در باتلاق دهها مشکل در حال غرق شدن است و چهره منفور و تروریستی آنان بیش از پیش آشکار شده است. ب ـ بیتردید حزبالله لبنان بیشترین و مؤثرترین نقش را در حمایت از مقاومت فلسطین و شکست و ناکامی صهیونیستها داشته است. در یکسال گذشته حزبالله عمق ۱۰ کیلومتری سرزمینهای اشغالی را زیر حجم سنگین آتشباری خود گرفته و دهها هزار آواره روی دست تروریستهای صهیونیست گذاشته و حداقل ۳۰ درصد توان نظامی صهیونیستها را درگیر جبهه شمالی کرده و با زدن پایگاههای نظامی، راداری، جاسوسی، شناسایی در عمق ۳۰ کیلومتری، آثار و فشار سنگین اقتصادی و سیاسی را بر صهیونیستهای اشغالگر تحمیل کردهاند. در همین حال رزمندگان مقاومت نیز از کمکهای مستشاری، فنی و اطلاعاتی حزبالله بهرهمند بودهاند.
ج ـ نتانیاهوی جلاد و تروریست (آنگونه که در نطق سازمان ملل اعلام کرد)، که موجودیت و بقای رژیم را در آستانه نابودی و فروپاشی دیده، برای برون رفت از تلهای که محور مقاومت برایش طراحی کرده، با استفاده از ظرفیتهای موجود در لبنان و نفوذ و اشراف اطلاعاتی ناشی از: «هر دو اپراتور تلفن همراه لبنان در اختیار امریکاست»، «عدم انسجام در ساختار سیاسی لبنان»، «حضور دهها سرویس جاسوسی»، «زیرساختهای فنی در لبنان در اختیار دشمنان مقاومت است» و «اوضاع نابسامان اقتصادی مردم»، قبل عملیات اصلی و تصرف دره بقاع و گسستن ارتباطات اجزای محور مقاومت، تلاش کرد با طراحی یک جنگ تمام عیار ترکیبی:
۱ـ مزیتهای حزبالله را بگیرد.
۲ـ نقاط قوت و برتری حزبالله را تصرف کند.
۳ـ شبکه فرماندهی (سیاسی، عملیاتی و ارتباطی) حزبالله را به طور کامل متلاشی کند. ۴ـ شبکه ارتباطات رادیویی و تماس حزبالله را از بین ببرد. ۵ـ شبکه حامیان مردمی حزبالله را از بین برده و بین مردم و حزبالله فاصله ایجاد کند. ۶ـ با انفجار پیجرها رعب وحشت شدید را در بین اعضای حزبالله و مردم دامن بزند. ۷ـ حاکمیت سیاسی لبنان را رو در روی حزبالله قرار دهد.
دـ نظام سلطه با تکیه بر قدرت رسانهای خود تلاش میکند تا با استراتژی شوک، جای برنده و بازنده را عوض کرده و صهیونیستهای تروریست را پیروز میدان معرفی کنند، اما مقاومت و حزبالله لبنان که فراتر از ارتش رژیم صهیونیستی (که مدعی چهارمین ارتش جهان هستند) با کل نظام سلطه و سرویسهای جاسوسی غرب و حتی برخی کشورهای منطقه در حال جنگ است، در عین حال که باور دارد جنگ، تلخ و شیرین دارد، شکست و پیروزی دارد، اما بیتردید برنده و پیروز قطعی این میدان و تعیین کننده سرنوشت و پیروز نهایی جنگ است چون:
۱- قدرت حزبالله نسبت به دو جنگ ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ بیش از ۱۰ برابر شده و در عین حال قدرت رژیم صهیونیستی بشدت کاهش یافته است. ۲- در همین عملیات هم حزبالله موفق به تحمیل شکست: «نظامی» و «اخلاقی» رژیم صهیونیستی (که برخلاف حزبالله منازل مسکونی را هدف قرار میدهد) شده است. ۳- حزبالله با تکیه بر توانایی جهادی و مقاومتی و با روحیه الهی برخلاف صهیونیستها در میدان نبرد نامتقارن قدرت بازسازی و ترمیم خود را در کوتاهترین زمان ممکن دارد. ۴- رژیم صهیونیستی خوب میداند که اگر این جنگ حتی دو سال هم طول بکشد، حزبالله قادر است روزانه تا ۵۰۰۰ موشک را به مواضع اشغالگران روانه کرده و همه سیستمهای راداری و پدافندی دشمن را درگیر کند. ۵- اینک آتشباری موشکی حزبالله بر اثر اشتباه محاسباتی از عمق ۱۰ کیلومتری سرزمینهای به بیش از ۷۰ کیلومتر افزایش یافته و تمامی پایگاهها، فرودگاهها و ظرفیتهای نظامی، لجستیکی و... دشمن زیر آتشباری حزبالله قرار گرفته است.
۶- افزایش عمق آتشبس حزبالله فاجعه فراگیر افزایش چندصد هزار نفری آوارگان (و حرکت آنان به سمت مرکزیت رژیم) را در پی دارد و همین موضوع رژیم را نابود خواهد کرد. قابل ذکر است که نیمی از وسعت ۲۹ هزار کیلومتر مربعی سرزمینهای اشغالی در جنوب فاقد سکنه بوده و هماینک حدود ۷۰۰۰ کیلومتر نیز در تیررس حزبالله قرار دارد. به این ترتیب همانگونه که فرمانده کل قوا حضرت امام خامنهای فرمودند، مقاومت و حزبالله لبنان با تکیه بر ساخت مستحکم و بنیان مرسوس خود نشان خواهد داد که حزبالله زنده است و در مدت زمان نه چندان دور با حمایت و پشتیبانی همه نیروهای مقاومت منطقه طومار رژیم منحوس و تروریست صهیونیستی را در هم پیچیده و راه قدس شریف را بر روی دلهای بیقرار باز خواهند کرد.
اینک روح بلند و ملکوتی سید و سالار مقاومت به ملکوت اعلی پرواز و از پیشگاه خداوند سبحان حزبالله را فرماندهی کرده و میگوید: وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (آیه ۱۳۹ سوره مبارکه آلعمران)
آغاز پیروزی بزرگ
مهدی گیوهکی
۱- صهیونیستها در دو هفته اخیر تحرکاتی انجام دادهاند که به تعبیر خودشان، جبهه شمال را مسدود کرده تا حزبا... را فلج کنند و با استفاده ازاین فرصت خواستندبه تعبیر خودشان، سایه وحشت حزبا... را از سر خود و نیروهایشان کم کنند، اما رژیمصهیونیستی با توجه به فرسودگی نیروی زمینیاش درغزه، توان حمله زمینی به لبنان را ندارد، لذا اقدام به جنگ امنیتی ازطریق انفجار پیجرها و وسایل ارتباطی وترور دستهجمعی مردم لبنان کرد.
پس ازآن حملات هوایی وتروریستی رژیمصهیونیستی درضاحیه جنوبی به ساختمانهای مسکونی ومجروح و البته به شهادت رساندن تعدادی از فرماندهان ارشد مقاومت و دور تازه حملات این رژیم در مناطق مختلف لبنان آغاز شد و درنهایت این اتفاقات به حمله گسترده به ساختمانی در ضاحیه ختم شد که سیدحسن نصرا... به آنجا وارد شده بود و به شهادت سید مقاومت ختم شد.
۲- حزبا... در طول ماههای گذشته به دور از واکنشهای هیجانی با یک روند دقیق در حال حملات مستمر به دشمن صهیونی است و در این راستا بدون رونمایی از تمام ظرفیتها و تواناییهای نظامی و تسلیحاتی خود، مقرهای فرماندهی، انبارهای تسلیحاتی و مراکز لجستیکی و بهطور کلی مواضع نظامی دشمن در شهر حیفا در شمال اراضی اشغالی را هدف حمله قرار داده و همچنین شهر و بندر حیفا را به آتش کشیدند که این حملات، انبوه مهاجران جدیدی را برای رژیم اضافه کرده و اگر موج مهاجرت تا شعاع ۲۰ کیلومتری مرز بود، اکنون این مهاجرت به حیفا رسیده و این موضوع رژیم را به صورت فلجکنندهای درگیر کرده است.
۳- آنچه مشهود است اینکه درگیری بین حزبا... واسرائیل ساعت به ساعت و دقیقه به دقیقه شدیدتر میشود. راهبرد اصلی مقاومت لبنان در دو کلمه خلاصه شده که توسط معاون سیدحسن نصرا... در مراسم تشییع شهید عقیل عنوان شد: «حساب المفتوح» (حساب باز). این عبارت به آن معناست که جبهه شمال باز خواهد بود. تحلیل این موضوع همان است که دبیرکل شهید حزبا... لبنان عنوان کرد: «تا جنگ غزه متوقف نشود، جبهه شمال روی آرامش نخواهد دید.»
۴- حال با شهادت سید مقاومت این سؤال مطرح میشود که تحولات منطقهای و جنبش حزبا... چه خواهد بود؟ در پاسخ ذکر این نکته ضروری است که محور مقاومت به صورت یک گفتمان و شبکه درهم پیچیده است و با شهادت افراد، خلل خاصی در آن بهوجود نمیآید و این موضوعی است که صهیونیستها از درک آن عاجز هستند، کما اینکه در طول سالیان گذشته حزبا... شهدای فراوانی را در راه آزادی قدس داد. هرچند شهادت سیدحسن نصرا... ضایعه بزرگی است، اما محور مقاومت درخت تنومندی است که ریشه در میان ملتها دارد و گفتمان آن همهشمول است. سرمایه اجتماعی این جریان در لبنان تاییدکننده این مدعاست.
۵- بعد از شهادت سیدعباس موسوی، دبیرکل حزبا... لبنان توسط صهیونیستها، پرچم بر زمین نماند و با دبیرکلی سیدحسن نصرا... جوان، اتفاقات خاصی برای این حزب رخ داد که مهمترین آنها تغییر شیوه جنگ این جنبش به حالت تهاجمی بود. اکنون نیز پس از شهادت ایشان بهدلیل ساختار محکم و منسجم حزبا... و قدرت و توان آن در تحولات مختلف، این جنبش به سیر صعودی و نقشآفرینیاش در روندهای منطقه ادامه خواهد داد.
۶- اتفاقات اخیر و نوع واکنش گروههای مقاومت، مسیر تحولات پیشرو را نشان خواهد داد. درصورت اقداماتی متقابل و همراه با هزینه برای محور غربی ــ عبری در منطقه، روند تحولات تا حدود زیادی تغییر مسیر خواهد داد، زیرا عدم اقدام متقابل در برابر این رژیم وضعیت را بهمراتب بدتر خواهد کرد و همانطور که رهبر حکیم انقلاب در پیام خود فرمودند، خون شهید سیدعباس موسوی بر زمین نماند، خون شهید سیدحسن هم بر زمین نخواهد ماند.
۷- حرف آخر اینکه ساختار نظامی و تشکیلاتی حزبا... طوری طراحی شده که حتی با شهادت ناباورانه سید مقاومت نیز این جنبش توان انجام عملیات بزرگ را دارد و با توجه به وضعیت پیشآمده و شهادت سیدحسن، رخدادهای آتی در منطقه روند روبهرشد بحران را نشان میدهد که این افزایش درگیریها میتواند در همه جبههها و با شدتهای مختلف باشد و نکته مهم اینکه ضرباتی که از امروز به باند جنایتکار صهیونی وارد میشود، قطعا کوبندهتر و سنگینتر خواهد بود و این شهادت آغاز یک پیروزی بزرگ خواهد بود نه پایان یک مبارزه.
صابر گل عنبری
حملات به بیروت برای ترور دبیر کل حزبالله و با خاک یکسان کردن چندین دستگاه آپارتمان تنها نشانگر قدرت تخریب افسارگسیخته اسرائیل نبود که همواره در آن بر دشمنانش برتری داشته و در غزه نیز فراتر از آن را به کار گرفته است، بلکه از زنجیره ترورها پیداست که اماکن سری حزبالله برای اسرائیل شناخته شده و مساله کانونی فقط اطلاع دقیق از زمان حضور فرماندهان و رهبران حزب الله در آن مکان برای انجام حمله است.
حمله و جنگ کنونی محصول تغییر ادراک اسرائیل درباره حزبالله به دلایل عدیدهای از جمله همان رخنه بزرگ و مکشوف شدن اندرون آن برای تل آویو و همچنین احساسی است که درباره بازدارندگی محور مقاومت و در راس آن ایران در این مدت پیدا کرده است.
با توجه به نزدیکی جغرافیایی و برخورداری از زرادخانه موشکی بزرگ که تقریبا کپی برابر با اصل زرادخانه ایران است، حتی اسرائیل بیشتر از آن که نگران ایران باشد، نگران حزبالله بود. اما حالا که ادراک اسرائیل در قبال حزبالله تغییر کرده است، به تبع آن نیز میتوان گفت که این ادراک درباره ایران نیز دستکم در حال تغییر است. قبلا اسرائیل اگر میخواست مثلا به تاسیسات هستهای ایران حمله کند، نگران واکنش حزبالله بود؛ اما امروز میخواهد این مانع را تا حد امکان تضعیف و از حیز بازدارندگی در مواجهه با ایران خارج کند.
در این چند ماه، همواره جدالی درازدامن میان دو طیف در ایران درباره مواجهه با اسرائیل در جریان بوده است. یک طرف نسبت به افتادن در تله نتانیاهو و جنگ هشدار میدهد و عدم پاسخ را عقلانیت پراگماتیک میداند. طرف دیگر عدم واکنش ایران را نشانه وادادگی و ضعف میپندارد. دو طرف نیز یکدیگر را به بازی در زمین نتانیاهو متهم میکنند.
قبلا نیز در ابتدای جنگ غزه گفتهام که ورود مستقیم ایران به این جنگ به مصلحت نیست؛ اما در عین حال نیز شکل گیری تصویر ضعف و وادادگی در ادراک طرف اسرائیلی درباره ایران و فربه شدن آن ابتدا موجب شکسته شدن تدریجی سطوح مختلف بازدارندگی میشود و تالی آن نیز تحمیل جنگی پس از تغییر ادراک دشمن است.
اسرائیل در یک دهه اخیر همواره حملات مستقیمی به اهداف ایرانی در سوریه داشته و اعمال امنیتی غیرمستقیمی را نیز در داخل ایران انجام داده است. البته بعضا این عملیاتها مستقیما به وسیله خود اسرائیل مانند ترور هنیه با حمله موشکی بوده است.
در مقابل نوع مواجهه ایران به استثنای عملیات «وعده صادق»، همواره غیرمستقیم و از طریق حمایت از گروههای درگیر جنگ با اسرائیل بوده است. اما اسرائیل در این مواجهه هم مستقیم هم غیرمستقیم ورود جدی داشته است.
در حالی که ایران هدف از حضور خود در سوریه و حفظ نظام این کشور را در چارچوب سیاست ضد اسرائیلی تعریف میکرد، اما اسرائیل عملا تلاش کرد که سوریه را به نقطه ضعفی برای فرسایش بازدارندگی طرف مقابل از طریق حملات مستقیم به اهداف آن تبدیل کند. بنا به دلایلی پاسخی مستقیم از آنجا به این حملات داده نمیشد و تمرکز ایران بیشتر بر ایجاد وضعیتی فرسایشی برای طرف مقابل در حوزه پیرامونی آن بوده است.
برگردان تداوم این روند در سوریه و ترور مستمر افسران ایرانی، تغییر تدریجی ادراک اسرائیل و همچنین آمریکا نسبت به ایران بود. همین وضع، تلآویو را برای تشدید خرابکاریها و ترورها تا ترور هنیه وسوسه کرد و قبلا نیز مشوق آمریکای ترامپ برای ترور سردار سلیمانی شده بود. البته تا زمان وقوع این ترور ادراک اسرائیل درباره ایران چندان تغییر نکرده بود، اما بعد از آن این روند شدت گرفت. در منازعات کافی است که تصویر بازدارنده یک طرف نزد دیگری شکسته شود و یا ترک بردارد، اگر در زمان خود اصلاح نشود، این وضعیت دومینووار ادامه مییابد.
بالاترین سطح بازدارندگی این است که دشمن به ذهنش هم حمله به اهداف و نیروهای طرف مقابل خطور نکند، اما وقتی این سد شکسته شود و سپس در مرحله بعدی در حملاتی برگردان یابد، بازدارندگی وارد سطوح نازلی میشود.
اکنون در این شرایط جنگی ایران در برابر معادله بسیار دشوار و پیچیدهای قرار گرفته و ترمیم این آسیب بسیار پرهزینه است؛ معادله وارد آوردن ضربهای قوی که بازدارندگی آسیب دیده را ترمیم کند و در عین حال تنش را مهار و از وقوع جنگ جلوگیری کند. کما این که تداوم این روند هم بیشتر از قبل، طرفهای متخاصم را وسوسه میکند؛ حتی ممکن است به تغییر کامل ادراک آنها و وقوع یک جنگ منجر شود.
اما عامل دیگر آسیب به بازدارندگی و اعتبار کلامی ایران -نه تنها میان دشمنان و خصوم آن، بلکه حتی هواداران در منطقه- نوعی پرحرفی و تهدیدِ مفرطِ غیرمقرون با عمل است که با واقعیتهای دست و پاگیر مواجه و به مرور زمان هم خود تهدید به یک تهدید تبدیل شده است و هم با خلق تصویری سلبی آسیب بیشتری به بازدارندگی وارد میکند.
تصویرسازی از قدرت خود در ذهن دشمن به این شکل نیست.
احمد دستمالچیان
اگرچه سیدحسن نصرالله پس از عمری جهاد و مبارزه دربرابر رژیم اشغالگر صهیونیستی درنهایت به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت نائل آمد و فقدان او احساس میشود، اما بیشک حزبالله لبنان دارای ساختار و چارچوب مستحکم و متینی است که به همت و تجربه گرانسنگ سید مقاومت به دست آمده و سبب شد که حزبالله در دهههای اخیر به یک سازمان عقیدتی، سیاسی، نظامی و عملیاتی قدرتمند دست پیدا کند. بنابراین، طبق فرمایش مقام معظم رهبری، این سازمان مستحکم بنا نیست با این ترورها و شهادتها آسیب ببیند؛ کمااینکه در زمان شهادت سیدعباس موسوی هم بسیاری نگران آینده حزبالله و جریان مقاومت در لبنان بودند و این سؤال در آن زمان بسیار تکرار میشد که پس از شهادت سیدعباس موسوی بر سر حزبالله و لبنان چه خواهد آمد؟ اما شاهد آن بودیم که پس از شهادت سیدعباس موسوی، حزبالله در سالهای گذشته به ساختاری مستحکم و تجربیاتی بسیار گرانبها در حوزه مبارزه با رژیم صهیونیستی دست پیدا کرد و به پیروزیهای بزرگی نیز نائل آمد و بیش از گذشته مستحکم و قدرتمند شد و با رهبری سیدحسن نصرالله به کادرسازی دست زد که به تربیت نیروهای بسیار باتجربه در درون حزبالله منجر شد و همین نیروها حماسههایی را در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ میلادی خلق کردند و رژیم صهیونیستی را از پای درآورند؛ تا جایی که این رژیم مجبور شد تسلیم اراده حزبالله لبنان شود. در جریان جنگ ۳۳روزه سال ۲۰۰۶، اسطوره شکستناپذیریِ رژیم صهیونیستی از بین رفت و برای اولین بار تئوری امنیتی این رژیم در منطقه به هم خورد و تزلزلی جدی را در ساختار و میان مقامات این رژیم شکل داد و این معادله همچنان تاکنون پابرجاست؛ کمااینکه در یک سال گذشته، محور مقاومت در فلسطین و لبنان بهوضوح نشان دادند که چقدر قدرتمند و مستحکم هستند و با وجود یک سال جنایت، کشتار و تجاوز رژیم صهیونیستی، این رژیم در این یک سال، یک روز راحت نداشته است و تمام سرزمینهای اشغالی زیر ضربات کوبنده محور مقاومت قرار دارند. بدون شک از این به بعد و پس از شهادت سید مقاومت، سازمان مستحکم و متین حزبالله لبنان، با خشم و غضب همه ملتهای جهان اسلام، ضربات کوبندهتری بر پیکر صهیونیستها وارد کرده و پیروزیهای بزرگتری را به وجود خواهد آورد. بنابراین باید امیدوار به آینده بود. ضمن آنکه حرکت محور مقاومت در منطقه، حرکتی عقیدتی-ایمانی است که یا به «پیروزی» یا به «شهادت» منجر میشود و این همان دستور کاری است که انقلاب اسلامی را هم به پیروزی رساند و مأموریت اصلی مرحوم امام راحل و مقام معظم رهبری متأثر از همین بود و به تأسی از مکتب سرخ سیدالشهداست که یا مرگ یا شهادت.