قدیمیها خوب حرف میزنند، آدمهای بزرگ را باید از روی کارهای بزرگشان شناخت، شبیه همان کارهایی که یک روز سرداری از ایران برای مردم عراق و سوریه کرد، همان مردی که کم دشمن در این طرف و آن طرف دنیا نداشت و حتی برای از میان برداشتنش کم وعده و وعید نداده بودند.
چهرهای که هنوز هم پس از گذشت پنج سال از عروجش، به صراحت نمیتوان گفت از او به شناخت رسیدهایم یا اینکه میدانیم چه کارهایی را در داخل و خارج از مرزهای ایران انجام داده است
برای همه نام آشناست، همان «حاج قاسم» معروف دنیای بزرگ و کوچک، او که لرزه بر اندام تکفیرها انداخته بود، یا در قامت یک سردار حساب و کتاب داعش را در هم پیچیده بود.
از همان زمان که ۲۴ ساله بود و بنای یک یگان را در رزم سپاه اسلام به نام ثارالله گذاشت، عهد کرده بود برای آزادی قدس کم نگذارد و هر چه در توان دارد در این مسیر هزینه کند، یک بار در پشت خاکریزهای جنوب ایران، یک بار در بین جبهه لبنان و فلسطین و دست آخر هم در میان مدافعان حرم.
انتخابش برای مبارزه و نتیجه بخش کردن مقاومت علیه غرب و به ویژه رژیم صهیونیستی خیلی زود نام و نشانش را وارد اسامی فهرست سیاه کرد و به یکی از اهداف مهم آمریکا برای ترور و به نوعی مهره اصلی برای پایان دادن به نفوذ ایران در منطقه تبدیل شد؛ مهرهای که غرب به صراحت اذعان داشت تا وقتی که در میدان باشد، شانسی برای دست درازی و تسلط و حضور مستمر و بر هم زدن ثبات منطقه ندارند.
خیال خام یک ترور!
برای خیلی از کارشناسان از همان ابتدا این سؤال به وجود آمد که آیا یک چهره نظامی تا این اندازه صاحب نفوذ است که از ایران یک اثر پر قدرت در منطقه بر جای بگذارد و آیا از میان برداشتن او تغییری در معادلات منطقه به نفع آمریکا و رژیم صهیونیستی به وجود آورده است یا خیر؟
پس از ۱۳ دی ماه سال ۱۳۹۸، «دونالد ترامپ» رئیسجمهور وقت ایالات متحده به صراحت پشت تریبون آمد و از برنامهریزیاش برای ترور قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه ایران در فرودگاه عراق گفت؛ هدفی که پیش از آن هم برای کسی پوشیده و پنهان نبود، آمریکا بارها از تصمیمش برای حذف فرمانده پر نفوذ ایرانی حرف زده بود؛ اما حالا با کمی کنکاش در احوالات امروز سیاستمداران این کشور به راحتی میتوان دید برخلاف انتظار مقامات آمریکایی ترور شهید سلیمانی نه تنها به قدرت و نفوذ منطقهای ایران پایان نداد؛ بلکه مقاومت با وجود عبور از جنگ سخت ماههای متوالی گذشته، همچنان قدرتمند ایستاده است.
فرهنگ شهادت از او اعتبار گرفت
اتفاقاتی که هر یک با توجه به شرایط و بحرانهایی که این کشورها پشت سر گذاشتهاند، نشان میدهد حاج قاسم برای محور مقاومت در منطقه غرب آسیا به حضور جسمانی نیازی ندارد و این راه و مسلک سردار ایرانی است که از ایران یک چهره با نفوذ و تأثیرگذار در منطقه ترسیم کرده است و غرب برای از بین بردن این تصویر و ضربه زدن به ایران از هیچ تلاشی فرو گذار نمیکند، از دامن زدن به ناامنی و جنگ در منطقه به رهبری رژیم صهیونی گرفته تا برپایی یک کودتا برای پایین کشیدن بشار اسد از قدرت با هدف قطع کردن یکی از شریانهای اصلی محور مقاومت.
سردار سلیمانی دو دوتا چهار تای دشمن را به خوبی شناخته بود و تلاش میکرد نقش مؤثری در پیشبرد راهبردهای منطقهای ایران از طریق معماری یک استراتژی منحصر به فرد مبتنی بر تلفیق قدرت شبهنظامی و قدرت دولتی، ضمن توسعه گفتمان و تعمیق دامنه انقلاب اسلامی و نفوذ ژئوپلیتیک ایران داشته باشد.
قاعده و قانونی که شاید در دنیا کمتر با روحیه مقاومت دیده شود و نامش حتی موجب افزایش اقتدار ملی، منطقهای و بینالمللی شود. تأثیرگذاری که توانست به جز غلبه بر گروههای تروریستی مورد حمایت جریان عبری ـ عربی ـ غربی، فضای سیاسی نظامی نظام سلطه را با چالش جدی مواجه کند و دست آنها را برای مردم دنیا رو کند و نشان دهد آنها به طور و واضح و عیان، علم ضد اسلامی را با تلاش برای خوب جلوه دادن اسلامی خشک خشونتطلب برداشتهاند.
شاید به باور خیلیها مبارزه با گروه تروریستی داعش، یکی از معروفترین وجوه زندگی قاسم سلیمانی باشد؛ اما این بیانصافی است که ردّپای فرهنگسازی ایثار و مقاومت حاج قاسم را نبینیم.
ایمان راز امتداد راه مقاومت
مجاهدتهایی که حالا بعد از رفتن او، همچنان پر رنگ است و مکتب مقاومتش هنوز هم شاگردپروری\ میکند؛ شاگردانی که تصویرشان هنوز هم همان سیمای حاج قاسم را تداعی میکند، مثل فرمانده در میدانی که با صورتی پوشیده و دستانی مجروح تا نفس اخر ایستاد!
حاج قاسم را با این دست شاگردهایش باید یک اسطوره دانست که تا روز شهادت بدون هیچ گونه خستگی در جبههها خدمتگزاری کرد و رخت ۴۰ ساله جهاد را از تن بیرون نکرد و برای یک ملت به قدر کافی درس به جای گذاشت.
درسهایی که هر روز در این خاک، برای بسیاری از هممسلکان قاسم سلیمانی مشق میشود و میتوان با صراحت گفت قدرت منطقهای ایران برخاسته از شبکه قدرت و ارتباطات گسترده و پیچیده در خاورمیانه است که به ایمان، یک باور و اعتقاد تکیه دارد، نه یک فرد یا مقام و شخصیتی خاص.
ساختاری که بنا گذاشته شده تا در منطقه و دنیا حرفی برای گفتن داشته باشد و قدرتش را با هدف مبارزه علیه استکبار بالا ببرد و این چارچوبی نیست که اگر امثال شهید قاسم سلیمانی هم در میان ما نباشند، قادر به فعالیت و اثربخشی نباشد، حاج قاسم هم برای همین باور و ساختار راه مقاومت و مبارزه را انتخاب کرد؛ راهی که ناتمام نمانده و هنوز هم ادامه دارد.