حمیدرضاشاهنظری
در دنیای امروز، جنگها دیگر فقط به میدانهای نبرد سنتی محدود نمیشود، بلکه تهدیدات نرمافزاری به یکی از پیچیدهترین و گستردهترین چالشهایی تبدیل شده که جمهوری اسلامی ایران به طور ویژه در طول قریب به نیم قرن گذشته با آن مواجه بوده است. این تهدیدات که بر پایه جنگ شناختی و رسانهای شکل گرفته، هدف اصلیشان تضعیف اراده و همبستگی ملی ایران است. دشمنان جمهوری اسلامی از ابزارهای پیشرفته رسانهای، فضای مجازی و تبلیغات هدفمند برای ایجاد تفرقه و بحرانهای اجتماعی بهره میبرند.
این حملات نرمافزاری، که نه با سلاحهای فیزیکی بلکه با تحریف واقعیتها، بزرگنمایی مشکلات و گسترش اخبار دروغین دنبال میشود، هدفی جز جدا کردن مردم ایران از انقلاب اسلامی و تضعیف اعتماد آنان به نظام جمهوری اسلامی ندارد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان اخیر خود درباره تهدیدات نرمافزاری دشمنان، اشاره کردند که این جنگ با هدف دستکاری افکار عمومی مردم، ایجاد تردید در محکمات انقلاب اسلامی و ایجاد اختلاف و دودستگی میان مردم در حال انجام است. ایشان با تأکید بر اینکه دشمنان در تلاشاند اراده ملت ایران را تضعیف کنند، فرمودند: «تهدید نرمافزاری یعنی دستکاری کردن افکار عمومی مردم؛ یعنی ایجاد اختلاف؛ یعنی ایجاد تردید در محکمات انقلاب اسلامی؛ یعنی ایجاد تردید در پایداری در مقابل دشمن. این کار را دارند میکنند. به فضل الهی تا امروز موفق نشدند؛ تا امروز وسوسه دشمن نتوانسته دل مردم ما را تکان بدهد و جوانان ما را از عزم و از حرکت باز بدارد.»
قریب به نیم قرن از سپری شدن انقلاب اسلامی، دشمنان ملت ایران با تمام توان سعی دارند پایههای فکری و فرهنگی این ملت را هدف قرار دهند و این راهبرد به صورت گسترده و پرشدت در همه حوزهها از هنر، فیلم و سینما تا شبکههای اجتماعی و رسانهها در جریان است، اما ملت ایران با ایمان راسخ به آرمانهای انقلاب اسلامی و وحدت ملی خود توانستهاند در برابر این تهدیدات ایستادگی کنند.
یکی از نشانههای بارز این مقاومت، حضور گسترده و پرشور مردم ایران در راهپیماییهای ملی و مذهبی است، بهویژه راهپیمایی ۲۲ بهمن که به گفته رهبر معظم انقلاب، «کجای دنیا چنین چیزی وجود دارد؟» ایشان اضافه کردند که «بعد از چهل و چند سال از پیروزی انقلاب، روز پیروزی انقلاب را آحاد مردم و نه نیروهای مسلح نه مسئولان، بلکه تودهی مردم، آحاد مردم، بدنه ملت اینجور گرامی بدارند و با این حجم عظیم وارد میدان بشوند... با همه مشکلاتی که وجود دارد.»
مردم ایران با وجود تمامی مشکلات اقتصادی و اجتماعی که دارند، همچنان با قدرت و عزم راسخ از انقلاب خود دفاع میکنند و حضور گسترده و غیرقابلچشمپوشی مردم در روز ۲۲ بهمن، نشانهای از این واقعیت و شکست تهدیدات نرمافزاری دشمنان است. دشمنان ایران صرفاً دشمن جمهوری اسلامی نیستند بلکه دشمن فرهنگ و تمدن ایرانی- اسلامی هستند و همین هم تاکنون عامل اصلی دشمنی آنها با آحاد ملت ایران بوده است و به همین دلیل است که فارغ از جمهوری اسلامی ایران، با بنیانهای فکری و فرهنگی ملت ایران دشمنی میورزند و به همین دلیل است که ترامپ، رئیسجمهور امریکا در دوره قبل به صراحت در یک کنفرانس خبری، به صراحت از ملت ایران به عنوان ملتی تروریست نام برد. این قدرت نرم، که ریشه در تاریخ غنی فرهنگی، مذهبی و انقلابی ایران دارد، ایران را به یک تهدید بزرگ برای سلطهگریهای غربی و استکباری و به ستون اصلی مقاومت جهانی در برابر استکبار و استعمار تبدیل کرده است. از همین رو، دشمنان بهطور مداوم تلاش میکنند این قدرت نرم را درهم بشکنند، اما تا امروز نتوانستهاند به این هدف خود دست یابند و با اراده راسخ ملت ایران، باز هم نخواهند توانست.
ایرانیان تاکنون با حفظ وحدت ملی، استقامت در برابر فشارها و ارتقاء آگاهی و بصیرت عمومی در برابر صفآرایی دشمنان ایستادگی کردهاند و از آغاز انقلاب اسلامی تاکنون با ایمان به آرمانها و اصول انقلاب، توانستهاند در برابر هرگونه فشار و تهدید ایستادگی کنند. این ایمان به ایدئولوژی انقلاب اسلامی و ارزشهای آن، به آنان قدرت مقاومت در برابر تهدید نرمافزاری، جنگ شناختی و هر نوع تهدید دشمن را بخشیده است.
ملت ایران نشان دادهاند که در برابر تهدیدات نرمافزاری و جنگ شناختی، تنها راه پاسخ به دشمن، حضور در صحنههای میدانی دفاع از انقلاب و کشور است. حضور گسترده مردم در روزهای ملی مانند ۲۲ بهمن، نه تنها پاسخی به تلاشهای دشمنان برای ایجاد تفرقه است، بلکه نشانهای از قدرت و اراده ملت ایران در حفظ همبستگی ملی است.
ملت ایران در طول ۴۶ سال گذشته ثابت کرده است که تهدیدات جنگ نرم، هرچند پیچیده و متنوع، نمیتواند بر اراده و همبستگی آن غالب شود و علیرغم همه دشمنیها، خباثتها و نیز برخی کاستیها و ضعفهای مسئولان در حل مشکلات و علیرغم تحمل فشارهای زیاد و گلهمندی از برخی مسئولان و با وجود تمامی فشارها و چالشها، مردم ایران با ایمان به آرمانهای انقلاب اسلامی و آگاهی از تاکتیکهای جنگ شناختی دشمن، موفق به خنثیسازی این تهدیدات شدهاند و امروز نوبت مسئولان است که به تکالیف خود در برابر ملت مقاوم و بصیر ایران که ولینعمتان آنها هستند عمل کنند.
استیصال؛ دلیل رفتار صهیونیستها در لبنان
دکتر حسن عابدینی
در هفتم اکتبر سال گذشته میلادی، حماس بزرگترین شکست امنیتی، اطلاعاتی و نظامی را به رژیمصهیونیستی در ۷۶ سال گذشته تحمیل کرد و ضربهای سنگینی به این رژیم وارد کرد. گروهی متشکل از حدود ۱۵۰۰ نفر، موفق به عبور از موانع امنیتی ازجمله دیوار حائل جداسازی نژادی شده، شمار زیادی از صهیونیستها را به اسارت گرفته و بخشهایی از شهرکها را به تصرف خود درآورده و سپس به مواضع خود بازگشتند.
رژیمصهیونیستی در واکنش به این رویداد، با بمباران مناطق مسکونی و به شهادت رساندن زنان و کودکان، تلاش کرد تا افکار عمومی را به سمت پیروزی خود سوق دهد. با اینحال این اقدامات نه فقط مؤثر واقع نشد، بلکه افکار عمومی به پیروزی نیروهای مقاومت اسلامی اذعان کردند. در نهایت، حماس طی یکسال و نیم گذشته، دیدگاهها و تصمیمات خود را بر رژیمصهیونیستی تحمیل کرد. هیچیک از ادعاها و وعدههای رژیمصهیونیستی در این مدت محقق نشد. ازجمله این موارد میتوان به آزادسازی اسرا، شکست کامل مقاومت و نابودی حماس اشاره کرد که همگی ناکام ماندند. در مقابل حماس توانست شروط خود را به رژیمصهیونیستی تحمیل کند و حتی به تبادل اسرا با نسبتهای قابلتوجهی دست یابد. این شکست برای رژیمصهیونیستی بسیار گران تمام شد. دکترین بازدارندگی بن گوریون، که بر حفظ برتری نظامی و انتقال درگیری به سرزمینهای دشمن تأکید داشت، با این رویداد دچار خدشه شد. در حالحاضر رژیمصهیونیستی با کارشکنی در اجرای تعهدات خود تلاش میکند اینگونه القا کند که همچنان توانمند است. حتی اظهارات دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا که از گشوده شدن «درهای جهنم» روی فلسطینیان درصورت عدم آزادی اسراسخن گفته بود، نیزنتوانست مقاومت رابه عقبنشینی وادار کند. مقاومت بار دیگر، معادله آزادی یک اسیر در برابر قریب به ۱۲۰ تا ۱۳۰ اسیر را به دشمن تحمیل کرد. خوی تجاوزگری و اشغالگری در ماهیت و DNA رژیمصهیونیستی ریشه دارد. اشغالگری درسال ۱۹۴۸ آغاز شد و در سال ۱۹۸۲ با اشغال کل لبنان ادامه یافت. با این حال، مقاومت اسلامی موفق شد این رژیم را به عقب براند. در حال حاضر، تهدید به عدم خروج از بخشی از مناطق لبنان از سوی رژیمصهیونیستی، اگرچه از نظر جغرافیایی محدود است، اما نشاندهنده استیصال و تلاش برای حفظ وجهه در افکار عمومی داخلی و غربی است. این رژیم حتی نتوانست به رودخانه لیتانی، واقع در پنج کیلومتری مرز دست یابد و در حال حاضر مناطق کوچکی را در اختیار دارد. این اقدامات بیش از آنکه بر قدرت استوار باشد، بر استیصال و تلاش برای حفظ ظاهری قدرتمند دلالت دارد.
هوشمند سفیدی
اخیراً و پس از شکست پروژه استعفاء دادن دکتر مسعود پزشکیان رئیس جمهوری اسلامی ایران از طرف بدخواهان و تندرو ، طی روزهای اخیر ، شاهدیم که جریانی به دنبال مطرح کردن “بی کفایتی” آقای پزشکیان است و لذا ، شعارهایی هم با این مضمون طراحی کرده و انتشار آن در حجم وسیع ، دنبال چنین رویکردی خامی هستند.
بی تردید رأی حدود ۱۷ میلیون ایرانی ، خود یک علامت کفایت است ، گواینکه در همان ایام انتخابات نیز هنوز جامعه ما ، فرصت لازم را برای آشنایی کافی درباره ابعاد و زوایای شخصیت ایشان نیافته بوده و تردیدی نیست که با گذشت زمان ، شایستگی های بیشتری از رئیس جمهور نمایان خواهد شد.
ارزیابی عملکرد شش ماهه دولت وفاق ملی ، خود مبین کافی بودن ویژگی های مثبت آقای رئیس جمهور است ، تقویت عقلانیت ، به کارگیری و حمایت از نخبگان ، تعامل شایسته با رهبری ، صداقت و راستگویی ، حمایت از استادان و دانشجویان ، توجه به سفره و معیشت نیازمندان ، نگاه بنیادی به آموزش و پرورش ، تأکید و وقت گذاشتن به هیولای ناترازی ها به ویژه در حوزه انرژی ، عزم جدی در حل مسائل نظام سلامت ، اتخاذ رویکرد مقابله با تصادفات رانندگی ، توجه به آزادی های مدنی و حقوق ملت ، توجه به زنان ، مذاهب ، اقوام ، زبان ها و… ، تفویض اختیار به استانداران ، رویکرد هوشمندانه در سیاست خارجی ، توسعه تعاملات بین المللی ، قاطعیت در برابر ترامپ در عین اظهار تمایل به مذاکره مستقیم ، آغاز برخی از اصلاحات اقتصادی ، تأکید خاص بر رضایت مردم و … ، تنها بخشی از رویکرد وفاق گرایانه مسعود پزشکیان در ۶ ماهی است که با انواع بحران ها توأم بوده است و هنر اصلی وی را در باید مدیریت بحران و جلوگیری از جنگ فراگیر در نظر گرفت.
البته این شایستگی ها ، به معنی مصونیت ایشان در برابر هرگونه خطا و تقصیر نیست ، گواینکه چنین باوری ، بر خلاف علم و عقلانیت است و خطا باوری ، پایه ای برای اصلاحات و تقویت امور به شمار می رود.
بر این اساس ، ارزیابی شتابزده ، دامن زدن به اختلافات و موج سواری دلواپسان را نباید از نظر دور داشت ؛ آنان با هراس از توفیقات و دستاوردهای شش ماهه همه دولت وفاق ملی ، بر طبل عدم کفایت می کوبند و درپی آنند که حرکت رو به جلو دولت را ، کم اثر و عبث نشان دهند.
در این بین ، در این جنگ نرم ، علاوه بر تندرویان و بدخواهان ، متاسفانه برخی از دوستان نیز ناخواسته ، آب در آسیاب آنان می ریزند و مسائلی را مطرح می کنند که طرح آن ها در این مدت اندک ، اصولی نیست.
اگر منصفانه به اطرافیان آقای دکتر پزشکیان که ـ امروز فرمان دولت را به دست گرفته اند ـ نگاه کنیم ، مجموعه ای از خردمندان و اندیشه ورزان را می بینیم که کمتر در این ۴۶ سال در بدنه دولت ، چنین جمعی را می توان یافت و امروز به شکر خدا ، کشور در مسیر درستی هدایت و پیش برده می شود . به یقین ، باز این ادعا به معنی نبود عیب ، به کارگماشتن افراد کمتر توانمند و یا خطا در مجموعه عملکرد دولت نیست و باید این موضوع را به طور نسبی ارزیابی کنیم.
نهایت آنکه ، کافی است مجموعه ویژگی های مسعود پزشکیان را به یاد آوریم ؛ چنین فردی که امروز، رئیس قوه مجریه کشور است ، فردی دانشمند ، مومن و با تجربه ای است که برای ایران فرصت تلقی می شود ، گرچه این مسند ، فرصتی نیز برای آقای پزشکیان برای خدمت به ملت شریف ایران است که متأسفانه با انبوهی از مسائل یاد شده و متراکم ، دست به گریبان هستند و از او توقع دارند گره گشایی کند و عرصه زندگی را برای آنان مناسب سازد ، این انتظار در شرایطی که کشور تحت فشار زورگویانه خارجی است و در داخل نیز تندرویان در زمین دشمن بازی می کنند ، کار ساده ای نیست و ما نباید با ارزیابی شتابزده ، در انگیزه خلل ناپذیر او ، خللی وارد کنیم . او با کفایت و شایسته است و او را باید در زمره روسای جمهور قابل افتخار این کشور دانست که نه توهم دارد ، نه دروغ می گوید ، نه به دنبال رانت و سوء استفاده است و نه اهل تجمل و فخر.
اینک که در مقابل تهدیدهای فزاینده و گزافهگوییهای رئیسجمهور آمریکا، جمهوری اسلامی ایران بنای مذاکره با آمریکا را ندارد، باید ببینیم چه راهکار و روش جایگزینی برای مذاکره مطرح میشود. در این زمینه باید موارد و واقعیتهای انکارناپذیری را مورد توجه قرار داد.
1- روش عمومی دولتهای مستقر در آمریکا برای حفظ موقعیت برتر و استمرار نقش ابرقدرتی و دستیابی به اهداف خود پیوسته با تهدید و ارعاب ملتها و کشورها همراه بوده است. استفاده مستقیم و غیرمستقیم از مداخله نظامی، اعمال تحریمهای اقتصادی، فشارهای سیاسی و سوءاستفاده از ابزارهای قانونی در مجامع بینالمللی مانند شورای امنیت سازمان ملل، آژانس انرژی اتمی و... از نمونه اقداماتی است که آمریکا طی سالهای طولانی و در نقاط مختلف جهان به آنها متوسل شده است و امروزه نیز باوجود حرکت جهان به سوی چندقطبیشدن و ایجاد اتحادیهها و قطبهای جدید سیاسی و اقتصادی، آمریکا همچنان از نفوذ و قدرت برتری در جهان برخوردار است.
2- اظهارات و اقدامات ترامپ تازگی ندارد. او در دوره اول ریاستجمهوری خود نیز همین اقدامات را اعلام و برخی از آنها را اجرا کرد. بنابراین از قبل قابل پیشبینی بود که او برای تحقق خواستههای نامشروع خود از طریق اعمال قدرت و فشار سیاسی و اقتصادی علیه ایران اقدام خواهد کرد.
3- رژیم نامشروع اسرائیل یک نهاد غربی ساخته و مورد حمایت آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی بوده و به عنوان اهرم فشار در خاورمیانه و سرگرمسازی کشورهای منطقه در حالت جنگهای فرسایشی مورد استفاده غرب قرار میگیرد. اسرائیل مهمترین مانع برپایی و استقرار صلح در خاورمیانه و اصلیترین مخالف حل اختلاف ایران با آمریکا از طریق گفتوگو و دیپلماسی است.
4- کشورهایی مانند روسیه و چین نیز در چارچوب منافع و حفظ جایگاه بینالمللی خود هیچگاه حاضر نیستند منافعشان را با ایران پیوند زده و بهندرت و به غیر از موارد استثنائی حتی راضی به استفاده از حق وتوی خود در شورای امنیت به نفع ایران نیستند و این را به تجربه در چندین قطعنامه سازمان ملل نشان دادهاند.
5- جریان اقلیت تندروی درون کشور نیز که از بانیان ارجاع پرونده هستهای ایران به سازمان ملل و صدور قطعنامههای شورای امنیت و ایجاد تحریمهای گسترده علیه ایران بودهاند، پیوسته با روش مذاکره و بهرهگیری از دیپلماسی در سیاست خارجی مخالفت ورزیده تا از منافع پنهان و آشکار و جایگاه سیاسی خود نگهبانی کنند.
6- تجارب جهانی به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم برای مقابله با گردنکشیهای آمریکا در کشورهای مختلف نیز به عنوان واقعیتهای انکارناپذیر در دسترس است. در یادداشتهای یکم و پانزدهم بهمنماه برخی از روشهایی که قرین توفیق بوده است مانند تدابیر اتخاذشده از سوی ژاپن، ویتنام، چین و کرهشمالی را یادآوری کردم که میتواند به عنوان الگوی موفق مورد استفاده قرار گیرد. بدون تردید همانگونه که در بیانیه وزارت امور خارجه هم تأکیده شده، بهترین و کمهزینهترین و خردمندانهترین روش برای حل اختلافات بین دولتها روش دیپلماسی، گفتوگو و مذاکره است و این یک تجربه جهانی است. علاوه بر واقعیتهای اشارهشده، کشور با چندین چالش و بحران مهم در شرایط فعلی و ماههای آینده مواجه است.
الف) همگام با نزدیکشدن به پایان دوره پیشبینیشده در برجام، امکان بازگشت مکانیزم ماشه و ارسال مجدد پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل و اعمال دوباره تحریمهای مرتبط با آن به صورت جدی مطرح و محتمل است.
ب) ناترازیهای انرژی از جمله کمبود شدید و محسوس برق و گاز و فرآوردههای نفتی که تهدیدی جدی برای نیروگاهها، کارخانههای بزرگ و واحدهای تولیدی و توقف و تعطیلی آنها و بیکارشدن کارگران است.
ج) ناترازی مالی به ویژه کمبود منابع ارزی کشور به دلیل احتمال کاهش صادرات نفت و فرآوردههای نفتی و پتروشیمی ناشی از تحریمهای جدید آمریکا و شورای امنیت که موجب کسری شدید بودجه دولت برای تأمین مایحتاج مردم و افزایش نرخ تورم و موج جدید و شدید گرانیها خواهد شد. این موارد تابلوهایی است که تصویر نگرانکنندهای از ایران در سال آینده نشان میدهد.
حال در چنین شرایطی باید چه کرد:
الف) دولت باید بهصراحت راهحل برونرفت از مشکلات یادشده را با مردم در میان بگذارد. با توجه به درهمتنیدگی قدرت بین قوای سهگانه و دستگاههای حاکمیتی، قطعا دولت نمیتواند بهتنهایی نسبت به حل مشکلات اقدام مؤثری انجام دهد. بنابراین اکنون که تصمیم نظام بر عدم مذاکره است، باید روش جایگزین و طرح و روش و برنامهای که میتواند ایران را از تنگناهای پیشگفته خارج کند، اعلام کنند.
ب) رئیسجمهور و دولت به اندازه سهم و نقش و اختیارات و قدرت خود باید نسبت به ارائه طرحها و پیشنهادهای راهگشا با بهرهگیری از تجارب بینالمللی و ملی و استفاده از دیدگاههای دلسوزان و خیرخواهان خبره و باتجربه کشور با جدیت اقدام کند. آنچه امروز متأسفانه از دستگاه سیاست خارجی و دولت مشاهده میشود (با وجود همه تنگناها و محدودیتهای قابل درک) این است که دولت مجری سیاستها و برنامههای رقیب انتخاباتی خود شده است. سیاستهایی که در گذشته ایران را با چالشهای ویرانگر مواجه ساخته و آثار شوم آن همچنان گریبانگیر کشور است. با تأسف فراوان برخی از بلندگوهای تبلیغاتی و رسانهای مانند صداوسیما نیز مبلغ همان سیاست هستند. دولت باید با دیپلماسی فعال و گسترده و فراگیر ضمن ایفای تعهدات خود به مردم، تلاش حداکثری برای برونرفت کشور از انزوای سیاسی طراحیشده از سوی دولت آمریکا را خنثی کند.
ج) در سیاستگذاری مفهومی است با عنوان «Agenda Setting» که میگوید هرگاه شما برای حل یک مشکل دستورالعمل و پیشنهاد نداشته باشید، دیگران برای شما دستورالعمل تهیه میکنند. سیاست خارجی ایران باید در مقابل تهدیدات قابل پیشبینی آمریکا پیشدستی کرده و طرح و برنامه خود را برای حل اختلافات زودتر از حضور نخستوزیر جنایتکار اسرائیل در آمریکا ارائه میکرد.
سیاست خارجی و دیپلماسی ایستای دولت وفاق (نمونه آن اظهارات ناامیدکننده آقای پزشکیان در بوشهر درخصوص حمله به تأسیسات هستهای ایران را میتوان نشانه بارز انفعال در سیاست خارجی دانست) در داخل و خارج موجب شد تا دیگران پیشنهادهای خود را مطرح کنند و دولت را در مقابل عمل انجامشده قرار دهند، لذا فعالشدن جدی و بهرهگیری از تمام ظرفیتهای ملی و بینالمللی ایرانیان ساکن وطن و خارج از آن و کشورهای دوست و حتی منتقدین و مخالفین سیاستهای منطقهای ایران باید فرصت فشار مضاعف بر کشور را کاهش دهد. کشورهای اروپایی و همسایگان هم از دیگر ظرفیتهایی است که میتواند در یک دیپلماسی فعال به مدد دولت بیاید.
حامدرحیم پور
رها عبداللهی
چندی پیش در دبیرستان با بچهها تریبون آزاد برگزار کردیم. باید بگویم خیلی از حرفهایشان بر گزارههایی سوار بود که نه از تاریخ که از یکسری تخیلات و تحریفات نشأت میگرفت؛ مانند اینکه جمهوری اسلامی شروعکننده جنگ و دشمنی با آمریکا و این همه تحریم و تنش بوده، انگلیس نقش زیادی در عمران مناطق نفتخیز ایران و رفاه مردمش داشته، حامی مشروطیت بوده و... .
این جملات غریبه نیست و برای خیلی از ما پیش آمده در محافل فامیل و آشنا و تاکسی و مترو از افرادی بشنویم. البته آمریکا و انگلیس به خاطر بدسابقگی در ارتکاز ایرانیان بسیار منفور هستند و حتی اگر برخی مردم دلیل این نفرت را دقیق ندانند، نمیتوانند حس خوبی نسبت به آنان پیدا کنند اما خیلی از نوجوانان و جوانان ما که نه اطلاع چندانی از جنایات تاریخی آمریکا و انگلیس درباره ایران دارند و نه این ارتکاز جمعی به آنان منتقل شده، در واقع تصوری از جنایات گذشته و تهدیدات فعلی آنان در حق ملت ایران ندارند.
ناگفته پیداست کنش و احساس جامعه نسبت به وقایع حال و آیندهاش چقدر مهم است و درک تاریخی او میتواند منشأ عملکردش باشد و اگر این درک مبتنی بر شناخت صحیح دوست و دشمن و منافع و مضار ملی نباشد، میتواند در بزنگاهها عملکرد او را در جهت منافع دشمنان و بدخواهانش و بر خلاف منافع ملتش تنظیم کند.
مقام معظم رهبری در دیدار روز ۲۹ بهمن مردم تبریز که طبق قرار هر ساله تبریزیها با رهبری در سالگرد قیام ۲۹ بهمن مردم تبریز که حلقه آغاز چهلمهای شهدای شهرهای مختلف و نقطه عطفی در انقلاب مردم ایران بود، انجام شد، به اهمیت آگاهی جوانان از حوادث گذشته و پدیدههای تاریخی اشاره کردند و فرمودند: «جوان آذربایجانی، جوان تبریزی امروز در مقابل این حوادثی که افراد کارکشته سیاست را متزلزل میکنند، مثل کوه میایستد. این جوان بداند این روحیه میراث چه کسانی است، متعلق به چه حادثهای است.
جوان ما که دوران انقلاب را درک نکرده و از 29 بهمن جز یک نام و یک حادثه چیزی در خاطر ندارد، اگر نداند که گذشته این مجموعه و مردمی که این حادثه را به وجود آوردند این واقعه عظیم را ایجاد کردند، که بودند، چه بودند، چکار میکردند، با چه روحیهای در میدان حاضر میشدند، اگر این را نداند، روایتهای غلط ساخته دشمن بر ذهنها غالب خواهد شد».
ندانستن تاریخ و گذشته سرزمین و آشنا نشدن با شخصیتهای تاریخی که خالق افتخارات گذشته و صحنههای مقاومت در برابر حملات و نفوذ و زورگویی دشمن خارجی و مزدوران داخلی بودند، نسل ما را از احساس عزت و افتخار و الگوگیری محروم میکند و بستر آماده اذهان را مقصد کشت علفهای هرز روایتهای نادرست دشمنان سودجو میکند.
باید اعتراف کرد در کشور ما سواد تحصیلی به هیچوجه تضمینکننده سواد تاریخی نیست و دشمن همواره بویژه در سالهای اخیر از همین خلأ بهره برده است. شبکههایی نظیر بیبیسی و ایندیپندنت که با بودجه اختصاصی دولت انگلیس برای جوان و نوجوان ما تولید محتوا میکنند، میدانند نسلی که رویش حساب کردهاند، از نقش انگلستان در قحطی بزرگ منجر به قتلعام میلیونها ایرانی در سال ۱۲۹۶ شمسی، نفوذش در ماجرای جدایی آذربایجان و افغانستان و بحرین از ایران، قضیه قرارداد ننگین دارسی و نفتدزدی از کشور، دزدی آثار باستانی، کودتا و نقش مستقیم انگلستان در کودتای ۲۸ مرداد، نقش در تأسیس و تقویت سازمان مخوف ساواک، کمک مالی و تسلیحاتی و اطلاعاتی به صدام در جنگ تحمیلی و بسیاری جنایات قبل و بعد از انقلاب آنان خبر ندارد.
اما این خلأ را کجا باید پر کرد؟ راه چاره این مساله مثل بسیاری از مسائل، بازگشت به آموزشوپرورش و توجه بیشتر به فرزندان این مملکت است که ۱۲ سال از عمر خود را پشت میز و نیمکتهای مدارس میگذرانند و توقع است حداقل نیازهای مربوط به هویت ملی خود را همینجا برطرف کنند. جایی که باید مواریث هویتی جامعه به نسل آینده منتقل شود و ابعاد شناختی و عاطفی هویت ملی را بسازد، آموزشوپرورش است. به نظر میرسد دستگاه آموزشوپرورش در انتقال آموزههای ملی دچار ضعف شدید است، به گونهای که خیلی از دانشآموزان مقطع متوسطه پس از اتمام تحصیلات دبیرستانی، از نگرش و انسجام هویتی قابل قبولی برخوردار نیستند یا آن را از محیط دیگری دریافت کردهاند.
این خلأ نسبت به برخی معلمان محترم هم وجود دارد که حتی در ساعات زنگ تاریخ هم موفق به برقراری پلی بین سرگذشت کشور و ادراک تاریخی دانشآموزان نشدهاند و سهم چندانی در شکلگیری هویت ملی آنان ندارند.
بماند که عدهای هم ناخواسته و نادانسته با اطلاعات غیردقیق برخلاف آن عمل میکنند.
یکی از عوامل اصلی شکلگیری چنین خلأیی، وضعیت تدریس درس تاریخ در مدارس است. کتابهای تاریخ با تمرکز بسیار روی دورههای تاریخی و ردیف کردن پشت سر هم اطلاعاتی سرد و بیروح، با تعاریف و عبارات کلیشهای و تکراری و اسامی ناآشنا نمیتواند جاذبهای برای دانشآموزان ایجاد کند. خیلی از مطالب کتابها اطلاعات صرف و بدون تحلیل است و کمکی به بالا بردن فهم تاریخی نمیکند. بیتعارف بگوییم متن کتابهای تاریخ، دانشآموزان را نسبت به عباراتی چون نفوذ بیگانگان و بیبندوباری درباریان بیحس کرده؛ عباراتی که فقط پشت سرهم حفظ میشوند و دانشآموز از تاثیر آن وقایع بر سرنوشت امروز خود چیزی نمیفهمد و نمیتواند آن را با زندگی امروز گره بزند. دست آخر هم چون درسی است که در کنکور تأثیر چندانی ندارد، با امتحانی به فراموشی سپرده میشود.
شیوههای آموزش این درس نیز فاقد تنوع لازم است و به خاطر اهتمام اندک به آن، نوسازی نشده، در حالی که امروز با مجهز شدن بسیاری از کلاسها به ویدئوپروژکتور به آسانی میتوان با کمک پخش محتوای چندرسانهای، محتوای تاریخی را با کمک ایجاد درک بصری در ذهن دانشآموزان تثبیت کرد.
البته موضوع فقط آموزشوپرورش نیست. صداوسیما و سینما نیز در توجه کافی به تاریخ عملکرد قابل قبولی ندارند. ما میبینیم پخش سریالهای باکیفیت تاریخی مثل مختارنامه، یوسف پیامبر(ع)، در چشم باد، کلاه پهلوی و سرزمین مادری چقدر در علاقهمند شدن مردم به دانستن تاریخ نقش داشت اما اینها اتفاقات خوبی بودند که بسیار کم تکرار میشوند.
تاریخ، تنها گذشته نیست، تاریخ تعیینکننده آینده است، بویژه اطلاع از آنچه دشمن در گذشته انجام داده تا حد زیادی موجب تسلط بر ترفندهای او در زمان فعلی است و میتواند نقش ملت را در وقایع امروزش پررنگتر و فعالتر کند.