در روزهایی که باد ابرها را به سمت اسفند میبرد، قطار کنگره شعر فرهنگیاران پاسدار، به ایستگاه سیزدهم رسید. در سیزدهمین ایستگاه، قرعه فال میزبانی، به نام استان شعر و شور و شهود قزوین افتاد. سامانی که پیشینه شگفت دینی و تاریخی و ادبیاش، هر انسان آزادهای را به تأمل و تکریم وا میدارد. برای من که از ایستگاه نخست، با این قطار همسفر بودم، خاطرات توقف و حرکتهای آن و همنفسانش، بسیار دلنشین است. از پنجره تماشایش، رایحه دلانگیز رستنها و شکفتنها و جوششها و جهشها را استشمام و میکنم.
اکنون که به ایستگاه سیزدهم این رویداد ادبی رسیدهایم، چکیدهای از برداشتهایی را به رسم یادگار مینویسم.
۱ـ به اعتقاد نگارنده، سرودههای رسیده به این دوره، جهشهای متفاوتتری دارد و یک سر و گردن از دیگر دورهها بالاتر ایستاده است.
تعادل در بهرهوری از هنرمندیهای زبانی و تصویری، گرهخوردگی عواطف و اندیشه، کشفهای خوب در بعضی سرودهها، بیانکننده تلاشهای شاعرانی است که کفشهای مکاشفه را پوشیده و با همه افتوخیزها، به سوی افقهای دوردست شعر در حال حرکتند. هرچند قدری آهسته، اما پیوسته! آری، به تعبیر استاد بزرگوارم، دکتر حداد عادل، شاعران پاسدار، در شیپور بیداری دمیدهاند. بدیهی است تا رسیدن به قلههای بلند شعر اصیل و راستین، همچنان راهی دور و دراز در پیش است. یاد آن اوقات نورانی به خیر. هنگامی که در یکی از نشستهای دیدار شاعران با رهبر ادیب انقلاب، کتاب گزیدهای از سرودههای شاعران پاسدار را به محضرشان تقدیم کردم و اشارتی به فعالیتهای شاعران پاسدار کردم، با تبسمی روحنواز فرمودند: «چقدر خوب که هم شاعرند و هم پاسدار!»
۲ـ اتقاق خوب دیگر، تغییر در روش و رویکرد داوریها بود. این تغییر سبب شد داوریها با تأمل عمیقتر و نگاه دقیقتر همراه شود. حضور شاعر، پژوهشگر و منتقد دقیقهیاب، «دکتر محمد مرادی» بر وزانت و اعتبار این فصل از داوریها بسیار افزود که جا دارد از آن مهربان عزیز، تشکر کنم.
۳ـ از ابتکارات ارزنده امسال، فراخوان شعر مقاومت بود که با استقبال پر شور شاعران خوب و دغدغهمند کشور، روبهرو شد. برگزاری همزمان اختتامیه این فراخوان و کنگره شعر پاسدار، زمینه دیدار و همنوایی برگزیدگان این دور خداد باشکوه را فراهم کرد.
۴ـ رونمایی از انجمنهای ادبی در ۱۲ رده سپاه، با معرفی مدیران انجمنها، از اتفاقات روشن و مبارک این دوره بود. امید است این انجمنها، در کشف استعدادها و ایجاد زمینه رشد و شکوفایی شاعران فرهنگیار، گامهای بلندی بردارد. به عنوان کمترین شاعر فرهنگیار، بر خود فرض میدانم، زحمات و تلاشهای «سردار دکتر محبی» و تکاپوهای خستگیناپذیر و خلاقانه برادر هنرمند، «جناب آقای شریعتی» را که با هوشمندی و صبوری، خدمات ارزشمندی به شعر و ادب پاسدار داشتهاند، ارج بگذارم و از درگاه خداوند، برایشان بهترینها را آرزو کنم.
در پایان، با تبریک به برگزیدگان کنگره، آرزومندم پنجرههای دلشان همواره به سوی باغ گل محمدی گشوده باشد و با آسمان پیوندی ناگسستنی داشته باشند.