صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۸  ، 
کد خبر : ۳۷۳۹۷۷
مروری بر روزنامه‌های سه‌شنبه ۲۸ اسفندماه ۱۴۰۳

آرایش نظامی جهان تغییر می‌کند؟

ترامپ و تیم او صراحتا این مساله را مطرح کرده‌اند که آمریکا دیگر نمی‌خواهد هزینه دفاع از اروپا را بپردازد. برای اروپایی که نزدیک 75 سال مدیریت امنیتی خود را به آمریکا واگذار کرده بود، این نگرش شوکه‌کننده است

مروری بر یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۲۸ اسفندماه ۱۴۰۳

سال افتخار 

تقویم می‌گوید به حساب خورشید، حوالی یک هزار و چهارصد و چهار سال پیش آخرین فرستاده خدا از شدت اذیت و آزار خدانشناسان ناچار به ترک شهر و دیار محبوب خویش شد. سفری برای اقامه امر الهی در جهانی که جاهلیت، حق و حقیقت را در گورها دفن می‌کرد. «هجرت» سرآمد تاریخ است و چیزی جز آن شایسته سرآغاز تقویم‌ها نیست. هجرت از خود به خدا و از خودخواهی به خداخواهی روایت هر لحظه تاریخ توحیدی بشر است. چهارده قرن پس از آن، ما اصحاب آخرالزمانی رسول خدا (ص) به برکت انقلاب خمینی(ره) همچنان مهاجران الی‌الله مانده‌ایم.
در این سیر و سفر خدایی سال یک هزار و چهار صد و سه شمسی سال افتخار است. ما مفتخریم که در مسیر الهی خود عزیزترین‌های‌مان را تقدیم کردیم؛ از سید ابراهیم رئیسی گرفته تا سید حسن نصرالله، اسماعیل هنیه، یحیی سنوار، محمد ضیف و ... ما مفتخریم که در حمایت از مردمانی همیشه مظلوم، خون‌های ایرانی و لبنانی و یمنی و عراقی و... را در هم آمیختیم و جبهه متحد مقاومت اسلامی را در برابر جاهلیت مدرن به صحنه آوردیم. ما در راه خدا از مرگ نترسیدیم و مزار شهدای‌مان در جای‌جای جغرافیای جبهه مقاومت، گواه این ادعاست.
فقط 13 روز از آغاز سال گذشته بود که رژیم درمانده صهیونیستی مستشاران نظامی بلندپایه ایران را در کنسولگری دمشق ترور کرد. همین آغاز مرحله تازه‌ای در نبرد شد و جمهوری اسلامی 13 روز بعد برای اولین بار از خاک خود نظامیان صهیونیست را در اراضی اشغالی هدف قرار داد. «وعده صادق1» توانست علاوه‌بر ضربه به ساختار نظامی اسرائیل و فتح باب حمله ایران به رژیم اشغالگر قدس؛ برای ساعاتی آرامش را به کودکان غزه برگرداند و چشمان بی‌خواب شده‌شان از غرّش جنگده‌های دشمن را با خواب آشنا کند. آن شب، عملیات «وعده صادق1» لبخند را نه فقط بر لب غزه و فلسطین که بر لب جهان اسلام و حتی آزادگان جهان نشاند.
دست تقدیر در بهار 1403 امتحانی سخت از مردم ایران گرفت آنجا که خدمتگزار صادق و رئیس‌جمهور محبوب‌مان رئیسی عزیز در پرواز اردیبهشت آسمانی شد. شهادت دیپلمات بلند‌قامت ایران، حسین امیرعبداللهیان که صدای کودکان غزه در مجامع بین‌المللی بود، این داغ و امتحان را سخت‌تر کرد. مردم ایران اما همیشه از داغ، حماسه ساخته‌اند و این بار نیز با بدرقه باشکوه شهدای خدمت همبستگی و دلبستگی خود به آنان و انقلاب اسلامی ایران را در چشم ناظران جهانی به نمایش گذاشتند.
تلخی فقدان شهدای خدمت با شیرینی برگزاری انتخاباتی آرام و مشارکتی تا حدودی جبران شد. شهید رئیسی توانست در آخرین مأموریت خود با بازگرداندن امید و اعتماد به مردم؛ آنها را به مشارکت در انتخابات تشویق کند. مسعود پزشکیان با تقریبا 16 میلیون رأی و اختلاف حدود سه میلیونی با رقیبش مدیریت اجرائی کشور را در دست گرفت تا علی‌رغم اوضاع ناآرام منطقه و حادثه ناگهانی و ناگوار سقوط بالگرد رئیس‌جمهور، انتقال قدرت در ایران با آرامشی قابل توجه انجام شود. دشمن صهیونی اما چشم دیدن این آرامش را نداشت و با ترور مهمان عزیز ایران در تهران، شهید اسماعیل هنیه، به خیال خود قدمی برای نابودی حماس برداشت.
در دل روزهای گرم تابستان 1403 جوانان ورزشکار ایرانی با مدال‌های خوش‌رنگ خود در آوردگاه المپیک و پارالمپیک پاریس دل مردم ایران را خنک کردند. سیاست تحریم و انزوای ورزش ایران که پس از آشوب‌های نیمه دوم سال 1401 تشدید و در سال 1402 نیز پیگیری شده بود؛ به‌وضوح شکست خورد. پرچم جمهوری اسلامی ایران بارها در پاریس بالا رفت و قهرمانان ایران عشق و علاقه خود به این پرچم را در مقابل دیدگان همگان به نمایش گذاشتند. 
پاییز 1403 با فراق عزیزترین چهره مقاومت آغاز شد. مردی که بر دروازه‌های قدس می‌جنگید؛ نامش نصر بود و خدا پیروزی را با دستان او و یارانش نوشت. سید حسن نصرالله گوهر درخشان لبنان، زبان گویای ملت‌های منطقه، محبوب جهان اسلام، مایه افتخار و عزیز دل رهبر انقلاب بود. سال‌ها مجاهدت خستگی‌ناپذیر او پاداشی جز شهادت نداشت و به حق سیدالشهدای مقاومت لقب گرفت. به‌رغم شهادت سید مقاومت اما حزب‌الله لبنان توانست در مدتی کوتاه انسجام خود را بازیابد و ارتش تا دندان مسلح رژیم صهیونیستی از پیشروی در خاک لبنان ناکام ماند. سید از دیده‌ها رفت اما در دل‌ها تکثیر شد و این را می‌شد در مراسم وداع مردم لبنان با پیکر او مشاهده کرد. 4 روز پس از شهادتش ایران، انتقام خون او و دیگر یاران شهیدش را با موشکباران سنگین پایگاه‌های نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی در عمق اراضی اشغالی گرفت. عملیات «وعده صادق2» فراتر از حد انتظار تحلیلگران بین‌المللی بود و بزرگ‌ترین عملیات موشکی جهان خوانده شد. تصاویر پرواز موشک‌ها بر فراز آسمان فلسطین اشغالی و اصابت آنها به اهداف در رسانه‌های جهان و شبکه‌های اجتماعی بارها منتشر شد و ناتوانی پدافند رؤیایی رژیم صهیونیستی را در مقابل موشک‌های ایرانی به همه نشان داد.
مقاومت همیشه جواب می‌دهد و هزینه آن به مراتب کمتر از سستی و وادادگی است. این درس روزهای آخر پاییز بود زمانی که با کناره‌گیری دولت سوریه، رژیم صهیونیستی خاک این کشور را در مساحتی بیشتر از غزه و کرانه باختری اشغال کرد و طی سه روز بیش از 80 درصد زیرساخت‌ها و توان نظامی سوریه را از بین برد.
زمستان با همه سرمایش فصل گرم پیروزی بود. فصلی که غزه مظلوم توانست مزد بیش از یک سال صبر و استقامت مجاهدانه خود را دریافت کند. رژیم صهیونیستی سرانجام ناچار به پذیرش توافق با گروهی شد که خواهان نابودی‌اش بود! بیش از 15 ماه جنایت نظامیان رژیم صهیونیستی اگرچه درد و رنجی عمیق بر پیکر مردم مظلوم غزه تحمیل کرد و فرماندهانی بزرگ چون یحیی سنوار و محمد ضیف را به آرزوی همیشگی‌شان یعنی شهادت رساند اما نتوانست حماس را نابود کند. حماس محکم و پابرجا ماند و توانست هزاران اسیر فلسطینی را از زندان‌های زجرآور رژیم صهیونیستی آزاد کند. صحنه تبادل اسرا توسط مجاهدان فلسطینی قابی از خفت و حقارت اسرائیل را در دوربین‌ها به ثبت رساند که تا سال‌ها در حافظه تصویری جهان خواهد ماند.
سال یک هزار و چهارصد و سه هجری شمسی با تمام این فراز و نشیب‌هایش تا ساعاتی دیگر به پایان می‌رسد. ما در کیهان یک سال دیگر راوی اخبار ایران و جهان برای مخاطبان‌ بودیم؛ روایتی به اندازه وسع‌مان و با تمام تعهدمان به حقیقت و صداقت. ما سعی کردیم با برجسنه کردن توانمندی‌ها و اخبار امیدآفرین راوی خودباوری باشیم؛ با تاباندن نور به تاریک‌خانه‌های فراموشی، حافظه تاریخی مخاطبان را زنده کنیم و پرده نفاق را کنار زنیم و در نبرد نابرابر با رسانه‌های غربی و دنباله‌های داخلی‌شان، زبان جمهوری اسلامی ایران برای روشنگری و تبیین حقایق باشیم. ما رسالت خود را نه در قالب فعالیت اداری و شغل روزنامه‌نگاری که به عنوان یک سرباز در جبهه سراسر نور حق دنبال کردیم. ما سعی کردیم در مسیر «هجرت» فرزندان انقلاب خمینی(ره) باشیم و به امید پیوستن به شهدای این راه نفس کشیدیم و قلم زدیم. حالا در واپسین ساعات سال 1403 از مخاطبان به خاطر کوتاهی‌های احتمالی در این یک سال طلب حلالیت می‌کنیم و به دعای خیرشان در ماه عزیز رمضان نیاز داریم تا به لطف خدا وظیفه خود را در سال آینده بهتر از امسال به انجام رسانیم.
مروری بر یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۲۸ اسفندماه ۱۴۰۳

مرگ مغزی سازمان ملل زیر تیغ یاغی‌گری

دکتر مراد عنادی

واپسین روز‌ها و ساعات سال۱۴۰۳ در حالی سپری می‌شود که در این سال، جامعه بین‌المللی شاهد رخداد‌های تلخ و نگران‌کننده‌ای بود. سال۱۴۰۳ که با بخش اعظم سال ۲۰۲۴میلادی به‌جز ماه‌های پایانی تقارن زمانی دارد، از منظر ادبیات روابط بین‌الملل نمونه‌ای از یک جهان هابزی بود.

سالی که در آن سازمان ملل متحد به عنوان سازمانی برآمده از فردای جنگ جهانی دوم که وظیفه اصلی‌اش براساس منشور ملل متحد حفظ صلح و امنیت بین‌المللی تعریف شده است، درپی یاغی‌گری افسارگسیخته و بدون مرز آمریکا و اسرائیل دچار مرگ مغزی شد.
سازمان ملل متحد در سراسر سال ۱۴۰۳ به‌جز چند مورد موضع‌گیری آنتونیو گوترش، دبیرکل این سازمان و برگزاری چند نشست نمایشی شورای امنیت، عملا نظاره‌گر منفعل جنایاتی بود که در طول حیات ۷۵ ساله این سازمان نادر بود.
در این سال جهان به‌کرات شاهد تجاوز آشکار آمریکا و انگلیس دو عضو دائم شورای امنیت به یمن، اقدامات تروریستی و سازمان‌یافته رژیم اسرائیل از جمله ترور اسماعیل هنیه در تهران و انواع جنایات بدون مرز اسرائیل در منطقه غرب آسیا، به‌ویژه در منطقه کانونی نبرد یعنی غزه بود.
رژیم صهیونیستی با سکانداری نتانیاهو که جنایت شرم‌آور کودک‌کشی را همواره در کارنامه خود یدک می‌کشد، مرتکب جنایت جنگی، نسل‌کشی، جنایت علیه صلح و جنایت علیه بشریت شد. نتانیاهو همزمان با سخنرانی در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک و در حالی که از سوی دیوان کیفری بین‌المللی به عنوان جنایتکار جنگی معرفی شده بود، دستور ترور سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان را با استفاده از جنگنده‌ها و بمب‌های ساخت آمریکا صادر کرد و به این ترتیب تمام دستاورد‌های حقوق بین‌الملل را به سخره گرفت و بی‌اعتنایی به سازمان ملل را به اوج رساند.
رژیم یاغی اسرائیل حتی تا جایی پیش رفت که گوترش، دبیرکل سازمان ملل را به خاطر انتقاد وی از جنایات اسرائیل علیه مردم غزه، تهدید به برکناری کرد. جهان ۱۴۰۳در حالی از اقدامات غیرانسانی اسرائیل ونقض فاحش حقوق غیرنظامیان درسایر نقاط بحران‌خیز جهان ازجمله نبرد بین روسیه و اوکراین زخمی بود که با پیروزی ترامپ در انتخابات آبان و ادبیات توأم با تهدید، تحریم و یکجانبه‌گرایی وی دچار چالشی عظیم‌تر شده است. با روی کار آمدن ترامپ، نتانیاهو گستاخ‌تر شده و بار‌ها به حریم دو کشور عضو رسمی سازمان‌ملل متحد یعنی سوریه و لبنان، تجاوز و حاکمیت این کشور‌ها را نقض کرد.
در همین حال ترامپ در همان نخستین روز ورود رسمی به کاخ سفید از افکار و تمایلات هابزی خود پرده برداشت. زمانی جان کری، وزیرخارجه وقت آمریکا در دوره اوباما در واکنش به تجاوز روسیه به اوکراین و الحاق شبه‌جزیره کریمه گفته‌بود که روسیه به شیوه قرن نوزدهم رفتار کرده است. با روی کار آمدن ترامپ و چشم طمع بستن وی به کانادا، گرینلند و کانال پاناما، به نظر می‌رسد ترامپ نیز در حال و هوای قرن ۱۹ سیر می‌کند و به روابط بین‌الملل با تفکر قرن نوزدهمی می‌نگرد. 
اعلام کانادا به عنوان ایالت پنجاه و یکم آمریکا، تغییر نام خلیج مکزیک به خلیج آمریکا، ادعای حاکمیت بر کانال پاناما، چشم داشتن به گرینلند، دستور حمله به یمن و تهدید ساکنان غزه به ترک سرزمین مادری‌شان در کنار ده‌ها سیاست چالش‌برانگیز ریز و درشت دیگر از نگاه قرن نوزدهمی ترامپ نشأت می‌گیرد که بنیان سال‌ها تلاش جامعه بشری برای نهادینه ساختن مقررات حقوق بین‌الملل را به لرزه درآورده است.
با مروری بر مواضع و اقدامات ترامپ در سطح جهانی و نتانیاهو در خاورمیانه به نظر می‌رسد پایه‌های صلح و امنیت در سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی با مخاطرات جدی مواجه شده است، خصوصا این‌که برای مهار این بازیگران آشوب‌ساز عملا سازوکار‌های نیرومندی وجود نداشته و در راس این سازوکارها، سازمان ملل متحد در کما به‌سر می‌برد.
از برآیند تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی در جهان ۱۴۰۳ می‌توان نتیجه گرفت که این سال به لحاظ ثبت اقدامات خلاف موازین بین‌المللی و ضربه به روند نهادینه‌شدن اصول و مقررات بین‌المللی که عمدتا از سوی آمریکا و اسرائیل صورت گرفته، رکورددار است و بیم آن می‌رود با بی‌احترامی به مقررات و هنجار‌های بین‌المللی چارچوب‌مندی نظام بین‌الملل بیش از پیش از‌هم‌گسیخته شود. 

مروری بر یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۲۸ اسفندماه ۱۴۰۳

شگفتی‌های دیپلماتیک ۱۴۰۳

حسن بهشتی پور

بسیاری از شگفتی های سالی که گذشت مربوط به ترامپ است که برخی پیش بینی ها را نادرست کرد. برای مثال شدت تمایل ترامپ به دنبال کردن سیاست‌های اقتصادی غیرمتعارف را دست کم گرفته بودیم. هرچند انتظار داشتم او از تهدید تعرفه‌ها به‌عنوان یک ابزار چانه‌زنی استفاده کند، تصورم این بود که او یا مشاورانش متوجه خواهند بود که آغاز یک جنگ تجاری می‌تواند به اقتصاد آمریکا آسیب جدی وارد کند و در نهایت برنامه سیاسی او را به خطر بیندازد.
پس از انتخابات نوامبر گذشته، زمانی که به نظر می‌رسید اکثر اعضای تیم اقتصادی ترامپ افرادی منطقی هستند که اصول اقتصاد کلان را درک می‌کنند، مدتی خیال ها راحت و فرض شد که افرادی نظیر «پیتر ناوارو»، مشاور ارشد تجاری ترامپ تأثیر چندانی نخواهند داشت؛ اما اکنون مشخص شده که اشتباه کرده‌ایم. حتی مقامات اقتصادی باتجربه، حرف‌های بی‌اساس ترامپ را تکرار می‌کنند و ناوارو به نظر می‌رسد نفوذ قابل‌توجهی بر رئیس‌جمهور دارد.
سرانجام اگرچه بی‌توجهی ترامپ به قوانین و هنجار‌ها پیش از نخستین کمپین ریاست‌جمهوری او کاملاً مشهود بود، شدت تمایل او به زیر پا گذاشتن اصول بنیادینی که پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفتند، مرا شگفت‌زده کرد. اقداماتی همچون تهدید به تصرف گرینلند، اشغال مجدد کانال پاناما، الحاق کانادا و پاک‌سازی قومی فلسطینی‌ها از غزه، نمونه‌های آشکار نقض اصولی هستند که ایالات متحده برای دهه‌ها به آنها احترام گذاشته و از مزایای آنها بهره‌مند شده است. نکته مهم این است که ترامپ این اصول را نه در واکنش به یک بحران ملی یا شرایط اضطراری، بلکه در چارچوب یک دیدگاه کاملاً متفاوت زیر پا می‌گذارد. او معتقد است که ایالات متحده  در یک نظم جهانی که در آن استبداد و قدرت‌محوری حاکم باشد، وضعیت بهتری خواهد داشت. تبدیل ایالات متحده از یک مدافع نظم بین‌المللی به یک دولت یاغی و مخرب، چیزی نبود که در تحلیل‌های اولیه تصور کرده بودم. از ابتدا مشخص بود که تأثیر ترامپ بر سیاست داخلی آمریکا مضر خواهد بود و او را به‌عنوان تهدیدی برای نظم قانون اساسی و خود دموکراسی توصیف کردم. با این حال، میزان رادیکالیسم و تمایل او به خودتخریبی در سیاست‌های داخلی و همچنین آمادگی کنگره و بسیاری از رهبران اقتصادی برای تسلیم شدن در برابر آن بسیار فراتر از انتظارات بود. نقش ویرانگر ایلان ماسک نیز که به نوعی به یک «مقام غیرانتخابی دولت» تبدیل شد، در نسخه دوم ترامپ غیرمنتظره بود. با این وجود، کاملاً روشن بود که دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ مشکلی جدی خواهد بود.‌

مروری بر یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۲۸ اسفندماه ۱۴۰۳

بهوش باشیم «نوروزمان» در میان گرفتاری‌ها گم نشود

نوروز، ریسمان توانمند و ستون ستبر پیوند تمام اقوام ایرانی است با هر اندیشه و آیین.

یادمان نرود که نوروز، زبان، فرهنگ، اخلاق و ایران‌دوستی‌مان را نگاهبان است.

آدم‌ها در این روزگار کج‌مدار، سرگردانند.

وقتی که فصل‌ها جایگاهشان را گم‌ کرده‌اند. هیچ نشانه‌ای از آمدن نوروز نیست. اما، چه بخواهیم و چه نخواهیم نوروز از راه می‌رسد. صدای پای عمو نوروز، هر روز که به پایان زمستان نزدیک می‌شویم، بلندتر به گوش می‌رسد. مردمان صبور برای دیدن قامت بلند نوروز و سبزی چشم‌نواز بهار، چشم به راه هستند. در این وانفسا، گرانی، قوز بالای قوز شده است، کمر مردم را شکسته است، دخلشان با خرجشان کیلومترها فاصله دارد. گرفتاری‌های مردم آن‌قدر زیاد شده است که کمتر خانواده‌ای، توانایی جورکردن سور و سات نوروز را دارد. با آنکه از کودکی شنیده‌ام  وقتی بد بگذرد دیر می‌گذرد اما شگفت آنکه این روزها خوش نمی‌گذرد اما خیلی زود می‌گذرد. سنجش مردم از دست‌هایشان رها شده و جای همه‌چیز با هم دیگرگون شده است. نوروز هم دیگر مزه نوروزهای کودکی‌مان را ندارد.

دخترک همسایه که نخستین نوروزش را در آن سال‌های کودکی در قصردشت به چشم می‌دید، پیراهن صورتی و کفش قرمز‌‌رنگ ورنی‌اش را پوشیده و لای در خانه‌شان چشم‌انتظار آمدن عمو نوروز، عروسکش را سخت در آغوش می‌فشرد. من اما کت سرمه‌ای هفت‌سالگی‌ام را با دکمه‌های فلزی زرد و شلوار طوسی -خرید نوروزی آقا جان از جنرال‌مد- را پوشیده‌ام و لای در خانه چشم‌انتظار نوروز، دخترک را می‌پایم. توی لاله‌زار کوچه برلن، صدای بلند آسیدجلال یک کلام گوش فلک را کر کرده است. ماهی‌فروش چهارراه استامبول با لهجه شیرین آذری فریاد می‌زند «تَزَه ماهی»... ماهی تازه. آن‌سوتر خریداران به پیرمرد ماهی‌فروش امان نمی‌دهند، ماهی‌های سفید چاق و چله را پشت سر هم توی پاکت‌های کرم‌رنگ دراز بگذارد. توی دست‌های آقاجان بسته‌های آجیل و آب‌نبات‌های رنگی، دلبری می‌کنند. کارمندان، حقوق اسفند و پاداش نوروزی‌شان را خیلی زودتر از ماه‌های پیش گرفته‌اند و هر خانواده به فراخور حالش و‌ جیب پرپولش در حال خرید نوروزی است. بوی خوش و دل‌انگیز نوروز، سر هر کوی و برزنی، بینی‌ها را می‌نوازد.

حالا اما در این روزهای سخت و جان‌فرسا، خیابان‌های هیچ محله‌ای نشانی از نوروز ندارد. مغازه‌دارها که به فروش نوروزی  دل خوش کرده بودند، غمگین و سرافکنده روی چهارپایه چوبی دیرینه یادگار پدری، چمباتمه زده‌اند. هیچ مشتری باانگیزه‌ای، توی هیچ خیابانی، خرید نوروزی نمی‌کند. 

تک و توک، رهگذرانی هستند که دنبال یک لقمه نان هستند. بچه‌های هیچ کارگر و کارمندی لباس‌های نویش را نمی‌پوشد و لای در هیچ خانه‌ای ذوق نمی‌کند. تاسیان شده است. حیف. حالا اما با همه گرفتاری‌ها، با همه ناخرسندی‌های مردمانی سرفراز اما نادار و شکیبای سرزمینم ایران، نوروز کار خودش را می‌کند. ما تنها باید نگاهبان خوب و باغیرتی باشیم. بهوش، تا نوروزمان در میان گرفتاری‌ها و کژاندیشی‌ها، گم نشود. دل خوش کنیم به آمدن بهار. روزگار، بی‌هیچ‌ گفت‌وگو، کار خویش می‌کند. همین تهران خودمان، شهر بازمانده از روزگاران دور، اما همچنان صبور، فرسوده زیر چرخ‌های دودساز، تنها در همین روزهای نوی شادی‌ساز، جای زندگی‌کردن می‌شود، نوروز که می‌آید تهران دلی از عزا درمی‌آورد. آسمانش آبی آبی می‌شود، پدیده شگفت‌انگیزی است این نوروز که باید با چنگ و دندان نگاهبانش باشیم. نوروز، ریسمان توانمند و ستون ستبر پیوندِ تمام اقوام ایرانی است. رمز این ماندگاری، همبستگی ارزشمند پارسی‌زبانان در تمام جهان است. در تمام طول تاریخ، نوروز همه جدایی‌ها و پراکندگی‌ها را پاک کرده است و با خود مهر و آشتی، یکرنگی و یگانگی به ارمغان آورده است. نوروزتان خجسته باد.‌

مروری بر یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۲۸ اسفندماه ۱۴۰۳

آخرالزمان به افق یمن

جواد شاملو
استنباط ما این است که این شب‌ها برای مردم یمن شب‌های سختی است. این استنباط غلطی نیست. شب‌زنده‌داری رمضانی زیر حملات مکرر نیروی هوایی آمریکا و انگلیس نمی‌تواند راحت باشد. اما ماجرا به این محدود نیست و با شناختی که ما از انصارالله و پایگاه مردمی آن‌ها داریم، نوع نگاه آن‌ها به این رخدادها متفاوت است و برخی اظهارات سران انصار‌الله نیز مؤید این مدعاست. این تفاوت ناشی از نگاه آن‌ها به جهاد است. به این ترتیب که سال‌ها پیش، حوالی نوروز ۱۳۹۴ خدا توفیق جهاد این ملت با سعودی‌ها را داد و اکنون پس از ۱۰ سال، در هنگامه نوروز ۱۴۰۴ این ملت با شیطان بزرگ سرشاخ است. شاید از نگاه ملت مجاهد یمن و رهبران آن‌ها، این عنایتی الهی است که یک کشور سرکوب‌شده، منزوی و فروخفته اکنون با سران غرب، با استعمارگران سالخورده، با پایتخت‌های سرمایه‌داری و استثمارگران کارکشته و زرادخانه‌های انبوه شان در حال جنگ است و در خط مقدم مبارزه بشر علیه شیاطین ایستاده است. این برای ملت یمن و از دید آن‌ها یک بلای آسمانی نیست که بر سرشان نازل شده باشد. آن‌ها انصارالله را بابت حمایت صد در صد ایمانی و اعتقادی‌اش از غزه مظلوم بازخواست نمی‌کنند و از اینکه در بطن تحولات جهانی قرار گرفته و در دوران گذار به سوی نظم نوین نقش ایفا می‌کنند احساس سرافرازی دارند‌. روحیه‌ای که دولت‌ و ملت ایران هم در سال‌های نخست انقلاب از آن لبریز بود. دشمن شاید در تلاش است با غزه‌سازی از یمن و یا به هر نحو از کار انداختن انصارالله به زعم خود ضربه دیگری به محور مقاومت آورده باشد و ایران را بیشتر تحت فشار بگذارد. همچنین با حمله به یکی از متحدان ما، در ذهن مردم ما این انگاره را بکارند که «نوبت ما هم می‌رسد!» اما باطل‌السحر این طراحی فرعون نگاه به روحیه یمنی‌هاست. درگیری با شیاطین برای ما آرزوست و همانگونه که انصارالله می‌گوید آمریکایی‌ها را از رأی دادن به ترامپ پشیمان می‌کنیم ما نیز سرتاسر تمدن غرب را از زایش ناپاک‌زاده‌ای چون او بیش از پیش نادم خواهیم ساخت. صدای موج‌های نیل از دریای سرخ می‌آید.
مروری بر یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۲۸ اسفندماه ۱۴۰۳

۱۴۰۴،سال شجاعت در تصمیم گیری

حامدرحیم پور

رهبر حکیم انقلاب در دیدار اخیر خود با مسئولان نظام، بر چند گزاره کلیدی و بنیادین در عرصه حکمرانی تأکید کردند: شجاعت در تصمیم‌گیری، ضرورت کاهش فاصله میان ایده و اجرا و اهمیت پیگیری. این گزاره‌ها نه‌تنها بازتابی از تجربه زیسته جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته است، بلکه پاسخی به مهم‌ترین چالش‌های امروز کشور در فرایند سیاست‌گذاری و اجرا محسوب می‌شود.
در طول سال‌های اخیر، تحلیلگران و متخصصان حوزه حکمرانی بارها به این آسیب‌ها اشاره کرده‌اند. یکی از مهم‌ترین معضلات ساختاری در کشور، فرسایشی شدن فرایند تصمیم‌گیری و اجرای سیاست‌هاست؛ به‌نحوی‌که از لحظه‌ای که یک مسئله در نظام تصمیم‌گیری مطرح می‌شود تا زمانی که به مرحله اجرا و اثرگذاری برسد، دچار چنان پیچیدگی‌هایی می‌شود که نه‌تنها از کارآمدی آن کاسته می شود بلکه در بسیاری از موارد، آن را از موضوعیت اولیه خود نیز خارج می‌کند. این روند موجب شده تا بسیاری از ظرفیت‌های کشور که می‌توانستند در مسیر توسعه قرار گیرند، در چنبره بوروکراسی پیچیده و تصمیم‌گیری‌های مصلحت‌اندیشانه گرفتار شوند.
از این رو از نکاتی که از بیانات رهبر انقلاب می‌توان دریافت، ضرورت «شجاعت در تصمیم‌گیری» است. این گزاره به‌ویژه در شرایطی که کشور درگیر تحولات سریع و بعضاً پیچیده داخلی و بین‌المللی است، اهمیتی مضاعف می‌یابد. امروزه، کشورهای موفق آن‌هایی هستند که تصمیمات راهبردی خود را نه بر اساس محافظه‌کاری مفرط، بلکه با لحاظ کردن تمام جوانب و پذیرش مخاطرات منطقی اتخاذ می‌کنند. هرگونه تأخیر در اتخاذ تصمیمات اساسی، هزینه‌هایی جبران‌ناپذیر بر کشور تحمیل خواهد کرد.
دومین مسئله، «کاهش فاصله بین فکر و اجرا» است. این امر، نیازمند بازطراحی ساختارهای تصمیم‌گیری و اجرای سیاست‌هاست. تا زمانی که میان اندیشکده‌ها، نخبگان دانشگاهی، مدیران اجرایی و سیاست‌گذاران، ارتباط ارگانیک و واقعی برقرار نشود، همچنان شاهد شکاف میان ایده‌ و اجرا خواهیم بود. بدیهی است که این امر مستلزم عبور از ساختارهای سنتی، ایجاد فضای گفت‌وگوی واقعی میان تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران و بهره‌گیری از الگوهای موفق جهانی در مدیریت تحول است.
سومین محور تأکید شده از سوی رهبری، «اهمیت پیگیری» است. متأسفانه، یکی از ضعف‌های آشکار در نظام اجرایی کشور، پیگیری نکردن مؤثر و مستمر برنامه‌ها و سیاست‌هاست. بسیاری از تصمیمات کلان در کشور در مرحله تصویب باقی مانده یا در نیمه‌راه، به فراموشی سپرده می‌شوند. این نقصان، ناشی از چند عامل است: ضعف نظام ارزیابی عملکرد، نبود ضمانت‌های اجرایی قوی برای سیاست‌های تصویب‌شده و خلأ در پاسخگویی نهادها و مدیران نسبت به خروجی عملکردشان. 
اگر پیگیری به‌عنوان یک اصل محوری در ساختار اجرایی نهادینه نشود، هرگونه تصمیم‌گیری شجاعانه یا تسریع در اجرا، عملاً بی‌اثر خواهد ماند. ازاین‌رو، یکی از عاجل‌ترین پیشنهادها برای سال آینده، اصلاح فوری ساختار تصمیم‌گیری کشور است؛ به‌گونه‌ای که این ساختار بتواند چابکی و انعطاف لازم را در مواجهه با تحولات داخلی و بین‌المللی داشته باشد. 
به‌ویژه، لازم است حلقه‌های زاید بوروکراتیک که منجر به تأخیر در اجرا و انحراف سیاست‌ها می‌شوند، شناسایی و حذف شوند. علاوه بر این، ایجاد مکانیسم‌های مشخص برای نظارت بر پیگیری سیاست‌ها و الزام مدیران به پاسخگویی در خصوص اجرای برنامه‌ها، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است.
در مجموع، بیانات رهبر حکیم انقلاب، نقشه راهی برای عبور از انسدادهای ساختاری در حکمرانی کشور محسوب می‌شود. با توجه به شرایط خطیر کنونی، دیگر فرصت آزمون و خطا وجود ندارد و کشور نیازمند تصمیم‌گیری‌های جسورانه، اجرای سریع و پیگیری مستمر برای تحقق اهداف کلان خود است. تحقق این امر، مستلزم اراده‌ای جدی از سوی مسئولان و پذیرش این واقعیت است که تحولات اساسی، تنها از مسیر بازاندیشی در نظام سیاست‌گذاری و حکمرانی امکان‌پذیر خواهد بود.
مروری بر یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۲۸ اسفندماه ۱۴۰۳
 
گزارش ویژه آخر سال؛ سیاست‌های ترامپ، کشورها را به برخورداری از سلاح هسته‌ای متمایل کرده است

سال اتمی

حسین مهدی‌تبار

«یک آمریکای غیرقابل‌اعتماد به معنای تمایل بیشتر کشورهای جهان به دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای است. بدون تضمین‌های امنیتی معتبر از سوی ایالات متحده، گسترش سلاح‌های هسته‌ای به‌ سرعت در اروپا و آسیا افزایش خواهد یافت». این هشدار نشریه آمریکایی فارن‌پالیسی است در شرح وضعیتی که جهان در سال‌های پیش‌رو احتمالا تجربه خواهد کرد. رژیم منع اشاعه سلاح‌های هسته‌ای که به اختصار «ان‌پی‌تی» نامیده می‌شود، احتمالا در سال‌های آتی با چالش‌های بنیادینی روبه‌رو خواهد شد.
به گزارش فارن پالیسی، تحرکات اخیر سیاست خارجی رئیس‌جمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، متحدان سنتی این کشور در اروپا را از خود دور کرده است.
ترامپ و تیم او صراحتا این مساله را مطرح کرده‌اند که آمریکا دیگر نمی‌خواهد هزینه دفاع از اروپا را بپردازد. برای اروپایی که نزدیک 75 سال مدیریت امنیتی خود را به آمریکا واگذار کرده بود، این نگرش شوکه‌کننده است. بویژه بعد از دیدار ترامپ و زلنسکی، اروپا به این نتیجه رسیده که احتمالا بقای ناتو و چتر هسته‌ای ایالات متحده آمریکا در خطر است. تهدید ترامپ به عقب‌نشینی از تعهدات ناتویی آمریکا مساله‌ای نیست که اروپایی‌ها بسادگی از کنار آن عبور کنند. تحول در رویکرد آمریکا البته فقط برای متحدان اروپایی این کشور تهدید‌آمیز نیست.
 این تحول که برای امنیت اوکراین فاجعه‌بار است، تهدیدهای بسیار بزرگ‌تری برای امنیت جهانی به همراه دارد. مهم‌ترین تهدید، خطر گسترش بی‌رویه سلاح‌های هسته‌ای است که اقدامات دولت ترامپ به آن دامن خواهد زد.
نویسنده این نشریه آمریکایی معتقد است هرچند ممکن است به نظر برسد روابط گرم‌تر میان 2 قدرت هسته‌ای بزرگ جهان – یعنی ایالات متحده و روسیه – می‌تواند خطر جنگ هسته‌ای را کاهش دهد اما واقعیت کاملا برعکس است. جهان در آستانه تغییر بزرگی به سمت بی‌ثباتی هسته‌ای قرار دارد که در آن کشورهای زیادی انگیزه خواهند یافت زرادخانه‌های هسته‌ای خود را بسازند. کشورهایی مانند کره‌جنوبی، ژاپن و عربستان سعودی، همه به‌ عنوان کشورهای هسته‌ای پنهان شناخته می‌شوند که به ‌طور بالقوه می‌توانند سلاح هسته‌ای بسازند؛ همین‌طور آلمان، بلژیک، ایتالیا، اسپانیا و هلند.
مقامات سعودی اشاره کرده‌اند در صورت دستیابی ایران به سلاح‌های هسته‌ای، آنها نیز سلاح هسته‌ای خود را خواهند داشت. عربستان سعودی به ‌طور چشمگیری از برنامه سلاح‌های هسته‌ای پاکستان حمایت کرده است؛ با این تفاهم که پاکستان می‌تواند چتر هسته‌ای خود را بر عربستان سعودی گسترش دهد یا حتی به درخواست آنها سلاح هسته‌ای تأمین کند. پس بعید نیست زمانی که عربستان به آن نیاز داشته باشد، پاکستان امکانات خود را برای هسته‌ای شدن سعودی‌ها در اختیارشان قرار دهد.
فارن پالیسی می‌نویسد: «در ۸ دهه گذشته، ایالات متحده به ‌عنوان یک ضامن امنیتی برای بسیاری از کشورهای اروپا و آسیا عمل کرده است. ترامپ بر این باور است واشنگتن از این توافقات زیان دیده است، زیرا زرادخانه هسته‌ای ایالات متحده به ‌عنوان عامل بازدارنده نهایی در دفاع از متحدان این کشور عمل کرده است. با این حال، مزایای عظیم تضمین‌های امنیتی ایالات متحده، از جمله برای آمریکایی‌ها، شامل محدود کردن حیرت‌آور گسترش سلاح‌های هسته‌ای در سایر نقاط جهان بوده است».
فارن افرز در گزارشی در همین رابطه تجربه‌ فرانسه را یادآور شده است: چرا فرانسه بمب هسته‌ای خود را در حالی که تحت چتر هسته‌ای ایالات متحده قرار داشت به دست آورد؟ زیرا رئیس‌جمهور فرانسه، شارل دوگل، به واشنگتن اعتماد نداشت که به تعهدات امنیتی خود عمل کند. بازدارندگی گسترش‌یافته یا همان چتر هسته‌ای آمریکا از نظر او فریب بود و برای اینکه پاریس به ‌طور واقعی امن باشد، چاره‌ای جز داشتن توان هسته‌ای مستقل نداشت. همان‌طور که او سال ۱۹۶۳ گفت: «واقعیت این است که قدرت هسته‌ای ایالات متحده لزوما فورا به تمام احتمالات مربوط به اروپا و فرانسه پاسخ نمی‌دهد. بنابراین... [ما تصمیم گرفتیم] خود را با نیروی اتمی‌ای که مختص خودمان باشد، تجهیز کنیم».
امروز تنها ۹ دولت در جهان دارای سلاح هسته‌ای هستند: ایالات متحده، روسیه، بریتانیا، فرانسه، چین، اسرائیل، هند، پاکستان و کره شمالی (آفریقای جنوبی سلاح‌های هسته‌ای خود را کنار گذاشت و سپس در سال ۱۹۹۱ پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای را امضا کرد). تاکنون ۱۹۰ کشور عضو این پیمان شده‌اند که از سال ۱۹۷۰ اجرایی شده است. تنها دولت‌های غیرعضو این پیمان، هند، اسرائیل، پاکستان و سودان جنوبی هستند. (کره‌شمالی سال ۲۰۰۳ از این پیمان خارج شد تا برنامه سلاح هسته‌ای خود را دنبال کند).
بسیاری از کشورها پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای را به دلیل تضمین‌های امنیتی ایالات متحده امضا کردند؛ آنچه به ‌طور معمول به عنوان «چتر هسته‌ای» شناخته می‌شود. این کشورها شامل اعضای ناتو در اروپا (مانند آلمان، ایتالیا و بلژیک) همچنین دیگر متحدان ایالات متحده مانند ژاپن و کره‌جنوبی هستند. هنگامی که اوکراین، قزاقستان و بلاروس در اوایل دهه ۱۹۹۰ پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تعداد زیادی سلاح هسته‌ای و سیستم‌های تحویل آن را به ارث بردند، تضمین‌های امنیتی ایالات متحده به آنها موجب شد سلاح‌های هسته‌ای خود را کنار بگذارند.
تضمین‌های امنیتی ایالات متحده به کشورها این امکان را داده که منابع خود را به اهداف دیگر، از جمله رفاه اقتصادی اختصاص دهند.
اکنون اعتبار چتر هسته‌ای ایالات متحده تحت فشار قرار گرفته است. چرا باید متحدان ناتو در اروپا - که هدف انتقادات شدید دولت ترامپ قرار گرفته‌اند - باور کنند ایالات متحده در صورت تهدید هسته‌ای از سوی روسیه از آنها حمایت خواهد کرد؟
در میان متحدان ایالات متحده که توسط سلاح‌های هسته‌ای چین یا کره‌شمالی تهدید می‌شوند، ژاپن، تایوان و کره‌جنوبی نیز بی‌شک این سوال را از خود خواهند پرسید. نکته دیگر این است که حتی اگر یکی از این متحدان اروپایی یا آسیای شرقی تصمیم بگیرد سلاح هسته‌ای بسازد، ممکن است اثر دومینو منجر به ایجاد چندین کشور هسته‌ای دیگر شود. این امر به معنای پایان رژیم عدم گسترش سلاح‌های هسته‌ای خواهد بود.
به گزارش فارن افرز خطرات گسترش سلاح‌های هسته‌ای در آسیا ممکن است بیشتر از اروپا باشد، زیرا هم فرانسه و هم بریتانیا زرادخانه‌های هسته‌ای دارند که می‌تواند بازدارندگی گسترده‌ای برای ناتو در اروپا فراهم کند. با این حال، حتی در اروپا، شرایط سیاسی نگران‌کننده است. احزابی که بیشترین حمایت مردمی را در حال حاضر در فرانسه، آلمان و لهستان دارند، همگی ملی‌گرایان راست‌گرا هستند.
همچنین فراخوان‌هایی برای آلمان برای بازگشت به تحقیق هسته‌ای غیرنظامی، با هدف توسعه توانایی ساخت سلاح هسته‌ای وجود داشته است. لهستان نیز در حال بررسی گزینه‌های هسته‌ای خود است. «ما در صورت داشتن زرادخانه هسته‌ای خود ایمن‌تر خواهیم بود»؛ این گزاره را دونالد توسک، نخست‌وزیر لهستان در پارلمان کشورش بیان کرده است.
ثبات معماری امنیتی پیشین اروپا که پیش‌تر توسط وعده تضمین‌های هسته‌ای ایالات متحده حفظ می‌شد، اکنون به سرعت در حال فروپاشی است و جای خود را به مسیر گسترش سلاح‌های هسته‌ای در این قاره می‌دهد.
برخی دانشمندان استدلال کرده‌اند داشتن سلاح‌های هسته‌ای بیشتر در سراسر جهان در واقع امنیت را افزایش می‌دهد. آنها به استفاده نکردن از سلاح هسته‌ای میان ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ سرد اشاره و استنباط می‌کنند چون عواقب استفاده از سلاح هسته‌ای بسیار وخیم است، کشورها تقریبا هرگز مایل به پذیرش آن ریسک نیستند.
طبق این استدلال، نباید از گسترش سلاح‌های هسته‌ای ترسید، زیرا این لزوما به افزایش خطر استفاده از آن منجر نخواهد شد. این طرز فکر اضافه می‌کند که گسترش سلاح‌های هسته‌ای حتی می‌تواند وقوع جنگ‌های متعارف را کاهش دهد، زیرا خطر تشدید هسته‌ای همیشه در پس‌زمینه وجود خواهد داشت.
در همین زمینه - یعنی اشاعه تسلیحات هسته‌ای بر اثر رویکرد ترامپ در آمریکا - نشریه فارن افرز نیز در گزارشی با عنوان «برای گسترش سلاح‌های اتمی آماده باشید» به بررسی همین مساله پرداخته است. به گزارش این نشریه آمریکایی، «همزمان با اینکه دولت دوم ترامپ به سرعت در حال فروپاشی عناصر اساسی نظم بین‌المللی پس از جنگ است، جهانی که در آن حتی کشورهای کوچک هم قدرت هسته‌ای خواهند داشت، در حال شکل‌گیری است».
در سال‌های پس از جنگ دوم جهانی، ایالات متحده با بهره‌گیری از سیاست بازدارندگی، دشمنان هسته‌ای خود را مدیریت و از زرادخانه هسته‌ای خود برای محافظت از متحدانش استفاده کرد. این سیاست باعث شد کشورهای متحد نیازی به توسعه برنامه‌های هسته‌ای مستقل نداشته باشند. این توافقات از طریق پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) در سال ۱۹۷۰ رسمیت یافت. در این چارچوب، کشورهای آمریکا، شوروی، بریتانیا، فرانسه و چین مجاز به حفظ زرادخانه‌های هسته‌ای خود بودند و بازدارندگی همچنان پابرجا ماند، در حالی که سایر امضاکنندگان پیمان از حق توسعه سلاح‌های هسته‌ای محروم شدند.
بر اساس گزارش فارن افرز، «بازدارندگی گسترده و چتر هسته‌ای یک ترفند بود و کسانی که به آن تکیه می‌کردند، در واقع فریب خورده بودند». این موضوع برای بسیاری از کشورهایی که تحت تهدید قرار داشتند، سوالی ایجاد کرده است: چرا باید به این روش تکیه کنند و چرا نباید همانند فرانسه، به توسعه نیروهای هسته‌ای خود بپردازند و امنیت خود را تأمین کنند؟
با توجه به بی‌اعتمادی فزاینده به ایالات متحده، یکی از مسیرهایی که کشورهای جویای امنیت می‌توانند در پیش بگیرند، تأمین بازدارندگی از یک تأمین‌کننده دیگر است. برای نمونه، فریدریش مرتس، صدر‌اعظم احتمالی آینده آلمان اعلام کرده «با بریتانیا و فرانسه صحبت خواهد کرد تا ببیند آیا حمایت هسته‌ای آنها می‌تواند به آلمان نیز گسترش یابد یا خیر». سایر اعضای ناتو نیز ممکن است مسیر مشابهی را دنبال کنند.
در گذشته، لندن به واشنگتن برای دفاع از خود اعتماد نداشت و پاریس نیز نه به واشنگتن و نه به لندن. بنابراین سوال اصلی این است: چرا کشورهای دیگر باید اکنون به لندن و پاریس اعتماد کنند؟ این وضعیت ممکن است به این نتیجه‌گیری منجر شود که دولت‌های اروپایی، بویژه فرانسه و بریتانیا، نمی‌توانند به عنوان چتر هسته‌ای اعتماد ایجاد کنند، از این رو کشورهای دیگر تصمیم بگیرند که خود به توسعه سلاح‌های هسته‌ای رو آورند.
چند کشور ممکن است تصمیم به ساخت سلاح هسته‌ای بگیرند. در اروپا برخی ژنرال‌های لهستانی به ‌طور علنی در حال بررسی این گزینه هستند که فراتر از وابستگی به فرانسه و بریتانیا رفته و نیروی هسته‌ای مستقل خود را ایجاد کنند. دونالد توسک، نخست‌وزیر لهستان در سخنرانی ۷ مارس خود در پارلمان لهستان گفت: «لهستان باید به جدیدترین امکانات، از جمله سلاح‌های هسته‌ای و سلاح‌های غیرمتعارف مدرن دست یابد. خرید سلاح‌های متعارف دیگر کافی نیست». همزمان مقامات کشورهای نوردیک و بالتیک احتمالا به طور خصوصی درباره هسته‌ای شدن بحث کرده‌اند (برای مثال، سوئد در دهه ۱۹۷۰ برنامه هسته‌ای مستقلی داشت).
این روند نه تنها در اروپا، بلکه در آسیا نیز در جریان است. ترکیه که سلاح‌های هسته‌ای ایالات متحده را از طریق برنامه اشتراک ناتو در اختیار دارد، سال ۲۰۱۹ سیاست جدیدی را اعلام کرد. رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه از قدرت‌های خارجی انتقاد کرد که به ترکیه اجازه نمی‌دهند سلاح هسته‌ای خود را بسازد. همکاری رو به رشد ترکیه با روسیه در زمینه انرژی هسته‌ای می‌تواند در نهایت دانش غنی‌سازی لازم را برای رسیدن به این هدف فراهم آورد.
گزارش فارن افرز به گسترش سلاح‌های هسته‌ای در کشورهای مختلف پرداخته و روندی را که بسیاری از کشورها برای توسعه توان هسته‌ای خود طی می‌کنند، توضیح می‌دهد. در این میان، ژاپن مسیر متفاوتی را دنبال کرده و توانایی هسته‌ای نهفته‌ای ایجاد کرده است که به این کشور اجازه می‌دهد در هر زمان که بخواهد سلاح‌های هسته‌ای تولید کند. با وجود اینکه ژاپن در دهه 1960 تصمیم به عدم تولید سلاح هسته‌ای گرفت، اکنون دارای یک برنامه انرژی هسته‌ای پیشرفته و ذخایر فراوانی از پلوتونیوم است که می‌تواند در صورت لزوم برای تولید تسلیحات هسته‌ای استفاده کند.
تایوان نیز در گذشته به دنبال توسعه سلاح هسته‌ای بود اما این تلاش‌ها توسط ایالات متحده متوقف شد. با این حال، احتمال اینکه کره‌جنوبی نخستین کشوری باشد که در این موج جدید از گسترش سلاح‌های هسته‌ای به یک قدرت هسته‌ای تبدیل شود، بسیار زیاد است. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد حدود ۷۰ درصد مردم کره‌جنوبی از توسعه سلاح‌های هسته‌ای حمایت می‌کنند. این کشور در دهه 1970 برنامه هسته‌ای خود را آغاز کرد اما تحت فشار ایالات متحده آن را متوقف کرد. اکنون که تهدید کره‌شمالی به قوت خود باقی است، کره‌جنوبی ممکن است تصمیم بگیرد که به یک قدرت هسته‌ای مستقل تبدیل شود.
همچنین اگر کره‌جنوبی به سمت توسعه سلاح‌های هسته‌ای پیش برود، احتمالا ژاپن نیز به چنین مسیری خواهد رفت. علاوه بر این، استرالیا نیز ممکن است تصمیم به از سرگیری برنامه سلاح‌های هسته‌ای خود که در دهه ۱۹۷۰ متوقف شده بود، بگیرد.
در این میان، ایران نیز دلایل قابل توجهی برای توسعه تسلیحات هسته‌ای دارد. ایران به ‌عنوان یکی از کشورهایی که تحت تهدید از سوی قدرت‌های هسته‌ای مانند ایالات متحده و اسرائیل است، می‌تواند با داشتن سلاح‌های هسته‌ای توان دفاعی خود را تقویت کرده و از حملات احتمالی جلوگیری کند. علاوه بر این، تسلیحات هسته‌ای به ایران این امکان را می‌دهد که موقعیت خود را در منطقه تقویت کرده و بر روند مذاکرات بین‌المللی تأثیر بگذارد. این توسعه همچنین به ایران اجازه می‌دهد به عنوان ابزاری برای بازدارندگی و افزایش نفوذ خود در سیاست‌های جهانی از آن بهره ببرد.
با توجه به تحولات اخیر و وضعیت سیاسی جهانی، ایران با دلایل قابل توجهی در تغییر دکترین هسته‌ای خود مواجه است. اجرای مکانیسم ماشه که در چارچوب برجام برای بازگشت تحریم‌ها در صورت نقض توافق توسط طرف‌های مقابل ایجاد شده است، این امکان را برای ایران فراهم کرده تا تغییرات اساسی در سیاست هسته‌ای خود اعمال کند. به گفته کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی، ایران در صورتی که تهدیدی جدی علیه موجودیت خود احساس کند، ممکن است دکترین هسته‌ای خود را تغییر دهد. این تهدید ممکن است شامل حملات نظامی از سوی کشورهای هسته‌ای نظیر آمریکا یا اسرائیل باشد.
اگرچه در حال حاضر بر اساس فتوای رهبری، ایران قصدی برای توسعه سلاح‌های هسته‌ای ندارد اما دکترین هسته‌ای ایران ممکن است به دلیل شرایط جدید تغییر کند. پویایی فقه شیعه این امکان را فراهم می‌کند که در صورت تغییر شرایط استراتژیک و امنیتی، فتوای رهبری در این زمینه تغییر کند. بنابراین ایران این امکان را در اختیار دارد که در صورت لزوم، به سمت دستیابی به تسلیحات هسته‌ای حرکت کند.
در سطح جهانی، با توجه به تحولات در سیاست‌های بین‌المللی و گسترش عدم اطمینان به نهادهای جهانی، احتمالا شاهد تغییراتی در رژیم عدم گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) خواهیم بود. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند اگر یک کشور دیگر به سلاح هسته‌ای دست یابد، این می‌تواند واکنش زنجیره‌ای در سایر کشورهای جهان ایجاد کند. به عبارت دیگر، هر کشوری که به سلاح هسته‌ای دست یابد، ممکن است دیگر کشورها را به این فکر بیندازد که برای حفظ امنیت خود، سلاح هسته‌ای را توسعه دهند.
همچنین، نشریه فیر آبزرور اشاره می‌کند فروپاشی دیگر پیمان‌های بین‌المللی و چالش‌های موجود برای قدرت‌های بزرگ می‌تواند به جذابیت سلاح‌های هسته‌ای در میان کشورهای غیرهسته‌ای افزوده و موانع پیش روی آرزوهای هسته‌ای کشورها را تضعیف کند. در این شرایط، کشورهای کوچک‌تر که در وضعیت بی‌نظمی و بی‌ثباتی جهانی به سر می‌برند، ممکن است تصمیم بگیرند به دنبال دستیابی به سلاح هسته‌ای بروند تا خود را از تهدیدات جهانی مصون نگه دارند. بنابراین وضعیت کنونی، بویژه با توجه به تصمیمات کشورهای بزرگ و وضعیت آشفته‌سازی معاهدات بین‌المللی، می‌تواند تهدیداتی جدید ایجاد کند که منجر به تغییرات گسترده در سیاست‌های هسته‌ای و رژیم‌های مربوطه شود.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات