یکی از رویدادهای مهم در تاریخ تشیع، تأسیس حوزه علمیه قم و اندیشه نوینی بود که مرحوم «آیتالله حائری یزدی» پایهگذاری کرد. ازجمله راههای شناخت هر نهاد علمی، بررسی شخصیتهای برجستهای است که در آن پرورش یافته یا در شکلگیری آن نقش داشتهاند. این شخصیتها هم از این نهاد تأثیر پذیرفتهاند و هم بر آن تأثیر گذاشتهاند. تأثیر متقابل افراد و رویدادها در تاریخ، مسئلهای اساسی است. بزرگوارانی که امروز در حوزه علمیه حضور دارند، هر کدام گنجینهای از دانش و تجربه هستند. بررسی و تحلیل شخصیتهای تاریخی دو کارکرد اساسی دارد؛ اول الگوسازی: برخلاف تاریخ که تنها عبرتآموز است، شخصیتها میتوانند بهمنزله الگوهای عملی ارائه شوند. دوم تأثیرگذاری نهادی؛ این الگوها میتوانند سهم تعیینکنندهای در ارتقا یا انحطاط یک نهاد داشته باشند.
جایگاه امام خامنهای در سده اخیر حوزه
بیتردید یکی از شخصیتهای بینظیر صد سال اخیر حوزه «آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای» است. البته تأثیر ایشان فراتر از حوزههای علمیه، در سطح جهان اسلام مشهود است. حتی اگر فارغ از هرگونه تعصب مذهبی یا ملی، فقط بهعنوان یک پژوهشگر به این موضوع بنگریم، مطالعه سیره ایشان بهمنزله الگویی از رهبری دینیـ سیاسی در شرایط پیچیده معاصر، کاری علمی و ضروری است. خوانش خاطرات، تحلیل بیانات و بررسی مواضع ایشان، میتواند دریچهای به روی شناخت الگویی کمنظیر از رهبری دینیـ اجتماعی با شخصیتی جامع و چند بعدی برای طلاب و حتی تمامی علاقهمندان به رابطه دین و حکمرانی نوین بگشاید. تحولات حوزه علمیه قم در صد سال اخیر، بهویژه در دوران رهبری امام خامنهای، نشانگر گذار از «حوزه منزوی» به «حوزه اثرگذار» است. محور این تحول، توجه ایشان به «الهیات عملی» بود که دین را نه مجموعهای از مفاهیم انتزاعی، بلکه نظامی زنده و پاسخگو به نیازهای جامعه میدانست.
تلفیق علم و عمل
این نگاه، در تمام ساحتهای فکری و عملی ایشان (از مبارزات انقلابی تا مدیریت حوزه و رهبری نظام) تجلییافته و الگویی بینظیر از تلفیق علم و عمل را ارائه میدهد. ایشان با استعداد درخشان حوزوی، در ۱۷ سالگی به درس خارج راه یافتند و در ۲۰ سالگی تدریس کفایهالاصول را آغاز کردند. تحصیل نزد اساتیدی، چون امام خمینی (ره) و تألیف آثاری مانند «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» در جوانی، نشاندهنده عمق علمی ایشان است. ملاقات با «نواب صفوی» نیز جرقهای انقلابی در ایشان ایجاد کرد که بعدها به روحیه انقلابی در ایشان منجر شد. در تحلیل رویکرد ایشان به مبارزه، تلفیق هوشمندانه روشنگری فکری با مبارزه عملی مشهود است. این نگرش، از ایشان چهرهای متمایز در میان انقلابیون ساخت. ایشان در تحلیل خود به دو خطر هشدار میدهند؛ از یک سو، فعالیتهای فکری صرف که ممکن است به کارهای خشک و بیحاصل تبدیل شود و از سوی دیگر، مبارزه کورکورانه که میتواند به تحجر بینجامد.
ایمان متعهدانه و دین کاربردی
محور اصلی اندیشه ایشان، کاربردی کردن دین است. آیتالله العظمی خامنهای در کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» با صراحت اعلام میکنند: «هر دینی که با ظلم کنار بیاید، با ستمگران همراهی کند و از مظلومان دفاع نکند، از اساس مردود است.» این جمله کلیدی، عصاره تفکر ایشان را نشان میدهد که دین را بهمثابه نظامی زنده و پاسخگو به نیازهای جامعه میفهمد. نگاه ایشان به مسائل اعتقادی کاملاً عملیاتی و مرتبط با زندگی روزمره مردم است. وقتی از توحید سخن میگویند، بلافاصله به پیامدهای اجتماعی آن اشاره میکنند. این همان چیزی است که امروز در محافل علمی از آن بهمنزله «الهیات عملی» یاد میشود، هرچند ایشان ممکن است از این اصطلاح استفاده نکرده باشند. این نگاه الهیات کاربردی در تمام مواضع فکری و سیاسی ایشان مشهود است. بهگونهای که ترجیح میدادند سورههای دوران حاکمیت پیامبر (ص) را تفسیر کنند تا الگویی عملی برای نظام اسلامی ارائه دهند.
اصلاح حوزه بهنفع جامعه
رهبرمعظم انقلاب از همان دوران جوانی، به طرح دیدگاههای اصلاحی خود درباره حوزه علمیه پرداختند. ایشان در موقعیتی که میدانستند ممکن است نظراتشان به «آیتالله بروجردی» برسد و با واکنش منفی مواجه شود، شجاعانه بر ضرورت نوسازی حوزه تأکید کردند. نکته قابل تأمل، تداوم این رویکرد در طول شش دهه فعالیت علمی و سیاسی ایشان است. از جلسات جوانی در مشهد تا سخنرانیهای امروزشان، همواره بر ارتباط مستقیم با جوانان و اجتناب از انزوا تأکید داشتهاند. این مواضع اصلاحی نهتنها در حوزه آموزش دینی، بلکه در عرصههای اجتماعی و سیاسی نیز تأثیرگذار بوده است. ایشان با تبدیل مفاهیم انتزاعی دینی به برنامههای عملی، الگویی بینظیر از تلفیق نظر و عمل ارائه دادهاند که هم برای نهادهای دینی و هم برای فعالان اجتماعی آموزنده است. در دوران مبارزه، ایشان با وجود فشارهای رژیم پهلوی، همزمان به تدریس علوم حوزوی و هدایت مبارزات انقلابی پرداختند. دستگیری ایشان در سن ۳۵ سالگی توسط ساواک بهدلیل حضور فعال در نهضت امام خمینی (ره)، گواهی بر این مدعاست. این اقدامات تنها محدود به عرصه مبارزه نبود، بلکه در تربیت نسل جدیدی از روحانیون انقلابی نیز تبلور یافت. شاگردانی مانند آیتالله رئیسی که در مسجد کرامت مشهد از محضر ایشان بهره بردند، نمونهای از این مکتب تربیتی هستند؛ مکتبی که روحانیت را نه در برج عاج، که در میان مردم و برای خدمت به آنان تعریف میکند. پس از انقلاب نیز با قبول مسئولیت امامت جمعه تهران، خطبههای ایشان ترکیبی از تحلیلهای عمیق فقهیـ کلامی و مسائل روز جامعه بود. این جامعیت نگرش، از ایشان الگویی ساخته است که همزمان بر اصالت علمی، مسئولیتپذیری اجتماعی و کارآمدی دینی تأکید دارد. در سال ۱۳۷۰، ایشان در مقام رهبری نظام، بار دیگر بر این موضوع تأکید کردند و خواستار مشارکت همگانی در این تحول شدند. دو سال بعد (۱۳۷۲) در دیدار با علما در قم، پیشنهادهای عملیاتی ارائه دادند؛ ازجمله تبدیل شیوههای سنتی تدریس به سمینارهای تعاملی که در آن چند نفر به بحث و نقد مسائل میپردازند. این طرح، تحولی اساسی در روشهای حوزوی محسوب میشد که نشاندهنده نگاه پویا و نظاممند ایشان به آموزش دینی بود.
راهکارهایی برای تحول عملی
الفـ ساختار حوزه
پس از انقلاب، این دیدگاه اصلاحی در قالب برنامههای عملی پیگیری شد. در سال ۱۳۷۰ با طرح «مدیریت نوین حوزه»، بر ایجاد تحول در ساختارهای آموزشی تأکید کردند. تشکیل معاونتهای تخصصی، توجه به پژوهش، ساماندهی معیشت طلاب و بازنگری در متون درسی ازجمله محورهای این طرح بود. تلاشهای مستمر آیتالله خامنهای در طول دهههای گذشته، امروز در قالب ساختارهای نوین آموزشی حوزه و حضور فعال روحانیون در عرصههای گوناگون اجتماعی تجلی یافته است. این تحول، میراث ماندگاری است که نشان میدهد چگونه میتوان با تلفیق اصالت حوزوی و نوآوری مدیریتی، نهادهای دینی را برای پاسخگویی به نیازهای زمانه آماده ساخت. امروز استمرار و اقتدار حوزه علمیه در جهان پرچالش معاصر، مرهون تحولات ساختاری است که از دهههای گذشته آغاز شد. اگر حوزه همچون گذشته تنها متکی به شخصیتهای فردی میماند، با چالشهای مدیریتی و اختلافات درونی مواجه میشد. اما ایجاد ساختاری مدرن و نهادمند، حوزه را از وابستگی به اشخاص رهانید و به مجموعهای پایدار بدل کرد که حتی در رویارویی با رقبا و دشمنان جهانی، حرفی نو برای گفتن دارد.
بـ تقویت علوم عقلی و فلسفه
زمانیکه برخی پس از انقلاب خواستار حذف فلسفه از برنامههای درسی بودند، ایشان شخصاً دستور تشکیل مجمع حکمت اسلامی را صادر کردند. این اقدام هوشمندانه نهتنها فلسفه را در حوزه حفظ کرد، بلکه به آن رونق بخشید. امروز شاهد تأثیرات عمیق این تصمیم در تربیت طلاب و گسترش علوم عقلی در حوزه هستیم. سیاستهای ایشان در حوزه به تربیت نسلی از روحانیون منجر شده که هم به سنتهای اصیل حوزوی پایبندند و هم با مسائل روز جامعه آشنا. این توازن بین اصالت و نوآوری، میراث ماندگار توصیههای ایشان به حوزه علمیه است.
جـ پایگاه تمدنسازی
رهبرمعظم انقلاب در سال ۱۳۸۹، گفتمان «تمدنسازی» را مطرح کردند و بر نقش محوری حوزه در این فرآیند تأکید کردند. از نگاه ایشان، حوزه علمیه با دارا بودن نیروی انسانی کارآمد و اندیشههای ناب اسلامی، باید پیشران اصلی تحقق تمدن نوین اسلامی باشد. این دیدگاه، حوزه را از حصار آموزشهای سنتی خارج کرد و مسئولیتهای اجتماعی گستردهتری، ازجمله مشارکت در حکمرانی و پاسخگویی به مسائل جهانی را بر دوش آن گذاشت.
ایشان در تبیین رابطه حوزه و حکومت، حوزه را نه بهعنوان نهاد مخالف، نه بیطرف و نه مطیع محض، بلکه «پشتیبان نقاد» نظام اسلامی معرفی کردند. این تعریف، روحانیون را موظف میکند در عین حفظ استقلال فکری، با نقد سازنده و ارائه راهکار، نقش خود را در پیشبرد اهداف نظام ایفا کنند. در سال ۱۳۹۶ نیز با اصرار بر حفظ هویت انقلابی حوزه، از طلاب خواستند بدون اتکا به نهادهای بالادستی، خود پیشگام تحولات باشند. این سخنان، نشاندهنده ایمان راسخ ایشان به توانمندی نسل جوان حوزویان است.
از نگاه رهبر معظم انقلاب، حوزه امروز به نهادی با بیش از ۲۰۰ هزار نیروی انسانی تبدیل شده که میتواند در عرصههای بینالمللی نیز حرفهای نو ارائه دهد. احداث دهها پژوهشگاه تخصصی، انتشار هزاران پایاننامه در سطوح عالی، و فعالیت مؤسسات گوناگون در قم، نشاندهنده تحقق بخشی از آرمان آیتالله خامنهای برای کاربردیسازی دین است. هرچند برخی ممکن است درباره فایده عملی این حجم از پژوهشها تردید کنند، اما نفس تولید این آثار، گواهی بر عبور از مرحله «اندیشه محض» به «اندیشه مسئولیتپذیر» است. این روند دقیقاً در راستای تأکید ایشان بر ضرورت تبدیل دین به ابزاری برای حل مسائل مردم، نهتنها موضوعی برای مباحثه نخبگان یا زینت کتابخانهها، شکل گرفته است، دینی که در کتابخانهها محبوس نماند، بلکه به خیابانها، دانشگاهها و عرصههای بینالمللی راه یابد. حوزه امروز نهتنها در تولید نظریههای کلامی و فقهی پیشرو است، بلکه میکوشد این نظریهها را به برنامههای عملی برای اداره جامعه تبدیل کند. حضور طلاب و اساتید حوزه در عرصههای بینالمللی برای گفتوگوی ادیان، ارائه الگوی حکمرانی دینی، و پاسخ به شبهات جهانی، نشان میدهد که دین در نگاه ایشان، همواره باید پاسخی زنده و کاربردی به نیازهای روز جامعه داشته باشد. یکی از مهمترین اقدامات ایشان، تأکید بر تولید علوم اسلامی و جنبش نرمافزاری بود که موجب ایجاد جریان مهاجرت نخبگان دانشگاهی به حوزه بود. این اتفاق موجب شد استعدادهای درخشان کشور، ازجمله دارندگان مدالهای المپیاد جهانی بهسمت حوزه جذب شوند. نتیجه این اقدام، شکلگیری نسل جدیدی از روحانیون شد که هم بر علوم حوزوی تسلط دارند و هم با دانشهای روز آشنا هستند. پیوندی سازنده بین سنتهای اصیل حوزوی و دانشهای جدید ایجاد کرد. این جریان فکری که آیتالله خامنهای در رأس آن قرار دارند، از مرزهای جغرافیایی فراتر رفته و به مکتبی جهانی تبدیل شده است. درحالیکه در حوزه جریانات فکری متنوعی وجود دارد، جریان انقلابی با الهام از سیره عملی رهبری، هم در عرصههای علمی و هم در میدانهای عمل اجتماعی پیشگام شده است.
دـ حوزه جهادی
این تحول تنها محدود به عرصههای نظری نیست، بلکه در عملگرایی اجتماعی نیز تجلییافته است. ایشان با همین نگاهی که اشاره شد، در سال ۱۳۹۶ با تأکید بر سه رسالت «غمخواری مردم و توجه به مسائل اجتماعی» و «بصیرتافزایی سیاسی و دینی» برای طلاب، چارچوبی عملیاتی از نقش روحانیت در جامعه ترسیم کردند. همانگونه که رهبر معظم انقلاب در جوانی به مناطق محروم مانند «ایرانشهر» میرفتند و به کار جهادی میپرداختند، امروز شاهد تکثیر این الگو در میان طلاب و روحانیون هستیم. در بحرانهایی مانند سیل و زلزله پیشقراول کمکرسانی طلاب و حوزویان بودند و در کرونا، بسیاری از اساتید حوزه به عرصه خدمت در بیمارستانها و غسالخانهها شتافتند. اینها نهتنها ارتقای علمی حوزه، که تحقق عینی «دین خدمتگزار» است که رهبری همواره بر آن تأکید داشتهاند. در نهایت اینکه آنچه ایشان در بازتعریف نقش حوزه علمیه انجام دادند (از نوسازی ساختاری تا ترویج روحیه جهادی) نیازمند واکاوی دقیق ازسوی افرادی است که از نزدیک با افکار و اقدامات ایشان آشنا بودهاند. انتظار میرود اساتید، شاگردان و همراهان قدیمی، با به اشتراک گذاشتن تجربیات و مشاهدات خود، زوایای پنهان این مسیر تحولآفرین را روشن سازند. این گفتوگوها میتواند به تولید ادبیات غنیتری درباره مکتب فکریـ عملی ایشان بینجامد و الگویی ماندگار برای نسلهای آینده حوزه و جامعه اسلامی رقم زند.