فیلم «اسفند» به کارگردانی «دانش اقباشاوی» اثری برجسته در سینمای دفاع مقدس بهشمار میآید که نهتنها مرزهای پیشین این ژانر را پشتسر میگذارد، بلکه در خلق پرترهای انسانی و چندوجهی از یکی از فرماندهان رازآلود دوران جنگ، یعنی «شهید علی هاشمی» موفقیتی کمنظیر را رقم زده است. بازنمایی این شخصیت، نه در قالب اسطورهپردازیهای متداول بلکه در بستری انسانی، ملموس و گاه حتی تراژیک، یکی از نقاط قوت مهم این اثر است.
دانش اقباشاوی که خود فیلمنامهنویس اثر نیز هست، با پشتوانه همکاریهایش با کارگردانان بزرگ سینمای دفاعمقدس، چون «ابراهیم حاتمیکیا» و «احمدرضا درویش» و نیز تجربیات پیشین خود در آثار کمتر دیدهشدهای، چون زاپاتا، در اسفند به بلوغی هنری رسیده که بهوضوح در روایت، فضاسازی و شخصیتپردازی نمود یافته است. فیلم، با بهرهگیری از ساختاری منسجم، از دام کلیشههای رایج در سینمای جنگی ایران گریخته است و نگاهی نو و انسانی به نبرد، فرماندهی و از همه مهمتر، سکوت و ابهام میاندازد.
شخصیت شهید علی هاشمی، که در فیلم با بازی خوب «رضا مسعودی» بازآفرینی شده، ترکیبی از صلابت و درونگرایی را به نمایش میگذارد. صحنه مشهور و تأثیرگذار فیلم که در آن هاشمی در حال نگاه کردن به روبهرو است و همرزمش ناگهان از پشت تیر میخورد، نمونهای بارز از رویکرد زیباییشناسانه اقباشاوی به مفهوم شوک و درد در نبرد است. حرکت معلق، سکوت و واکنش نداشتن شخصیت، ما را نه به ضعف یا بیتفاوتی، بلکه به عمق روانی و رنج درونی او سوق میدهد. این رویکرد، بیشباهت به لحظات سینمایی سام پکینپا نیست؛ لحظاتی که در آن زمان به تعلیق درمیآید و خشونت در قالبی شاعرانه نمایش داده میشود.
اقباشاوی همچنین در بازنمایی سردار علی هاشمی، بر ناشناخته بودن این فرمانده تأکید میکند. فرماندهای که در رأس یک «قرارگاه سری» بوده و نهتنها دشمن که حتی خودیها نیز از ابعاد مأموریت و موقعیت او اطلاعی نداشتند. درام فیلم، بر محور این عدم شفافیت و ابهام استوار شده است و از این طریق مخاطب را به مشارکت در کشف حقیقت و درک موقعیت میکشاند. فیلم بهجای اینکه علی هاشمی را یک فرمانده جنگی صرف یا یک قهرمان پرطمطراق جلوه دهد، او را در تعلیق میان وظیفه، سکوت و هویت قرار میدهد؛ این رویکرد، شخصیت را انسانیتر و در عین حال، افسانهایتر میسازد.
یکی دیگر از نقاط قوت فیلم، انتخاب بازیگران بومی و عربزبان است. این تصمیم هوشمندانه نهتنها به اصالت فرهنگی فیلم افزوده، بلکه پیام مهمی را نیز منتقل کرده است، همبستگی اقوام ایرانی در دوران دفاعمقدس. حضور بازیگران عربزبان و خلق فضایی بومی از جنوب ایران، «اسفند» را از یک فیلم تنها جنگی فراتر برده و آن را به اثری اجتماعی و فرهنگی بدل ساخته است. در جهانی که همواره خطر دوگانگیهای قومی وجود دارد، فیلم با تأکید بر وحدت و صداقت، بر نقش سینما بهمنزله پلی میان فرهنگها تأکید میورزد.
با این حال، فیلم خالی از ضعف نیست. یکی از انتقادهای جدی به اسفند، برخی دیالوگهایی است که از نظر تاریخی و فرهنگی ناهماهنگ به نظر میرسند. بهویژه جملهای که علی هاشمی به فرماندار میگوید: «همین کارها را میکنید که مردم میگویند زمان شاه بهتر بود.» این جمله، هرچند ممکن است از منظر دراماتیک کارکردی داشته باشد، اما از لحاظ بافت تاریخی دهه ۶۰، تا حدودی نادرست و ساختگی بهنظر میرسد. در آن دوره، بهدلیل فضای سیاسی و فرهنگی کشور، چنین نوع بیانی آشکار از نارضایتی عمومی رایج نبود. این نوع دیالوگها میتوانند اصالت روایت را زیر سؤال ببرند و مخاطب را از فضای واقعگرایانه اثر جدا کنند.
نکته دیگری که شایان توجه است، تلاش فیلم برای پرهیز از اکشنهای کلیشهای و آتشبازیهای رایج در فیلمهای جنگی ایرانی است. اقباشاوی بهجای درگیری مستقیم و هیجانزده با نبرد، تمرکز خود را بر فضاهای خاموش، موقعیتهای ناپیدا، و مأموریتهای پشت پرده معطوف کرده است. او با استفاده از لوکیشنهای طبیعی جنوب و نیزارهای هور، نهتنها وفاداری جغرافیایی فیلم را حفظ کرده، بلکه فضایی میسازد که حس تعلیق و راز در آن موج میزند. این انتخاب، در هماهنگی با درونمایه فیلم درباره قرارگاه سری نصرت، بسیار دقیق و اثرگذار بوده است.
اسفند همچنین از منظر تکنیکی نیز اثر قابل توجهی است. میزانسنهای حسابشده، طراحی صحنهای که بهخوبی گویای فقر و غنای توأمان محیط جنگ است، و استفاده هوشمندانه از نور و رنگ در انتقال فضای روانی، همه و همه نشان از بلوغ کارگردانی اقباشاوی دارند. موسیقی متن، اگرچه کمحجم است، اما در لحظات کلیدی مانند صحنههای کشف پیکر شهید یا وداع، تأثیرگذاری بالایی دارد.
در مجموع، فیلم اسفند اثری است که توانسته در بازنمایی شهید علی هاشمی، مرز میان واقعیت و اسطوره را به شکلی هوشمندانه مدیریت کند. شخصیتپردازی دقیق، توجه به بستر فرهنگی، پرهیز از شعار و کلیشه، و همچنین جسارت در انتخاب لحن و روایت، این فیلم را به یکی از برجستهترین آثار سینمای جنگ ایران در سالهای اخیر بدل کرده است. اقباشاوی با این اثر نشان میدهد که سینمای دفاعمقدس همچنان ظرفیتهای فراوانی برای نوسازی و نوآفرینی دارد، به شرط آنکه روایت از دل تاریخ و با احترام به شخصیتهایش برآمده باشد، نه از سطحینگری و آرمانگرایی افراطی.