صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۷  ، 
کد خبر : ۳۷۷۲۵۰
مروری بر یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۲۰ خرداد ماه ۱۴۰۴

نقش رهبری در عبور از بحران‌ها

شاید بتوان گفت که مهم‌ترین ویژگی دوران رهبری و زعامت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) عبارت است از سرعت، تنوع و پیچیدگی تحولات و شرایط. رهبری در این شرایط متحول، با توان و ظرفیت‌های عادی و براساس الگو‌های رایج مدیریت و رهبری، به طور قطع، دشوار است.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۲۰ خرداد ماه ۱۴۰۴

امید آن‌که فقط غفلت باشد!

عباس شمسعلی
مسئله آموزش‌و‌پرورش در کشورهای مختلف یک رکن اساسی در مسیر ساخت جامعه و عنصری تعیین‌کننده در تحقق تربیت علمی و اخلاقی دانش‌آموزان محسوب می‌شود. با‌ توجه به ارزشمدار بودن جامعه ایرانی و وجود حساسیت‌های به‌مراتب بیشتر در موضوع تربیت صحیح دانش‌آموزان، در کنار اهمیت فوق‌العاده تقویت بنیه علمی جامعه، جایگاه نظام آموزش‌و‌پرورش و به تعبیری نظام تعلیم و تربیت در کشورمان به طور طبیعی در سطح و جایگاهی بالاتر از یک نظام مدرسه‌داری تک‌بعدی و تحصیل علمی صرف قرار می‌گیرد.
در سال‌های نخست انقلاب اسلامی، با همین رویکرد شاهد رشد و گسترش نهاد علوم تربیتی در کنار ساختار رسمی و تحصیلی مدارس بودیم که ثمرات فراوان آن غیر‌قابل انکار می‌باشد.
متأسفانه هرچه گذشت، مدارس در کشورمان بیشتر به سمت درس‌محوری و کم‌توجهی به امور تربیتی و پرورشی حرکت کردند. در این میان نمی‌توان از ضربه پرخسارتی که در دوران دولت اصلاحات به نظام تربیتی آموزش‌و‌پرورش وارد آمد و یا گسترش مدارس غیردولتی از دوران سازندگی به‌بعد و در دولت‌های مختلف که باعث شد آموزش‌‌و‌پرورش در نظر طیف گسترده‌ای از مؤسسان و سرمایه‌گذاران این مدارس به یک بستر تجاری و پول‌ساز تبدیل شود تا فضائی تربیتی و انسان‌ساز به راحتی گذشت.
همچنین نمی‌توان از لطمه‌ای که نحوه برگزاری آزمون ورودی دانشگاه‌ها با محوریت مافیای کنکور و گردش مالی گاه چند ‌هزار میلیارد تومانی آن و چربش آموزش بر پرورش در دو سه دهه گذشته بر نظام تعلیم و تربیت و امور پرورشی مدارس وارد کرد سخنی نگفت.
همه اینها باعث شد تا در سال‌های اخیر همواره از سوی کارشناسان و دلسوزان آگاه به حوزه تعلیم و تربیت نسبت به کم‌توجهی قابل ‌تأمل به امور تربیتی مدارس و همچنین مواردی همچون گسترش بی‌ضابطه مدارس دولتی و همچنین کم‌توجهی دولت‌ها و مجلس‌ها به اختصاص بودجه کافی به امور تربیتی مدارس هشدارهای جدی مطرح شود.
البته نباید فراموش کرد که وقتی سخن از امور تربیتی و پرورشی در مدارس می‌شود، در کنار نهاد رسمی مرتبط با این موضوع، نقش تک‌تک معلمان در همه رشته‌ها در کنار تدریس مباحث علمی و دروس مختلف در پرورش نسل متدین و ارزشمدار غیر‌قابل کتمان است. این همان نکته‌ای است که رهبر انقلاب سال‌ها قبل در جمع معلمان کرمانی به آن اشاره کردند و فرمودند: «‌یک معلم فیزیک، یک معلم ریاضی، یک معلم شیمی، یک معلم ادبیات فارسی، یک معلم تاریخ، گاهی در خلال صحبت، با یک کلمه‌ بجا-‌ حقیقتاً یک کلمه- می‌تواند تأثیری در روح کودک و نوجوان و جوان بگذارد که او را به معنای واقعی کلمه متدین و پابند کند.» (12 اردیبهشت سال 1384)
این مسئله اهمیت جذب معلمان با‌ دغدغه و اشراف تربیتی و ماهر در ارتباط‌گیری با دانش‌آموزان و البته توانمند از نظر علمی در همه رشته‌ها را مورد توجه قرار می‌دهد.
از سوی دیگر اهمیت تربیت نسل متدین، دین‌فهم و مقید با توجه به وجود انواع شبهات فکری و احاطه فضای مجازی (که سر‌رشته آن عملاً در دست ما نیست) بر فکر و زندگی نوجوانان و جوانان، نیاز به ورود معلمان و مربیان توانمند و متخصص در حوزه دروس معارفی و امور تربیتی و آگاه به ویژگی‌های نسل جدید به مدارس را نیز بیش از هر زمانی الزام‌آور کرده است.
در روزهای گذشته ثبت‌نام جذب بیش از 29 هزار نیرو در بخش‌های آموزگاری، دبیری و هنرآموز آغاز شده که درخصوص این آزمون ذکر چند نکته ضروری است.
نخست اینکه برخی داوطلبان که در آزمون‌های گذشته در رشته‌هایی مانند آموزگاری امکان شرکت در آزمون را داشته‌اند در آزمون پیش‌رو این امکان را از دست داده‌اند که مسئولان مربوطه باید پاسخگوی این مسئله باشند که چطور برخی رشته‌های تحصیلی با وجود مرتبط‌بودن از جدول رقابت حذف شده‌اند.
اما در نگاهی مهم‌تر که به موضوع این یادداشت نزدیک است، در اقدامی عجیب که باید مشخص شود آگاهانه و هدفمند بوده است یا قصوری غیر‌قابل توجیه، بر‌خلاف سال‌های گذشته شاهد کنار گذاشته شدن فارغ‌التحصیلان حوزوی در سطوح مختلف از شرکت در آزمون برای رشته‌هایی همچون دبیری معارف اسلامی یا مربی امور تربیتی هستیم! حال آنکه مثلاً در رشته دبیری معارف که یک رشته کاملاً تخصصی است فارغ‌التحصیلان رشته‌ای مانند زبان و ادبیات عرب(با کمال احترام) امکان شرکت دارند اما فارغ‌التحصیلان حوزوی که سال‌ها در زمینه‌های مختلف مرتبط با شغل دبیری معارف آموزش‌های تخصصی پر‌حجم دیده‌اند امکان شرکت در این آزمون را ندارند! همچنین در رشته شغلی مربی امور تربیتی داوطلبان حوزوی سطوح مختلف امکان شرکت و جذب ندارند اما برخی رشته‌های تقریباً غیر‌مرتبط در لیست جذب قرار دارند.
در این شرایط باید این موضوع و بد‌سلیقگی را اتفاقی بدانیم؟
سخن ما این نیست که باید حتماً در رشته‌های بسیار پر‌اهمیتی همچون دبیری معارف اسلامی یا مربی امور تربیتی که ارتباط مستقیم با تربیت نسل متدین و باورمند به ارزش‌ها دارند تنها طلاب و فارغ‌التحصیلان حوزوی جذب شوند، سخن این است که در فضائی منطقی و بدون سوگیری یا بد‌سلیقگی این عزیزان هم باید امکان رقابت داشته باشند.
مسئله دیگر تغییر درصد سهم نمره علمی در آزمون و سهم نمره ارزیابی و گزینش است که جای تأمل دارد. در آزمون پیش‌رو سهم نمره علمی ‌70‌درصد و سهم ارزیابی توانمندی‌های شغلی و گزینش 30‌درصد در نظر گرفته شده است در حالی که در آزمون سال گذشته در دولت شهید رئیسی سهم نمره علمی 40 و سهم ارزیابی 60‌درصد بود.
مسئولان فعلی آموزش‌و‌پرورش و معاون اجرائی رئیس‌جمهور که به عنوان مسئول گزینش در کشور هم منصوب شده است اما معتقدند که اصل بر نمره علمی است و ارزیابی و گزینش باعث اعمال سلیقه می‌شود. البته این بزرگواران با همین تفکر 7 هزار نفر از داوطلبان آزمون سال گذشته که موفق به کسب امتیاز نهائی لازم در آزمون و مصاحبه نشده بودند را در یک فرآیند جدید به عنوان معلم جذب کردند بدون اینکه پاسخ دهند در بازگشت این تعداد قابل توجه از افرادی که در بررسی سال گذشته جذب نشده بودند (حتی اگر بپذیریم تعدادی به اشتباه مردود شده بودند)، نوع دیگری از اعمال سلیقه رخ نداده است؟
این نوع پذیرش و کمرنگ کردن سهم ارزیابی و توانمندی‌های اخلاقی و اعتقادی در حالی است که رهبر انقلاب چندی ‌پیش در دیدار با معلمان بر اهمیت مسئله گزینش در فرآیند جذب معلمان تأکید ویژه داشتند.
ایشان در این زمینه درخصوص جذب در دانشگاه فرهنگیان و مراکز تربیت معلم که البته قابل تعمیم به فرآیند جذب معلم از طریق آزمون هم می‌باشد فرمودند: «‌زمان شهید رئیسی‌(رضوان‌الله تعالی‌علیه) برای گزینش، محدودیّت‌ها و ضوابطی تعیین شد؛ نگذارید این ضوابط ضعیف بشود. کیفیّت کار در این دانشگاه (فرهنگیان) باید جوری باشد که ساخت «معلّم تراز و مورد نیاز» در آن ممکن باشد و تحقّق پیدا کند؛ لذا خیلی اهمّیّت دارد. این دانشگاه باید محلّ رفت‌و‌آمد برترین اساتید علمی و ایمانی و اخلاقی و رفتاری باشد؛ [باید] شخصیّت‌های برجسته علمی، شخصیّت‌های برجسته‌ اخلاقی و فکری و فرهنگی در این دانشگاه رفت‌و‌آمد داشته باشند؛ این دانشگاه جای بسیار مهمّی است.» (27 اردیبهشت 1404)
حال مسئولان محترم دخیل در برگزاری آزمون پیش‌رو باید پاسخ دهند کمرنگ کردن سهم ارزیابی و گزینش در جذب معلم و کسانی که نقش ویژه در ساخت نسل آینده کشور را دارند و کنار گذاشتن فارغ‌التحصیلان حوزوی از رقابت در آزمون رشته‌هایی که در آن متخصص هستند و تحصیلات مرتبط دارند در راستای عمل به رهنمودهای رهبری است یا بر‌اساس همان اعمال سلیقه ایست که خود در مذمت آن سخن می‌گویند؟!

مروری بر یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۲۰ خرداد ماه ۱۴۰۴

نقش رهبری در عبور از بحران‌ها

مصطفی قربانی

شاید بتوان گفت که مهم‌ترین ویژگی دوران رهبری و زعامت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) عبارت است از سرعت، تنوع و پیچیدگی تحولات و شرایط. رهبری در این شرایط متحول، با توان و ظرفیت‌های عادی و براساس الگو‌های رایج مدیریت و رهبری، به طور قطع، دشوار است. پیچیدگی و تنوع رخداد‌های حادث شده در ابعاد ملی و بین‌المللی مانند جنگ اول خلیج فارس، جنگ افغانستان، ماجرای میکونوس، جنگ دوم خلیج فارس، بحران هسته‌ای، فتنه تکفیری‌ها در منطقه و... در بعد منطقه‌ای و بین‌المللی و در بعد ملی، غائله منتظری، غائله ۱۸ تیر ۷۸، قتل‌های زنجیره‌ای، تحصن نمایندگان مجلس ششم و سایر اغتشاشات در برخی نقاط کشور در دوره اصلاحات و در دوره بعدی، وقوع فتنه ۸۸ نمونه‌هایی از بحران‌های ایجاد شده در طول زعامت ایشان است؛ مسائل و بحران‌هایی که چه بسا وقوع هر یک از آنها در جا‌های دیگر می‌توانست هزینه‌های سهمگین یا تحولات ناخواسته‌ای، چون سرنگونی را در پی داشته باشد، اما در ایران عبور از این چالش‌ها به طور عمده با کم‌ترین هزینه صورت گرفته است. نقش بی‌بدیل رهبری معظم انقلاب در عبور از این چالش‌ها، عنصری تعیین‌کننده بوده و از این‌رو، سؤال این است که شیوه مدیریت مقام معظم رهبری در مواجهه با این حوادث و مدیریت آنها چگونه بوده است. مهمترین شیوه‌های مواجهه معظم‌له با این بحران‌ها که به عبور موفق از آنها منجر شده، عبارت‌اند از:
۱. محکومیت خودسری و برخورد با آن: به عنوان مثال، در غائله ۱۸ تیر ۷۸ وقتی عده‌ای از افراد خودسر به خوابگاه دانشجویان حمله کردند، معظم‌له این اقدام خودسرانه را محکوم و تأکید کردند که با عوامل این کار باید برخورد شود و متخلف مجازات شود که به دنبال این تأکید، افراد متخلف محاکمه و مجازات شدند. در فتنه ۸۸ نیز در ماجرای کهریزک، ایشان دستور برخورد با مأموران متخلف و تعطیلی کهریزک را صادر کردند. معنای این راهبرد این است که اقدامات خلاف قانون مخالفان، هرگز مجوزی برای ارتکاب به اقدامات مشابه از سوی خودی‌ها نیست. دقت در اجرای این راهبرد، نقش مهمی در جلوگیری از افزایش هرج و مرج و حفظ ثبات کشور در شرایط بحرانی داشته است. 
۲. ماهیت‌شناسی بحران‌ها و تبیین و تحلیل سناریو‌ها و اهداف دشمن: ایشان همچنین به منظور پرهیز از غفلت، حفظ بسیج سیاسی و فروکش نکردن روحیه انقلابی در شرایط بحرانی، با تبیین ماهیت بحران‌ها و بازیگران آنها، سناریو‌ها و اهداف دشمنان نظام و انقلاب را به‌خوبی تبیین می‌کنند. درواقع، از دیدگاه ایشان، شکل‌گیری بحران‌ها در داخل کشور، علاوه بر برخی زمینه‌های داخلی، همواره با حمایت و توطئه عوامل بیرونی نیز همراه است. تأکید ایشان بر نقش «مثلث آشوب» در وقایع دی ماه ۱۳۹۶ گویای این حقیقت است که ایشان تحلیل دقیقی از اوضاع و شرایط دارند و با بازگو کردن آن برای مردم، سعی دارند تبعات هرگونه سهل‌انگاری و غفلت در لحظه‌های بحرانی را گوشزد کنند. به عبارتی، ایشان در الگوی مواجهه با بحران‌ها، درک ریشه‌های خارجی و اهداف دشمنان برای به ثمر نشاندن فتنه‌ها در داخل کشور را مهم می‌دانند و تأکید بر این عامل را لازمه‌ای برای حفظ انسجام جبهه انقلاب در مواقع بحرانی و عبور از آن شرایط می‌دانند. 
۳. تأکید بر قانون‌گرایی: در برهه‌های بحرانی، معظم له همواره قانون را فصل الخطاب می‌دانند و با صبر و شجاعت بر آن تأکید می‌کنند. در روز‌هایی که سران فتنه ۸۸ به دلیل آشوب‌آفرینی گمان می‌کردند که می‌توانند به روش‌های آنارشیستی از انقلاب امتیاز بگیرند، کوتاه نیامدن رهبر انقلاب از قانون و تأکید ایشان بر قانون‌مداری در برابر مطالبات غیرقانونی فتنه‌گران بخشی از پروژه فتنه را عقیم کردند. مشخص است که در دل این اصل، اعتماد به نظام، ساختار‌ها و کارگزاران آن نهفته است؛ یعنی از دیدگاه ایشان، قانون‌گرایی معادل اعتماد به نظام، ساختارها، رویه‌ها و کارگزاران آن در شرایط بحران و لازمه‌ای برای عبور از آن است. 
۴. تلاش برای وحدت نخبگانی و وادار کردن نخبگان به حمایت از نظام: واضح است که رهبری به تنهایی نمی‌تواند امواج فتنه و بحران را دفع کند. از این‌رو، علاوه بر حمایت‌های مردمی، حمایت‌های نخبگانی نیز پشتوانه و لازمه مدیریت موفق ایشان در شرایط بحرانی است. براین اساس، رهبری معظم انقلاب در مواقع بحرانی همواره سعی دارند با گوشزد کردن رسالت‌های خطیر نخبگان، آنها را به حمایت از نظام بسیج کنند؛ اقدامی که در غائله ۱۸ تیر ۷۸ و در فتنه ۸۸ موردتوجه ایشان بود. 
۵. استفاده استعاری از الگو‌های تاریخ اسلام: تبیین دقیق حوادث صدر اسلام و تطبیق آنها با حوادث و شرایط روز جامعه و کشور، بخش دیگری از الگوی نظری خنثی‌سازی بحران‌ها از دیدگاه معظم‌له بوده است. اوج این استفاده‌های استعاری را می‌توان در فتنه ۸۸ دید. 
۶. جذب حداکثری و دفع حداقلی: مدارا با مخالفان اصل مهم دیگری است که در راهبرد عبور از بحران‌ها موردتوجه رهبر معظم انقلاب بوده و در قالب اصل «جذب حداکثری و دفع حداقلی» عملیاتی شده است. در قالب این اصل، معظم‌له درصدد بوده با حداقل ریزش و هزینه، بحران‌ها پشت‌سر گذاشته شود. 
۷. جدا کردن صف مردم از ضدانقلاب: رهبری معظم انقلاب در الگوی مدیریتی خود در بحران‌ها، همواره بر تفکیک اکثریت مردم مؤمن و انقلابی با اقلیت ضدانقلاب و برانداز تأکید داشته‌اند. شاید بتوان گفت که پیگیری روش‌های مختلف برای تحقق این هدف مهم باشد. به عبارتی، سایر روش‌ها و اصول را می‌توان مقدمه و زمینه‌ای برای ایجاد فاصله میان مردم و اهل آشوب و فتنه دانست، زیرا چنانچه این مهم محقق شود، عوامل بحران و فتنه، خلع سلاح می‌شوند. 
۸. مردم‌محوری: مردم‌محوری رکن دیگر در الگوی مدیریت بحران از سوی رهبر معظم انقلاب است. درواقع، ایشان در برهه‌ها و مقاطع حساس همواره بر حضور مردم در صحنه و نقش‌آفرینی آنها به عنوان مؤثرترین و برنده‌ترین سلاح تأکید دارند. به عنوان مثال، ایشان برای پایان دادن به غائله ۱۸ تیر نه از نیرو‌های نظامی و انتظامی، بلکه از مردم خواستند تا در صحنه حضور یابند. در فتنه ۸۸ نیز در نهایت، با اتکا بر همین شیوه بود که بساط فتنه و فتنه‌گران برچیده شد.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۲۰ خرداد ماه ۱۴۰۴

ظرفیت‌های دیپلماتیک برای پرونده هسته‌ای

محمد مهدی مظاهری

وزیر امور خارجه در حاشیه دیدارهایش در سفر رسمی‌به مصر، با رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز دیدار و گفتگو کرد. تنظیم دیدار با گروسی از سوی ایران نبوده و درخواست گروسی به ابتکار مصر انجام شد. دیدار عراقچی با رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، در قاهره به خودی خود حائز اهمیت است. انتخاب قاهره به عنوان میزبان این دیدار، به جای وین یا تهران، نشان‌دهنده چند نکته کلیدی است؛ در درجه نخست به نظر می‌رسد ایران با این اقدام، احتمالاً به دنبال ارسال سیگنالی مبنی بر آمادگی برای تعامل و کاهش تنش‌ها با آژانس، در فضایی کمتر رسمی و دور از فشارهای مستقیم مذاکرات هسته‌ای است.
در روزهای گذشته شاهد گزارش منفی آژانس در مورد برنامه هسته‌ای کشورمان و ابراز نگرانی آن از تسریع در غنی‌سازی۶۰ درصدی در ایران بودیم. انتشار این گزارش در بحبوبه مذاکرات ایران و آمریکا نشان‌دهنده آن است که مدیر کل آژانس و تروئیکای اروپایی به نوعی در تلاشند تا نارضایتی خود از کنار گذاشته شدن از مذاکرات هسته‌ای با ایران را نشان دهند. در این راستا، وزیر خارجه ایران کوشید از طریق دیدار با گروسی در مصر بار دیگر بر اهمیت و جایگاه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تأکید کند، مسیر را برای رفع ابهامات و توافقات احتمالی در آینده هموار سازد و نقش نظارتی آژانس را تقویت کند.
از سوی دیگر، سفر عراقچی به لبنان در شرایطی که روابط دو کشور در سایه تحولات پس از جنگ لبنان و رژیم اسرائیل، شهادت سیدحسن نصرالله و انتخاب رئیس‌جمهور و نخست وزیر جدید، دستخوش تغییرات اساسی گردیده، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛
در مقطع کنونی وابستگی بیروت به ایالات متحده برای کنترل حملات ارتش رژیم اسرائیل به خاک لبنان، هم‌زمان با فشار طرف‌های اروپایی مبنی بر مشروط بودن مشارکت آنها در بازسازی لبنان به شرط خلع سلاح حزب‌الله و کاهش قابل توجه حضور ایران در این کشور، مانع بزرگی را بر سر راه گسترش روابط لبنان با ایران قرار داده است. در نتیجه، مقامات جدید لبنان با ادعای نیاز کشورشان به ثبات و بازسازی، تمایل به حفظ روابط در سطحی مدیریت‌شده با جمهوری اسلامی ایران دارند. در چنین شرایطی، به نظر می‌رسد سفر وزیر خارجه ایران به لبنان، تلاشی برای ناکام گذاشتن این فشارها و جلوگیری از سردی کامل روابط ایران و لبنان باشد. به عبارت دیگر، دستگاه سیاست خارجی ایران تلاش می‌کند با حفظ روابط دیپلماتیک و تأکید بر همکاری‌های اقتصادی و موضوع بازسازی لبنان، ارتباط مثبت خود را با این کشور کوچک اما مهم خاورمیانه حفظ کند.
از سوی دیگر، تحولات اخیر در منطقه، از جمله بحران‌های داخلی لبنان، وضعیت غزه و تحولات سوریه نیاز به رایزنی‌های مستمر را برای ایران ایجاب می‌کند و این سفرها فرصتی برای هماهنگی مواضع و بررسی شرایط همکاری فراهم می‌آورد.
در مجموع، با توجه به سفرهای منطقه ای اخیر وزیر امور خارجه کشورمان، می‌توان اهداف و منافع کلی‌تری را در سیاست خارجی جدید ایران شناسایی کرد؛
مدیریت هم‌زمان پرونده‌های دیپلماتیک؛ جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر در حال مدیریت هم‌زمان چندین پرونده حساس دیپلماتیک، از جمله مذاکرات هسته‌ای و پرونده‌های منطقه‌ای است. این سفرها نشان می‌دهد که دستگاه سیاست خارجی کشور به دنبال ایجاد پیوند و هم‌افزایی میان این پرونده‌ها و پیشبرد منافع کشور در هر دو جبهه است.
نشان‌دادن قدرت مانور دیپلماتیک؛ این سفرها نشان‌دهنده قدرت مانور و انعطاف‌پذیری دیپلماتیک ایران است. تهران با انتخاب مقصدهای غیرمتعارف برای دیدارهای مهم، تلاش می‌کند تا از ظرفیت‌های دیپلماتیک متنوع خود بهره‌برداری کند.
تسهیل مذاکرات هسته‌ای و رفع موانع؛ هدف اصلی این تحرکات، هموارکردن مسیر برای دستیابی به یک توافق مطلوب در حوزه هسته‌ای است. با رفع ابهامات فنی با آژانس و اطمینان‌بخشی به بازیگران منطقه‌ای، ایران به دنبال کاهش موانع و سرعت بخشیدن به روند مذاکرات است.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۲۰ خرداد ماه ۱۴۰۴

آیا رفع تحریم‌ها در دستور کار است؟

کوروش احمدی
 

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق، در حالی که آمریکا مصرا از توقف غنی‌سازی در ایران سخن می‌گوید، به نظر می‌رسد ‌ تاکنون مشخص نکرده است ‌ در قبال این امتیازی که مطالبه می‌کند، دادن چه امتیازی را در نظر دارد. از سخنان مقامات ایرانی و واکنش آنها به طرح اخیر آمریکا چنین برمی‌آید که طرف آمریکایی در پنج دور مذاکره با طرف ایرانی و نیز در طرح ارائه‌شده، پیشنهادی درباره نحوه و زمان‌بندی رفع تحریم‌ها علیه ایران مطرح نکرده است.

آقای قالیباف در نطق پیش از دستور خود در یکشنبه گذشته گفت: «همین که در طرح آمریکا حتی اشاره‌ای به رفع تحریم نشده است، به روشنی نشان می‌دهد رفتار ایالات ‌متحده در مذاکرات غیرمستقیم هسته‌ای، متناقض و فاقد صداقت است». این نشانه‌ها این حدس را تقویت می‌کند که گویا اساسا در جریان پنج دور مذاکره انجام‌شده، طرف آمریکایی مایل به واردشدن در بحث مربوط به نحوه رفع تحریم‌ها به موازات انجام اقداماتی توسط ایران در حوزه غنی‌سازی نبوده است.

مقامات آمریکایی در اظهارات علنی خود نیز تاکنون مطلبی راجع به تحریم‌ها و چگونگی رفع آنها مطرح نکرده‌اند. در مقابل، بر پایه برخی اشارات آنها می‌توان این احتمال را داد که آنها در قبال دریافت امتیاز در حوزه غنی‌سازی تنها ما‌بازایی امنیتی در حد رفع تهدیدهای نظامی آمریکا و جلوگیری از اقدامات نظامی و عملیات تروریستی اسرائیل علیه ایران و حداکثر سختگیری‌نکردن در صدور نفت ایران مانند آن تفاهم نانوشته‌ای که در اردیبهشت 401 در عمان حاصل شد، در نظر دارند. به عبارت دیگر، بعید نیست که آمریکا در فکر حفظ ساختار تحریم تا حداکثر ممکن و تنها خودداری از اعمال سختگیرانه تحریم‌ها به شکلی که در مورد کره شمالی بعد از دو ملاقات ترامپ با کیم جونگ اون در 2018 انجام شد، باشد. نشانه دیگری در این رابطه یکی از معدود مصاحبه‌های تفصیلی ویتکاف با سایت خبری بریت‌بارت Breitbart است. او در این مصاحبه گفت: «قبل از هر چیز ما هرگز کاری را که در برجام انجام شد، به این شکل که تحریم‌ها رفع شد و سررسیدهایی برای تعهدات ایران در نظر گرفته شد، انجام نخواهیم داد». او اضافه کرد: «برجام بندهای غروب داشت که تعهدات آنها را منتفی کرد و تحریم‌ها را برداشت. در توافق جدید هرگز چنین کاری نخواهیم کرد». ویتکاف همچنین در این مصاحبه گفت «آمریکا در نظر دارد در مراحل بعدی ایران را برای توقف کمک‌های مالی و تسلیحاتی به گروه‌هایی شبیه حماس و حزب‌الله و حوثی‌ها تحت فشار بگذارد.

اما نمی‌خواهیم این موارد را با بحث هسته‌ای مخلوط کنیم؛ چون بحث هسته‌ای برای ما یک موضوع وجودی است». این سخن نیز می‌تواند قرینه‌ای برای حفظ تحریم‌ها با هدف تحت فشار قراردادن ایران در مراحل بعدی در ارتباط با مسائل منطقه‌ای باشد. البته فرمول کاهش تنش در سطح منطقه به شکل تقابل بین گروه‌های مقاومت و آمریکا در قبال سختگیری کمتر در برخی حوزه‌های تحریمی و امکان صدور نفت در دولت سیزدهم اعمال شد اما در آن فرمول غنی‌سازی جایی نداشت.

این در حالی است که طرف ایرانی طبعا تمرکز خود را از ابتدا بر رفع تحریم‌ها قرار داده است. می‌توان احتمال داد که ایران در طرحی که ظاهرا در دور اول و دوم مذاکرات ارائه کرد، خواستار لغو تحریم صدور نفت در ازای کاهش غنی‌سازی به 3.67 درصد، منتفی‌شدن مکانیسم ماشه در ازای توقف دائمی غنی‌سازی بالاتر از 3.67 درصد و نهایتا لغو همه تحریم‌های اولیه و ثانویه در ازای انتقال موجودی اورانیوم غنی‌شده با غنای بالا به خارج شده بود.

در قانون اقدام راهبردی برای رفع تحریم‌ها نیز روشن شده که ایران‌ آماده است در قبال رفع همه تحریم‌ها و انتفاع اقتصادی ضمن حفظ غنی‌سازی در خاک خود، اعتمادسازی لازم را برای اثبات صلح‌آمیزبودن فعالیت‌های هسته‌ای انجام دهد. این قانون که در سال 99 دست دولت وقت را برای هرگونه مذاکره بست، روشن نیست در شرایط حاضر چه تأثیری خواهد داشت. سرنوشت مکانیسم ماشه عامل دیگری است که می‌تواند ما‌بازایی در برابر اقدام ایران در محدودکردن غنی‌سازی باشد. در این رابطه نیز ابهام جدی  وجود دارد.

ترامپ، ویتکاف و سایر مقامات آمریکایی همیشه بندهای غروب در برجام را مورد انتقاد قرار داده و گفته‌اند که با چیزی مشابه این بندهای غروب در یک توافق جدید موافقت نخواهند کرد. مهم‌ترین سررسید یا بند غروب در قطع‌نامه 2231 به شمول مکانیسم ماشه است. از آنجا که در برجام این مکانیسم به‌عنوان تضمینی برای پایبندی ایران به تعهدات برجامی‌اش در نظر گرفته شده بود، مشکل می‌توان تصور کرد که دولت ترامپ با منتفی‌شدن این مکانیسم حتی در صورت نیل به یک توافق جدید موافقت کند. بعید نیست که نظر طرف آمریکایی در این مورد تمدید نامحدود این سررسید باشد. در چنین صورتی این مشکل که ما‌بازای محدودشدن غنی‌سازی در ایران چه خواهد بود، حادتر خواهد شد.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۲۰ خرداد ماه ۱۴۰۴

مصائب پلوتوکراسی!

محمد کاظم انبارلویی
۱- پلوتوس یک واژه یونانی به معنای ثروت است. حکومت اقلیتی ثروتمند بر یک ملت را پلوتوکراسی می‌گویند. حکومت کردن بر پایه ثروت یا قدرت گرفتن بر پایه داشتن ثروت نیز پلوتوکراسی است.
آنچه امروز در آمریکا می‌گذرد از دیدگاه علمای علم سیاست نوعی پلوتوکراسی است که در تاریخ بشر سابقه نداشته است.
فوربس هر سال فهرست ثروتمندان جهان را منتشر می‌کند. در سال ۲۰۲۵ در رتبه‌بندی آمریکایی‌ها همچنان در صدر ثروتمندان جهان قرار دارند.
در کمتر از دوسال براساس گزارش فوربس ثروتمندترین‌ها در کشورها ثروت خود را دوبرابر کرده‌اند. این رقم در آمریکا ۱۲ برابر است!!
۲- آزادی، دموکراسی و حقوق بشر کالاهایی که غرب آن را به‌عنوان ارزش‌های بشری به جهان می‌فروخت امروز در نظام پلوتوکراسی آمریکا زیر چکمه پلوتوکرات‌ها از بین رفته است.عفونت فساد این کالاها در قاب فجایع انسانی‌ که در غزه و فلسطین، لبنان و سوریه و پیش از آن در عراق و افغانستان روی داده مشام بشریت را آزار می‌دهد.
مفاهیم یادشده که عالی‌ترین محصول مدرنیته است در آمریکا به‌طور اخص در غرب به‌طور اعم قله‌های ثروتی آفریده است که پایه‌های مفاهیم پلوتوکراسی را تحکیم می‌بخشد.
۳- تازه‌ترین خبرها در آمریکا پایان ماه‌عسل«ماسک و ترامپ» به‌عنوان دو عمله پلوتوکراسی در مفصل‌بندی قدرت در کاخ سفید است.
ایلان ماسک اکنون در مقام اول نقد سیاست‌های ترامپ ظاهر شده و با انبوهی از افشاگری بخشی از فساد درون پلوتوکرات‌ها را روی دایره افکار عمومی ریخته است.
ترامپ در واکنش به خروج ایلان ماسک می‌گوید :«او دیوانه شده است» او راست می‌گوید ؛ چون قدرت مبتنی بر ثروت جنون و دیوانگی می‌آورد به‌گونه‌ای که حتی به شرکا و رفقای خود رحم نمی‌کند.
۴- جهان امروز نظاره‌گر شیوه حکمرانی در آمریکاست. برخی فکر می‌کنند قدرت در کاخ سفید متمرکز است. برخی قدرت را در کنگره متمرکز می‌دانند. برخی می‌گویند ژنرال‌ها و نظامیان نقطه ثقل قدرت هستند و ... این بلبشوی عدم تمرکز، دولت‌ها را در جهان سردرگم کرده است. این سردرگمی معادلات حقوقی جهان و روابط بین‌الملل را تحت تأثیر قرار داده است.
انشعاب ایلان ماسک از باند ترامپ نشان می‌دهد معلوم نیست حکومت و قدرت در نظام پلوتوکراتیک آمریکا دست کیست و سیاستمداران جهان با کی باید ببندند که دیگری آن را وتو نکند.
امروز اندیشکده‌های آمریکایی در واشنگتن مشغول شناسایی و بازخوانی و بازبینی نظام پلوتوکراسی در غرب هستند. آن‌ها از این رویکرد به‌عنوان «مصائب پلوتوکراسی» یاد می‌کنند.
۵- امام خامنه‌ای در بیانات روشنگرانه خود در ۱۴ خرداد امسال پرده از حضور
 امام (ره) و فلسفه وجودی انقلاب اسلامی برداشته و برداشتی نو از آورده‌های تئوریک امام خمینی (ره) در سپهر سیاست جهان ارائه دادند.
امام خامنه‌ای فرمودند : حضور امام (ره) پس از گذشت سی‌وچند سال هنوز در جهان محسوس است. «گمان نمی‌کردند یک مرد روحانی و بدون تجهیزات و بدون منابع مالی ، یک ملت را وارد میدان بکند.»
معنای این سخن این بود که امام نظامی را پایه‌ریزی کردند که از سمومات پلوتوکراسی و مصائب آن به دور است.
امام (ره) راهبرد سرمایه‌داران جهان را که شعار می‌دادند؛
«ثروتمندان جهان متحد شوید» را به هم زد!
محصول طبیعی نظامی که در ایران به میمنت مقاومت امام و امت مستقر شد آثار خود را در مؤلفه‌های قدرت در جهان نشان داد.
امام خامنه‌ای فهرست آن را در زیر خلاصه کردند.
الف- نفی ارزش‌های غربی در میان نخبگان جهان و حتی حکومت‌ها
ب- تنزل شدید جایگاه و نفوذ آمریکا در جهان
ج- افول قدرت‌های جهانی
د- نفرت بی‌سابقه از جنایات صهیونیست‌ها
هـ - به هم خوردن نظام تک‌قطبی و پدیداری نظم چندقطبی
شاید بتوان به فهرست فوق شکاف در نظام پلوتوکراسی آمریکا و عمیق شدن اختلافات پلوتوکرات‌ها در جهان را اضافه کرد.
جنگ تعرفه‌ها و قبض و بسط آن در داخل آمریکا و بیرون از آن نمادی از این شکاف است که صلح جهانی را تهدید می‌کنند.
ثروتمندان جهان دو بار در تاریخ یک صد سال اخیر با هم دست و پنجه نرم کردند یک‌بار در جنگ جهانی اول و بار دوم در جنگ جهانی دوم ده‌ها میلیون انسان را در این جنگ‌ها قتل‌عام کردند. فقط خدا می‌داند درجنگ جهانی سوم چه تعداد از انسان‌ها به کام مرگ و نابودی کشانده خواهند شد.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۲۰ خرداد ماه ۱۴۰۴

هت‌تریک آقای اژه‌ای 

جعفر یوسفی

در حالی که افکار عمومی زیر شدیدترین عملیات روانی رسانه‌های معاند و دشمنان ایران قرار دارد،عملیاتی که هدف اصلی‌اش القای فساد ساختاری درنظام جمهوری اسلامی است، غلامحسین محسنی‌اژه‌ای، رئیس قوه قضاییه، بی‌اعتنا به ملاحظات محفلی و مصلحت‌سنجی‌های مرسوم، مسیر اجرای عدالت را با صراحت و شجاعت طی کرد. سه اقدام پیاپی و بی‌تعارف او نشان داد عدالت، اگر اراده‌ای در کار باشد، می‌تواند از سایه‌روشن‌های قدرت عبور کند و به جایگاه اصلی‌اش در متن ساختار نظام بازگردد. این رویکرد برای کل حاکمیت پیام روشنی دارد: دوران مصونیت خواص، حتی اگر در لباس قضا یا روحانیت باشند، گذشته است.نخستین گام مهم، ورود بی‌تعارف به پرونده فساد مالی شرکت چای دبش بود، شرکتی که به واسطه‌ روابط پشت‌پرده با بخشی از بدنه دولت، از رانت‌های خاص بهره‌مند شده بود. اما قوه قضاییه با ایستادن در برابر این شبکه فساد و بازداشت برخی چهره‌های اقتصادی و مرتبط با دولت، این پیام را به جامعه مخابره کرد که در اجرای عدالت، میز ومنصب وارتباط سیاسی، نه تنها سپرمحافظ نیست، بلکه گاه بار گناه را سنگین‌تر می‌کند.
گام دوم، اما شاید از منظر نهادی اهمیت دوچندانی داشت، برکناری محمد مصدق، مشاوررئیس ومعاون اول رئیس قوه قضاییه، آن هم به دلیل تخلفات فرزندش. این اقدام نمادین و مهم، حامل یک پیام شفاف بود که نشان می داد نه‌تنها فساد و تخلف اقتصادی قابل اغماض نیست، بلکه حتی تخلف نزدیکان مسئولان عالی‌رتبه نیز می‌تواند به قیمت کنار گذاشته شدن آن‌ها تمام شود. این تصمیم، دستگاه قضایی را از درون پالایش داد و تراز آن را درافکار عمومی بالا برد.
و سومین ضربه از این "هت‌تریک عدالت"، همان است که این روزها تیتر رسانه‌ها شده یعنی برخورد قاطع با بستگان آیت‌ا... صدیقی، امام جمعه موقت تهران، شخصیتی که سال‌ها درصفوف نخست نمازجمعه وتریبون‌های رسمی نظام حضور داشته است. اما این جایگاه معنوی وسیاسی نیزمانع از اجرای قانون نشد.این اقدام قضایی، اگرچه پرهزینه به‌نظر می‌رسید، اما درمیدان اعتماد عمومی، سودی بلندمدت و بنیادین برای نظام در پی خواهد داشت.
در مجموع، این سه اقدام، یک واقعیت مهم را احیا کرد: اعتماد عمومی، نه با شعار، بلکه با عمل بازسازی می‌شود. مردمی که سال‌هاست به دلیل برخی مصلحت اندیشی های اشتباه و روابط درهم‌تنیده، نسبت به نهادها بی‌اعتماد شده‌اند، حالا بارقه‌ای از امید دردلشان جوانه زده است. اگرقوه قضاییه بتواند این مسیر را با همین صراحت، استمرار ببخشد، قطعا بخشی از بحران اعتماد عمومی حل خواهد شد. محسنی‌اژه‌ای، درسکوتی صبورانه و بدون سروصدای تبلیغاتی، مسیری را گشوده که می‌تواند به یکی ازنقاط عطف دوره تحول درقوه قضاییه بدل شود و«عدالت» به عنوان یک اصل زنده، قابل لمس و محترم، به حافظه مردم باز‌گردد.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۲۰ خرداد ماه ۱۴۰۴

نفوذ به قلب اطلاعاتی رژیم

رضا رحمتی

در روزهای اخیر گزارش‌هایی درباره عملیات اطلاعاتی ایران در فلسطین اشغالی منتشر شده که به‌رغم تلاش مهندسی‌شده برای بایکوت خبری- ‌رسانه‌ای آن توسط اسرائیل و شرکای غربی‌اش، بتدریج با مشخص شدن ماهیت عملیات، توجه تحلیلگران امنیتی و رسانه‌های بین‌المللی را به خود جلب کرده است. نبرد اطلاعاتی بین ایران و اسرائیل دیرزمانی است خود را در قالب عملیات‌های دقیق نشان داده است که زدوخوردهای سال 2024 در قالب عملیات‌های متقابل ۲ طرف نمودهایی از همین تسلط اطلاعاتی و نبرد امنیتی بود. با این حال در قالب بالا بودن آستانه نبرد اطلاعاتی، پیش‌بینی می‌شد ایران دست به اقدام بزرگ اطلاعاتی بزند. بنابراین این عملیات در چارچوب رقابت‌های پیچیده امنیتی و اطلاعاتی بین ایران و اسرائیل قرار می‌گیرد که سال‌هاست در منطقه خاورمیانه در تقابل مستقیم و غیرمستقیم هستند. برخی منابع از اقداماتی مانند نفوذ سایبری، جمع‌آوری اطلاعات یا عملیات مخفی خبر داده‌اند، در حالی که جزئیات دقیق این گزارش‌ها هنوز روشن نشده است. ایران این اقدامات را بخشی از استراتژی دفاعی خود در برابر تهدیدات امنیتی می‌داند و هنوز در فلسطین اشغالی واکنش قابل توجهی نسبت به این فاجعه امنیتی دیده نشده است. این موضوع می‌تواند تأثیرات گسترده‌ای بر روابط منطقه‌ای و بین‌المللی داشته باشد و پرسش‌هایی را درباره تشدید تنش‌ها یا امکان تغییر معادلات امنیتی در خاورمیانه ایجاد کند. درباره اینکه اثرات منطقه‌ای و بین‌المللی این دستاورد امنیتی چیست، ضروری است با دقت به این مساله پرداخته شود.
۱- تأثیر بر چارچوب گفت‌وگوهای بین‌المللی
با جلب توجه رسانه‌ها و جامعه جهانی به موضوع رژیم، ایران می‌تواند تمرکز از پرونده هسته‌ای خود را تا حدی کاسته و با نشان دادن ابعاد نظامی فعالیت‌های هسته‌ای اسرائیل به عنوان شریک اصلی قدرت‌های غربی در منطقه غرب آسیا، توجهات را تا حدی معطوف به مسائل و ابعاد نظامی فعالیت‌های هسته‌ای رژیم کند. چنین اقدامی می‌تواند به عنوان یک پیام به غرب تفسیر شود که فشارهای بیشتر بر ایران در حالی در حال افزایش است که اسرائیل متهم ردیف اول فعالیت‌های نظامی هسته‌ای است و بدون هیچ مانعی دست به افزایش توانمندی نظامی هسته‌ای خود می‌زند.
۲- معطوف کردن واکنش‌های امنیتی و منطقه‌ای به رژیم
در سال‌های اخیر، اسرائیل با عملیات‌های اطلاعاتی، ترورهای هدفمند و خرابکاری‌های صنعتی، فشار خود بر ایران را افزایش داده است. در مقابل، ایران نیز تلاش کرده با معطوف کردن بخشی از واکنش‌های امنیتی و منطقه‌ای خود به رژیم، هم هزینه‌های این رقابت را برای تل‌آویو افزایش دهد و هم توازن بازدارندگی را حفظ کند. با تمرکز بر تهدید منافع اسرائیل در منطقه (از طریق گروه‌های مقاومت و عملیات سایبری یا اطلاعاتی)، ایران می‌تواند از تبدیل شدن خاک خود به عرصه اصلی درگیری جلوگیری کند و تنش‌ها را به فراتر از مرزها منتقل کند. این رویکرد مشابه تاکتیک «دفاع پیش‌دستانه» است که در آن ایران ترجیح می‌دهد تهدیدات را پیش از رسیدن به مرزهای خود خنثی کند.
۳- افزایش هزینه‌های امنیتی تل‌آویو
اسرائیل سال‌هاست خود را در امنیت کامل تصور می‌کند اما عملیات‌های اطلاعاتی و نظامی ایران و متحدانش این حس امنیت را زیر سوال برده است. با نشان دادن توانایی نفوذ به عمق سرزمین‌های اشغالی، ایران به دنبال آن است به رژیم صهیونیستی و حامیان غربی‌اش ثابت کند ادامه فشار بر تهران، بی‌هزینه نخواهد بود و برای غرب، چه هزینه‌ای دردآورتر از اسرائیل!
۴- تغییر معادله بازدارندگی امنیتی
در رقابت امنیتی بین ایران و اسرائیل، هر طرف تلاش می‌کند طرف مقابل را از اقدامات تهاجمی بیشتر بازدارد. با اثبات توانمندی در ضربه زدن به اهداف امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل (حتی در داخل خاک اشغالی که احتمالا در روزهای آینده ابعاد بیشتری از آن را شاهد خواهیم بود)، ایران سیگنال روشنی می‌فرستد که هرگونه حمله به منافعش، با پاسخ مشابه یا حتی شدیدتر روبه‌رو خواهد شد، همان‌طور که در ۲ عملیات وعده صادق انجام شد و حتی می‌توانست ابعاد وسیع‌تری را به دنبال داشته باشد، اگر ایران خویشتنداری به خرج نمی‌داد. به علاوه، این نمایش قدرت اطلاعاتی می‌تواند در تقویت روحیه نیروهای طرفدار ایران در منطقه یا حتی انسجام داخلی در شرایط چالش‌برانگیز اقتصادی و سیاسی تاثیرگذار باشد. 
۵- تأثیر بر معادلات سیاسی بین‌المللی
با جلب توجه جامعه جهانی به اقدامات اسرائیل، تهران در تلاش است فرمان روایت «تهدید اصلی منطقه» را از خود به سمت تل‌آویو بچرخاند. این امر می‌تواند در مذاکرات هسته‌ای نیز تأثیرگذار باشد، چرا که برخی قدرت‌ها ممکن است برای جلوگیری از تشدید تنش‌ها، در فشار بر ایران تجدیدنظر کنند.  اگرچه تحریم وضعیتی پیچیده و غامض است که غرب و طرف آمریکایی آن را بسادگی رها نخواهد کرد اما این اقدام در صورت هوشمندی رسانه‌ای و انتشار اطلاعات درخور می‌تواند همپیمانان اسرائیل را در وضعیتی از دفاع و پاسخگویی قرار دهد و کشورهای عرب حامی توافقنامه‌های موسوم به آبراهام را نسبت به وضعیت اسرائیل مردد کند.
۶- تنها میدانی که رژیم صهیونیستی آن را تعریف نکرده است
من از اقدام اخیر اطلاعاتی - امنیتی ایران علیه اسرائیل به عنوان تنها میدانی که اسرائیل آن را تعریف نکرده است یاد می‌کنم. اسرائیل ترجیح می‌دهد نبرد با ایران را در عرصه‌هایی مانند تحریم‌های اقتصادی، ترور دانشمندان یا خرابکاری‌های صنعتی پیش ببرد اما ایران با معطوف کردن بخشی از واکنش‌های خود به داخل مرزهای اسرائیل، تلاش می‌کند این رقابت را به میدانی بکشاند که خود در آن دست بالا را دارد. اگر این استراتژی بخوبی مدیریت شود، می‌تواند نه تنها توازن تهدید را تغییر دهد، بلکه فضای سیاسی بین‌المللی را نیز تحت تأثیر قرار دهد.
۷- تقویت قدرت چانه‌زنی در مذاکرات
اگرچه طرف آمریکایی در مذاکرات در وضعیتی از ابهام عامدانه قرار دارد و به نظر می‌رسد واشنگتن چندان تمایلی برای رسیدن به توافق ندارد و احتمالا هدفش از گفت‌وگوها با ایران، ایراد اتهامات به جمهوری اسلامی مبنی بر ناسازگاری برای اعمال اهداف بعدی علیه ایران است اما اقدام اخیر اطلاعاتی ایران می‌تواند به عنوان ابزاری امنیتی و اطلاعاتی برای افزایش اهرم‌های خود در مذاکرات هسته‌ای یا سیاسی مورد استفاده قرار گیرد. اگر این عملیات به عنوان نشانه‌ای از توانایی ایران در ایجاد تهدید علیه اسرائیل بخوبی پشتیبانی سیاسی و رسانه‌ای شود، ممکن است بر محاسبات طرف‌های غربی در مواجهه با ایران نیز تاثیرگذار باشد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات