صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۳۳  ، 
کد خبر : ۳۷۷۲۸۶
مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۲۱ خرداد ماه ۱۴۰۴

صید ترال اطلاعاتی!

میلیون‌ها سند سری و فوق سری درباره فعالیت‌های نظامی و هسته‌ای و نوع روابط رژیم صهیونیستی در این‌ ارتباط با آمریکایی‌ها و برخی از کشورهای اروپایی در این مورد به‌دست‌آمده که حقیقتا حیرت‌انگیز است

مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۲۱ خرداد ماه ۱۴۰۴

آنچه از غدیر باید آموخت

حسن رشوند
هنوز چند روزی از مراسم حج پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در سال دهم هجری که در تاریخ به حجهًْالوداع مشهور است‌، نگذشته بود که نبی مکرم اسلام در برکه «خم» مردم را جمع کردند و همان‌گونه که بارها آن را در کتب معتبر اهل تسنن و شیعه خوانده و از واعظان دین شنیده‌ایم، خطبه‌ای قرائت کردند و فرمودند: «من کنت مولی فهذا علی مولا». پس از این خطبه و کلام نورانی وحی بود که صدای مردم بلند شد که: آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول او، با قلب‌، جان، زبان و دستمان اطاعت می‌کنیم. بعد به سوی پیامبر و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما ازدحام کردند و برای بیعت سبقت می‌گرفتند و با ایشان دست بیعت می‌دادند. 
ابتکار پیامبر عظیم‌الشان اسلام این بود که برای رسمیت دادن آن رخداد مهم و محکم‌تر شدن موضوع بیعت و انتقال پیام وحی به مردم و اینکه آن جمعیت انبوه بتوانند مراسم بیعت را به درستی و منظم انجام دهند، دستور دادند تا دو خیمه برپا شود. یکی را مخصوص خودشان قرار دادند تا در آن جلوس فرموده و مردم در پایان عمر مبارک حضرت بار دیگر با بیعت مجدد، نشان دهند که بر نبوت پیامبر استوارند. پس از آن بود که مردم دسته دسته در خیمه پیامبر اسلام حاضر می‌شدند و با آن حضرت بیعت نموده و به او تبریک و تهنیت می‌گفتند. سپس در خیمه مخصوص امیرالمؤمنین علیه‌السلام حاضر می‌شدند و به عنوان امام و خلیفه بعد از پیامبر، با او بیعت می‌کردند و به عنوان امیرالمؤمنین بر او سلام می‌کردند و این مقام والا را به آن حضرت تبریک و تهنیت می‌گفتند.
آنچه در غدیر خم در سال دهم هجری در واپسین روزهای حیات سراسر برکت پیامبر اسلام رخ داد را نباید تنها به منزله یک رخداد تاریخی نگریست‌، بلکه در ماجرای غدیر درس‌هایی است که تا امروز و فردا‌ها برای اینکه دچار کج‌روی‌ها نشویم به آن نیازمندیم. 
1- مهم‌ترین درس غدیر انتساب بهترین‌ها در مقام تصدی و مسئولیت است. حتی دشمن هم به این اعتراف می‌کند که امیرالمؤمنین علی‌(ع) بهترین امت پیامبر بود که جانشین بهترین نبی خدا شد. در حدیث نبوی می‌خوانیم که اگر کسی عهده‌دار سمتی بشود و ولایت مردم را برعهده‌ گیرد، در صورتی که از او بهتر در بین مردم پیدا شود، دست به عمل مذمومی زده است. گاهی حب و شهوت مقام، ضعف انسان را از چشمانش می‌پوشاند و توهّم باطلی را برای او برقرار می‌سازد. در طول تاريخ هرجا افراد نالايق بر افراد با فضيلت مقدم شده‌اند، آن جامعه به هلاکت فکري‌، اخلاقي و عقيدتي مبتلا شده است. علی(ع) ۲۵ سال از مقامی که شایسته‌اش بود و برگزیده‌ترین بنده خدا، به فرمان خدا او را بر این مقام نصب کرده بود فاصله گرفت و نتیجه این دوری از خلافت و هدایت امت پیامبر‌، رواج بدعت‌های دینی، قتل و غارت سرزمین‌های اسلامی و... بود. اما در دوران کوتاه نزدیک به 5 سال خلافت و امامت حضرت‌، مردم طعم عدالت را در حکومت علی‌(ع) چشیدند.
۲- درس دیگری که می‌توان از ماجرای غدیر گرفت، درآمیختگی و وحدت دین و سیاست است. پیامبر ختمی مرتبت در مقام رهبر دینی و سیاسی مسلمین، در یک حرکت مهم که به اذعان قرآن کریم خطرناک و ریسک‌پذیر است: «وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ» «و خداوند تو را از مردم حفظ می‌کند، زیرا خداوند، قوم کافر را هدایت نمی‌کند» (سوره مائده – آیه 67 )‌، در برابر حدود 10 هزار مسلمان حاضر در خم‌، دستور الهی دین را در قالب یک امر سیاسی و اجتماعی بیان فرمودند و مسیر سعادت دنیوی و اخروی را در ولایت و امامت امیرالمؤمنین علی‌(ع) معرفی کردند.
رهبر فرزانه انقلاب در این باره می‌فرمایند: «آنچه در مورد محتواى این جمله‌ تاریخى و شریف و پر مغز بایستى بیان بشود اینکه، غیر از نصب امیرالمؤمنین به خلافت و امامت بعد از نبى اکرم و وصایت پیغمبر که معناى رایج و شایع این جمله است‌، یک مضمون مهم دیگرى در این بیان وجود دارد که نباید مورد غفلت قرار بگیرد و آن، پرداختن اسلام به امر حکومت و امر سیاست امت و اهمیت این موضوع از نظر اسلام است. آن کسانى که سعى کردند اسلام را از مسائل اجتماعى و از مسائل سیاسى برکنار بدارند و آن را منحصر کنند به مسائل شخصى و مسائل خصوصىِ زندگى افراد و در واقع، نگاه سکولار به اسلام داشته باشند که تبلیغات دشمنان و دست‌هاى دشمنان هم این بینش را در بین مسلمانان در طول سالیان دراز ترویج کرده است جوابشان مسئله غدیر است.» 21/7/1393
۳- یکی از ویژگی‌های مهم غدیر، وحدت‌آفرینی میان مسلمانان است و غدیرخم از نگاه بسیاری از علمای اهل سنت و شیعه نماد وحدت است و در ایجاد و تثبیت برادری امت اسلام نقش دارد چرا که مبانی توحیدی و قرآنی این دوگروه با یکدیگر پیوند دارد و دست دشمنان برای تفرقه‌افکنی کوتاه است. بر هیچ مسلمانی پوشیده نبود که عامل موفقیت حکومت کوتاه پیامبر اسلام دو چیز بوده است: الف ) تبعیت از رهبری واحد ب ) اتحاد بین مسلمانان و داشتن یک هدف مشترک. در چنان وضعیتی بود که خداوند نصرت و ظفر پی‌در‌پی را بر مسلمانان ارزانی داشت. اما چه شد که آن اتحاد دیروز پس از رحلت نبی مکرم اسلام به تفرقه انجامید و در نهایت در کمتر از نیم قرن انحطاط مسلمانان به جایی رسید که دُردانه رسول خدا حضرت ابا‌عبدالله الحسین‌(ع) را به مسلخ کشیدند؟ چه آتشی را مسلمانان متحد عصر پیامبر (ص) و از دین برگشتگان در حکومت امیرالمؤمنین‌(ع) بر‌افروختند که بهترین برگزیده برای هدایت امت پس از پیامبر در نکوهش رفتار آنان می‌فرماید: 
«به خدا سوگند شما بد وسیله‌ای برای برافروختن آتش جنگ هستید؛ شما را فریب می‌دهند اما فریب دادن نمی‌دانید؛ سرزمین شما را پیاپی می‌گیرند و شما پروا ندارید؛ چشم دشمن برای حمله به شما خواب ندارد ولی شما در غفلت به سر می‌برید. به خدا سوگند‌، شکست برای کسانی است که دست از یاری یکدیگر می‌کشند.» نهج‌البلاغه – خطبه‌34 
مگر رسول خدا تا آخرین لحظات حیات پربرکتشان مسلمانان را به اتحاد و یاری یکدیگر توصیه نمی‌کردند؟چه شد که با پرواز آن روح ملکوتی‌، همه آن سفارش‌ها به فراموشی سپرده شد؟ اگر آن روز بدعت، تفرقه، منفعت‌جویی و ریاست‌طلبی جماعتی نبود و این خصلت‌های مذموم شده در بین مسلمانان رسوخ نمی‌کرد، یقینا امروز شاهد چنین رفتارهایی در بین مسلمانان و چند پارگی بلاد اسلامی و سلطه رژیم کودک‌کش صهیونیستی بر مردم مظلوم غزه و فلسطین و حضور سربازان آمریکایی یک روز در افغانستان و روزی دیگر در عراق، سوریه و... نبودیم.
4- با درک واقعه مهم و تاریخ ساز غدیر و حوادث تلخ پس از آن بود که امام راحل این پیر خوش ضمیر انقلاب به ملت ایران توصیه می‌کنند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد» که اگر امت پس از پیامبر به توصیه‌های پیامبر اسلام که وصل به وحی الهی بودند عمل می‌کردند سرنوشت مسلمانان متفاوت از آن چیزی می‌شد که بعدها گرفتار آن شدند. برخی اشتباهات غیرقابل جبران است. اگر در جنگ صفین کسانی که در کنار امیرالمؤمنین در مقابل معاویه شمشیر می‌زدند به حیله قرآن به نیزه کردن معاویه توجه نمی‌کردند و گوش به دهان ولی خود می‌سپردند حتما سرنوشت نه جنگ صفین‌، بلکه تاریخ اسلام تغییر می‌کرد و به‌جای حاکمیت اولیای خدا و امامان معصوم علیهما السلام، مسلمانان تن به حکومت‌های ظالم بنی امیه و بنی عباس نمی‌دادند و امامان معصوم یکی پس از دیگری به شهادت نمی‌رسیدند. هرچند امت خمینی‌(ره) با امت عصر پیامبراسلام و امیرالمؤمنین بسیار تفاوت دارند و اگر این تفاوت وجود نداشت حضرت امام (ره )
در وصیت نامه سیاسی- الهی خویش نمی‌فرمودند: «من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌الله(ص) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی، می‌باشند.» اما با وجود همین تفاوت‌ها در برخی مواقع تاریخی انقلاب نه توسط مردم‌، بلکه شاهد رفتارهایی از سوی برخی مسئولین و تصمیم‌گیران کشور بوده‌ایم که دست ولی زمان خویش را با وجود همه هشدارها بسته و سیاستی در کشور اعمال کرده‌اندکه با خواسته و هشدارهای رهبری معظم انقلاب در تضاد بوده است که توافق برجام و بی‌توجهی به شروط معظم‌له در آن توافقنامه‌، باعث شده امروز از آن توافق به «خسارت محض‌» یاد کنند و همین مسئله منجر به زیاده‌خواهی و وقاحت طرف آمریکایی در مذاکرات اخیر شده است تا آنجا که بحث غنی‌سازی صفر درصدی را برای ایران هسته‌ای مطرح می‌کنند.
5- اگر «امتی» خود را پیرو «ولی» خود بداند این می‌شود که «استانلی روم» معاون سابق رئیس سازمان امنیت ملی آمریکا در دهه 80 می‌گوید: 
«آنچه تاکنون همه تحرکات ما را برای براندازی نظام جمهوری اسلامی با ناکامی مواجه ساخته است‌، اعتقاد مردم ایران به ولایت فقیه است» هرچند شوربختانه در ادامه این اظهارات خود می‌گوید: «(البته) ما ناامید نیستیم خوشبختانه احزاب و آدم‌های تازه نفس در ایران در یک حرکت جمعی‌، با ظرافت و وسواس‌، دارند این خار را از چشم ما بیرون می‌کشند.» که این هم خیالی خام و آرزویی به گور بردنی است چراکه امت خمینی کبیر هر روز این سخن امام را که فرموده بودند «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد» را زمزمه و تکرار می‌کنند تا با حرکت پیاده نظام‌های داخلی دشمن از ریل ولایت خارج نشوند. 

مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۲۱ خرداد ماه ۱۴۰۴

ولایت فقیه، سد نفوذناپذیری و ضامن استقلال ملی ایران

سیدعبدالله متولیان

سی و شش سال پس از ارتحال ملکوتی امام خمینی (ره)، سایه اندیشه‌های ناب ایشان همچنان بر سر این مرز و بوم گسترده است. مقام معظم رهبری در سالگرد ارتحال امام راحل (ره)، دو اصل «ولایت فقیه» و «استقلال ملی» را ارکان اصلی و ستون‌های خیمه انقلاب برشمردند، ارکانی که امروز شبکه‌های جنگ نرم دشمن، تمام توان خود را برای تخریب آنها به کار گرفته‌اند. در این برهه حساس، تبیین جایگاه ولایت فقیه با زبان گویای حقایق و مستندات، ضرورتی انکارناپذیر است. 
۱- با جرئت می‌توان گفت در این دنیای پرآشوب و بلازده و در شرایطی که امریکای جنایتکار با ده‌ها پایگاه و با کمک غده سرطانی صهیونیزم منطقه غرب آسیا را به ناامن‌ترین منطقه جهان تبدیل کرده‌اند، امنیت یکی از مهمترین دستاورد‌های ملموس نظام ولایی است. 
کلام نورانی امام راحل که فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به این مملکت آسیبی نرسد»، امروز در هیبت امنیتی پایدار تجسم یافته است. 
- ثبات در میان طوفان‌های منطقه‌ای: مقایسه وضعیت ایران با کشور‌های همسایه، بهترین گواه بر این مدعاست. در حالی که اغلب کشور‌های منطقه فاقد استقلال سیاسی بوده و مجبور به اطاعت از دستورات تحقیرآمیز امریکا هستند و عراق، سوریه و یمن درگیر جنگ‌های نیابتی هستند، ایران به برکت رهبری ولی فقیه به مأمنی امن تبدیل شده است: - ضربات کاری به تروریسم جهانی و نابودی داعش که روزی با حمایت مستقیم غرب و برخی کشور‌های منطقه به میدان آمده بودند، مدیون فرماندهی هوشمندانه ولی فقیه و مقاومت دلیرانه فرزندان این ملت است. - خنثی‌سازی توطئه‌های تجزیه‌طلبانه بر اساس اسناد منتشر شده از طرح «خاورمیانه جدید» امریکا نشان می‌دهد چگونه دشمنان برای تجزیه ایران نقشه کشیده بودند، اما هوشیاری و درایت رهبری این نقشه‌ها را نقش بر آب کرد. 
۲- استقلال، پرچم برافراشته انقلاب: استکبار جهانی که روزی ایران را «کشور شاهنشاهی وابسته» می‌خواند، امروز در برابر «جمهوری اسلامی مستقل» به زانو درآمده و برای محدود کردن قدرت ایران همه ظرفیت مستقیم و غیرمستقیم خود را به کار گرفته و بر سر میز مذاکره نشسته است: اقتصاد مقاومتی، پیروزی در نبرد نابرابر: رشد ۷/۴ درصدی تولید ناخالص داخلی در سال ۱۴۰۲ علیرغم شدیدترین تحریم‌ها، نشان‌دهنده کارآمدی سیاست‌های اقتصاد مقاومتی است که رهبر انقلاب پیگیرانه بر آن تأکید داشته‌اند و دیپلماسی هوشمندانه: گسترش نفوذ ایران در سازمان‌های بین‌المللی و تقویت محور مقاومت، باعث شده است حتی رسانه‌های غربی از «معجزه دیپلماتیک ایران» سخن بگویند. ۳- پیشرفت‌های علمی، سند مشروعیت نظام: در حالی که رسانه‌های معاند با بزرگ‌نمایی مشکلات، تصویری مخدوش از ایران ارائه می‌دهند، نهاد‌های معتبر بین‌المللی چنین گزارش می‌کنند:- رتبه ۱۵ جهانی در تولید علم بر اساس گزارش نیچر ایندکس- خودکفایی در فناوری‌های حساس از جمله غنی‌سازی اورانیوم، ساخت موشک‌های بالستیک و فناوری نانو و پیشتازی پزشکی و ساخت واکسن‌های کووید- ۱۹ که ایران را در جمع ۱۰ کشور سازنده واکسن قرار داد. ۴- جنگ روانی دشمن، اهداف و راهکار‌های مقابله: تحلیل رفتارشناسی دشمن نشان می‌دهد شبکه‌های استکباری با سه راهبرد اصلی به میدان آمده‌اند:الف) جعل واقعیت‌ها (تبدیل دستاورد‌ها به چالش‌ها) ب) یأس‌آفرینی سیستماتیک (بزرگ‌نمایی مشکلات اقتصادی) ج) انکار مردمی بودن نظام (نادیده گرفتن مشارکت‌های میلیونی مردم) راهکار‌های عملی برای خنثی‌سازی توطئه‌ها:- روایت‌گری هوشمندانه با بهره‌گیری از زبان هنر و رسانه‌های نوین- مستندنگاری دستاورد‌ها با ارجاع به منابع بین‌المللی و - افشای چهره دوگانه دشمن (مقایسه ادعا‌ها و عملکرد‌های غرب) ۵- ولایت فقیه، حلقه وصل ملت و نظام: تاریخ چهار دهه اخیر ثابت کرده است که هرگاه ملت ایران پشت سر ولی فقیه ایستاده، از سخت‌ترین بحران‌ها سربلند بیرون آمده است. امروز وظیفه ماست که با- بصیرت‌افزایی در محیط‌های دانشگاهی و رسانه‌ای و فضای مجازی- تقویت روحیه انقلابی در نسل جوان و مقابله فعال با شبه‌هافکنی‌های دشمن. از این سنگر استوار دفاع کنیم. به راستی که «ولایت فقیه، تنها ضامن بقای ایران اسلامی است».

مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۲۱ خرداد ماه ۱۴۰۴

الگوی تعامل ایران و آمریکا

سید محمد حسینی

در شرایط کنونی دو الگوی نظری می‌توانند تعارض ایران و آمریکا را تبیین کنند. هر دو الگو ذهنی و متوجه تصمیم‌گیران سیاست خارجی هستند. الگوی نخست الگوی «استیلا- استیصال» است که در فردای نبرد در جنگ شکل می‌گیرد. در این الگو یک طرف پیروز و دیگری در میدان شکست خورده است. طرف پیروز با هدف تثبیت استیلا و پیروزی خود در میدان وارد مذاکره می‌شود و طرف شکست خورده با هدف حفظ پرستیژ و خروج از استیصال در میدان، وارد مذاکره می‌شود. نتیجه مذاکره در این الگو بازی برد-باخت است. طرف پیروز بیشترین امتیاز را می‌گیرد و
کمترین امتیاز می‌دهد و طرف شکست خورده بیشترین امتیاز را می‌دهد و کمترین امتیاز را دریافت می‌کند. آیا این الگو در مورد ایران و آمریکا قابل تطبیق است؟ پاسخ اول خیر است از آن جهت که نبرد و جنگی عینی رخ نداده است تا طرف پیروز و شکست خورده مشخص شود. پاسخ دوم بله است. چون آمریکا در فضای ذهنی و با جنگ روانی تلاش می‌کند با تهدید جنگ و دیگر ابزارها نظیر فعال‌سازی مکانیزم ماشه، تصویت قطعنامه در آژانس علیه ایران، بزرگ‌نمایی تهدید نظامی اسرائیل و افزایش تحریم‌ها و… ایران را در شرایط ذهنی استیصال قرار دهد. پایمردی ایران در مواضع اصولی خود مشخص می‌کند که آیا تهدید نظامی آمریکا بلوف است و یا واقعی. الگوی استیلا-استیصال برای آمریکا بسیار مطلوب و برای ایران بسیار فاجعه‌آمیز خواهد بود. واقعی شدن این الگوی نظری، وابسته به جنگ اراده‌ها خواهد بود. چنانچه تهدیدهای نظامی آمریکا بلوف باشد و ایران این تهدیدها را واقعی فرض کند، این الگو در فرش عملی محقق می‌شود. نتیجه آن پذیرش اراده آمریکا با کمترین دستاورد برای ایران در توافقی نامتوازن که قطعاً به ضرر ایران خواهد بود. اما چنانچه تهدیدهای آمریکا واقعی باشد، آنگاه جمهوری اسلامی‌باید تصمیم بگیرد که جنگ را قابل تحمل می‌داند یا پذیرش یک توافق نامتوازن را؟ در این وضعیت انتخاب بین بد و بدترین خواهد بود.
الگوی دوم قابل تطبیق به منازعه ایران و آمریکا، الگوی بازدارندگی است. طرفین در این الگو، برآورد اولیه‌ای از میزان خسارت‌ها در جنگ احتمالی را ترسیم و بر اساس آن از ورود به جنگ به شدت پرهیز می‌کنند. فضای مذاکرات ایران و آمریکا، اقتضائات حال و تجارب انباشت شده طرفین از گذشته نشان می‌دهد.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۲۱ خرداد ماه ۱۴۰۴

جرم ما: آلزایمر ادواری

کامبیز نوروزی
 

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق، بعد از اعلام فقدان الهه حسین‌نژاد، راز تلخ کشف شد. راننده مسافرکش با چاقو او را به قتل رسانده است. موج افکار عمومی بلند شد. تحلیلگران تلاش کردند این حادثه را توضیح دهند. دادستان تهران پرونده را ویژه اعلام کرد. دختر آقای پزشکیان به نمایندگی از سوی پدر به تسلای خانواده الهه رفت. نیروی انتظامی فیلم‌های متعددی از متهم به قتل منتشر کرد. فرماندهان ارشد نیروی انتظامی مصاحبه‌هایی کردند و...

اما چه چیز باعث این موج گسترده واکنش‌ها به این قتل شد؟ این قتل در زمره قتل‌های اتفاقی قرار می‌گیرد. ظاهرا متهم به قتل بدون قصد قبلی مرتکب قتل شده است. قتل یک دختر جوان با ضربات چاقو دردناک است اما شیوه قتل را نمی‌توان فجیع و عجیب دانست؛ مثلا مقتول مثله نشده یا سوزانده نشده است. فرضیه تجاوز متهم به قتل به مقتول نادرست بوده. بین مقتول و متهم به قتل رابطه قبلی نبوده است که مثلا مثل پرونده آرمان و غزاله قتلی دراماتیک باشد. وسیله ارتکاب جرم وسیله‌ای متعارف یعنی چاقو بوده است.

قتل‌هایی با استفاده از زهر، طناب، سلاح گرم، سوزاندن و... معمولا ارزش خبری بیشتری پیدا می‌کنند. قتل در زمره قتل‌های موسوم به ناموسی نبوده است که اغلب مورد توجه بیشتری هستند. این قتل از نظر تحلیلی نکته تازه و منحصربه‌فردی ندارد، در حالی که قتل‌هایی مانند همسرکشی یا ناموسی یا انتقامی پدیده‌های کیفری خاصی هستند که تحلیل‌های خاص و متفاوتی را می‌طلبند. مهم‌ترین عاملی که موجب تحریک افکار عمومی و ایجاد موج گسترده شد، ممکن است این باشد که پیش از خبر وقوع قتل، خبر فقدان دختر جوان 24ساله در شبکه‌های اجتماعی پیچید. چه اتفاقی برای او افتاده است؟ این پرسش همه جا را فرا گرفت. الهه کجاست؟

چیزی شبیه تعلیقی که در یک فیلم جنایی بیننده را با هیجان و کنجکاوی فراوان تا پایان داستان می‌کشاند. بعد از چند روز هیجان و کنجکاوی خبر بد می‌رسد. پیکر بی‌جان الهه پیدا شد. حالا وقت تعلیق و هیجان و کنجکاوی بعدی است؛ به الهه تجاوز شده و بعد به قتل رسیده است. نوبت تعلیق سوم است؛ چه کسی و چرا الهه را کشته است؟ در مدت کوتاهی قاتل دستگیر می‌شود. هیجان و خشم بالا می‌گیرد و باقی ماجرا... . سه تعلیق در فرایند دو، سه هفته‌ای اخبار الهه حسین‌نژاد بار دراماتیکی قدرتمندی ایجاد کرد که به جریحه‌دارشدن عواطف مردم و موج بلند واکنش افکار عمومی، نویسندگان، تحلیلگران و مقامات رسمی نسبت به این قتل دردناک انجامید. اما تردید نکنید که این موج به زودی می‌خوابد و مثل خیلی جرائم دیگر که اخبارشان زلزله در افکار عمومی ایجاد کردند، چند روز دیگر کسی چیزی درباره آن نمی‌گوید. تب تند زود عرق می‌کند. نمی‌توان به افکار عمومی گفت چرا چنین واکنش‌هایی دارد و بعد فراموش می‌کند.

طبع سیال افکار عمومی همین است. ولی می‌توان به تمام مقامات رسمی کشور، از دولت و مجلس و دستگاه قضا و نیز به ما ایراد گرفت که چرا در مواجهه با مسئله بسیار مهم و مهلکی به نام رشد جرم و جرم‌زایی جامعه، منفعل و بی‌برنامه‌ هستید و فقط وقتی خبر خاصی منتشر می‌شود، یکی، دو روزی چیزی می‌گویید و بعد همه چیز از یادها می‌رود. گویی دچار آلزایمر ادواری هستیم. خیلی زود دوباره به دوره فراموشی وارد می‌شویم تا حادثه بعدی.

طبق بعضی گزارش‌ها سالانه حدود دوهزار و 700 قتل در ایران رخ می‌دهد.براساس یک گزارش در اردیبهشت ماه گذشته 27 قتل ناموسی رخ داده است. روزانه بین 160 تا 200 مورد موبایل‌ربایی در تهران رخ می‌دهد.

ظرف حدود 10 روز اخیر این خبرها منتشر شدند. خبرهایی از انواع جرائم:

- شبکه فساد سازمان‌یافته خرید گندم کشف و متلاشی شد.

- زنی در کلاردشت به قتل رسید.

- یک زن در پیشوای ورامین کشته شد.

- قتل یک زن در خراسان شمالی

- قمه‌کشی اراذل و اوباش در یک سوپرمارکت در باغ آذری

- محیط‌بانی به نام هدایت‌الله دیده‌بان به قتل رسید.

- درگیری قاچاقچیان مسلح اشیای عتیقه با یگان حفاظت 

میراث فرهنگی

- بازداشت فرزند و عروس کاظم صدیقی

واکنش‌ها نسبت به یک قتل، درست و بجا، اما مسئله مهم‌تر این است که موج واکنش‌ها وقتی به درد می‌خورد که در دل برنامه‌های جدی و فراگیر برای مقابله با موج بزه می‌تواند قرار داشته باشد؟ شهر و بیابان را چگونه باید از این وضعیت جرم‌زا پاک کرد؟ پاسخی نیست؛ سکوت برقرار است. نظام برنامه‌ریزی و نظام قانون‌گذاری ایران هیچ ایده و حتی توجهی به سیاست‌های پیشگیری از جرم ندارد. مقوله پیشگیری از جرم در گفتمان جریان‌های فکری ایران نیز مفقود است.

تا عزم ملی براساس یافته‌های علمی و کارشناسی برای پیشگیریاز جرم و مبارزه با بزه شکل نگیرد، باید شاهد گسترش علفزار جرم و جنایت باشیم.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۲۱ خرداد ماه ۱۴۰۴

صید ترال اطلاعاتی!

محمدکاظم انبارلویی
۱- رسانه‌های رژیم صهیونیستی و آمریکایی خبر از یک شکست اطلاعاتی و امنیتی در سرزمین‌های اشغالی می‌دهند که به‌تدریج سرخط اول رسانه‌های جهان شده است.

خبر چیست؟ خبر موفقیت سربازان گمنام امام زمان (عج) در یک نبرد سایبری است که از آن به‌عنوان صید ترال اطلاعاتی یاد می‌شود!
صید ترال چیست؟ صید ترال نوعی صید است که ماهیگیر با توری محکم همه آنچه که در کف دریا و یا لایه‌های میانی است در تور می‌اندازد وقتی صید را به عرشه کشتی می‌برد ده‌ها گونه ماهی و انواع ذخایری که کف دریاست را با تفکیک به‌عنوان رزق و روزی خود حساب می‌کند.
میلیون‌ها سند سری و فوق سری درباره فعالیت‌های نظامی و هسته‌ای و نوع روابط رژیم صهیونیستی در این‌ ارتباط با آمریکایی‌ها و برخی از کشورهای اروپایی در این مورد به‌دست‌آمده که حقیقتا حیرت‌انگیز است.
۲- ارزش اطلاعات به‌دست‌آمده از نگاه کارشناسان بی بی سی در حد یک کودتای اطلاعاتی و امنیتی است که در کارنامه سازمان‌های جاسوسی جهان بی‌سابقه است.
رئیس پیشین واحد مبارزه با تروریسم موساد دراین‌باره گفته است: روش ایران در استخدام جاسوس وحشت‌انگیز است!
اقدام محیرالعقول سربازان گمنام امام
 زمان (عج) در وزارت اطلاعات انگاره ضعف جمهوری اسلامی در نبرد اطلاعاتی و امنیتی که از سوی رژیم صهیونیستی تبلیغ و ترویج می‌شد را به باد داد.
۳- ارزش و قیمت اطلاعات به‌دست‌آمده چیست؟ یک برآورد اولیه نشان می‌دهد اسناد سری و فوق سری فعالیت‌های هسته‌ای و نظامی رژیم اشغالگر قدس و همکاری‌هایی که بین این رژیم با آمریکا و چند کشور اروپایی به‌ویژه فرانسه، صلح جهانی به‌ویژه امنیت کشورهای اسلامی را تهدید می‌کند.
جهان اسلام به‌طور اخص و همه کشورهای دنیا به‌طور اعم باید در جریان این فعالیت‌های مخرب که تهدیدکننده صلح جهانی است قرار گیرند.
۴- با افشای این اسناد که ان‌شاءالله به‌زودی در مرعی و منظر جهانیان قرار خواهد گرفت.
معلوم می‌شود آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای لاپوشانی فعالیت‌های هسته‌ای آمریکا و اسرائیل چگونه آلت دست مشتی تبهکار و تروریست قرار گرفته است. دشمن با بزرگ کردن خطر ایران در ساخت بمب که یک دروغ بزرگ تاریخی است، پنهان کردن فعالیت‌های مخرب هسته‌ای در رژیم صهیونیستی را در دستور کار دارد.
۵- به‌زودی جهانیان در جریان میزان ذخیره‌سازی انبار تسلیحات هسته‌ای رژیم صهیونیستی و انواع سلاح‌های کشتارجمعی و اهداف شوم رژیم در تهدید صلح جهانی قرار خواهند گرفت. فهرست تبهکاران تروریست کارکنان مجموعه‌های نظامی که در تأسیسات هسته‌ای رژیم کار می‌کنند با نام و مشخصات و عکس‌های آنان افشا خواهد شد تا در داخل سرزمین‌های اشغالی و بیرون از آن این جماعت که صلح جهانی را هدف قرار داده‌اند رسوا شوند. این‌ها که امنیت جهان را به خطر انداخته‌اند نباید امنیت داشته باشند.
۶- بیانیه هشداردهنده و قاطع شورای عالی امنیت ملی درباره اطلاعات به‌دست‌آمده نشان می‌دهد، بانک اهداف صهیونیست‌ها روی میز نیروهای مسلح جمهوری اسلامی است. این بیانیه حاکی است که غنائم عظیمی در این نبرد حماسی اطلاعاتی و امنیتی به‌دست‌آمده که می‌تواند در صورت شرارت صهیونیست‌ها تمام نقاطی که در رژیم ، صلح جهانی را تهدید می‌کند در داخل سرزمین‌های اشغالی نابود شود.دسترسی ایران به اطلاعات عظیم و ذیقیمتی که به آن دست‌یافته در حقیقت درآمدی بر اجرایی شدن عملیات صادق ۳ خواهد بود.
۷- پیشنهاد می‌شود رئیس‌جمهور محترم ضمن ارسال نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل خطاب به مجمع عمومی سازمان،جامعه جهانی را در جریان اقدامات تروریستی و مخرب رژیم که ناشی از فعالیت‌های هسته‌ای جنون‌آمیز است قرار دهد. یک تیم حقیقت‌یاب و راستی‌آزمایی متشکل از کشورهای بی‌طرف باید تشکیل شود تا از طریق تریبون سازمان ملل، مردم را در جریان فعالیت‌های مخرب و غیرقانونی رژیم اشغالگر قدس قرار دهد.
این نامه باید در آرشیو سازمان به‌عنوان یک سند تاریخی ثبت و ضبط شود تا جهانیان بدانند چه خطرات عظیمی صلح جهانی را تهدید می‌کند.
۸- افشای سریع و به‌موقع اسناد به‌دست‌آمده می‌تواند صورت اصلی مسئله مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا را تغییر دهد. افشای اسناد باید معلوم کند که متهم و شاکی کیست؟ بیش از ۲۰ سال است استبداد و استکبار جهانی ملت ایران را در صندلی متهم تولید سلاح هسته‌ای نشانده است و یک دروغ را مدام تکرار می‌کند. درحالی‌که متهم اصلی در منطقه رژیم اشغالگر قدس با صدها کلاهک هسته‌ای و در جهان آمریکا با هزاران کلاهک هسته‌ای است.جمهوری اسلامی ایران با فتوای امام خامنه‌ای ،
 پرچم‌دار منع اشاعه سلاح‌های هسته‌ای و علمدار خلع سلاح هسته‌ای است. نباید اجازه دهیم با اغواگری ، فریب،تهدید و تحریم این پرچم از دست ملت ایران گرفته شود.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۲۱ خرداد ماه ۱۴۰۴

مابه ازای آزادسازی‌ها

مسعود حمیدی

نه امروز و نه حتی دیروزها؛ در این ملک کسی با این انگاره مخالف نبود که منابع سرشار کشور که متعلق به تک‌تک افراد این مملکت است، اعم از  آب، خاک و منابع زیرزمینی در حال نابودی‌اند و باید جلوی این هدر رفت گرفته شود. دولت‌ها به‌عنوان متولیان مدیریت این بیت‌المال همواره معتقد بوده و هستند تا زمانی که این دارایی‌ها با نرخ واقعی ارزش‌گذاری نشوند، نمی‌توان جلوی سوءمصرف آن‌ها را گرفت که با این انگاره هم مخالفت چندانی نمی‌شود کرد. طی چند دهه گذشته هر دولتی که روی کارآمد تصمیم به اجرای راهبرد «جراحی عمیق اقتصادی» گرفت؛ معنای این جراحی یا آزادسازی قیمت سوخت اعم از گاز، بنزین و گازوئیل، آزادسازی قیمت نان و لبنیات است که نگاهی گذرا به رویدادهای سه دهه گذشته نشان می‌دهد مقاومت اجتماعی برابر این آزادسازی‌ها به‌قدری بوده که یا دولت مجبور به عقب‌نشینی شد یا آن را مجبور به عقب‌نشینی کردند و امروز حداقل در دو مورد بسیار حاد مانند قیمت بنزین و گازوئیل یک «تابوسازی» شده است که اگر دست به قیمت زده شود چنان می‌شود و چنین می‌شود که البته حوادثی مانند سال ۹۸ به‌نوعی مؤید این گزاره ترس از بحران اجتماعی است و نمونه اخیر آن مسئله کامیون داران است که به خاطر نظام‌ مند شدن سوخت که مرحله اول و پیش‌نیاز اصلاح قیمت گازوئیل است، به چالش بدل شد. اما دولت چهاردهم در حال استفاده کردن از سیاست واکسن است؛ یعنی به‌جای این که مستقیم سراغ قیمت بنزین یا گازوئیل، آب و برق و گاز برود سراغ یارانه‌های دیگر رفت؛ ابتدا قیمت لبنیات را آزادسازی کرد که در این مدت مردم گله ای به این موضوع نداشته‌اند هرچند این آزادسازی یعنی سقوط سرانه مصرف لبنیات در کشور. در مرحله بعد سراغ قیمت نان رفت اما مردم ایران به طرز قابل‌تأملی به قیمت نان حساس هستند به همین دلیل دولت ابتدا قیمت آرد به‌غیراز نانوایی‌های دولتی را آزاد کرد و این آزادسازی منجر به افزایش قیمت ۱۰۰ درصدی انواع نان غیردولتی شد. پیش‌بینی می‌شود در مرحله بعد دولت سراغ قیمت سوخت برود و در مرحله اول قیمت گازوئیل اصلاح شود و در مرحله بعد قیمت بنزین سهمیه‌ای(۶۰ لیتر) هم حداقل به قیمتی بین ۴ تا ۵ هزار تومان خواهد رسید و در صورت لزوم قیمت گاز و آب هم جهش پیدا خواهد کرد. اما دولت پزشکیان تا به امروز دو گام مهم در آزادسازی قیمت‌ها برداشته است و به‌نوعی در حال واکسینه کردن
( آماده‌سازی) جامعه در برابر شوک تغییر قیمت بنزین و گازوئیل است. اما سؤال این جاست که مابه ازای این آزادسازی‌ها چیست؟
ابتدا باید دید که وظایف دولت در نظام جمهوری اسلامی ایران و قانون اساسی کشور چیست. وظایف دولت در قانون اساسی شامل حفظ حقوق شهروندان، تأمین رفاه عمومی، اجرای عدالت و مدیریت امور کشور است. برخی از اصول کلیدی قانون اساسی ایران که به وظایف دولت اشاره دارند عبارت‌اند از: اصل ۳ – دولت موظف است همه امکانات خود را برای رفع تبعیض، تأمین حقوق شهروندان و گسترش عدالت اجتماعی به کار گیرد. اصل ۲۹ – تأمین بیمه و خدمات درمانی برای همه شهروندان از وظایف دولت است. اصل ۳۰ – دولت باید آموزش رایگان را تا پایان دوره متوسطه برای همه فراهم کند. اصل ۴۳ – دولت باید اشتغال، مسکن و رفاه عمومی را تأمین کند.
سؤال مهم‌تر این که دولت‌ها در این چند دهه در کدام‌یک از وظایف محوله طبق قانون اساسی موفق عمل کرده‌اند. آیا بیمه و خدمات درمانی به ارزان‌ترین شکل ممکن در اختیار ملت قرارگرفته است؟ آیا آموزش رایگان در اختیار خانواده‌ها قرارگرفته است؟ یا این که وظیفه اساسی دولت در خصوص ایجاد اشتغال، مسکن و رفاه عمومی محقق شده است؟ غیرازاین است که امروز فاصله بین دخل‌وخرج مردم و فاصله طبقاتی عمیق‌تر شده و عدالت اجتماعی به محاق رفته است؟ احتمالا دولت خواهد گفت دلیل اصلی ناکامی در اجرای وظایف محوله همین مسئله آزادسازی یا واقعی سازی نشدن قیمت منابع بیت‌المال مانند حامل‌های انرژی( آب و گاز و بنزین و سوخت) است که باعث به وجود آمدن ناترازی امروز کشور شده است. اما چه ضمانتی وجود دارد که دولت با آزادسازی قیمت‌ها به وظایف قانونی خود عمل کند؟
طبق اصول ۴۵ و ۴۹ قانون اساسی دولت مالک بیت‌المال نیست بلکه متولی مدیریت این منابع است تا آن را طبق قوانین اسلامی هزینه کند. درواقع دولت حق ندارد حتی یک ریال از منابع حاصل از آزادسازی قیمت‌ها را صرف هزینه‌های جاری دیوان‌سالاری دولتی خود بکند و باید تمام این منابع طبق قانون اساسی صرف رفاه عمومی مردم مانند هزینه خدمات، درمان، آموزش و رفاه اجتماعی مردم شود. در آخر باید گفت در همین ۶ ماه گذشته آزادسازی قیمت‌ها شکاف بین درآمد- هزینه خانوارها را حداقل بر اساس حقوق قانون کار بیش‌ازپیش افزایش داده و این‌یک هشدار جدی است.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۲۱ خرداد ماه ۱۴۰۴

شاهکار اطلاعاتی ایران یک ضربه حیثیتی به برند اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی وارد کرد
قاب تحقیر
وزارت اطلاعات با انتشار اطلاعیه‌ای، خلاصه‌ای از برخی ابعاد و دستاورد‌های ضربه اطلاعاتی به رژیم صهیونیستی را منتشر کرد

مهرداد احمدی

در جهانی که حقیقت در غبار بازنمایی‌ها گم شده و اقتدار نه در تسلط بر واقعیت، بلکه در توان شکل‌دهی به تصویرها و معناها متجلی می‌شود، نبردها دیگر صرفاً در میدان‌های فیزیکی و نظامی رخ نمی‌دهد. آنچه در ساحت ژئوپلیتیک رسانه‌ای رخ می‌دهد، واجد اهمیت مضاعف است، چراکه بنیان‌های ادراکی توده‌ها و حتی نخبگان تصمیم‌ساز بر اساس آن شکل می‌گیرد. در چنین بستری، عملیات هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران در ربایش یکی از کلیدی‌ترین تصویر‌های رژیم ‌صهیونیستی، نه صرفاً اقدامی امنیتی یا اطلاعاتی، بلکه تعرضی بنیادین به تصویر امنیتی اسرائیل است. باید فهمید آنچه امروز نظم جهانی را برمی‌سازد، نه قدرت‌های مطلقاً نظامی یا اقتصادی، بلکه سازوکارهای کنترل و بازتولید تصویر و معناست. فیلسوفانی چون بودریار، مک‌لوهان و ویریلیو سال‌ها پیش ما را از استقرار در جهانی که در آن مرز میان واقعیت و بازنمایی فروپاشیده است، آگاه کرده بودند. در چنین جهانی، چیزی به نام «امر واقعی» یا «حقیقت محض» وجود ندارد، بلکه آنچه دیده می‌شود، بازنمایی‌ای است که با قدرت‌های رسانه‌ای، سیاسی و اطلاعاتی تنظیم و هدایت می‌شود. دستگاه‌های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، بیش از آنکه صرفاً متکی به توان عملیاتی خود باشند، متکی بر ساختن تصویری از نفوذناپذیری، توان پیشدستانه و قدرت مطلقه در تعقیب دشمنان هستند. این تصویر، طی سالیان متمادی، با روایت‌های سینمایی، داستان‌های ژورنالیستی، عملیات‌های تبلیغی و البته سکوت‌های هدفمند، قوام یافته است.
دستیابی به اسناد هسته‌ای و نظامی و علمی، نه‌تنها رخنه‌ای در لایه‌های حفاظتی - اطلاعاتی اسرائیل پدید آورد، بلکه از آن مهم‌تر، تصویر امنیتی آن را که گویی پوشیده از جادوی ترس و اسطوره شکست‌ناپذیری بود، ترک انداخت. اگر به گفته ژان بودریار، قدرت مدرن چیزی نیست جز «توانایی ساختن شبیه‌سازی‌ها» و تثبیت یک نظم نمادین، پس ضربه مهم در این عملیات،  فروپاشی شبیه‌سازیِ جاافتاده‌ای از اقتدار و تسلط اطلاعاتی اسرائیل بود. در جهانی که با رسانه‌های دیجیتال، تلفن‌های همراه، دوربین‌های نظارتی و شبکه‌های اجتماعی همه ‌چیز به تصویر بدل شده، دیگر معنای کنش، نه در نتیجه فیزیکی و عینی آن، بلکه در تأثیر تصویری و رسانه‌ای آن سنجیده می‌شود. چه بسا عملیات‌هایی که از منظر فیزیکی بی‌اهمیت هستند اما از منظر تصویر، انقلاب به پا می‌کنند. شاهکار اطلاعاتی ایران دقیقاً از همین سنخ است؛ عملیاتی که در خفا اجرا شد اما پیامدهای رسانه‌ای‌اش از هر فیلم جاسوسی مشهور بیشتر بود. مارشال مک‌لوهان، نظریه‌پرداز کانادایی رسانه، هنگامی که از مفهوم «رسانه به‌مثابه پیام» سخن گفت، هشدار ‌داد رسانه صرفاً حامل معنا نیست، بلکه خود ساختار و فرم رسانه، معنای اجتماعی می‌سازد. به عبارت دیگر، مهم نیست چه چیزی گفته می‌شود، مهم این است چگونه و در چه قالبی گفته می‌شود. رژیم صهیونیستی همواره کوشیده است روایت خود را از قدرت اطلاعاتی و امنیتی‌اش، از طریق رسانه‌های جهان و دستگاه‌های فرهنگی، به جهانیان تحمیل کند. موساد، شاباک و دیگران، دیگر فقط یک سازمان اطلاعاتی نیستند؛ یک تصویر هستند، یک برند، یک افسانه بازاریابی‌شده در بازار امنیت جهانی اما درست در همین نقطه، ایران با انتخابی هوشمندانه، دست به تخریب برند آنها زد. عملیات اخیر، دستگاه اطلاعاتی و امنیتی صهیونیست‌ها را از جایگاه سوژه فرادست اطلاعاتی، به ابژه آسیب‌پذیر بدل کرد؛ از شکارچی به شکار؛ از دانا به نادان؛ از مقتدر به عاجز. تصویر دستگاه اطلاعاتی و امنیتی صهیونیست‌ها که پیش از این همواره با نظارت و شناسایی سریع، تعقیب در سایه، حذف هوشمند، عملیات فرامرزی و دست‌نیافتنی‌بودن شناخته می‌شد، اکنون با تصویری تازه روبه‌رو شده است؛ سازمان‌هایی که نمی‌دانند از درون چه کسی آنها را زیر نظر دارد، نمی‌توانند جلوی نشت نخبگانش را بگیرند و در مواجهه با دشمنی چون ایران، حتی توان «واکنش‌نمایی» هم ندارند. پل ویریلیو، فیلسوف فرانسوی که بیش از هر چیز بر «سرعت» و «دید» به ‌عنوان سلاح‌های جدید جهان مدرن تأکید داشت، معتقد بود پیروزی در جنگ، دیگر با اشغال سرزمین نیست، بلکه با تصرف ادراک‌ها و سیطره بر نظام دیداری دشمن محقق می‌شود. از نگاه ویریلیو، جنگ‌ها اکنون بیش از هر چیز، جنگ تصویرند و هر که در این جنگ پیروز شود، ولو در میدان فیزیکی شکست خورده باشد، در واقعیت رسانه‌ای پیروز میدان خواهد بود. اسرائیل در دهه‌های اخیر استاد بلامنازع مدیریت تصویر بوده است. عملیات‌هایش در خیال عمومی، به ‌طرزی افسانه‌ای بازسازی می‌شد. حتی شایعه‌هایی که گاه از سوی خود آنها به بیرون درز داده می‌شد، در خدمت همین استراتژی بود؛ ترس از نام موساد و شاباک باید پیش از هر تقابل واقعی، ذهن‌ها را تصرف می‌کرد. اینچنین است که ویریلیو از «پیشاپیش پیروز شدن از طریق تصویر» سخن می‌گوید. ایران، در ربایش اخیر، نه فقط دست به یک عمل فیزیکی دقیق و هوشمندانه زد، بلکه دقیقاً به آن نقطه‌ای حمله کرد که سال‌ها قلب قدرت نرم اسرائیل بود؛ تصویر امنیتی. پرسش مهم این است: چه تصویری از دستگاه‌های امنیتی و وجهه امنیتی صهیونیست‌ها بر جا ماند؟ و پاسخ آن، تصویری از سردرگمی، نفوذپذیری و سکوتی ناگزیر است. سکوت نهادهای صهیونیست در برابر این رخداد، نه از روی استراتژی سکوت، بلکه از سر درماندگی در بازتولید تصویر جدید است. آنها نمی‌دانند چگونه افسانه فروپاشیده را بازسازی کنند. در این میان، جمهوری اسلامی ایران نشان داد درک عمیقی از تحولات معرفتی-رسانه‌ای جهان دارد. این عملیات، اگرچه خاموش اما با اقتداری سرشار از معنا بود و نشان داد ایران، برخلاف تصورات تقلیل‌گرایانه، تنها در میدان‌های سخت، نظیر جنگ نابرابر غزه یا دفاع از محور مقاومت، فعال نیست، بلکه در لایه‌های پیچیده جنگ ‌شناختی و تصویرسازی نیز توان مداخله و مهندسی دارد. این عملیات، نه با بمباران رسانه‌ای - تبلیغاتی، بلکه با قدرت سکوت و اتکای صرف به معنای مستتر در کنش انجام شد؛ سکوتی که خود، فریاد فروپاشی تصویر حریف بود.
در جهانی که استعمار دیگر نه با تفنگ و زور، بلکه با تصرف ذهن‌ها، زبان‌ها و تصورها اعمال می‌شود، بزرگ‌ترین میدان نبرد، میدان بازنمایی است. همان‌گونه که فوکو نشان داد قدرت در روزگار مدرن، نه در تملک مستقیم بر بدن‌ها، بلکه در شکل‌دهی به گفتمان‌ها و میدان‌های معنا عمل می‌کند. شاباک، موساد و ... بخشی از گفتمان هژمونیک غرب هستند؛ گفتمانی که رژیم صهیونیستی را نه به ‌عنوان غده‌ای سرطانی در غرب آسیا، بلکه به ‌مثابه تمدنی پیشرفته، مدرن و شکست‌ناپذیر جا می‌زد. با عملیات اخیر، ایران توانست به درون این گفتمان نفوذ کرده، از درون آن را منهدم کند، زیرا همان‌گونه که فوکو می‌گفت، گفتمان‌ها زمانی آسیب‌پذیر می‌شوند که توان بازتولید تصویر پایدار از خود را از دست دهند. آنها اکنون دچار اختلال در بازتولید معنا هستند و این یعنی یک شکست ریشه‌ای، یک ضربه به شالوده‌های اقتدار روانی اسرائیل. اگر از منظر فلسفه رسانه به ماجرا بنگریم، ایران در این عملیات نشان داد حقیقت را نه باید در رخدادهای پرصدا، بلکه در لایه‌های عمیق تصویر و معنا جست‌وجو کرد. این عملیات، در عین خاموشی، فریادی در دل منظومه رسانه‌ای غرب بود؛ فریادی که نشان داد ایران توانایی آن را دارد که در قلب سازوکارهای بازنمایی و شبیه‌سازی جهانی، مداخله‌ای معنادار و مقتدرانه داشته باشد. دیگر نمی‌توان دستگاه اطلاعاتی و امنیتی صهیونیست‌ها را همان‌گونه تصور کرد که پیش از این در فیلم‌ها، تحلیل‌ها و تبلیغات دیده می‌شد. اکنون هر تحلیلگر و هر مخاطب جهانی، هنگام شنیدن نام آنها، با شکی در دل و خللی در تصویر ذهنی‌اش مواجه خواهد شد. این دقیقاً همان چیزی است که فیلسوفان رسانه از آن به ‌عنوان جابه‌جایی قطب‌نمای معنا یاد می‌کنند.
باید بار دیگر به هشدار فیلسوفان معاصر بازگشت: در عصر تصویر، هیچ قدرتی بدون قدرت برساختن تصویر باقی نمی‌ماند. ایران در این نبرد تصویر، نه‌تنها بازی را بر هم زد، بلکه قواعد جدیدی برای آن نوشت؛ قواعدی که در آن، سکوت معنا دارد، غیاب فریاد است و حقیقت، همان تصویر زخمی‌ای است که دیگر نمی‌توان آن را رفو کرد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات