عباس حاجینجاری
عملیات قدرتمندانه وعده صادق ۳ در شامگاه جمعه ۲۳ خردادماه و بامداد روز شنبه که پاسخ اولیهای به تجاوز رژیم صهیونی به خاک جمهوری اسلامی بود که به شهادت تعدادی از فرماندهان نظامی ودانشمندان هستهای و مردم عادی انجامید، اقتدار نظام اسلامی را به رخ جهانیان کشاند و نشان داد که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با هدایت حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی، توانستهاند با اعتماد به عنایات الهی و با اتکا به توانمندیهای داخلی، بار دیگر توهم دشمنان مردم ایران در تجاوز به خاک ایران را شکسته و شکستی دیگر را بر متجاوزان و حامیانش تحمیل کنند.
بسترها و زمینههای جنگی که این روزها رژیم صهیونی به نیابت از امریکا و برخی کشورهای اروپایی علیه مردم ایران آغاز کرده است، فارغ از ابعاد نظامی و تفاوت میدانی آن، تکرار همان بسترها و زمینههای جنگ تحمیلی است که رژیم بعثی حاکم بر عراق در سال ۱۳۵۹ به مردم ایران تحمیل کرد و این شاید مهمترین درس برای نسل جوان ایرانی باشد که یک بار دیگر تاریخ ایستادگی و مردم مقاومت مردم ایران را در این جنگ بعینه تجربه کنند.
بامداد روز جمعه بیست و سوم خردادماه رژیم صهیونی در حالی به نیابت از قدرتهای سلطه حملات علیه مردم ایران را آغاز کرد که مذاکرات هستهای که بین ایران و امریکا از دو ماه پیش آغاز شده بود در جریان بود وقرار بود دور ششم آن نیز برگزار شود و اگر امریکاییها در ادعای خود در زمینه مذاکرات صادق بودند نمیبایست مشوق رژیم صهیونی برای حمله به ایران باشند، همان گونه که ترامپ روز جمعه به این امر اذعان و در گفتوگو با رویترز یادآور میشود که «او وتیمش میدانستند که حمله اسرائیل به ایران اتفاق میافتد. به اسرائیل خیلی نزدیکیم. ما متحد شماره یک اسرائیل هستیم» و این در حالی است که این مذاکرات با درخواست امریکا و با هدف اعتمادزایی نسبت به روند فعالیتهای هستهای ایران آغاز شد. اما تکرار این توهم همچون دوران دفاع مقدس در ذهن متجاوزان که، چون ایران ضعیف شده است پس بهترین زمان برای حمله است که بتوان از ایران امتیاز گرفت، نکتهای است که رئیسجمهور احمق امریکا با تکرار آن ثابت کرد که مشوق اصلی رژیم صهیونی برای حمله به ایران خود اوست نه صرفاً نتانیاهو که این جنگ را فرصتی برای فرافکنی نسبت به شکستهای صهیونیستها و خروج از بحران درون ساختاری و ناکامی در جنگ غزه و نفرت جهانی شکل گرفته علیه صهیونیسم در جهان میبیند.
نتانیاهو این روزها همان جملاتی را تکرار میکند که صدام در آغاز جنگ و با آغاز حمله به ایران دچار این توهم بود که با حمله به ایران، بلافاصله مردم ایران به نیروهای مهاجم میپیوندند و او قادر خواهد بود در عرض یک هفته به تهران برسد. رئیس رژیم متجاوز صهیونی روز جمعه در زمینه چرایی تهاجم خود به ایران با این ادعا که نظام ایران هرگز به این میزان ضعیف نبوده، با تحریک جوانان به آشوب خطاب به مردم ایران میگوید «زمان آن رسیده که مردم ایران زیر سایه پرچم و میراث تاریخی خود متحد شوند، و برای آزادیشان قیام کنند».
در عرصهای دیگر حمایت صریح امریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان از نتانیاهو در این جنگ نمایانگر همان ائتلاف گسترده کشورهای سلطه در تشویق و تحریک صدام علیه جنگ با ایران است، تشابه دیگر این دو صحنه نقش منفعلانه نهادهای بینالمللی است. در جنگ تحمیلی در حالی که آشکار بود که صدام به خاک ایران تجاوز کرده است، اما شورای امنیت سازمان ملل حاضر به محکومیت آن رژیم نبود و در بهترین حالت از ایران میخواست که تسلیم شده یا مقاومت را کنار بگذارد و خویشتن داری کند و تا پس از عملیات کربلای ۵ حاضر نشدند تا قطعنامهای را به تصویب برسانند که به بخشی از حقوق ایران اعتراف کنند و نهایتا دبیرکل اسبق سازمان ملل دو سال بعد از جنگ اعتراف کرد که در آن جنگ صدام به ایران تجاوز کرده است. این صحنه جمعه شب گذشته دگر بار در شورای امنیت تکرار شد، اما این بار به رغم حمایت دو کشور صاحب حق وتو از ایران یعنی چین و روسیه، حمایت امریکا و کشورهای اروپایی از نتانیاهو باعث شد که این شورا حاضر به محکومیت رژیم متجاوز صهیونیستی نشده و نهایتاً با تکرار همان واژه درخواست خویشتنداری، خیانت دوران دفاع مقدس علیه مردم ایران را تکرار کرد.
اما در نقطه مقابل تجاوز رژیم صهیونیستی در عین آشکارسازی قدرت و توان ایران در پاسخ به تجاوز، که حیرت جهانیان را برانگیخت، یک بار دیگر شکوفایی استقلال ملی را با دست یادگاران دفاع مقدس و نسل جوان ایرانی در عرصههای خودباوری و اعتماد به نفس ملی، اقتدار دفاعی و... مقاومت و استقامت مردم ایران را که محصول هدایتهای ولایت فقیه است متجلی ساخت و وحدت و انسجام ملی مردم و مسئولان ایران را دگر بار به رخ جهانیان کشاند و به رغم تصور و توهم آنها در این جنگ که میتوانند زمینه ساز شورش و آشوب داخلی باشند، روحیه سلحشوری، باورهای دینی و ایران دوستی نسل جوان ایران بسیاری از توهمات موجود در مورد کاهش اعتماد سیاسی مردم به نظام اسلامی را فرو ریخت و مردم ایران را یک بار دیگر پس از گذر دونسل منسجم و متحد پای آرمانهای انقلاب و دفاع از ایران اسلامی آورد.
علی دارابی
در پى اعلان جنگ و تجاوز وحشیانه رژیم غاصب صهیونیستى به ایران عزیز که منجربه شهادت جمعى از فرماندهان و امراى بلند بایه نظامى، دانشمندان هسته اى و جمعى از مردم عادى و خسارات فراوان مادى به تاسیسات زیربنایی کشور وارد شد را به ملت شریف ایران و رهبر معظم انقلاب اسلامى تبریک و تسلیت عرض مى نمایم.
️این تجاوز علنى که با حمایت استکبار جهانى و حامیان رژیم غاصب و نژاد پرست همراه بود بار دیگر آزمون راست آزمایی براى سازمان ملل متحد، شوراى امنیت، آژانس اتمى بین المللى، سازمان کنفرانس اسلامى، جنبش عدم تعهد و ده ها مجامع و نهاد بین المللى در محکومیت متجاوز و دفاع از ایران است.
در کمال حیرت رییس جمهور نابخرد آمریکا اعلام کرده است در برابر دفاع ایران از خود و احتمال حمله به اسراییل در کنار اسراییل خواهیم بود؟!
️شهادت سرداران رشید اسلام ؛ محمدباقرى، غلامعلى رشید، حسین سلامى، امیر على حاجى زاده و جمعى از دانشمندان و متخصصان کشور؛ دکتر محمد مهدى طهرانچى، فریدون عباسى و…داغ بزرگ و ماتمى جانکاه بر ملت ایران و همه آزادیخواهان است. اگر چه مصیبت بزرگ اما سرداران و دانشمندان فراوانى داریم که راه آنان را ادامه خواهند داد.
️وظیفه و تکلیف دینى و ملى همه ما ایرانیان حفظ وحدت و همبستگى در دفاع از مرزهاى عقیدتى و سرزمینى است. ایران را همه با هم مى سازیم و جشن نابودى رژیم غاصب را شاهد
خواهیم بود.
حمله گسترده هوایی ارتش عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به فرودگاهها و مراکز نظامی و اقتصادی کشورمان، سرآغاز جنگی طولانی شد که بخش عظیمی از منابع، امکانات و توان مسئولان ارشد کشور را به خود تخصیص داد. در چنین شرایطی مسئولان دولت وقت بهدرستی حمایت از معیشت اقشار کمدرآمد را بهعنوان یک برنامه راهبردی مورد توجه قرار دادند.
آنان میدانستند مدیریت درست و کارآمد میدان جنگ در گرو بسط آرامش در پشت جبهه است. به بیان دیگر همانگونه که فرماندهان جنگ توان و عزم خود را مصروف پیشبرد اهداف جنگی میکنند، در میدان اقتصاد نیز دولتمردان باید شیوهای کارآمد برای تأمین نیازهای اساسی شهروندان بهویژه اقشار آسیبپذیر و کمدرآمد به کار بگیرند و فشار ناشی از کمبود کالاهای اساسی و افزایش قیمتها را به حداقل برسانند. اینگونه بود که در دوران هشتساله دفاع مقدس با وجود کاهش شدید درآمد ارزی و دشواریهای فراوانی که به اقتصاد ملی تحمیل شد، شاهد بروز قحطی و سوءتغذیه در کشور نبودیم.
در سالهای اخیر کشورمان هرچند به صورت مستقیم درگیر جنگ نبوده، اما اقتصاد ملی «شرایط جنگی» را با تمام وجود تجربه کرده است. تحریم، کاهش درآمدهای ارزی، سقوط ارزش پول ملی و گسترش نجومی ابعاد فقر چهره جامعه امروز ایران را خراشیده و مردم مقاوم و بردبار کشورمان را رنجانده است. دشواریهای مالی که دولتهای وقت همواره گرفتار آن بودهاند، شرایطی را رقم زده که همهساله با محدود و محدودتر شدن بودجه حوزههای رفاهی روبهرو بودهایم و به بیان دیگر دولت شهروندان را در موقعیتی قرار داده که با کمترین سپر حمایتی ممکن با واقعیت تلخ رکود مزمن و تورم لجامگسیخته روبهرو شوند. یکی از گویاترین شاخصها نسبت جمعیت مستأجر کشور است که از ۱۴.۵ درصد در سال ۶۵ و ۱۸.۵ درصد در سال ۷۵ به بیش از ۳۳ درصد در شرایط فعلی رسیده است.
ماجراجویی اخیر رژیم صهیونیستی و حمله به مراکز نظامی و اماکن مسکونی در اولین ساعات روز ۲۳ خردادماه هرچند اتفاق تازه و غیرمنتظرهای نیست، اما شرایطی را در کشور ایجاد کرده که یادآور حمله گسترده عراق صدامی در ۳۱ شهریور ۵۹ است.
بیتردید مسئولان امر پاسخی درخور به این آتشافروزی خواهند داد، همانگونه که عملیات کمان ۹۹ اقتدار نظامی ایران را به رخ صدامیان کشید. اما نکتهای که نباید از آن غفلت شود، این است که رمز موفقیت در هر درگیری نظامی حفظ آرامش در داخل کشور و دادن این پیام به اقشار کمدرآمد است که دولت تحت هر شرایطی از حمایت از آنان دست نخواهد کشید و اجازه نخواهد داد وضعیت معیشتی آنان آسیب ببیند.
این بدان معنی است که باید بازنگری اساسی در سیستم تخصیص منابع و بودجه عمومی کشور اتفاق بیفتد و دولت با درایت و تدبیر سهم حوزه رفاهی از کل بودجه را با سرعت ترمیم کند. در چند دهه گذشته نظام بودجهریزی کشورمان به صورت مداوم در مسیر رانتسازی و ایجاد فرصتهای کسب درآمد برای اقشار خاص پیش رفته و نتیجه محسوس آن شکلگیری فاصله طبقاتی حیرتانگیز بین اقشار جامعه است. برندههای این وضعیت از رفاه رشکبرانگیزی برخوردار شدهاند و بقیه مردم که درواقع گروه بازنده هستند، هر روز بیش از پیش گرفتار دشواریهای معیشتی شدهاند. این اتفاق دردناک گروه بزرگی از شهروندان را به سمت این باور هل داده است که گویی دولتمردان اصلا نگران وضعیت معیشت متزلزل آنان نیستند و در بین دغدغههای متعددشان ضرورت رفع فقر و حمایت از خانوارهای گرفتار تنگدستی جایی ندارد.
حمایت از اقشار محروم را نمیتوان در گفتاردرمانیهای مرسوم خلاصه کرد. بلکه در عمل باید تغییراتی در نظام تصمیمسازی و تصمیمگیری اتفاق بیفتد. در سالهای اخیر مدام اخباری درباره عملکرد شبکه فساد و ابعاد حیرتانگیز حیفومیلها منتشر شده که اموال بهغارترفته هرکدام از این پروندهها به تنهایی میتوانسته باری سنگین از دوش دولت برداشته و خدمات رفاهی ارائهشده به اقشار کمدرآمد را با رشدی محسوس افزایش دهد. اما در سایه بیتوجهی مسئولان و حتی حمایت از برخی رانتجویان این فسادهای عظیم شکل گرفته است.
اینک در شرایطی که کشور در آستانه یک درگیری تمامعیار است، دولت میبایست به این رسالت بزرگ خود توجه کرده و با بازنگری در شیوه تخصیص منابع عمومی و بودجهای و نیز تلاش برای بازپسگیری اموال بهغارترفته، منابع مالی کافی برای حمایت از اقشار کمدرآمد را فراهم کند و عزم خود را برای حمایت از آنان به نمایش بگذارد.
به باور نگارنده راه طیشده در حوزه بودجهریزی و تخصیص منابع عمومی کشور راهی سنجیده و خردمندانه نبوده و دیر یا زود باید از این مسیر نادرست رانتساز و فقرگستر بازگشت. گفتنی است هشت قرن پیش شیخ سعدی نصیحتی به حاکمان و دولتمردان عصر خود کرده که:
نواحیّ ملک از کف بدسگال
به لشکر نگه دار و لشکر به مال
شاید اگر او امروز در کنارمان بود و با شرایط امروز جوامع بشری آشنا میشد، با توجه به این واقعیت که اینک بزرگترین و قدرتمندترین سلاح هر حکومتی همراهی و همدلی ملی است، مصرع دوم این شعر پرمعنای خود را چنین اصلاح میفرمود که:
به «مردم» نگه دار و «مردم» به مال.
حادثه تروریستی سحرگاه ۲۳ خرداد هرچند تلخ و دردناک بود، اما باید این تذکر را از لابهلای پیامهای متعددش به مسئولان کشور خواند که شرایط جنگی کشور، توجه خاصی را به اقتصادیات خانوارهای کمدرآمد میطلبد.
سید مصطفی صابری
امیرعباس نوری
ایران بعد از حمله سال گذشته رژیم صهیونیستی به برخی مراکز پدافندی خود؛ واکنش فوری نشان نداد. ایران با اینکه «وعده صادق ۳» را حق محفوظ خود دانست اما موقتا واکنش نشان نداد. اگرچه ایران در حال آمادهسازی و تقویت بنیه پدافندی خود بود اما مجموعا رفتار ایران نشان داد تهران به دنبال تشدید تنش و جنگ نیست. در کنار این موضوع، ایران مسیر مذاکره را پذیرفت و حمله رژیم صهیونیستی در حالی رخ داد که ایران در حال مذاکره با آمریکا بود. در واقع ایران نشان داد به دنبال یک راهحل مسالمتآمیز برای کاهش تنشهاست. در مذاکرات نیز تعامل و انعطاف ایران کاملا پیدا بود و همه ناظران متوجه این موضوع شدند. طرف آمریکایی ناگهان برخلاف مواضع ابتدایی، دست روی غنیسازی اورانیوم گذاشت و با اتخاذ مواضعی عجیب، هر نوع توافق را مشروط به تعطیلی کل برنامه غنیسازی ایران کرد. ایران نیز بارها اعلام کرد اگر آمریکا روی مواضع ابتدایی خود یعنی عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای صداقت داشته باشد، توافق کاملا در دسترس است. با این حال طرف آمریکایی به طرز عجیبی روی موضوع توقف غنیسازی اصرار کرد. این در حالی است که سال ۲۰۱۵ برجام در حالی شکل گرفت که طرف مقابل حق غنیسازی ایران را به رسمیت شناخته بود. این بار اما ترامپ، در میانه مذاکرات، به طرز عجیبی خواستار تعطیلی برنامه غنیسازی ایران شد و ایران را تهدید کرد در صورت عدم پذیرش این شرط، حمله نظامی از سوی رژیم صهیونیستی رخ خواهد داد. در روزهای پایانی هفته گذشته، رسانههای غربی از تماس مهم ترامپ و نتانیاهو خبر دادند. پس از آن اخباری مبنی بر آماده شدن رژیم صهیونیستی برای حمله قریبالوقوع به ایران منتشر شد. همزمان با انتشار این اخبار، آمریکا و ۳ کشور اروپایی با استفاده از اهرم آژانس، روز پنجشنبه ۲۲ خرداد قطعنامهای را علیه ایران در شورای حکام تصویب کردند تا فشار بر ایران را برای عقبنشینی از حق غنیسازی خود مضاعف کنند و حمله بیسابقه و وحشیانه رژیم صهیونیستی به ایران تنها چند ساعت پس از تصویب این قطعنامه انجام شد. با در کنار هم قرار دادن این گزارهها، کاملا پیداست حمله رژیم صهیونیستی به ایران، یک طراحی از قبل انجام شده از سوی این رژیم، آمریکا و کشورهای اروپایی بود و موضوع مذاکره، صرفا یک مسیر برای به انحراف بردن اذهان بود. کما اینکه ترامپ پس از حمله رژیم صهیونیستی به ایران که طی آن دهها نفر از مردم بیگناه به شهادت رسیدند، ضمن حمایت از رژیم صهیونیستی اعلام کرد آمریکا سلاحهای بیشتری در اختیار تلآویو قرار خواهد داد.
۳ کشور اروپایی نیز بدون توجه به جنایت رژیم صهیونیستی در حمله به مناطق مسکونی و به شهادت رساندن زن و کودک و مردم بیگناه، ایران را متهم کردند. همه این موارد نشان میدهد حمله نظامی رژیم صهیونیستی به ایران، از قبل مورد توافق این کشورها قرار گرفته بود. به عبارتی، بیسابقهترین حمله رژیم صهیونیستی به ایران که یک جنایت تمامعیار انسانی بود، در حالی انجام شد که ایران در حال مذاکره درباره برنامه هستهای خود بود.
* فقط انتقام
بلافاصله پس از حمله جنایتکارانه رژیم صهیونیستی به مناطق مسکونی، نظامی و هستهای ایران، یک موج همبستگی ملی نمودار شد. خشم عمومی از جنایت رژیم صهیونیستی باعث شد «انتقام» به مطالبه مشترک همه مردم ایران تبدیل شود. ساعاتی پس از این حمله، مردم در استانهای مختلف به خیابانها آمدند و ضمن محکوم کردن این جنایت، خواستار واکنش نیروهای نظامی و انتقام سخت از رژیم صهیونیستی شدند. تعداد زیادی از هنرمندان سینما، تلویزیون، شاعران و... نیز یکصدا با مردم، جنایت صهیونیستها را محکوم کردند و خواستار واکنش قاطع ایران به این اقدام شدند. جامعه علمی کشور نیز با صدور بیانیهها و پیامهایی جنایت رژیم صهیونیستی در به شهادت رساندن تعدادی از دانشمندان و نخبگان علمی کشور به همراه خانوادههایشان را محکوم کرد و از نیروهای نظامی خواست انتقامی درسآموز از رژیم صهیونیستی بگیرند. جامعه پزشکی و سایر اقشار مردم نیز واکنشی مشابه نشان دادند. در فضای مجازی نیز یک موج بیسابقه همبستگی ملی ایجاد شد و کاربران در شبکههای مختلف اجتماعی هم جنایت صهیونیستها را محکوم کردند و هم خواستار آن شدند که نیروهای نظامی ایران انتقامی سخت و عبرتآموز از رژیم صهیونیستی بگیرند. هشتگهای مربوط به محکوم کردن جنایات صهیونیستها و مطالبه انتقام نیز ترند اول شبکه اجتماعی ایکس شد.
این همبستگی کمنظیر علاوه بر اینکه واکنش طبیعی یک ملت به تجاوز دشمن خارجی است؛ نشاندهنده فهم عمومی نسبت به واقعیت این تجاوز است. افکار عمومی در ایران در ماههای اخیر شاهد رفتار خویشتندارانه ایران و پرهیز تهران از افزایش تنش و خشونت با رژیم صهیونیستی بودند که پذیرش مذاکره از سوی ایران، نشانه بارز این رفتار بود.
افکار عمومی کاملا دریافته است ایران در این مذاکرات کاملا صادق بوده و برای رسیدن به توافق اهتمام داشته است اما این حسننیت، با شرارت طرف مقابل مواجه شد. در حالی که بخشی از مردم ایران در حال بررسی احتمال توافق بودند، طرف آمریکایی در حال هماهنگیهای پنهان با رژیم صهیونیستی برای انجام حمله نظامی به ایران بود.
کما اینکه والاستریت ژورنال نیز پس از حمله رژیم صهیونیستی به ایران، در گزارشی نوشت: مذاکرات دیپلماتیک آمریکا با ایران که قرار بود روز یکشنبه در مسقط (عمان) ادامه یابد، به عنوان پوششی برای آمادهسازی این حملات توسط اسرائیل عمل کرده است. از سوی دیگر، همزمانی صدور قطعنامه در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی با حمله رژیم صهیونیستی نیز یکی از گزارههایی است که افکار عمومی ایران آن را به منزله هماهنگی ۳ کشور اروپایی و آمریکا با رژیم صهیونیستی برای انجام این حمله تلقی میکند. مجموعه این موارد باعث شده یک فهم عمومی و یک برآورد جمعی در ایران نسبت به این شرارت غیرانسانی علیه کشورمان ایجاد شود. بر همین اساس بلافاصله پس از حمله رژیم صهیونیستی به ایران، همبستگی ملی ایجاد و مردم یکصدا خواستار انتقام سخت از رژیم صهیونیستی شدند. در چند سال اخیر، سازمانهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، آمریکا، برخی کشورهای اروپایی و برخی کشورهای منطقه از طریق رسانههای فارسیزبان تلاش گستردهای انجام دادند تا جامعه ایرانی دچار شکاف و انشقاق شود. حالا مشخص شد هدف آنها از ایجاد این شکاف و انشقاق، حمله به ایران و از بین بردن زیرساختهای دفاعی کشور و به شهادت رساندن فرماندهان نظامی ایران بوده است. آنها تلاش کردند با چندپاره کردن جامعه ایران، جمهوری اسلامی را از درون دچار تضعیف کرده و ظرفیت اجتماعی لازم برای مقابله با رژیم صهیونیستی را از جمهوری اسلامی سلب کنند. حالا اما یک خشم عمومی و مطالبه حداکثری در ایران ایجاد شده و ظرفیت اجتماعی مناسبی برای واکنش به حمله جنایتبار رژیم صهیونیستی و به شهادت رساندن فرماندهان نظامی، دانشمندان، اساتید دانشگاه و زنان و کودکان و مردم عادی به وجود آمده است. این ظرفیت اجتماعی، پشتوانه نیروهای نظامی برای گرفتن انتقام ملی از رژیم صهیونیستی است.