در ظاهر، مؤسسه «وایزمن» یک مرکز علمی برجسته است که با افتخار، پرچم پیشرفت دانش در رژیم صهیونیستی را برافراشته نگاه داشته؛ جایی که برندگان نوبل، پژوهشگران برجسته و پروژههای نوآورانه علمی در آن پرورش مییابند. اما حمله دقیق ایران به این مؤسسه، این سؤال مهم را به میان کشید که وایزمن فقط یک مرکز علمی نیست. در این گزارش، به بررسی نقشهای پنهان این مؤسسه در پروژههای امنیتی، زیستفناوریهای نظامی و همکاریهای اطلاعاتی میپردازیم. آیا «وایزمن» فقط یک مؤسسه علمی است؟
وایزمن؛ فقط یک مؤسسه علمی نیست
مؤسسه وایزمن با بیش از ۲۵۰۰ پژوهشگر، یکی از مهمترین قطبهای علمی خاورمیانه است. از تحقیقات سلولهای بنیادی گرفته تا پروژههای هوش مصنوعی، این مرکز در خطمقدم نوآوری قرار دارد. اما آنچه کمتر گفته میشود، ارتباط ساختاری و هدفمند برخی بخشهای این مؤسسه با ارتش، صنایع نظامی و سرویسهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی است. مرکز علوم اعصاب و فناوریهای شناختی وایزمن طی سالهای اخیر بودجههایی از وزارت دفاع رژیم صهیونیستی دریافت کرده و بخشی از تحقیقات خود را به «توانمندسازی شناختی سربازان» اختصاص داده است. همچنین، بخش فناوریهای پیشرفته در این مؤسسه، در پروژههایی مشارکت داشته که بهطور مستقیم به توسعه پهپادهای خودمختار، سامانههای تشخیص تهدیدهای زیستی، و ابزارهای تحلیل دادههای میدانی مربوط بودهاند.
همکاری پنهان با نهادهای اطلاعاتی
در سال ۲۰۲۲، یک گزارش فاششده از طریق شبکه خبری کانال ۱۳ رژیم صهیونیستی، از یک همکاری مشترک بین مؤسسه وایزمن و بخش سایبری شاباک (سرویس امنیت داخلی رژیم صهیونیستی) پرده برداشت. این همکاری بر اساس تحلیل دادههای بیومتریک و رفتارشناسی مردم مناطق خاص طراحی شده بود، که هدف آن شناسایی پتانسیلهای تهدیدآمیز در جمعیت فلسطینیان بود. همچنین برخی منابع غربی، از جمله مقالهای در نشریه Foreign Policy، وایزمن را یکی از مراکز تأمینکننده دادههای زیستی و فناوریهای لازم برای پروژههای نظارتی در نهادهایی، چون «یونیت ۸۲۰۰» (واحد اطلاعاتی ـ الکترونیکی ارتش رژیم صهیونیستی) معرفی کردهاند.
پروژه BioTarget؛ وقتی زیستفناوری به ابزار سرکوب تبدیل میشود
پروژه BioTarget که بخشی از آن بهطور رسمی در وایزمن تعریف شده، توسعه یک سامانه برای شناسایی اثرات ژنتیکی و دارویی بر افراد در شرایط تنش روانی است. این پروژه ادعا میکند برای درمان بیماریهای عصبی طراحی شده، اما همزمان میتواند برای «پروفایلسازی رفتاری» و «پیشبینی واکنشهای جمعی» در تجمعات سیاسی مورد استفاده قرار گیرد. گزارشی از روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» نشان داد که دادههای جمعآوریشده از این پروژه در اختیار نهادهایی قرار گرفته که وظیفه ارزیابی امنیتی اجتماعات فلسطینیها را برعهده دارند.
پروژه DroneMindـ ۳؛ پهپادهای خودآموز با مغز مصنوعی
یکی از پروژههای بسیار حساس در وایزمن که تاکنون کمتر درباره آن اطلاعرسانی شده، توسعه سامانههای کنترل عصبی برای پهپادها با عنوان DroneMindـ ۳ است. این پروژه که همکاری مستقیم با شرکت Elbit Systems دارد، بهدنبال طراحی الگوریتمهایی است که پهپادها را قادر میسازد با استفاده از مدلهای نورونی انسانی، در میادین جنگ تصمیمگیری
کنند. روزنامه «تایمز اسرائیل» در گزارشی کوتاه از این پروژه، آن را «ترکیب علوم اعصاب با فناوری نظامی» توصیف کرد که میتواند معادلات میدانهای نبرد آینده را تغییر دهد.
چرا ایران این مؤسسه را هدف گرفت؟
حمله ایران به مؤسسه وایزمن، تنها یک واکنش نظامی یا هشدار سیاسی نبود؛ بلکه انتخابی دقیق و حسابشده بود برای رساندن این پیام که «زیرساختهای بهظاهر علمی» که بهطور عملی در حال توسعه ابزارهای جنگی و کنترل اجتماعی هستند، از نظر تهران، جزو اهداف مشروع امنیتی محسوب میشوند.
در بیانیه غیررسمی برخی تحلیلگران نظامی ایرانی، وایزمن بهعنوان «پشتصحنه علمی سیاستهای سلطهجویانه رژیم صهیونیستی در منطقه» توصیف شد. منابعی در رسانههای منطقهای مانند المیادین نیز از نقش کلیدی وایزمن در پروژههای مربوط به جنگ شناختی در لبنان و سوریه خبر دادهاند.
واکنش رسانهها و نهادهای غربی
بلافاصله پس از انتشار خبر اصابت به وایزمن، رسانههای عبری با لحنی مضطرب، اما محتاط به آن واکنش نشان دادند. «یدیعوت آحارونوت» ابتدا اعلام کرد که «چند شیء پرنده ناشناس به اطراف مؤسسه علمی در رخووت اصابت کردهاند» و سپس آن را به «حمله پهپادی منتسب به ایران» نسبت داد.
«جروزالم پست» در تحلیلی کوتاه، نوشت: «ممکن است علم، دیگر سنگر امنی نباشد؛ وقتی فناوریهای علمی در جهت اهداف نظامی بهکار گرفته میشوند، طبیعی است که در خط آتش قرار گیرند.»
در سطح بینالمللی، برخی رسانههای انگلیسیزبان مانند Middle East Eye این حمله را نشانهای از تغییر قواعد در میدان نبرد توصیف کردند: «پیام ایران روشن است: اگر مراکز تحقیقاتی شما در خدمت ارتش هستند، ما هم آنها را هدف نظامی تلقی میکنیم.»
مرز باریک علم و سلطه
در نگاهی سطحی، مؤسسه وایزمن نماد درخشش علمی رژیم صهیونیستی است؛ جایی که نوبلیستها تربیت میشوند و تحقیقات پیشرفته در حوزههای زیستشناسی، فیزیک و شیمی جریان دارد. اما در لایهای عمیقتر، این مرکز علمی در حال تبدیلشدن به زیرساختی استراتژیک برای توسعه ابزارهای جنگیِ نوین است؛ ابزارهایی که لزوماً در میدانهای نبرد سنتی بهکار نمیآیند، بلکه در حوزههایی مانند ژنتیک، هوش مصنوعی و زیستفناوری کاربرد دارند.
پروژههایی مانند BioTarget یا DroneMindـ ۳ نشان میدهند که مرز بین دانش و سلطهطلبی امنیتی تا چه اندازه باریک شده است. همکاریهای رسمی یا غیررسمی این مؤسسه با نهادهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، تهدیداتی نهفقط برای منطقه، بلکه برای امنیت زیستی و اطلاعاتی جهان بههمراه دارد.
در چنین شرایطی، حمله به وایزمن را نمیتوان تنها یک عملیات نمادین تلقی کرد. این حمله هشداری است به زیرساختهایی که پشت نقاب علم، به توسعه فناوریهای مخرب و کنترلگر مشغولاند. دقت و انتخاب هدف از سوی ایران، نهتنها پیام روشنی به تلآویو دارد، بلکه توجه نهادهای علمی بینالمللی را نیز باید به این مسئله جلب کند؛ آیا میتوان به مؤسساتی که از علم برای تسلط امنیتی استفاده میکنند، همچنان به چشم مراکز علمی نگریست؟