امام خامنه ای: مظهر این اتحاد ملی، راهپیمایی ۲۲ بهمن است که انشاءالله امسال نیز همه این وحدت را مشاهده خواهیم کرد. ۱۴۰۳/۱۱/۱۹
مرکز مطالعات استراتژیک «بگین ـ سادات» (BESA) در مقاله جدید خود به قلم ژنرال بازنشسته «گرشون هاکوهن» تحولات سوریه را پس از سقوط بشار اسد و پیامدهای آن برای رژیم صهیونی بررسی کرده است. این گزارش، با اتخاذ دیدگاهی واقعبینانه و با نگاه به تاریخ و رؤیاهای ملی و مذهبی بازیگران منطقهای، بر لزوم اتخاذ رویکردی فعال و مداخلهجویانه از سوی اسرائیل در خاورمیانه تأکید میکند و دیدگاه صهیونی (ویلا در جنگل) را که پیشتر از سوی مقامات رژیم صهیونی مطرح میشد، رد میکند. به عبارت بهتر، هدف اصلی نویسنده، آشناسازی مخاطبان رژیم صهیونیستی با چالشهای نوظهور و ارائه راهکارهای عملی برای حفظ امنیت و منافع این کشور در محیط متغیر منطقهای است.
به باور نویسنده، سقوط نظام اسد در سوریه، نشاندهنده پویایی و بیثباتی ذاتی منطقه است و رژیم صهیونی باید با درک این واقعیت، خود را برای مواجهه با چالشهای غیرمنتظره منطقه که احتمالاً در ماههای آینده شاهد بخشی از آنها خواهیم بود، آماده کند. «هاکوهن» با اشاره به تحلیلهای امنیتی غلطی که در طول تاریخ برخی کشورها و دولتها و گروهها را به ورطه بحران و خطر نابودی کشانده است، هشدار میدهد که اسرائیل نباید در دام خودشیفتگی و غفلت گرفتار شود و باید بیش از پیش نسبت به فضای داخلی و پیرامونی خود هوشیار باشد.
وی با تأکید بر نگاه اکوسیستمی به منطقه، معتقد است که خاورمیانه، برخلاف سیستمهای مهندسی شده و خطی، به کوچکترین تغییرات حساس است و تغییر در یک حوزه، میتواند کل سیستم را از تعادل خارج کند. این ژنرال بازنشسته رژیم صهیونی با انتقاد از نگاه غربی مبنی بر امکان ایجاد ثبات پایدار در منطقه، تأکید میکند که بازیگران خاورمیانه، همواره به دنبال فرصتهای جدید برای درگیری هستند و دورههای آرامش را تنها به منزله آتشبس موقت تلقی میکنند.
هاکوهن با اشاره به رؤیاهای امپراتوریخواهانه ترکیه، تأکید میکند که در خاورمیانه، رؤیاهای مذهبی و ملی، همواره بر معادلات سیاسی و مرزهای بینالمللی ارجحیت دارند و در انتظار فرصتی برای تحقق یافتن هستند. از این منظر، او به آمریکاییها توصیه میکند که خاورمیانه را به منزله منطقهای مستعد طوفانهای ناگهانی در نظر بگیرند و برای مواجهه با این چالشها آماده باشند.
در ادامه، نویسنده اقدامات تاکتیکی رژیم صهیونی را در واکنش به تحولات سوریه بررسی میکند. نویسنده با اشاره به تجربه ۷ اکتبر، بر اهمیت آمادگی برای جنگهای ناگهانی و استفاده گسترده از وسایل غیرنظامی در عملیات نظامی تأکید میکند.
هاکوهن در ادامه با اشاره به واکنش سریع رژیم صهیونی به سقوط حکومت سوریه، سه هدف اصلی ارتش اسرائیل در سوریه را برشمرده و اقدامات انجام شده در راستای تقویت دفاع در بلندیهای جولان، نابودی تسلیحات رها شده ارتش سوریه و اعمال قدرت در منطقه را تشریح میکند. با این حال، نویسنده معتقد است دستیابی به هدف سوم، یعنی تأثیرگذاری بر روندهای نوظهور در سوریه، نیازمند پایش مستمر تحولات و تلاشهای بینالمللی برای تضمین منافع اسرائیل است.
وی در این باره مینویسد: «اردوغان هرگز جاهطلبی خود برای تجدید امپراتوری عثمانی را پنهان نکرده است. چشمانداز اشغال دمشق توسط نیروهای مسلمان سنی قدرت هیجانانگیزی دارد که میتواند نیروهای رادیکال اسلامی را تا حد برپایی مجدد دولت القاعده در سوریه متحد کند.»
این تحلیلگر امنیتی، با ابراز نگرانی از گرایش ترکیه به رهبری گروههای شورشی در سوریه و احتمال بازگشت القاعده، بر لزوم حمایت از کردها و تضمین حقوق آنها تأکید میکند و معتقد است، فروپاشی نظم ساخته شده از طریق توافقنامههای سایکس ـ پیکو، فرصتی برای اصلاح بیعدالتیهای گذشته و اعطای حق تعیین سرنوشت به ملت کرد، فراهم کرده است!
در بخش پایانی، هاکوهن رویکردهای گوناگون در رژیم صهیونی را درباره رابطه این کشور با محیط پیرامونی بررسی میکند. او با انتقاد از رویکرد «ویلا در جنگل» که بر انزوا و تمرکز بر دفاع از مرزها تأکید دارد، از رویکرد «ادغام در فضا» و خارج شدن از چهارچوب ویلا و حضور فعال و آشکار در فضای پیرامونی حمایت میکند و معتقد است، رژیم صهیونی باید با حضور فعال در منطقه و ایجاد اتحاد با بازیگران گوناگون، منافع خود را تأمین کند.
نویسنده با اشاره به اقدامات رژیم صهیونی در آفریقا و حمایت از کردهای عراق در دهه ۶۰ میلادی، تأکید میکند که اسرائیل باید با الگوبرداری از این تجربیات، حضور خود را در خارج از مرزها تقویت کرده و به طور فعال در شکلدهی روندهای منطقهای مشارکت کند.
همانگونه که مشخص است، نویسنده که خود بخشی از بدنه نخبگان امنیتی رژیم صهیونی است، به واسطه این مقاله قصد هشدار دادن به سیاستمداران و نظامیان اسرائیلی در مورد خطرهای ناشی از انزوا و تشویق آنها به اتخاذ سیاستهای جسورانهتر و مبتنی بر مشارکت فعال در تحولات منطقهای را دارد که طبیعتاً محصول آن تولید بحرانهای مضاعف در منطقه خواهد بود!