غزه امروز نهتنها میدان خاک و خون، بلکه صحنهای از یک فاجعه انسانی بیسابقه است. از سال ۲۰۰۷، رژیم صهیونیستی با محاصرهای ظالمانه، هوایی، زمینی و دریایی، غزه را به زندانی بزرگ برای بیش از دو میلیون انسان تبدیل کرده است. اما از ۱۲ اسفند ۱۴۰۳، این محاصره به مرحلهای هولناکتر رسیده است از بسته شدن کامل مرزها تا قطع ورود اقلام حیاتی مانند غذا، آب، دارو و حتی شیر خشک. کمیته بینالمللی صلیب سرخ در توصیفی تکاندهنده گفته است: «غزه جایی است که بدتر از جهنم روی زمین است.» این کلمات، نه شعار، بلکه واقعیتی است که هر روز در خیابانهای ویران غزه فریاد میزند.
سلاح قحطی برای نابودی یک ملت
تصور کنید کودکی با چشمان گودافتاده، با دستانی لرزان در صف غذا منتظر است، اما به جای دریافت یک قرص نان، با گلوله پاسخ داده میشود. این تصویر غزه امروز است. طبق گزارش طبقهبندی یکپارچه فاز امنیت غذایی (IPC)، از ماه مه ۲۰۲۵، نیم میلیون نفر در غزه در فاز پنجم گرسنگیـ فاز فاجعهبارـ قرار دارند. وزارت بهداشت فلسطین گزارش داده که از اسفند ۱۴۰۳ تاکنون، ۱۲۲ نفر، از جمله ۸۳ کودک، بر اثر گرسنگی جان باختهاند. این اعداد، تنها آمار نیستند؛ هر کدام قصهای از درد، رنج و مرگ خاموش یک انسان است.
رژیم صهیونیستی با بستن گذرگاهها، ورود ۴۵۰/۷۶ کامیون حامل کمکهای بشردوستانه و سوخت را متوقف کرده است. ۰۰۰/۶۵۰ کودک در معرض مرگ ناشی از گرسنگی هستند. ۰۰۰/۱۲۵ بیمار سرطانی و ۰۰۰/۶۰ زن باردار به دلیل نبود غذا و درمان در آستانه مرگ قرار دارند. این اعداد، وحشتناک و تکاندهندهاند، اما آنچه قلب را به درد میآورد، عمدی بودن این فاجعه است. رژیم اشغالگر با هدف قرار دادن ۴۲ آشپزخانه مردمی، ۵۷ مرکز توزیع کمک و انجام ۱۲۱ حمله به کاروانهای امدادی، عملاً راه هرگونه امدادرسانی را بسته است.
تلههای مرگ در مراکز توزیع غذا
مراکز توزیع غذا، که قرار بود امیدی برای گرسنگان باشند، به تلههای مرگ تبدیل شدهاند. بنیاد بشردوستانه غزه (GHF)، که با همکاری آمریکا و رژیم صهیونی تأسیس شده، به جای نجات، به ابزاری برای تحقیر و کشتار بدل شده است. در هفتههای اخیر، ۰۵۴/۱ نفر در اطراف این مراکز توسط ارتش رژیم صهیونیستی کشته شدهاند. فلسطینیهایی که با امید دریافت یک بسته غذایی به این نقاط میآیند، یا هدف گلوله قرار میگیرند یا با دست خالی و تحقیرشده به خانه بازمیگردند. این مراکز، به جای امداد، وحشت و خشم را در دل مردم غزه کاشتهاند؛ خشم علیه مقاومتی که برای بقای آنها میجنگد، و وحشتی که ارادهشان را نشانه گرفته است.
غزه جایی است که گرسنگی، تشنگی، بمباران و مرگ در صف غذا، به بخشی از زندگی روزمره بدل شده است. مردمی که از سوءتغذیه رنج میبرند، آب آلوده مینوشند و زیر آوار خانههایشان یا در چادرهای پناهگاه جان میدهند. جهانیان این فاجعه را میبینند، اما جهان در برابر این جنایت سکوت کرده است. ۲۲ ماه بیعملی، ۲۲ ماه تماشای مرگ تدریجی یک ملت.
کجاییدای امت اسلامی؟
ابوعبیده، سخنگوی گردانهای القسام، در پیامی که قلب هر انسان آزادهای را به لرزه درمیآورد، فریاد زد: «ای سران امت اسلامی و عربی،ای نخبگان و علما، شما در پیشگاه خدا مسئول خون دهها هزار بیگناه هستید. آیا امتی بزرگ و پرافتخار نمیتواند اندکی غذا، آب و دارو به مردم گرسنه غزه برساند؟» این کلمات، نهتنها خطاب به سران کشورهای اسلامی، بلکه هشداری به وجدانهای خفته جهانی است. چگونه ممکن است جهانی که برای نجات گونههای در حال انقراض جانوران تلاش میکند، در برابر مرگ کودکان غزه سکوت کند؟
چند روز پس از این پیام، شیخ احمد الطیب، شیخ الازهر، در بیانیهای نادر، نسلکشی در غزه را محکوم کرد. او گرسنگی عمدی تحمیلشده بر مردم غزه را «جنایتی تمامعیار» خواند و از همه دولتها خواست تا برای توقف این فاجعه اقدام کنند. اما این بیانیه، که میتوانست نقطه عطفی در بیداری وجدانها باشد، تحت فشار دولت مصر و به بهانه مذاکرات آتشبس، از فضای مجازی حذف شد. این اقدام، نمادی از بیعملی و مماشات کشورهای منطقه در برابر جنایات رژیم صهیونیستی است.
صهیونها به دنبال چه میگردند؟
رژیم صهیونی با دستور نتانیاهو و با تشدید محاصره، به دنبال تسلیم کردن حماس و درهمشکستن اراده مردم غزه هستند. استراتژی «گرسنگی» بهعنوان سلاحی سیستماتیک برای نسلکشی به کار گرفته شده است. محاصره کامل، ممانعت از ورود کمکها و دسترسی محدود به منابع، بخشی از برنامهای است که برای نابودی یک ملت طراحی شده است. حتی علف، که روزگاری مردم غزه برای تهیه نان به آن پناه برده بودند، دیگر در دسترس نیست.
پزشکان در بیمارستانهای غزه، که خود از گرسنگی و خستگی رنج میبرند، دیگر توان مراقبت از بیماران را ندارند. برخی در اتاقهای عمل از حال میروند. خبرنگاران، که وظیفه ثبت این فاجعه را دارند، به دلیل ضعف جسمانی نمیتوانند کار خود را انجام دهند. کودکان در صفهای غذا بیهوش میشوند، مادران یک قرص نان را میان فرزندان گرسنهشان تقسیم میکنند، و بزرگترها با آب و نمک روزگار میگذرانند. اینها تصاویری از غزه امروز است؛ جایی که ۹۰ درصد کودکان از سوءتغذیه حاد رنج میبرند، زنان باردار نمیتوانند فرزندانشان را تغذیه کنند، و بیمارستانها از مرگ کودکان و سقط جنین به دلیل گرسنگی و کمآبی خبر میدهند.
جهانی که تماشا میکند
جهان در برابر این فاجعه چه کرده است؟ سازمانهای بینالمللی به انتشار بیانیههای تکراری و ابراز نگرانیهای بیپشتوانه بسنده کردهاند. دولتهای غربی، که مدعی حقوق بشر هستند، نهتنها سکوت کردهاند، بلکه با ارسال سلاح به رژیم صهیونیستی، در این نسلکشی شریک شدهاند. کشورهای عربی و اسلامی، که باید پیشقراول دفاع از غزه باشند، در بهترین حالت به محکومیتهای کلامی اکتفا کردهاند. گذرگاه رفح، که میتوانست راه نجاتی برای مردم غزه باشد، همچنان بسته مانده و مصر، تحت فشارهای سیاسی، از بازگشایی آن خودداری میکند. این سکوت، همدستی با جنایت است. جهانی که برای نجات نهنگها و گربههای ولگرد کمپینهای جهانی راه میاندازد، چگونه در برابر مرگ تدریجی کودکان غزه بیتفاوت است؟ اگر ارادهای وجود داشت، این نسلکشی ۲۲ ماهه نمیتوانست ادامه یابد. غزه امروز نهتنها با گرسنگی، تشنگی و بمباران دستوپنجه نرم میکند، بلکه با بیتفاوتی جهانی مواجه است که وجدانش را به خواب فرو برده است.
غزه، نماد مقاومت در برابر ظلم
با وجود این همه رنج، مردم غزه همچنان ایستادهاند. مقاومتی که در برابر بمباران، گرسنگی و محاصره خم به ابرو نیاورده است. اما این مقاومت، به حمایت جهانی نیاز دارد. غزه امروز فریاد میزند: «جهان، کجایی؟» این فریاد، نهتنها خطاب به سران و نخبگان، بلکه خطاب به هر انسان آزادهای است که هنوز وجدانی بیدار دارد.
غزه، سرزمینی که در آن گرسنگی، تشنگی و مرگ به امری روزمره بدل شده، همچنان منتظر است. منتظر روزی که جهان از خواب بیدار شود، وجدانها به حرکت درآید و دستهای امداد به سوی این مردم مظلوم دراز شود. تا آن روز، غزه با مقاومت خود به جهان درس میدهد: «که حتی در جهنم روی زمین، میتوان ایستاد، فریاد زد و امیدوار بود.»