مفهوم «قدرت هوشمند» که «جوزف نای» نظریهپرداز علوم سیاسی، آن را در حوزه رهبری سازمانها مطرح کرده، ترکیبی از قدرت سخت و نرم است که از طریق ابزارهایی، چون جذابیت شخصی، مدیریت عملگرایانه، فرهنگ و اخلاقیات فردی رهبر پیش میرود. این مفهوم در رهبری گروهها و سازمانها بر خلق هدف مشترک، تقویت هویت جمعی و بسیج نیروها برای کار گروهی تأکید دارد. مصداق بارز این نوع رهبری را میتوان در تجربه برخی رهبران مقاومت در چهار دهه اخیر، بهویژه در شخصیت و عملکرد «شهید سیدحسن نصرالله»، دبیرکل سابق حزبالله لبنان، مشاهده کرد که این روزها منتسب است به سالگرد این شهید بزرگوار. سبک مدیریتی و رهبری ایشان به اندازهای سنجیده بود که حتی دشمنان به آن اعتراف کردهاند، به گونهای که شبکه خبری «رویترز» در گزارشی با تیتر «نصرالله، حزبالله را از یک گروه شبهنظامی به یک نیروی منطقهای و اثرگذار تبدیل کرد»، به این تحول عظیم اشاره کرده است. اما چه ویژگیهایی در سبک مدیریتی نصرالله موجب شد که حزبالله از یک گروه کوچک شبهنظامی به یک سازمان چندوجهی با تأثیرگذاری در ابعاد نظامی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی تبدیل شود؟
حزبالله در ساختار قدرت لبنان
در ۱۶ فوریه ۱۹۹۲، پس از ترور «سیدعباس موسوی»، سیدحسن نصرالله که پیشتر رئیس شورای اجرایی حزبالله بود، بهعنوان دبیرکل این جنبش انتخاب شد. این انتخاب در مقطعی حساس رخ داد؛ زمانی که لبنان پس از سالها جنگ داخلی و امضای توافق طائف در سال ۱۹۸۹، به سمت ثبات نسبی حرکت میکرد. یکی از اقدامات کلیدی نصرالله، هدایت حزبالله به سوی مشارکت فعال در سیاست رسمی لبنان بود. در سال ۱۹۹۲، برای اولین بار پس از سالها، انتخابات پارلمانی در لبنان برگزار شد. حزبالله که پیشتر با جنبش امل درگیر منازعات داخلی بود، پس از توافق با این جنبش و پایان «جنگ برادران»، تصمیم گرفت وارد عرصه سیاسی شود. این تصمیم هوشمندانه نصرالله، مشروعیت سیاسی بیسابقهای به حزبالله بخشید. حضور حزبالله در پارلمان لبنان نقطه عطفی بود. در انتخابات ۱۹۹۲، این جنبش موفق به کسب بیش از ۱۲ کرسی پارلمانی شد و این روند در انتخاباتهای بعدی نیز ادامه یافت. حزبالله نهتنها در پارلمان، بلکه در کابینه دولت نیز جایگاهی به دست آورد. بهویژه پس از توافق دوحه در سال ۲۰۰۸، حزبالله و متحدانش حق وتو در کابینه فؤاد سینیوره کسب کردند و دو کرسی وزارتی به این جنبش اختصاص یافت. این حضور، حزبالله را از یک گروه حاشیهای به بخشی جداییناپذیر از ساختار قدرت لبنان تبدیل کرد.
یکی دیگر از ابتکارات سیاسی نصرالله، تشکیل ائتلاف فراگیر ۸ مارس بود. پس از پیروزیهای نظامی حزبالله در سال ۲۰۰۰ و عقبنشینی رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان و همچنین موفقیت در تبادل اسرا در سال ۲۰۰۴، محبوبیت نصرالله و حزبالله در لبنان افزایش یافت. این محبوبیت، نگرانیهایی را برای نیروهای نزدیک به غرب، آمریکا و عربستان ایجاد کرد. ترور «رفیق حریری»، نخستوزیر وقت لبنان در سال ۲۰۰۵، بهانهای شد تا مخالفان حزبالله، انگشت اتهام را به سمت این جنبش و سوریه نشانه بگیرند. در پاسخ، مخالفان مقاومت با راهاندازی «انقلاب سدر» خواستار خروج نیروهای سوری از لبنان و خلع سلاح حزبالله شدند. نصرالله که خطر از دست دادن خیابانهای لبنان را بهخوبی درک میکرد، در ۸ مارس ۲۰۰۵ فراخوانی برای تجمع طرفداران مقاومت داد. نتیجه، حضور نزدیک به یک میلیون نفر در خیابانهای بیروت بود که به شکلگیری ائتلاف ۸ مارس منجر شد. نکته قابل توجه دیگر، توانایی نصرالله در تبدیل مخالفان قدیمی به متحدان بود. نمونه بارز این موضوع، «میشل عون» فرمانده سابق ارتش لبنان بود که در دهه ۱۹۸۰ با نیروهای شیعه و فلسطینی درگیر بود و پس از درگیری با نظام «حافظ اسد» به فرانسه تبعید شده بود. نصرالله با رایزنیهای هوشمندانه، زمینه بازگشت عون به لبنان را فراهم کرد و در سال ۲۰۰۶، طی تفاهمی در کلیسای مار مخایل، عون به ائتلاف ۸ مارس پیوست. این ائتلاف بعدها به انتخاب عون بهعنوان رئیسجمهور لبنان در سال ۲۰۱۶ منجر شد. جریان المرده به رهبری سلیمان فرنجیه نیز نمونه دیگری از گروههای مسیحی بود که با هدایت نصرالله به مقاومت پیوست. این گروهها در جنگ ۲۰۰۶ حمایتهای قابل توجهی از حزبالله و آوارگان شیعه ارائه کردند.
از گروه چریکی به شبهارتش
زمانی که نصرالله در سال ۱۹۹۲ رهبری حزبالله را بر عهده گرفت، این گروه از نظر نظامی تنها به سلاحهای سبک و موشکهای کاتیوشا محدود بود. توافق طائف در سال ۱۹۸۹، خلع سلاح همه گروههای شبهنظامی را الزامی کرده بود، اما حزبالله به دلیل نقشش در مقاومت علیه اشغالگری رژیم صهیونی، از این قاعده مستثنی شد. با این حال، یک سال پس از انتخاب نصرالله، حزبالله در سال ۱۹۹۳ با رژیم صهیونی وارد نبردی سخت شد.
در این درگیری، پس از حمله رژیم صهیونی به یک روستای آوارگان در مرز لبنان، حزبالله برای اولین بار با موشکهای کاتیوشا مناطق مرزی و شهری رژیم صهیونی را هدف قرار داد. «نیکلاس بلانفورد» پژوهشگر غربی، در کتاب خود درباره این نبرد مینویسد: «در جولای ۱۹۹۳، پس از کشته شدن هفت نظامی اسرائیلی توسط مقاومت، اسرائیل به روستاهای لبنانی حمله کرد، اما این حملات به شلیک موشکهای کاتیوشا به شمال فلسطین اشغالی منجر شد. ارتش اسرائیل در دامی گرفتار شده بود که خود ایجاد کرده بود.»
رژیم صهیونی که با توپخانه و نیروی هوایی با حزبالله مقابله میکرد، اغلب غیرنظامیان را هدف قرار میداد و این امر به واکنشهای شدیدتر حزبالله منجر میشد. نصرالله با درک این معادله، حزبالله را از یک گروه چریکی با سلاحهای سبک به یک نیروی شبهارتش تبدیل کرد. این تحول شامل ایجاد یگانهای تخصصی، زرادخانهای از موشکها، پهپادها، توپخانه و حتی موشکهای بالستیک بود. پیروزی در جنگ ۲۰۰۰ و عقبنشینی رژیم صهیونی از جنوب لبنان، جنگ ۳۳ روزه ۲۰۰۶ و حضور در سوریه علیه داعش (۲۰۱۲ ـ ۲۰۲۳) از نقاط عطف این تحول نظامی بود. حضور فرامنطقهای حزبالله در سوریه، یمن و عراق، این گروه را به یک بازیگر کلیدی در امنیت منطقهای تبدیل کرد.
ادامه راه امام موسی صدر
سیدحسن نصرالله، شاگرد برجسته امام موسی صدر، راه او را در تقویت زیرساختهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه شیعی لبنان ادامه داد. امام صدر در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ با تأسیس نهادهایی برای حمایت از شیعیان محروم، پایههای این حرکت را گذاشت. حزبالله تحت رهبری نصرالله، این مسیر را با تأسیس خیریهها، مدارس، بیمارستانها، مؤسسههای قرضالحسنه، بنیاد شهید و شرکتهای عمرانی گسترش داد. این اقدامات، بهویژه پس از تخریبهای ناشی از حملات رژیم صهیونی، به بازسازی مناطق شیعهنشین و حتی غیرشیعه کمک کرد. حزبالله ابتکارات دیگری هم برای حمایت از ایتام و سازمان بهداشت اسلامی انجام داد که جامعه شیعی را از یک طبقه محروم به نیرویی تأثیرگذار تبدیل کرد.
حزبالله، بازیگر کلیدی غرب آسیا
شهید سیدحسن نصرالله با تقویت حزبالله، این گروه را به یک نیروی منطقهای تبدیل کرد. حضور در جنگ سوریه علیه داعش، حمایت مستشاری از انصارالله یمن، همکاری با نیروهای مقاومت در عراق و نقشآفرینی در عملیات طوفانالاقصی در حمایت از غزه، از جمله اقدامات کلیدی حزبالله بود. این حضور فرامرزی، اعتبار و نفوذ حزبالله را افزایش داد و شهید سیدحسن نصرالله را به چهرهای محبوب در جهان عرب و اسلام تبدیل کرد. میراث نصرالله در این چهار محور، حزبالله را به یک سازمان چندوجهی با تأثیرگذاری عمیق در لبنان و منطقه تبدیل کرد.