سومین عاملی که مانع رعایت معیارها و ضوابط انقلابیگری میشود، نداشتن قابلیت است. در تزاحمها گاهی با این وضعیت مواجه میشویم که اولویتها بسیار روشن و مستدل هستند و تقریباً کسی نمیتواند آنها را انکار کند. برای نمونه، مقایسه وضعیت زنان در ایران و عربستان، هر انسانی را به این نتیجه میرساند که زنان در ایران ـ در مقایسه با عربستانـ فرصتهای رشد و شکوفایی بسیار بیشتری در زمینههای گوناگون دارند. نگاهی به فیلمهای سینمایی ایران یا کاروان ورزشی ایران در بازیهای آسیایی و المپیک در مقایسه با فیلمهای سینمایی عربستان و کاروانهای ورزشی این کشور و همچنین زمینه تحصیل بانوان در ایران در مقایسه با عربستان بسیار جلوتر است. در حالی عربستان به تازگی اجازه رانندگی به زنان داده که بانوان ایران اسلامی، چهل سال است که حق رأی دادن و انتخاب شدن برای نمایندگی مجلس و وزیر شدن را دارند. با همه این مسائل، مشاهده میکنیم که گاهی برخی زنان ایرانی، حسرت آزادی زن در عربستان برای رفتن به ورزشگاه را دارند. وجود چنین محاسباتِ عجیب و غیرمنطقی در برخی افراد عربستان را به پشتیبانی از آنها در جریان اغتشاشات ۱۴۰۱ واداشت که بیش از حد مضحک است. ریشه این مسئله فراتر از استدلال و منطق و فکر و اندیشه است. در واقع، میتوان گفت مسئله در نداشتن ظرفیت وجودی برای پذیرش حقیقت است. رهبر معظم انقلاب در توصیف این حالت میفرمایند: «علىایحال، یک جبهه خوب و وسیع، در مقابل جبههاى عظیم در همین وادى روشنفکرى و هنر، که اعضایش به انقلاب ایمان نیاوردند و به آن کفر ورزیدند، پدید آمد. جبهه به وجود آمده خودى، در مقابل آن جبهه عظیم قرار گرفت؛ اما تیغ انقلاب، در هیچ جبههاى کندتر از جبهه روشنفکرى و هنر نبود! انقلاب توانست در همهجاـ حتى در میدان جنگ و در نظامىهاى طاغوتىـ نفوذ کند...، اما به تعداد نظامىهاى انقلابى شده که هیچ، حتى خیلى کمتر از آنها را در جبهه روشنفکرى سراغ نداریم که انقلابى شده باشند... انقلاب ما نتوانست آن جبهه را فتح کند و این البته عللى دارد... روشنفکران همواره وابستگىهایى دارند که تصرف آنها، ولو از ناحیه یک فکر زلال پاک خالص، مشکل است....»
در قرآن کریم هم مشرکانی که با وجود شناخت حق، از آن رویگردان بودند اینگونه توصیف شدهاند:
«وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ کیْفَ کانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِین» (نمل/ ۱۷)
یعنی با اینکه در دل به آیات خداوند یقین داشتند، اما از روی ظلم و سرکشی آنها را انکار کردند. حال در مسئله تفکر و روحیه انقلابی، کسانی هستند که نه به دلیل ضعف استدلال و منطق، تفکر انقلابی را نفی میکنند و پس میزنند؛ بلکه سعه وجودی آنها از پذیرش این منطق، استنکاف دارد و حاضر نیست همراهی کند.