یکی از لغزشگاههای مهم در مسیر تفکر انقلابی و عمل بر مبنای آن، تمرکز صرف بر آرمانها بدون توجه کافی به واقعیتهای میدانی و شرایط عینی جامعه است. زمانیکه این آرمانگرایی از واقعبینی فاصله بگیرد، بهنوعی افراط در نگرش منتهی میشود که نتایج آن نهتنها ثمربخش نیست، بلکه مأیوسکننده و فلجکننده نیز خواهد بود. اگر فرد یا جریانی، در دل جامعهای واقعی و پر از چالش، تنهابه بازنمایی آرمانهای بلند بدون ارائه نقشهای عملیاتی و بدون لحاظ کردن تهدیدها، فرصتها، ظرفیتها و موانع موجود بپردازد، دیر یا زود با بنبست عملیاتی و در نتیجه سرخوردگی عمومی مواجه خواهد شد.
آرمانگرایی صحیح، یعنی پیگیری آرمانهای بزرگ انقلاب از دل واقعیتهای پیچیده و حتی تلخ جامعه. نمیتوان از عدالت گفت، ولی فقر و تبعیض گسترده را نادیده گرفت. بنابراین، تصور آرمان بدون دیدن واقعیت، اصلاً تصور دقیق و راهبردی نیست، بلکه ممکن است چنین تصوری بهجای اینکه به حرکت رو به جلو منجر شود، مخاطب را به فضای خیالپردازی یا توهم انقلابیگری بیندازد. در نقطه مقابل نیز غرق شدن در واقعیتها و فراموش کردن آرمانها، مسیر را به ورطه روزمرگی و بیهدفی خواهد کشاند. آنچه ضرورت دارد، توازن میان آرمانخواهی و واقعگرایی است. اما این واقعبینی تنها به دیدن تهدیدها و مشکلات ختم نمیشود. در بسیاری موارد، منابع کشور برای تحقق همزمان همه اهداف کلان کافی نیست و اینجاست که «اولویتسنجی» نقش کلیدی پیدا میکند. واقعبینی بدون درک اولویتها، خودش میتواند به آشفتگی منجر شود.
فرض کنیم در کشور تهدیدات روزافزونی از ناحیه گروههای تکفیری یا شبکههای سازمانیافته امنیتی وجود دارد. طبیعی است که در چنین وضعیتی، نظام ناگزیر میشود برخی آزادیهای فردی یا اجتماعی را بهصورت مقطعی محدود کند؛ مانند کاهش دسترسی به اینترنت جهانی یا عدم صدور مجوز برای برخی تجمعات. در این شرایط، اگر بهنام دفاع از آزادی یا شعارهای عدالتطلبانه، نظام متهم به استبداد یا سرکوب شود، این خود نوعی بیتوجهی به اولویتها و اقتضائات لحظه است. مطالبه از نظام برای جابهجایی بودجه دفاعی بهنفع رفاه عمومی نیز از همین جنس خطاهاست. زیرا تا زمانیکه امنیت پایدار نباشد، هیچ رفاهی برای شهروندان قابل تأمین نخواهد بود؛ نه رفاه اقتصادی، نه رفاه فرهنگی، نه حتی آزادی سیاسی.
شناخت اولویتها به این معنا نیست که ارزشهای درجه دوم بیاهمیتاند؛ بلکه به این معناست که برای حفظ نظام و استمرار توانمندی آن، باید در لحظه حساس، فهمید که کدام گام باید زودتر برداشته شود. این تشخیص، از اصول مهم مدیریت انقلابی و نشانهای از بلوغ تفکر انقلابی است، نه عقبنشینی از ارزشها، بلکه تدبیر برای حفظ و تثبیت آنهاست.