تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۱  ، 
کد خبر : ۳۸۲۸۷۳

استندآپ ترامپ و هپروت غرب‌گرایان!

پایگاه بصیرت / یعقوب ربیعی

نشست «شرم‌الشیخ» برگزار شد و هر چه جلوتر می‌رویم، زوایای گوناگونی از این نشست رمزگشایی می‌شود. حالا هر کارشناس منصفی می‌تواند این نتیجه را بگیرد که در دنیای آنارشیکال کنونی، نه ترامپ بازیگر و سازنده صلح است و نه نتانیاهو صلحی را گردن می‌نهد. نشست شرم‌الشیخ را از منظر روان‌شناسی سیاسی می‌توان تلاش ترامپ برای مخفی نگه داشتن بغض فرو خفته‌اش از ندادن صلح نوبل به او دانست؛ اما خوشبختانه با سیاستمداری مواجه هستیم که نمی‌تواند بغضش را فرو بنشاند و به سمت «یوناس گار استوره» نخست‌وزیر نروژ به عنوان متولی صلح نوبل رو کرده و آشکارا می‌گوید: «نروژ را هم داریم. اوه! نروژ! نروژ‍، پس چه شد؟ نروژ، پس چه شد؟»

ناظم مدرسه یا مدیر سیرک؟
این روز‌ها عبارات بسیاری درباره نشست شرم‌الشیخ منتشر شد. عبارت «سیرک صلح» شاید پر بسامدترین لغتی بود که در این روز‌ها دیدیم و شنیدیم. در این سیرک، ترامپ چندین نقش را به عهده گرفت و بازی کرد. نقش اول ترامپ، رفتن در لباس ناظم مدرسه بود. اسم همه دولت‌ها را خواند و برای‌شان حضور و غیاب کرد، حضور و غیابی که هر کدام یک دنیا تحقیر درونش بود. ناظمی که «استارمر» نخست‌وزیر بریتانیا را بدون هیچ دلیلی فرا می‌خواند و بعد می‌گوید به نیمکتت برگرد؛ بریتانیایی که یک زمانی آفتاب در درون امپراتوری‌اش غروب نمی‌کرد. گاهی هم ترامپ از نقش ناظم مدرسه به اجرای استندآپ کمدی می‌رفت تا جمع را بخنداند؛ از صحبت پیرامون زیبایی «جورجیا ملونی» تا مچ‌اندازی با رئیس‌جمهور فرانسه. 
 نیکسون در گور لرزید
به نظر می‌رسد دو گروه باید از این رویکرد ترامپ بر خود خرده بگیرند و بلرزند و بگویند که این، آن چیزی نبود که فکرش را می‌کردیم. گروه اول کسانی هستند که پرستیژ و پیشینه سیاست‌ورزی در رؤسای‌جمهوری آمریکا را در ترومن و نیکسون و کارتر و ریگان و ... دیده یا شنیده‌اند و آن را با فضاحت امروز دلقک آمریکایی مقایسه می‌کنند. شاید روح امثال «ترومن» و «نیکسون» و «کارتر» و «ریگان» در گور بلرزد، وقتی می‌بینند این گونه میراث‌شان به طنز آلوده شده است. گروه دومی که باید از این رویکرد ترامپ در شرم‌الشیخ بر خود خرده بگیرند، کسانی هستند که به صورت منفرد و مجزا یا به صورت مشترک، متن نگاشتند و توصیه کردند که «آقای رئیس‌جمهور فرصت شرم‌الشیخ را از دست ندهید.»
 فرصتی برای بازاندیشی
حالا که شرم‌الشیخ گذشت و مشخص شد آنچه اتفاق افتاده، نه «فرصت شرم‌الشیخ»، بلکه محفلی بود که ترامپ متکلم وحده و تنها بازیگر آن به شمار می‌رفت و هدفش نه ایجاد صلح، بلکه محلی برای نمایش‌های تهوع‌آور و گاه طنز ترامپ بود، فرصت خوبی است که جریان غربگرا آرا و نگاهش به روابط بین‌الملل و سیاست خارجی را بازخوانی کند. خوب است که این گروه کمی با خود بیندیشد که بر فرض رئیس‌جمهور به هپروت ذهنی این عزیزان ترتیب اثر می‌داد و در آنچه به توهم «فرصت شرم‌الشیخ» می‌خواندند، شرکت می‌کرد، به نظرتان بعدش چه اتفاقی می‌افتاد؟ به نظرتان به جز چند طعنه و حرف‌های بی‌ربط از بازیگر استندآپ آن، چه چیزی نصیب پزشکیان می‌شد؟ باز هم باید به تصمیم سیاست‌گذاران احسنت گفت و آن را تحسین کرد که به دام این هپروت غرب‌گرایی نیفتادند که خیال می‌کنند با یک عکس یا دست دادن به ترامپ، کل تاریخ و روابط منطقه متحول می‌شود. 
 لطفاً خواب نمانید
تحولات این روز‌ها فرصت خوبی برای این طیف یا گروه است که بداند جامعه بین‌الملل، نه کارکردگرایانه است که همکاری، همکاری بیاورد و حسن نیت، حسن نیت تولید کند و از سرریز این همکاری‌ها صلح تولید شود و نه آرمانشهر است که بخواهیم ایده‌های شاذ و نادر خود را به دولت تجویز کنیم و خیال کنیم جواب می‌دهد. تحولات این روز‌ها فرصت خوبی برای این طیف یا گروه است که به این نتیجه برسد جامعه بین‌الملل یک فضای رئالیستی و واقع‌گرایانه است که در آن نه خوش‌بینی و توهم، بلکه قدرت پاسخگوست. در این فضای آنارشیستی آنچه می‌تواند امورات را پیش ببرد، خودیاری و تولید قدرت است، نه قرار گرفتن در یک قابی که سراسرش تحقیر و توهین است. هر چند بعید است که این طیف به دنبال بازاندیشی و اصلاح روند پیشین خود باشد؛ چرا که اگر به دنبال اصلاح روند فکری‌اش بود، باید از جنگ ۱۲ روزه عبرت می‌گرفت؛ وقتی در میانه مذاکرات، بر روی میز مذاکره بمب ریخته شد و ترامپ مثل یک گانگستر زیر میز زد. این روز‌ها برای افکار عمومی هم فرصت خوبی است تا کمی از فضای سیطره مجاز نوشته‌های آکادمیک بیرون بیاید و به حقیقت واقعی مسلط بر جامعه بین‌الملل برسد. فضای بین‌الملل آنگونه که در کتاب‌ها می‌نویسند، نیست؛ بلکه همین شوبازی‌ها و استندآپ کمدی‌های ترامپ و نتانیاهوست.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات