تصمیم ترامپ برای سفر به عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر مهم و معنادار است. رئیسجمهور آمریکا برخلاف اولین دوره ریاستجمهوری خود، ترجیح داد از سفر به کانادا، (که بهطور سنتی اولیمقصد سفر خارجی رؤسایجمهور آمریکاست) یا متحدان سنتی واشنگتن در اروپا صرفنظر کند. این سیگنالی است که نشان میدهد ترامپ با تأکید فراوان بر دولتداری اقتصادی، کشورهای حوزه خلیجفارس را بازیگری مهم در رویکرد خود به سیاست خارجی میداند. ثروت و دارایی کشورهای حوزه خلیجفارس، منبع بالقوه سرمایهگذاری خارجی در آمریکا هستند و ترامپ که در گذشته توانسته کشورهای غرب آسیا را وادار کند هزینههای امنیتی ارتش ایالات متحده برای منطقه را بپردازند و حتی از عربستان بهمنزله گاو شیرده یاد کرده بود، بهوضوح حضور نظامی آمریکا در منطقه را اهرمی برای امتیازگیری از کشورهای ثروتمند حوزه خلیجفارس میداند. بهعبارت دیگر، معامله تأمین به اصطلاح امنیت در ازای سرمایهگذاری در آمریکا دقیقاً همراستا با اهداف تجاری رئیسجمهور آمریکا در سیاست خارجی است.
پترودلارهای عربی برای خرید سلاحهای آمریکایی
گرچه قیمت نفت به پایینترین حد خود در چهار سال اخیر رسیده است. اما حتی قیمت ۶۰ دلاری هر بشکه نفت نیز مانعی برای انعقاد معاملات چند میلیارد دلاری و فروش تسلیحات به کشورهایی که ترامپ از آن بازدید میکند، نیست. احداث سیستمهای دفاعی با فناوری پیشرفته سالها طول میکشند و بسیاری از پروژههای سرمایهگذاری که اعلام میشوند، طولانی مدت هستند. آیا کشورهای غرب آسیا بهدنبال انعقاد قراردادها و معامله با دولت آمریکا هستند تا از تعرفهها مصون بمانند؟ «استیون کوک» پژوهشگر ارشد اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا، در پاسخ به این سؤال مینویسد: «دولت ترامپ تعرفه ۱۰ درصدی بر کشورهای حوزه خلیجفارس وضع کرده است. اگرچه نفت و گاز معاف هستند، اما صنایع مهم پتروشیمی و آلومینیوم مشمول این تعرفه جدید میشوند. این تعرفهها همچنین میتواند قیمت کالاهایی را که کشورهای خلیج وارد میکنند، افزایش دهد. باید گفت که تعرفههای جدید واشنگتن و جنگ تجاری متعاقب آن نگرانی را در مورد نظارت واشنگتن بر اقتصاد جهانی ایجاد کرده، با این حال، علاقه کشورهای منطقه به افزایش سرمایهگذاری در ایالات متحده بهطور خاص به تعرفهها مرتبط نیست.»
وی افزود: «پادشاهان و رؤسایجمهور کشورهای منطقه غرب آسیا میخواهند اطمینان حاصل کنند که کنار رئیسجمهور آمریکا باقی میمانند و، چون میدانند ترامپ به تجارت و انعقاد قراردادهای تجاری علاقه خاصی دارد، احتمالاً سرمایهگذاریهای چند میلیارد دلاری در ایالات متحده انجام میدهند و تعهدات خود را برای خرید مقادیر زیادی از تسلیحات ساخت آمریکا اعلام خواهند کرد.»
ایران و جنبش مقاومت در دستور کار مذاکرات
این تحلیلگر که عضو اندیشکده ایتالیایی «انی انریکو ماتایی» نیز هست، تصریح میکند: «سفر ترامپ درباره دولتسازی اقتصادی است. اما راهی برای اجتناب از مباحث ژئوپلیتیک وجود ندارد. مذاکرات هستهای ایران و تنشها در دریای سرخ احتمالاً در دستور کار مذاکرات و دیدارها نیز قرار خواهد گرفت. برخلاف سال ۲۰۱۵ که دولت باراک اوباما بر سر برجام مذاکره میکرد، کشورهای حوزه خلیجفارس به دیپلماسی دولت ترامپ با ایران واکنش خاصی نشان ندادهاند و این امر حاکی از آن است که وضعیت منطقه در دهه گذشته بسیار تغییر کرده است. یکی از دلایل این موضوع این است که عربستان سعودی و امارات، که هر دو مخالف برجام بودند، در سالهای اخیر روابط بهتری با ایران داشتهاند.» وی با اذعان به قدرت «انصارالله» در به چالش کشیدن حضور آمریکا در منطقه و اشاره ضمنی به احتمال همکاری پنهان آمریکا و کشورهای حوزه خلیجفارس برای حمایت از گروههای همراستا با آمریکا در یمن، تصریح کرد: «گروههایی در یمن وجود دارند که از حمایت سعودیها یا اماراتیها برخوردار هستند و (آمریکا) میتواند از آنها در یک کارزار گسترده علیه حوثیها (جنبش انصارالله) استفاده کند.»
حقوق فراموش شده مردم غزه
بهزعم کوک، بعید است که نشست سران در خلیجفارس فرصتی برای پیشبرد آتشبس در غزه فراهم کند. ممکن است در زمان حضور ترامپ در منطقه، درگیریها متوقف شود. اما با توجه به اینکه سعودیها در ازای عادیسازی روابط خود با رژیم صهیونیستی خواهان راهحل ایجاد دو کشور هستند، سفر رئیسجمهور آمریکا به خلیجفارس «زمان مناسبی برای گفتوگو درباره عادیسازی عربستان و (رژیم) اسرائیل نیست.» وی خاطرنشان کرد: «واضح است که ترامپ تصمیم گرفته از نوار غزه صرفنظر کند، زیرا بعید است در مذاکره برای آتشبس پایدار در آنجا موفق شود. در نتیجه، او به اسرائیلیها آزادی عمل زیادی داده تا اهداف خود را دنبال کنند.»