«انسان وقتی در نعمت است، آن را حق خود میپندارد و وقتی آن نعمت گرفته میشود، ناامید و ناسپاس میشود.» آیه شریفه از سوره هود، تصویری عمیق از روان انسان را در برابر تغییرات زندگی ترسیم میکند. قرآن در این آیه از یک ضعف درونی بشر پرده برمیدارد؛ ضعف وابستگی به نعمت به جای وابستگی به منعم! خداوند در جای دیگر فرموده است: «إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا، إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا» (معارج/۱۹ـ۲۱) یعنی انسان طوری آفریده شده که در برابر سختی جزع میکند و در هنگام نعمت، بخل میورزد. این توصیف نشانه ضعف ذاتی انسان نیست، بلکه نشان میدهد او باید با تربیت ایمان و معرفت، این ویژگیها را مهار کند. ایمان نیرویی است که این بیتابی را به صبر و آن وابستگی را به شکر تبدیل میکند.
وقتی انسانی نعمتی را از دست میدهد، در واقع خداوند او را در معرض «امتحان دل» قرار میدهد تا ببیند محبتش به خدا بیشتر است یا به آن نعمت؟ از همینروست که خداوند در قرآن بارها فرموده است: «وَلَنَبْلُوَنَّکُم بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ» (بقره/۱۵۵) این آزمایشها نه برای مجازات، بلکه برای رشد انسان است؛ اما، چون انسان در ظاهر دنیا زندگی میکند، در نگاه اول گمان میکند از دست دادن نعمت، یعنی بیعدالتی. همین تصور نادرست، او را به کفر و یأس میکشاند. در حالی که حقیقتاً خدا در همان لحظه، به او نزدیکتر است.
یأس نخستین واکنش نفس ضعیف در برابر سختی است. وقتی انسان ایمان نداشته باشد که هر چیز در زندگیاش از حکمت خدا سرچشمه میگیرد، سختی را پایان راه میپندارد، نه مرحلهای از رشد. این یأس بهتدریج به کفر منجر میشود؛ یعنی به فراموشی نعمتهای پیشین و انکار لطف خدا. قرآن از این حالت با تعبیر «کَفُور» یاد میکند، یعنی کسی که با پوشاندن لطفهای گذشته، فقط فقدان امروز را میبیند. در حالی که اگر اندکی تأمل کند، درمییابد همان دستی که نعمت را داد، همان است که آن را بازگرفت و هر دو از سر حکمت و محبت است.
انسان وقتی در رفاه است، اغلب فراموش میکند که این نعمت، امانت است و نه حق دائمی. خدا در آیات دیگر هشدار داده است: «کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَى أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى» (علق/۶ـ۷). همین احساس بینیازی، انسان را از یاد خدا دور میکند و آنگاه که نعمت گرفته میشود، چون تکیهگاهش را در همان نعمت جستوجو میکرد، فرو میریزد. در حقیقت، مشکل انسان در «محل اعتماد» اوست. سؤال این است که چرا بسیاری از مردم بهجای صبر و تلاش برای جبران، به کفر و شکایت میافتند؟ پاسخ در نوع نگاهشان به زندگی نهفته است. انسان مادی، زندگی را میدان لذت و تملک میبیند؛ اما انسان مؤمن، دنیا را محل امتحان و گذرگاه میبیند؛ برای او از دست دادن، گاهی عین لطف است. قرآن در سوره حدید میفرماید: «لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ»؛ تا نه بر آنچه از دست میدهید افسوس بخورید و نه به آنچه دارید مغرور شوید. این تعادل روحی، ثمره ایمان است.
