«صبح صادق» این یادداشت را صرفاً بهمنظور اطلاع مخاطبان منتشر میکند*/
بر اساس پژوهشی که در سال جاری و در ۱۴۴ کشور جهان صورت گرفته است، برای نخستین بار ارتباط عمیق و انکارناپذیر میان عواطف انسانی، صلح و سلامت بررسی شده است. این تحلیل که با همکاری اجلاس جهانی بهداشت منتشر شده، نشان میدهد جهان بر لبه یک پرتگاه عاطفی قرار دارد. دادهها حاکی از آن است که در سال ۲۰۲۴، ۳۹ درصد از بزرگسالان در سراسر جهان بخش قابل توجهی از روز گذشته خود را با نگرانی سپری کردهاند و بیش از یک سوم آنها احساس استرس شدید داشتهاند. این آمارها در مقایسه با یک دهه قبل، به معنای آن است که اکنون صدها میلیون نفر بیشتر با این احساسات منفی دست و پنجه نرم میکنند. این افزایش در عواطف منفی، مانند نگرانی، استرس، غم و خشم، تنها یک مسئله فردی نیست، بلکه بازتابی از بیثباتیهای اجتماعی و سیاسی در سطح کلان است.
از سوی دیگر، تجربیات عاطفی مثبت، پایداری و تابآوری بیشتری از خود نشان دادهاند. برای نمونه، احساس «مورد احترام قرار گرفتن» با ۸۸ درصد به یکی از بالاترین سطوح ثبتشده رسیده و شاخصهایی مانند خندیدن و لذت بردن در میانگین بلندمدت خود ثابت ماندهاند. این پایداری نشان میدهد عواطف مثبت ریشههای عمیقتری دارند و به افراد در ساختن منابعی پایدار، مانند راهبردهای مقابلهای و روابط اجتماعی کمک میکنند که حتی در بحرانها نیز به سادگی از بین نمیروند. با این حال، این تجربیات مثبت در میان همگان یکسان نیست. زنان در سطح جهانی غم، نگرانی و درد فیزیکی بیشتری را گزارش میدهند، در حالی که خشم در میان جوانان و استرس در میان بزرگسالان میانسال شایعتر است.
محور اصلی این پژوهش، آشکار کردن پیوند تنگاتنگ میان سلامت عاطفی و صلح است. با مقایسه دادههای عاطفی با «شاخص جهانی صلح» که نبود خشونت را میسنجد و «شاخص صلح مثبت» که نهادها و ساختارهای حافظ ثبات را ارزیابی میکند، مشخص شد که احساسات منفی نشانگرهای روشنی از صلح شکننده هستند. غم، نگرانی و خشم به طور قابل توجهی در کشورهایی با سطح صلح پایینتر شایعترند و این ارتباط حتی پس از در نظر گرفتن ثروت ملی (تولید ناخالص داخلی) نیز به قوت خود باقی میماند. این به معنای آن است که پریشانی عاطفی فراتر از وضعیت اقتصادی، مستقیماً با فقدان امنیت و ثبات گره خورده است. در مقابل، ارتباط میان صلح و عواطف مثبت ضعیفتر است و اغلب تحت تأثیر وضعیت اقتصادی قرار میگیرد. در نهایت، این یافتهها سه نیاز اساسی را برای سیاستگذاران و رهبران برجسته میکند.
نخست، باید به عواطف به منزله شاخصهای پیشرو نگریست؛ خشم و غم گسترده میتواند هشداری اولیه برای صلح شکننده و افزایش خطرات سلامتی باشد.
دوم، راهبردهای صلح و سلامت باید به صورت یکپارچه تدوین شوند، زیرا تقویت حکمرانی خوب، کاهش درگیریها و سرمایهگذاری در نظامهای بهداشتی لازم و ملزوم یکدیگرند.
سوم، باید پذیرفت که عواطف زیرساختهای نامرئی جامعه هستند؛ آنها احساساتی انتزاعی نیستند، بلکه شاخصهایی زنده از سلامت اجتماعیاند و نادیده گرفتن عواطف، به منزله نادیده گرفتن بنیانهای صلح و سلامت جامعه است.
*مؤسسه افکارسنجی گالوپ (Gallup)
