در پرتو خروج ایالات متحده از عراق و در سایه احتمال دستیابی ایران به سلاح هستهای، ضرورت بازنگری و تقویت راهکارهای امنیتی برای کشورهای حوزه خلیجفارس بیش از پیش احساس میشود. هرگونه معماری امنیتی جدید برای این منطقه باید سه هدف اساسی را برآورده سازد؛ نخست، امنیت کشورهای خلیجفارس را بیش از وضعیت کنونی ارتقا بخشد. دوم، پویاییهای امنیتی منطقه را سادهسازی کرده و از پیچیدگی آن بکاهد، چراکه پیچیدگی معمولاً حفظ دشوارتری دارد و برای قدرتهای بدخواه آسانتر است که آن را تضعیف کنند. سوم، از انعطافپذیری و استحکام کافی برای مقاومت در برابر تغییرات داخلی و خارجی برخوردار باشد.
شورای همکاری خلیجفارس از سال ۱۹۸۱ بهمنزله یک ساختار امنیتی مؤثر و پایدار برای کشورهای ساحلی خلیجفارس عمل کرده و در واقع، به یک اتحاد امنیتی غیررسمی تبدیل شده است که در هماهنگی فعالیتهای امنیتی پیشرفتهای چشمگیری داشته و نیروی سپر جزیره، نمونهای از یک نیروی نظامی یکپارچه با قابلیت اقدام جمعی است. برای تقویت بیشتر این شورا، میتوان به تبدیل آن از یک اتحاد غیررسمی به یک اتحاد رسمی از طریق امضای پیمان دفاعی متقابل اندیشید. چنین پیمانی، هرچند تأثیر کمی بر تواناییهای عملیاتی شورا خواهد داشت، اما میتواند بهویژه پس از عبور ایران از آستانه هستهای، یک ژست نمادین مهم از سرپیچی و همبستگی باشد. گسترش شورای همکاری با افزودن اعضای جدید نیز جذابیتهایی دارد. اما اکثر گزینههای مطرح مانند اردن، ترکیه و در نهایت عراق، در کنار مزایا، چالشها و تعهداتی را نیز بههمراه خواهند داشت که باید به دقت بررسی شود که آیا عضو جدید، تولیدکننده خالص امنیت خواهد بود یا تنها مصرفکننده خالص امنیت. با توجه به موفقیتهای دیگر مناطق در بهکارگیری ترتیبات امنیت تعاونی، بررسی الگوهای دیگر نیز ارزشمند است. «آسهآن» بهدلیل ماهیت عمدتاً کنفدراسیون غیررسمی خود و «سازمان امنیت و همکاری در اروپا» نیز بهدلیل تمرکز اصلی بر تحولات سیاسی داخلی، الگوهای کاملاً مناسبی نیستند. در مقابل، کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا، سلف سازمان امنیت و همکاری در اروپا، با ایجاد فضایی برای گفتوگو میان بلوکهای متخاصم و موفقیت در تدوین اقدامات اعتمادساز و کاهش تنش، الگویی بالقوه بسیار مفید ارائه میدهد.
یک رویکرد مبتنی بر مدل کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا میتواند با مجموعهای از جلسات منظم آغاز شود که در آن اعضا به بحث در مورد نگرانیهای امنیتی گوناگون خود و برداشتشان از تهدیدات بپردازند و چگونگی کاهش این تهدیدات را بررسی کنند. برای مسائل پیچیده، کمیتههای فرعی میتوانند برای مذاکره و یافتن راهحلهای ممکن تشکیل شوند. بهتدریج، این فرآیند (امیدوارانه) بهسمت تدوین اقدامات اعتمادساز پیش خواهد رفت که میتواند توسط یک یا همه طرفها، بهصورت متقارن یا نامتقارن، اتخاذ شود. با گذشت زمان، کشورها میتوانند از این جلسات/سازمان برای حلوفصل اختلافات، کاهش ترسها و مدیریت درگیریها و بحرانها استفاده کنند. عضویت در چنین چارچوبی باید شامل تمام کشورهای حاشیه خلیجفارس و تعداد منتخبی از کشورهای دیگر باشد که امنیت خلیجفارس برای آنها یک نگرانی اصلی است. بنابراین، علاوه بر هسته شورای همکاری، ایران و عراق نیز باید برای مشارکت دعوت شوند، زیرا تنها با حضور آنها میتوان مشکلات اصلی امنیتی منطقه را از طریق کاهش تهدید تعاونی و اقدامات حل منازعه برطرف کرد.