صفحه نخست >>  عمومی >> تیتر اول
تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۹  ، 
کد خبر : ۳۸۳۸۵۰
نتانیاهو نظرسنجی‌ها و جنگ غزه را همزمان باخته است

بازنده‌تر از بازنده

جدیدترین نظرسنجی‌ها، نشان می‌دهد که پروژه سیاسی نتانیاهو به نقطه پایانی خود نزدیک شده؛ جایی که حتی در داخل مرز‌های سیاسی داخلی نیز مشروعیت خود را از دست داده است. او نه تنها در عرصه میدانی غزه معادله را برده نیست، بلکه پایگاه رأی‌دهندگان داخلی نیز دیگر ادعا‌های وی را در پایان دو سال نبرد سخت نمی‌پذیرد.
پایگاه بصیرت / حسین یاری

دوران رهبری بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم اشغالگر قدس، در حال حاضر نه تنها تحت فشار سنگین یک درگیری نظامی فرسایشی در غزه قرار دارد، بلکه با یک فروپاشی ساختاری در بنیان‌های سیاسی داخلی در اراضی اشغالی مواجه است. جدیدترین نظرسنجی‌ها، نشان می‌دهد که پروژه سیاسی نتانیاهو به نقطه پایانی خود نزدیک شده؛ جایی که حتی در داخل مرز‌های سیاسی داخلی نیز مشروعیت خود را از دست داده است. او نه تنها در عرصه میدانی غزه معادله را برده نیست، بلکه پایگاه رأی‌دهندگان داخلی نیز دیگر ادعا‌های وی را در پایان دو سال نبرد سخت نمی‌پذیرد. وضعیت فعلی، نمایانگر یک زوال چندوجهی است که ریشه در محاسبات اشتباه استراتژیک و ناتوانی در مدیریت انتظارات عمومی دارد. فرسایش اعتماد عمومی، به نقطه‌ای رسیده که ساختار‌های سنتی حمایت از او را متلاشی کرده است.

تحلیل کمی: ریزش آرای ائتلافی و زوال اکثریت مطلق

داده‌های نظرسنجی اخیر، تصویر روشنی از افول سریع محبوبیت ارائه می‌دهند. مهم‌ترین مؤلفه کمی، پیش‌بینی اکثریت قاطع ۶۱ کرسی برای بلوک اپوزیسیون در صورت برگزاری انتخابات در زمان حال است. این رقم، معیار واضحی است که نشان می‌دهد نتانیاهو فاقد اکثریت لازم برای تشکیل کابینه آینده است. این عدد، که دقیقاً مرز اکثریت پارلمانی (۶۱ از ۱۲۰ کرسی) را تشکیل می‌دهد، به مثابه حکم نهایی شکست او در میدان رقابت انتخاباتی تفسیر می‌شود.

علاوه بر این، شواهدی از زوال در اردوگاه ائتلافی فعلی نیز مشاهده می‌شود:

از دست رفتن کرسی‌ها: از دست رفتن دو کرسی از بلوک ائتلاف حاکم، مؤید جدی نارضایتی حتی در میان پایگاه سنتی اوست. این ریزش کوچک، اما معنادار، نشان می‌دهد که هسته اصلی رأی‌دهندگان نیز از استراتژی‌های فعلی خسته شده‌اند و به سمت جریان‌های میانه یا جایگزین متمایل شده‌اند.

عدم عبور از آستانه: عدم توانایی برخی احزاب کوچک ائتلافی برای عبور از حد نصاب آرا، نشان‌دهنده تضعیف کلیت ساختار حاکم است. این امر نه تنها باعث کاهش تعداد کرسی‌های ائتلاف می‌شود، بلکه بقای بخشی از شرکای فعلی نتانیاهو را نیز در معرض خطر قرار می‌دهد. این آمار‌ها به طور جمعی اثبات می‌کنند که کابینه مستقر در تل‌آویو، مقبولیت خود را نزد افکار عمومی در سرزمین‌های اشغالی از دست داده است. این داده‌ها نشان می‌دهد که فرمول موجود برای بقای ائتلاف به طور اساسی از بین رفته و نتانیاهو دیگر توانایی جمع‌آوری اکثریت برای دوره بعدی را ندارد.

تداخل بحران نظامی و شکاف‌های داخلی: هم‌افزایی شکست

باتلاقی که نتانیاهو در منطقه ایجاد کرده، به طور پیوسته عمیق‌تر شده و اکنون به طور مستقیم با مسائل حساس داخلی تنیده شده است. این هم‌افزایی بحران‌ها، کنترل اوضاع را ناممکن می‌سازد. دو مورد کلیدی از این شکاف‌ها عبارتند از:

قانون جنجالی ارتش (سربازگیری): پیش‌نویس قانون مربوط به سربازگیری ارتش، به طور چشمگیری با مخالفت عمومی رو‌به‌رو شده است؛ به‌طوری‌که آمار‌ها نشان می‌دهند ۴۳٪ از کل جامعه مخالف این قانون هستند. این قانون که مستقیماً با دغدغه‌های امنیتی ملی در زمان جنگ در ارتباط است، به محلی برای تجلی نارضایتی گسترده از مدیریت جنگ و تخصیص منابع تبدیل شده است. این مخالفت نشان‌دهنده آن است که حتی امنیت ملی نیز دیگر اهرمی برای اتحاد تحت رهبری فعلی نیست.

بحران در میان متحدان: شاید تکان‌دهنده‌تر باشد که حتی در میان رأی‌دهندگان خود ائتلاف نتانیاهو نیز اجماعی وجود ندارد. گزارش‌ها حاکی از آن است که ۱۹٪ از حامیان فعلی ائتلاف، با قانون پیشنهادی ارتش مخالفت می‌کنند. این میزان مخالفت داخلی بر سر یک مسئله امنیتی حیاتی، عمق بحران رهبری او را در سطح ملی نشان می‌دهد. در معادله مشارکت، این ۱۹٪ نشان‌دهنده خطر گریز رأی‌دهندگان سنتی به احزاب جایگزین است که موضع سخت‌گیرانه‌تری در قبال اجرای قانون یا رهبری دارند.

بن‌بست استراتژیک جلاد غزه

فارغ از تلاش‌های خارجی برای تزریق «تنفس مصنوعی سیاسی» از سوی بازیگرانی مانند ترامپ و آمریکا، نتانیاهو از نظر استراتژیک به نقطه‌ای رسیده که هر مسیر انتخابی او به شکست ختم می‌شود. تحلیل شرایط کنونی نشان‌دهنده دو مسیر ناگزیر و تباه‌کننده است که برای بقای کوتاه‌مدت کابینه تعریف شده‌اند:

مسیر اول (اصرار بر جنگ): تداوم عملیات نظامی با وجود هزینه‌های انسانی و بین‌المللی، مستقیماً به انزوای دیپلماتیک بیشتر منجر خواهد شد و طبق داده‌های نظرسنجی، حمایت داخلی را بیش از پیش کاهش می‌دهد، زیرا افکار عمومی خواهان دستیابی به نتایج ملموس یا پایان سریع‌تر درگیری هستند.

مسیر دوم (آتش‌بس مطلق): پذیرش شروط آتش‌بس، به طور قطع، شرکای افراطی و بنیادگرای او در کابینه را به خروج تحریک کرده و ائتلاف را متلاشی خواهد ساخت. این امر مستقیماً منجر به سقوط کابینه ائتلافی و احتمالاً انتخابات زودهنگام می‌شود. نتانیاهو در دام یک پارادوکس استراتژیک گرفتار آمده است: جنگ او را از نظر داخلی می‌بازد و آتش بس او را از نظر ائتلافی نابود می‌کند.

سند نهایی: خواست عمومی برای جایگزینی

نظرسنجی‌ها یک خواسته غالب را نشان می‌دهند که دیگر جایی برای مسکّن‌های موقت باقی نمی‌گذارد. این خواسته‌ها نشانگر اجماع نسبی جامعه در برابر رهبری کنونی است:

۴۶٪ از افکار عمومی خواهان تشکیل یک ائتلاف بزرگ ملی بدون حضور نتانیاهو هستند. این گروه به دنبال یک راه حل فراحزبی برای خروج از بحران است، اما محوریت آن بر حذف نتانیاهو متمرکز است.

۳۷٪ اصرار دارند که او تحت هیچ شرایطی نباید در کابینه آینده نقشی داشته باشد. این گروه خواستار حذف کامل او از هرگونه ساختار حاکمیتی آتی هستند.

این دو رقم، در مجموع، اکثریت قابل توجهی را تشکیل می‌دهند که تکیه نتانیاهو بر حمایت‌های خارجی را صرفاً یک تأخیر موقت در مسیر شکست استراتژیک و سیاسی او جلوه می‌دهد. در مجموع، اگر این دو گروه را با هم جمع کنیم، به این نتیجه دست پیدا می‌کنیم که حتی با احتساب عدم همپوشانی مولفه‌های مورد تاکید در نظرسنجی‌ها، اکثریت مطلق (بیش از ۸۳٪) یا به شکلی خواهان کنار گذاشتن او هستند یا قطعاً حضور نتانیاهو (و متعاقبا بن گویر و اسموتریچ) را در ساختار آتی نمی‌پذیرند. او در حال حاضر، «بازنده‌تر از بازنده» است، زیرا حتی ظرفیت مدیریت پیامد‌های شکست خود را نیز از دست داده است و دیگر نه تنها بازنده میدان نبرد است، بلکه بازنده سیاسی میدان رأی نیز محسوب می‌شود. ساختار‌های سیاسی وی فروپاشیده و ساکنان اراضی اشغالی نیز دیگر پذیرای استمرار حضور وی در قدرت نیستند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات