یکی از ارکان و محورهای عمده در دانشگاهها که میتواند در زمینههای گوناگون، از جمله مسائل حکمرانی و دفاع اصولی از انقلاب و نظام اسلامی و گرهگشایی از مشکلات و انسجام اجتماعی مؤثر و مفید باشد، تشکلها و جنبشهای دانشجویی هستند. طبیعتاً در ارتباط با نظامی، مانند جمهوری اسلامی ایران، انتظار از جنبش دانشجویی این است که متناسب با شرایط زمان و مکان مسئولیتهای خویش را در قبال انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران انجام دهد و این، یعنی جنبش دانشجویی باید پایگاهی اساسی برای انقلاب و نظام اسلامی در محیط دانشگاه و جامعه باشد. آنچه در وضعیت کنونی بر اهمیت و ضرورت جایگاه و نقش جنبش دانشجویی میافزاید، همانا نقشه نظام سلطه در مقابله با انقلاب اسلامی است که علاوه بر ابعاد امنیتی و اطلاعاتی، مبتنی بر هدف قرار دادن همبستگی و انسجام ملی و تضعیف تابآوری ملی ایرانیان است. بر این اساس، جنبش دانشجویی و دانشگاهیان در تداوم رسالتهای خود باید در این عرصه نیز یاریگر نظام و انقلاب باشند. هدف این مطلب این است که پس از اشاره اجمالی به فراز و فرود جنبش دانشجویی به مهمترین انتظارات و رسالتهای امروزین جنبش اصیل دانشجویی را در شرایط فعلی ایران بیان کند.
فراز و فرودها
اگرچه سابقه تشکیل جنبش دانشجویی در ایران مصادف با تأسیس نظام آموزش عالی در ایران و بهویژه به پس از تأسیس دانشگاه تهران برمیگردد، اما در ارتباط با جنبش دانشجویی و انقلاب اسلامی ایران باید گفت، جنبش دانشجویی در دو مقطع تاریخی حساس ایفاگر نقش برجستهای بوده است؛ یکی از این دو، در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ به وقوع پیوست. توضیح آنکه ۲۸ مرداد همین سال آمریکا دولت قانونی ایران را سرنگون میکند و یک ماه و دو روز بعد از کودتای آمریکایی- انگلیسی ۲۸ مرداد، دانشگاهها در حالی سال تحصیلی جدید را آغاز میکنند که مردم ایران و بهخصوص دانشجویان هنوز بغض کودتا را در گلو دارند. ۱۴ آذر ماه همان سال، دولت انگلستان اعلامیه تجدید روابط سیاسی با ایران را صادر کرد. احیای این روابط استعماری بغض دانشجویان را شکست و سبب شد تا در همان روز ۱۴ آذر، تظاهرات در دانشگاهها و سپس در شهر تهران با جوشوخروش ضدآمریکایی و انگلیسی آغاز شود. روز ۱۵ آذر هم این تظاهرات ادامه داشت تا اینکه اعلام سفر ریچارد نیکسون، معاون رئیسجمهور وقت آمریکا به ایران بر آتش خشم دانشجویان افزود. درواقع، نیکسون به ایران میآمد تا شاهد نتایج هزینه این کشور برای موفقیت کودتای ۲۸ مرداد باشد. به بیان بهتر، نیکسون به تهران آمد تا مزد بازگرداندن شاه مستبد به اریکه قدرت را بگیرد. به همین دلیل بود که فریاد مرگ بر آمریکای دانشجویان، این شعار را در تاریخ ایران ثبت کرد تا نشاندهنده بغض مردم ایران نسبت به جنایات آمریکا شود. به دنبال تداوم اعتراض دانشجویان، روز ۱۶ آذر سربازان شاه با سلاح در دانشگاه تهران حضور پیدا میکنند و وقتی با شعار دانشجویان برای خروج از دانشگاه مواجه میشوند، به سمت آنها تیراندازی میکنند که به ضرب گلوله سه نفر از دانشجویان به نامهای «احمد قندچی»، «مهدی شریعترضوی» و «مصطفی بزرگنیا» به شهادت رسیدند. این حرکت اعتراضی دانشجویان که عمق بصیرت و روحیه استکبارستیزی آنها را به نمایش گذاشت، نشان داد که حتی در اوج شرایط خفقان، ملت ایران زنده است و با استکبارگری و استثمارگری مبارزه میکند. نقطه اوج دیگر جنبش دانشجویی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا به نمایش گذاشته شد. در این برهه، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام (ره) در اعتراض به مواضع براندازانه و تحرکات جاسوسی آمریکا در ایران، با تسخیر لانه جاسوسی این کشور در تهران ضمن اعتراض و واکنش نسبت به تحرکات آمریکا علیه انقلاب اسلامی، برگ دیگری از استکبارستیزی و انقلابیگری خود را به نمایش گذاشتند. اهمیت این حرکت دانشجویان تا جایی بود که امام خمینی (ره) آن را «انقلاب دوم»، انقلابی بزرگتر از انقلاب اول نامیدند. پس از این وقایع تاریخساز، دانشجویان در سایر برههها و مراحل حساس از جمله با حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل به وظایف خویش در قبال انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران بهخوبی عمل کردند و به عبارتی، بازوی قدرتمند نظام اسلامی در مواجهه با مشکلات و مسائل گوناگون و عبور موفق از آنها بودند.
رسالتهای امروز
آنچه بیش از همه با نام جنبش دانشجویی گره خورده است، استکبارستیزی، عمل به وظایف انقلابی یا انقلابیگری و پیشگامی در این حوزه و حرکت در راستای تحقق آرمانها، در عین توجه و در نظر گرفتن واقعیتهاست. از اینرو، جنبش دانشجویی، در وضعیت کنونی نیز باید با درک صحیح شرایط زمان و مکان، همچنان به همان حوزه اصالتهای خود (عوامل اصلی شکلدهنده هویتش) توجه داشته باشد و در چارچوب آنها و برای تحقق آنها فعالیت کند.
از اینرو، این جنبش اگر میخواهد پیشرو باشد، باید گرفتار مسائل جناحی و حزبی نشده و نقطه کانونی فعالیت آن پیرامون محورهای عمدهای، همچون «مقاومت»، «قوی شدن»، «آرمانگرایی»، «عدالتطلبی» و «جنبش نرمافزاری و تولید علم» متمرکز باشد و میتوان این مسئله را در محورهای زیر خلاصه کرد:
۱- اعتماد به تصمیم و تدبیر نظام؛ جنبش دانشجویی، برخلاف برخی تصورات غلط، ضدقدرتی در برابر نظام نیست، بلکه تداوم قدرت نظام در محیط دانشگاهها و مروج و مبلغ سیاستهای نظام است.
۲- تبیین شرایط کشور و ضرورت تحکیم انسجام ملی؛ با توجه به تهاجم چندضلعی دشمن به ایران در جنگ ۱۲ روزه و نقش مهم انسجام ملی در کنار رهبری داهیانه و شجاعانه رهبر معظم انقلاب و جانفشانی نیروهای مسلح در شکست این تهاجم، در برهه کنونی دشمن مترصد آن است که با تضعیف انسجام ملی در ایران، زمینههای تهاجم مجدد به ایران را فراهم سازد. در این شرایط، جنبش دانشجویی باید با هوشیاری و دقت، ضمن گفتمانسازی وحدتبخش، به تحکیم اتحاد و انسجام ملی در برهه کنونی توجه داشته باشد.
۳- پیشگامی در حوزههای اجتماعی؛ از آنجایی که جنبش دانشجویی همواره در حوزههای اجتماعی پیشگام بوده، در وضعیت کنونی که وجود چالشهای اجتماعی پاشنه آشیلی برای کشور به شمار میآید، ضرورت تقویت تابآوری ملی ایجاب میکند که فعالان جنبش دانشجویی همانند دهه اول انقلاب و دوران دفاع مقدس، همگام و همراه با مردم، همدرد با آنها و کمکحال آنها در حل و رفع چالشهای زندگی روزمره باشند.
۴- ارسال پیام قدرت به دشمن؛ هماکنون در فضای سیاسی و رسانهای کشور پیامهای نسبتاً متناقضی در برابر تحرکات دشمنان شنیده میشود؛ در حالی که برخی از نخبگان معتقد به خصومت دشمن بوده و مواضع قدرتمندانهای در برابر او اتخاذ میکنند، برخی با غفلت از خصومت دشمن، مواضع دیگری در برابر آن اتخاذ کرده و حتی گاهی پیامهای ضعفی به دشمن ارسال میکنند. این وضعیت، جامعه را در برابر فشارهای دشمن شکننده کرده و ضریب تابآوری آن را تضعیف میکند. ضمن آنکه برای رهایی از این وضعیت، باید تلاش شود تا مسئولان مختلف با وحدت مواضع، از ارسال هرگونه پیام ضعف به دشمن خودداری کرده، جنبش دانشجویی باید علم اقتدار و عزت ایران را در برهه کنونی برافراشته نگه دارد.
۵- تبیین منطق مقاومت؛ با توجه به قرابت هویت و ماهیت جنبش دانشجویی با حوزه گفتمانی- تبیینی و فرهنگی، بهطور طبیعی یکی از مهمترین رسالتهای این جنبش در مقطع کنونی، تبیین منطق مقاومت نظام در برابر نظام سلطه بهویژه تبیین بیشتر بودن هزینههای سازش نسبت به مقاومت است. نمونه بارز در این زمینه، سوریه پس از سقوط حکومت بشار اسد است که نهتنها وضعیت بهتر نشده؛ بلکه پیوسته با حملات صهیونیستها مواجه است.
۶- گفتمانسازی؛ با عنایت به اینکه جنبش دانشجویی بیشتر ماهیت سیاسی- فرهنگی دارد، گفتمانسازی در راستای آرمانهای انقلاب و نظام اسلامی مانند عدالت، پیشرفت، آزادی، مقابله با نفوذ، انقلابیگری، استحکام ساخت درونی نظام، تبیین و ترویج نظریه مقاومت و در مجموع، هر اقدامی که میتواند به قوی شدن و تضمین ماندگاری و تداوم انقلاب اسلامی کمک کند، یکی از مهمترین عرصههایی است که این جنبش میتواند در آن نقشآفرینی کند.
۷- مطالبهگری؛ جنبش دانشجویی به منزله بخش مهم و تعیینکنندهای از جامعه مدنی بدون شک میتواند کارویژه واسطهگری میان نخبگان و مسئولان کشور از یک سو و افکار عمومی از سوی دیگر داشته باشد؛ بدین نحو که مطالبات و مسائل زندگی روزمره مردم را به طور دقیق به اطلاع مسئولان برساند و در عین حال، از مسئولان بخواهد تا برای تحقق مطالبات مردمی، به طور جدی تلاش کنند.
۸- عدالتخواهی؛ فراتر از کارویژه مطالبهگری، در نگاهی بنیادیتر، جنبش دانشجویی همچنان باید خصیصه عدالتخواهی خود را حفظ کند و آهنگ حرکت در این حوزه را که کمی کُند است، تقویت کند.
۹- پرداختن به حوزههای راهبردی؛ جنبش دانشجویی به سبب انگیزه بالا و اتکا به تواناییهای جوانان مؤمن و انقلابی میتواند به پیشرفت علمی و نهضت نرمافزاری در حوزه دانشهای راهبردی مانند فناوری فضایی، فناوری نانو، سلولهای بنیادی، فناوری هستهای و... کمک کند.
۱۰- بازتولید گفتمان انقلاب اسلامی؛ گفتمانسازی جنبش دانشجویی تفاوتهای ظریفی دارد؛ زیرا در حالی که گفتمانسازی معطوف به تبیین و ترویج آرمانها و برنامههای درازمدت انقلاب اسلامی و تلاش برای تبدیل شدن آنها به راهنمای اصلی سیاستگذاری و رفتار است، در بازتولید گفتمان انقلاب اسلامی تلاش میشود تا عناصر بنیادین و مؤلفههای اصلی گفتمان انقلاب اسلامی، متناسب با شرایط روز جامعه و جهان، بازتولید شود تا در مقابل گفتمانهای رقیب، طرد نشوند و به حاشیه نروند.