تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱۴۰۴ - ۰۰:۳۱  ، 
کد خبر : ۳۸۵۲۹۵
انسان‌رسانه‌ها در تله جنگ شناختی رژیم صهیونی علیه ایران

مهندسی عدم قطعیت

پایگاه بصیرت / جعفر انصاری فر

در روز‌های اخیر، انتشار خبر غیررسمی درباره «حضور جنگنده‌های اسرائیلی در آسمان عراق و نزدیک مرز ایران» موجی از هیجان، اضطراب و پیش‌بینی‌های جنگی را در فضای مجازی برانگیخت. با وجود نبود هرگونه تأیید رسمی، حجم قابل توجهی از محتوا در شبکه‌های اجتماعی درباره جدی بودن خطر جنگ دوم رژیم صهیونیستی علیه ایران تولید و بازنشر شد؛ موجی که بیش از آنکه بازتاب واقعیت میدانی باشد، بازتاب عملکرد انسان‌رسانه‌هاـ یعنی تولیدکنندگان پرنفوذ محتوا در پلتفرم‌هایی مانند یوتیوب و اینستاگرام ـ بود. این گروه با شرح جزئیات اغراق‌آمیز از یک خبر مبهم، اضطراب را به اوج رساندند و یک شایعه را به یک بحران روانی‌ـ شناختی تبدیل کردند.
در بخشی از این روایت‌های ساختگی، ماجرایی با لحنی قطعی بازگو شد که گویی جنگنده‌های اف‌ـ۳۵ و اف‌ـ۱۵ رژیم صهیونیستی با پشتیبانی هواپیما‌های سوخت‌رسان آمریکایی وارد حریم عراق شده و تا ده کیلومتری مرز ایران پرواز کرده‌اند، سپس با «آرایش جنگی»، اهدافی در ایران را قفل راداری کرده و پس از انجام مأموریت شناسایی راداری به پایگاه‌های خود بازگشته‌اند. این روایت که هیچ شاهد میدانی یا سند فنی اعم از تصاویر ماهواره‌ای، نقشه‌های راداری یا گزارش رسمی برای آن وجود ندارد، مصداق کلاسیک یک عملیات شناختی است: منبع مبهم، روایت قطعی و جزئیاتی فراواقعی که ذهن مخاطب را تسلیم می‌کند.

پرنده‌های شناختی رژیم صهیونی 
هیچ‌کدام از طرفین، این خبر را تأیید نکردند و حتی وزارت دفاع عراق آن را رسماً تکذیب کرد. روایت مبهم، بدون سند و بی‌منبع، دقیقاً همان چیزی است که عملیات شناختی به دنبال آن است؛ روایتی که هرچه منبع آن ناشناس‌تر باشد، ظرفیت بیشتری برای ایجاد التهاب و اختلال روانی دارد. انسان‌رسانه‌هایی که این روایت‌ها را بازنشر کردند، نه شاهد عینی بودند، نه به اطلاعات طبقه‌بندی‌شده دسترسی داشتند؛ بلکه صرفاً یک سناریوی مبهم را براساس الگو‌های رایج جنگ شناختی رژیم صهیونیستی بازسازی و تزریق کردند. در چنین الگوهایی، هرچه روایت پرجزئیات‌تر و لحن قطعی‌تر باشد، ذهن مخاطب سریع‌تر در دام می‌افتد.

سقوط در تله الگوریتم‌ها
بخش بزرگی از انسان‌رسانه‌ها گرفتار هک شناختی پلتفرم‌ها شده‌اند؛ جایی که الگوریتم‌ها، تولید هیجان، ترس و عدم قطعیت را پاداش می‌دهند و دیده‌شدن را جایگزین مسئولیت حرفه‌ای می‌کنند. بسیاری از تولیدکنندگان محتوا، به‌جای اعتبارسنجی خبر، برای جذب بازدید بیشتر، اصل را بر صحت کامل روایت گذاشته و با بازتولید جزئیات ساختگی، خود به سازندگان روایت دشمن تبدیل شدند. در نتیجه، پیش از آنکه جنگنده‌ای در آسمان منطقه دیده شود، «جنگنده‌های شناختی اسرائیل» در آسمان ذهن ایرانیان به پرواز درآمدند. رژیم صهیونیستی حتی بدون اقدام نظامی واقعی، از طریق مهندسی روایت و بهره‌گیری از رفتار هیجانی انسان‌رسانه‌ها، به بخشی از اهداف روانی و شناختی خود دست یافت.

پیامد‌های بیش‌فعالی
رفتار شتاب‌زده و بیش‌کنشی برخی کنشگران یوتیوب و اینستاگرام موجب شکل‌گیری پنج پیامد مهم شناختی در جامعه شد. نخست آنکه تکرار و انتشار انبوه محتوا درباره یک خبر مبهم، ذهن مخاطبان را با اضافه‌بار شناختی مواجه کرد و توان پردازش منطقی واقعیت را کاهش داد. دوم، این بازنشر‌های هیجانی، اضطراب فراگیری ایجاد کرد که جامعه را در وضعیت آماده‌باش روانی قرار داد. سوم، ابهام ناشی از این موج رسانه‌ای، فرآیند تصمیم‌گیری شهروندان را مختل و فعالیت‌های اقتصادی، مانند خرید، سرمایه‌گذاری و گردشگری را فلج کرد. چهارم، القای تهدید قریب‌الوقوع، باعث عقب‌نشینی اجتماعی و کاهش مشارکت مدنی شد. پنجم، این خستگی شناختی، پذیرش سریع اخبار جعلی را افزایش داد و بخشی از مخاطبان، روایت‌های نادرست را به‌عنوان «واقعیت قطعی» پذیرفتند.

مهندسی عدم قطعیت
صهیونیست‌ها سال‌هاست که جنگ اطلاعاتی خود را بر پایه «مهندسی عدم قطعیت» بنا کرده‌اند؛ رویکردی که با استفاده از اخبار بی‌منبع، روایت‌های نیمه‌درست، تحلیل‌های پرجزئیات، اما ساختگی، و انتشار از طریق منابع خاکستری، یک فضای بینابینی از واقعیت ایجاد می‌کند. در چنین فضایی، نه تأیید و نه تکذیب می‌تواند جریان روایت را کنترل کند و مخاطبان در وضعیت دائمی بلاتکلیفی قرار می‌گیرند. این وضعیت، از منظر راهبرد عملیات شناختی، بهترین بستر برای هدایت ذهنی جامعه هدف به سمت برداشت‌های مطلوب دشمن است.

ضرورت پدافند شناختی
جمهوری اسلامی ایران با وجود تجربه‌های ارزشمند در حوزه پدافند سایبری، هنوز در سطح ملی به یک ساختار منسجم پدافند شناختی مجهز نشده است؛ ساختاری که بتواند در برابر عملیات نسل پنجم، با پروتکل‌های ضربتی و بازدارنده عمل کند. واکنش‌های موردی نظیر «تکذیب رسمی» هرچند ضروری است، اما به تنهایی توان توقف یک عملیات روانی پیشرفته را ندارد. برای کاهش آثار چنین حملاتی، ضروری است که پدافند شناختی ایران وارد مرحله بازیگری فعال شود.
راهکار‌های اصلی در این مسیر شامل مواردی است؛ از جمله راه‌اندازی یا تقویت سامانه ملی درستی‌آزمایی اخبار حساس با همکاری رسانه‌های معتبر و تولید روایت‌های فوری و مستند. همچنین رصد مستمر انسان‌رسانه‌های پرمخاطب، ارائه مشورت حرفه‌ای به آنان و تولید محتوای پیشگیرانه پیش از شکل‌گیری موج‌های منفی اهمیت ویژه‌ای دارد. آموزش عمومی سواد شناختی و مقابله با اقتصاد دروغ در پلتفرم‌های اینترنتی نیز باید در دستور کار قرار گیرد. در نهایت، ایجاد ضربه‌گیر‌های روایی برای کاهش شوک‌های روانی، از الزامات پدافند شناختی پیش‌دستانه است؛ امری که می‌تواند جامعه را در برابر امواج عملیات روانی سازمان‌یافته مقاوم‌تر کند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات