برای بالا رفتن قدرت تشخیص حق و باطل، راههای بسیار کاربردی در قرآن آمده است که در خود قرآن و در روایات، تجربیات تاریخی و علمی ریشه دارد. اینجا سخن از چند سلاح است، برای روزگاری که آشفتگی گفتارها و رنگارنگی فریبها، تشخیص حقیقت را دشوار میکند. خداوند در قرآن میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا» (انفال/۲۹)ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر تقوای الهی پیشه کنید، خداوند برای شما «فرقان» قرار میدهد! یعنی نیروی جداکننده حق از باطل در ایمان است و خدا اعطا میکند. این آیه سنگبنای بحث ماست. تقوا پیشنیاز دریافت نور تشخیص است. تقوا یعنی دوری از گناه، خویشتنداری و قرار گرفتن در مدار بندگی، اما کسی که در شهوات و منافع شخصی غرق باشد، قلبش نمیتواند آیینه حقیقت باشد.
قرآن خود را «تبیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَهً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ» (نحل/۸۹) معرفی میکند؛ بیانکننده همه چیز و مایه هدایت و رحمت. پس اولین دستور، مأنوس شدن با خود قرآن است؛ نه شنیدن از دیگران. تلاوت با تدبر، فهم زبان قرآن (هر چند با ترجمه) و درنگ در آیاتش، ذهن را با معیارهای الهی آشنا میکند. همانطور که اهل بیت (ع) میفرمایند، قرآن ریسمان محکم خداست که باید به آن چنگ زد. قرآن پیوسته مردم را به تعقل و تدبر دعوت میکند: «أَفَلَا تَعْقِلُونَ» (بقره/۴۴) تشخیص حق از باطل نیازمند خردورزی است؛ اما خردی که در پرتو ایمان و تقوا باشد. علم و دانش نیز ابزار این تشخیص است. هرچه دانش (دینی و دنیوی) بیشتر، شناخت عمیقتر. امروزه در علوم ارتباطات و رسانه، درباره «سواد رسانهای» و تشخیص اخبار جعلی صحبت میشود که مصداقی از همین خردورزی است.
قرآن هشدار میدهد: «وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» (اسراء/۳۶) از چیزی که بدان علم نداری پیروی مکن. جامعه امروز پر است از شایعات، تبلیغات و القائات. باید منبع اطلاعات را شناخت، سند و دلیل خواست و از تقلید کورکورانه از اکثریت یا شخصیتها پرهیز کرد: «وَإِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ» (انعام/۱۱۶) قرآن برای شناخت حق و باطل، به «ثمره» توجه میدهد: «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ» (بقره/۴۴) آیا مردم را به نیکی فرامیخوانید و خود را فراموش میکنید؟ باید دید سخنگو خود عامل به گفتارش هست یا نه؟ همچنین باطل اغلب آثار شومی دارد: تفرقه، فساد، دروغ و هرج و مرج. حق گرچه گاهی سخت است، آثارش آرامش، عدالت، صفا و رشد است.
قرآن میفرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّی نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنْکُمْ وَالصَّابِرِینَ» (محمد/۳۱) خداوند مردم را میآزماید تا مجاهدان و صابران را مشخص کند. در بحبوحه فتنهها و بحرانهاست که حق و باطل آشکارتر میشوند. تاریخ صدر اسلام پر از این صحنههاست: در جنگ جمل، بسیاری فریب ظاهر قضیه را خوردند؛ اما آنان که معیارهای قرآنی داشتند، باطن را دیدند. قرآن دستور میدهد: «وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاهِ وَالْعَشِیِّ» (کهف/۲۸) خودت را با کسانی نگه دار که صبح و شام پروردگارشان را میخوانند. همنشین خوب، چراغ راه است. مشورت با عالمان دینی، باتقوا و بیغرض، که به «أَهْلَ الذِّکْرِ» (نحل/۴۳) توصیه شده، راهگشاست؛ اما حتی در اینجا نیز باید عاقل بود و چشم و گوش خود را بست.