چه روزهای پاییزی غمانگیزی را سپری میکنیم؛ پاییزی که بهجای بوی باران، بوی آلودگی، ویروس و بیماری را به ریههایمان میفرستد. در کنار این همه حالِ بد، تعطیلیهای مکرر برای جلوگیری از تشدید شرایط، فشار روانی بسیاری از افراد را بیشتر کرده است. تعطیلی مدارس و ادارات، خبری است که این روزها مدام تکرار میشود و زندگی روزمره خانوادهها را تحتتأثیر قرار داده است. درست است؛ تعطیلی مدارس میتواند راهحلی سریع و کوتاهمدت برای مدیریت برخی بحرانها باشد، اما سؤال اساسی این است که آیا این اقدامات کافی است؟ آیا عوامل دیگری در شکلگیری و تداوم این مشکلات نقش ندارند؟ یکی از متغیرهای مهم در بسیاری از بحرانهای امروز کشور، مانند آلودگی هوا، کمآبی، گرانی و حتی فشارهای روانی اجتماعی، نبود «دغدغهمندی اجتماعی» است؛ مسئلهای که شاید کمتر به آن توجه میشود. استفاده گسترده از خودروهای تکسرنشین، مصرف بالای آب در منازل، خرید کالاهای غیرضروری و بیتوجهی به پیامدهای انتخابهای فردی، همگی نشانههای ضعف این احساس مسئولیت جمعیاند. اگر صریحتر صحبت کنیم، میتوان نام آن را خودمحوری مزمن گذاشت. دغدغهمندی اجتماعی، یعنی حرکت از خودخواهی بهسوی دگرخواهی، یعنی یاد بگیریم در تصمیمهای روزمره، همیشه خودمان را در اولویت مطلق قرار ندهیم. زمانی که «من» محور همه انتخابهاست، آلودگی هوا یا کمبود منابع اهمیت کمتری پیدا میکند، چرا که رفاه شخصی بر هر چیز دیگری مقدم است، اما وقتی «جامعه» در مرکز توجه قرار میگیرد، معیار تصمیمگیری تغییر میکند. در این نگاه، سؤال از «چه چیزی برای من راحتتر است» به «چه چیزی برای جامعه مناسبتر است» تبدیل میشود. نکته جالب اینجاست که نتیجه این تغییر نگرش، در نهایت دوباره به خود فرد بازمیگردد. کاهش آلودگی هوا یا مدیریت مصرف منابع طبیعی، پیش از آنکه به سود جامعه باشد، به نفع سلامت و کیفیت زندگی خود ماست. تغییر از خودمحوری به جامعهمحوری، یک دستاورد روانشناختی مهم دیگر هم دارد: شکلگیری نگاهی جامعتر و کلنگر. بسیاری از افراد موفق در عرصههای مختلف، تنها به منافع شخصی نیندیشیدهاند؛ بلکه با نگاهی فراتر از خود، بستری برای رشد فردی و جمعی خود فراهم کردهاند.