ما در زندگی خود درگیر روابط متعدد و متفاوتی هستیم و در هر یک از این روابط بروز اختلاف نظر و تعارض کاملاً طبیعی است. خواهر و برادرها هم که از یک ژن هستند و در یک محیط بزرگ شدهاند، با یکدیگر دچار چالش میشوند، چه برسد به انسانهایی که سر راه هم قرار میگیرند و هیچ شناختی از اخلاق و عادتهای فردی و اجتماعی هم ندارند. در اغلب روابط، زمانی که اختلافی به وجود میآید، میتوانید مدتی کوتاه رابطه را مسکوت بگذارید به این معنا که با فاصله گرفتن از یکدیگر و زمان دادن به رابطه، اجازه دهید خشم ناشی از اختلاف فروکش کند و سپس با گفتوگویی آرام و منطقی مشکل را حل کنید. با این راهکار رابطه ترمیم شده و مشکلات و اختلافات به فراموشی سپرده میشود، اما در رابطه حاصل از ازدواج و در واقع در یک رابطه عاشقانه شرایط متفاوت است. در روابط دیگر اکثراً طرفین به یکدیگر وابستگی شدیدی ندارند، اما در روابط زن و شوهری دلبستگی و وابستگی شدیدی بین دو طرف وجود دارد، که لازمه یک رابطه عاشقانه طولانیمدت است؛ بنابراین حرف نزدن از مشکلات تداوم زندگی مشترک را به خطر میاندازد. برای نمونه، زوجی که بر سر تربیت فرزند با یکدیگر اختلاف نظر دارند، زمانی که به اختلاف برمیخورند، هر دو یا یکی از زوجین سکوت کرده و به نوعی از مشکل فرار میکنند. در واقع، این سکوت به معنای پذیرش نیست؛ بلکه اعتراضی بیصداست که در آن هر طرف فقط به خود حق داده و دیگری را سرزنش میکند. ادامه این روند روز به روز باعث فاصله گرفتن و دور شدن بیشتر زوجین از یکدیگر میشود. بنابراین، برای جلوگیری از این فاصله گرفتنها باید بیاموزیم درست با یکدیگر گفتگو کنیم و از گفتگو کردن نهراسیم.