تاریخ انتشار : ۲۸ مهر ۱۴۰۴ - ۱۴:۵۱  ، 
کد خبر : ۳۸۲۹۴۰

افسردگی شغلی!

پایگاه بصیرت / مریم سادات افضلی

افسردگی شغلی هنگامی رخ می‌دهد که خلق پایین، بی‌انگیزگی و دلزدگی به‌طور پایدار با کار گره می‌خورد و از یک ناراحتی گذرا فراتر می‌رود؛ خواب و اشتها به‌هم می‌ریزد، تمرکز افت می‌کند، صبح‌ها شروع کار سخت می‌شود و حتی خارج از محیط کار هم احساس پوچی باقی می‌ماند. این وضعیت معمولاً از برهم‌خوردن تعادل بین خواسته‌های شغلی و منابع فردی- سازمانی ناشی می‌شود: بار کاری نامعقول، ابهام نقش و بازخورد، ناایمنی شغلی و فرهنگ ناعادلانه از یک سو و کمال‌گرایی، مقایسه‌گری و انزوای اجتماعی از سوی دیگر باعث می‌شود شخص با کار خود همسو و همراه نباشد و کم‌کم به کمترین بازدهی برسد. برای مقابله، نخست تجربه‌های روزانه را بی‌قضاوت ثبت کنید تا الگو‌های محرک دیده شوند و از همان نقاط مداخله کنید و سعی کنید جلوی تکرار محرک‌ها را در حد توان بگیرید. کار‌های نیمه‌تمام را با «پیروزی‌های کوچک» جمع کنید، بازه‌های تمرکز کوتاه با استراحت برنامه‌ریزی‌شده داشته باشید و گفت‌وگوی محترمانه، اما قاطع برای روشن‌کردن انتظارات، مهلت‌ها و اولویت‌ها انجام دهید. در سطح ذهنی، افکار خودکار منفی را مکتوب و با شواهد واقعی بازسنجی کنید و معیار «کافیِ خوب» را جایگزین کمال‌طلبی کنید. کمال طلبی موجب کم شدن اعتماد به نفس می‌شود. سبک زندگی درست، مانند خواب منظم، حرکت روزانه، نور صبحگاهی، تغذیه پایدار و تماس‌های اجتماعی حال‌خوب‌کن، پایه نگهدارنده است. افراد منفی‌نگر یا همکاران همیشه معترض و پر توقع، می‌توانند در نارضایتی از کار بسیار تأثیرگذار باشند. حتی‌الامکان از آنها دوری کنید و از مقایسه خود و شغل‌تان با دیگران دست بردارید. مقایسه در هر درجه‌ای مخرب است. اگر علایم بیش از دو هفته دوام آورد، کارکرد شما را مختل کرد یا افکار منفی ادامه داشت، مراجعه به یک مشاور و همچنین صحبت با مدیر در مورد شرایط نامطلوب کار بسیار راهگشاست. افسردگی شغلی ضعف نیست؛ با آگاهی، مرزبندی و کمک حرفه‌ای قابل مدیریت است.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات