«فتنه ۸۸» را میتوان نقطهعطفی تعیینکننده در رویارویی نظام سلطه با ایران دانست؛ زیرا در اثر این فتنه، این خطای محاسباتی نزد دشمنان شکل گرفت که گویا جمهوری اسلامی ایران، مانند سابق از حمایت مردمی برخوردار نیست و با تشدید فشارها میتوان او را به انحراف از صراط مستقیمش و تسلیم در برابر مستکبران وادار کرد. از اینرو، پس از این فتنه، ابتدا پروژه تحریمهای فلجکننده آغاز شد که در ادامه، روند تکاملی به خود گرفت و در قالب جنگ ترکیبی علیه دولت و ملت ایران اعمال شد و در نهایت، به جنگ تحمیلی ۱۲ روزه انجامید. نکته مهم در این زمینه آن است که با وجود پرشدت و سهمگین بودن فشارهای ضدایرانی که اتفاقاً به رویارویی تمامعیار نظامی هم منجر شد، در سایه اتحاد، انسجام، مقاومت و تابآوری ملی، ایران اسلامی نهتنها در برابر این فشارها تسلیم نشده است، بلکه با مقاومت فعال خود، در برخی حوزهها سطح کنشگری خود را در مقیاس ابرقدرتی ارتقا داده است؛ متغیری که کیفیت آینده رویارویی با رژیم صهیونیستی را تعیین میکند.
از فتنه نرم تا جنگ ترکیبی
فتنه ۸۸ و سازماندهی کودتای ناکام رنگی یا مخملی در ایران، نقطه عطفی برای علنی کردن نبرد نرم نظام سلطه به محوریت آمریکا علیه جمهوری اسلامی بود، اما این نبرد از مدتها پیش شروع شده بود و انقلاب رنگی ناکام ۸۸ تنها آن را از خفا به روشنا آورد و علنی کرد؛ بنابراین، مرحله بعدی با تبلیغات اغواگرانه و روی آوردن به راهبرد تحریم فلجکننده علیه جمهوری اسلامی عملیاتی شد. دشمن در این مرحله درصدد بود با دامن زدن به نارضایتیهای مردمی و هدف قراردادن وحدت و انسجام داخلی ایران، نوعی بسیج اجتماعی گسترده را علیه نظام شکل دهد. مرحله اول با حضور دشمنشکن ملت در حماسه نهم دی نقش برآب شد، مرحله دوم نیز با مقاومت مردم در برابر تحریمها و ارائه الگویی برای مدیریت اقتصاد کشور در وضعیت تحریمد با عنوان «اقتصاد مقاومتی» مهار شد و دشمن با تحریم نتوانست ایران اسلامی را در برابر خود تسلیم کند. از این مرحله به بعد بود که آمریکا با اتخاذ راهبرد «نفوذ»، با هدف تضعیف توانمندیهای درونی نظام اسلامی و به حاشیه بردن نهادهای انقلابی و با شیوه نفوذ در ارکان تصمیمگیری و تصمیمسازی نظام جنگ با جمهوری اسلامی را ادامه داد. درواقع، تلاش برای نفوذ در حصار امن اقتدار و صلابت جمهوری اسلامی، موج سوم جنگ نرم دشمن علیه انقلاب اسلامی بود که پس از ناکامی انقلاب رنگی ۸۸ و تحریمهای اقتصادی علیه کشورمان در دستور کار آمریکا قرار گرفت. مزیت این شیوه دشمنی برای استکبار این بود که، چون در مقایسه با دو مرحله قبل پیچیدهتر و نامرئیتر است، درک آن دشوار بوده و کمتر نیز حساسیت طرف مقابل را در پی دارد. همچنین این شیوه، در مقایسه با دو مرحله قبل، بسیار کمهزینهتر بوده و به حضور فیزیکی نیازی ندارد. از همین روست که به نفوذ، «تسخیر بدون حضور فیزیکی و بدون فتح سرزمینی» گفته میشود. با عبور موفق نظام از تلاش دشمن برای انحراف صراط مستقیم انقلاب اسلامی از طریق نفوذ، فشارهای جامع و حداکثری علیه ایران در دستورکار دشمنان قرار گرفت؛ فشارهایی با تمرکز بر سه حوزه «فشارهای اقتصادی» که از طریق تشدید تحریمها عملیاتی شد، «فشارهای روانی» که با تشدید جنگ روانیـ رسانهای (شناختی) در دستورکار دشمن قرار گرفت و «فشارهای عملی» که با ایجاد آشوبهای ادواری شبیه آنچه در دیماه ۱۳۹۶ و آبان ماه ۱۳۹۸ رخ داد، علیه ایران اعمال شد. بهتدریج این فشارها با یک تغییر جزئی در محتوا و قالب، امروز بهصورت جنگ ترکیبی علیه ایران ادامه پیدا کرده است.
ابعاد جنگ ترکیبی نظام سلطه علیه ایران
جنگ ترکیبی کنونی دشمن آمریکاییـ صهیونیستی و ایادی آنها علیه جمهوری اسلامی ابعاد اقتصادی، سیاسی، شناختی و امنیتی ویژهای دارد که تأمل در هر یک از آنها راهگشای چگونگی مقابله با آنهاست. دشمن با جنگ اقتصادی تلاش میکند معیشت مردم را گروگان بگیرد و زمینههای نارضایتی مردم را فراهم کند. در بعد سیاسی نیز دشمنان انقلاب تلاش میکنند فشارهای اقتصادی را به حداکثر رسانده و فضای غیرعادی و تحریمی علیه ایران را در سطح نظام بینالملل حفظ کنند. مانند آنچه به تازگی اروپاییها در همراهی با آمریکا، در فعالسازی مکانیسم ماشه علیه ایران انجام دادند. در بُعد امنیتی نیز بهصورت خاموش درصدد ضربه زدن به امنیت کشور بوده و در جنگ شناختی نیز تلاش میشود با ایجاد ناامنی روانی، ارائه تصویری تیره و تار از آینده کشور، ایجاد تلقی غیرواقعی از ناکارآمدی و پاسخگو نبودن مسئولان، افکار عمومی ایرانیان را در جهت مورد نظر خود کانالیزه کند. با وجود سهمگین بودن این جنگ ترکیبی، اما با اتکا به مقاومت و تابآوری ملی، نهتنها جمهوری اسلامی در برابر فشارهای دشمنان تسلیم نشده است، بلکه در حوزههایی حتی سطح کنشگری خود را در قیاس قدرتهای بزرگ ارتقا داده و تا کنون این طراحیها را خنثی کرده و عقیم گذاشته است.
اتحاد و انسجام ملی پادزهر جنگ ترکیبی دشمنان
یک نقطه مشترک در همه مراحل و شیوههای دشمنی نظام سلطه علیه ایران، ایجاد نوعی همگرایی و اشتراک هدف میان اقلیت غربگرا در داخل و دشمنان خارجی ملت ایران، بهویژه آمریکاست. دشمن با راهاندازی کودتای رنگی و تحریم جمهوری اسلامی ایران درصدد بود با «فشار از پایین» صراط مستقیم انقلاب را منحرف کند و آن را به تبعیت و اطاعت از خود وادارد، اما در موج سوم، دشمن با امید بستن به نخبگان تجدیدنظرطلب و با امید «چانهزنی از بالا» از سوی برخی نخبگان، مترصد تغییررفتار نظام اسلامی و مطیع کردن آن نسبت به خود است. مسئله مهم در این میان این است که همانگونه که موج اول جنگ نرم با حضور حماسی امت حزبالله در ۹ دی با شکست روبهرو شد و موج دوم نیز با مقاومت مثالزدنی آنها نتوانست دشمن را به سرمنزل مقصود برساند و ناکارآمدی حربه تحریم دشمن را نشان داد. برای مقابله با موج سوم این نبرد؛ یعنی نفوذ، «جهاد کبیر» به معنای تبعیت نکردن از دشمن نسخه مقابله با این نقشه شوم دشمن بود. درواقع، همانگونه که دشمن با امید بستن به تبعیتپذیری برخی نخبگان واداده از او، امیدوار بود که نظام اسلامی را به اسارتِ تبعیت از خود درآورد، نسخه مقابله با این شیوه دشمنی، حفظ حساسیتها نسبت به دشمن، او را دشمن دانستن و تبعیت نکردن از او و مبارزه عملی با او در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... بود که «جهاد کبیر» نامیده میشود. در برابر جنگ ترکیبی کنونی نیز با توجه به ماهیت چندلایه آن، باید به دفاع ترکیبی روی آورد؛ با این توضیح که، چون در این جنگ، جنگ شناختی محوریت دارد، بهطور طبیعی، در دفاع ترکیبی هم باید جهاد تبیین به منزله نسخه مقابله با جنگ شناختی اولویت داشته باشد. بهطور طبیعی، در این جهاد تبیین، حفظ و تقویت اتحاد و انسجام ملی باید محوریت داشته باشد؛ زیرا در جنگ ترکیبی و چندلایه ۱۲ روزه، مهمترین نقطه امید دشمن، دل بستن به پتانسیلهای نارضایتی و اعتراض موجود در جامعه ایران بود که با نمایش صددرصدی اتحاد و انسجام ملی نقشه دشمن نقش بر آب شد.
جمعبندی.
اما نکته مهم در این میان آن است که با توجه به نقش حیاتی اتحاد و انسجام ملی در خنثیسازی و عقیم گذاشتن تهاجم چندلایه صهیونیستها علیه ایران، طبیعی است که همانند گذشته، دشمن بر هدف قرار دادن این اتحاد و انسجام متمرکز خواهد بود. بنابراین، باید در کنار تقویت قابلیتهای دفاعی، اتحاد و انسجام ملی را در برهه کنونی بیش از گذشته ارج نهاد و تقویت و تعمیق کرد. این موضوع در وضعیت امروز ضرورتی حیاتی است که از طریق فراگیرسازی جهاد تبیین، گفتمانسازی وحدت در سطوح ملی و کار جهادی برای سامانبخشی امور جاری و مشکلات که به مردم فشار زیادی وارد میکند، میتواند تصویری واقعی از قدرت ایران را به جهانیان نشان داده زمینههای عبور موفق از این وضعیت را فراهم کند.