صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۴  ، 
شناسه خبر : ۳۶۵۵۸۱
آقای پزشکیان، مراقب این توطئه باشید!، بزرگان حوزه مقصرند!، شکوفایی ارزش‌های دفاع مقدس در جبهه مقاومت؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های امروز می‌باشد.

آقای پزشکیان، مراقب این توطئه باشید! 

حسین شریعتمداری 
۱- « احمد خان ملک ساسانی»، از دیپلمات‌های عصر قاجار و پهلوی، صد سال قبل درباره فضای تربیتی در آغاز دوره رضا خان می‌‌نویسد: «خوب به خاطر دارم یک روز درس تاریخ داشتیم و گفت‌وگو از مستعمره‌‌های انگلیس بود که آیا خود اهالی، قادر به اداره ممالک خود هستند یا نه؟ ذکاء‌الملک گفت آقایان شما هیچ وقت سرداری (لباس مردانه بلند که در میان مردان مرسوم بود‌) برای دوختن به خیاط داده‌‌اید؟ همه گفتند آری. گفت خیاط برای سرداری شما آستین گذارده؟ همه گفتند البته. گفت وقتی سرداری را از مغازه خیاطی به خانه آوردید، آستینش تکان می‌‌خورد؟ گفتند نه. گفت پس چه چیزی لازم بود که آستین‌‌ها را به حرکت در آورد؟ گفتند لازم بود دستی توی آستین باشد تا تکان بخورد. جناب فروغی فرمودند مقصود من هم همین بود که بدانید ایران مثل آستین بی‌‌حرکت است که تا دست دولت انگلیس در آن نباشد، ممکن نیست تکان بخورد‌». 
۲- جای احمد خان ملک ساسانی خالی! کاش بود و می‌دید و انگشت حیرت به دندان می‌گزید که ۴۵ سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در حالی که آمریکا از هیچ جنایتی علیه ایران و ایرانیان دریغ نکرده است، هنوز یک جریان سیاسی در ایران اسلامی حضور دارد که دیدگاه محمد‌علی فروغی معروف به «‌ذکاءالملک‌»! عضو نشاندار فراماسونی و نوکر سرسپرده انگلیس را دنبال می‌کند و از آنجا که دوران امپراطوری انگلیس به سر آمده و آمریکا جای آن را گرفته است، این جماعت هم به روال شناخته شده همه سرسپردگان، آمریکا را صاحب همان «‌دست‌» می‌دانند که ذکاءالملک از آن یاد می‌کرد و اصرار داشت که آستین ایران بدون آن دست (آن روز انگلیس و امروز آمریکا‌)، قدرت و توان حرکت ندارد! باور نمی‌کنید؟! بخوانید!
۳- همزمان با سفر رئیس‌جمهور محترم کشورمان به نیویورک برای حضور در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، برخی از مدعیان اصلاحات در سایت‌ها و روزنامه‌های تحت مدیریت خود، نظیر روزنامه‌های سازندگی و اعتماد، به ایشان توصیه کردند که در این سفر با ترامپ و هریس و سایر مقامات آمریکایی ملاقات کند! و از این دیدارها با عنوان «‌گره‌گشایی در نیویورک‌»! یاد کرده‌اند! توصیه حقارت‌بار مدعیان اصلاحات به آقای پزشکیان در حالی است که؛
الف: آمریکا تاکنون از هیچ جنایتی علیه ایران اسلامی دریغ نکرده است.
ب: آمریکا به هیچیک از تعهدات بین‌المللی خود نسبت به ایران عمل نکرده است که برجام تازه‌ترین نمونه آن است
تا آنجا که دست‌اندرکاران اصلی مذاکرات منجر به برجام، نظیر آقایان ظریف، صالحی، سیف و‌... نیز به آن اذعان و اعتراف دارند. طرفه آن که قرار بود با مذاکرات، تحریم‌ها لغو شود که نشد و دو برابر شد!
ج: ترامپ قاتل شهید سلیمانی عزیز است و مقامات دیگر آمریکا نظیر بایدن و‌... نیز از این ترور حمایت کرده‌اند.
د: همین چند روز قبل آمریکا تحریم‌های جدیدی را علیه ایران تصویب کرد.
هـ : آمریکا و تروئیکای اروپا (انگلیس و فرانسه و آلمان‌) حاضر نشده‌اند انتخاب آقای پزشکیان به‌ریاست جمهوری ایران را تبریک بگویند (روالی که در میان کشورهای متخاصم نیز یک رسم متعارف و شناخته شده است‌).
و: دولت آمریکا رسماً اعلام کرده است که انتخابات منجر به انتخاب آقای پزشکیان به ریاست جمهوری را مشروع و عادلانه نمی‌داند!
ز: هنگامی که آقای پزشکیان در یک سهو بیان، از آمریکا با عنوان برادر یاد کرد، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با کمال وقاحت اعلام کرد که برادری به زبان و بیان نیست، ایران برای اثبات برادری خود با آمریکا باید سیاست‌هایش را در مسائل و موضوعات مختلف نظیر هسته‌ای و منطقه‌ای تغییر بدهد‌، از حمایت حماس و حزب‌الله دست بکشد و‌...!
۴- این روزها در خود آمریکا و اروپا نیز موج گسترده محکومیت آمریکا و اروپا در حمایت از جنایات وحشیانه و بی‌سابقه رژیم صهیونیستی جریان دارد و همه روزه نیز بر گستره آن افزوده می‌شود و‌لی در این سو طیف بدنامی از مدعیان اصلاحات هنوز سنگ آمریکا را به سینه می‌زنند و عزت می‌دهند و حقارت می‌خرند! 
با توجه به سوابق برخی از مدعیان اصلاحات (و نه همه آنها‌) در دشمنی با شهید رئیسی و عصبانیت از مواضع اسلامی و انقلابی ایشان در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، مخصوصاً روی دست گرفتن شجاعانه و غیرتمندانه تصویر شهید سلیمانی و تاکید بر مجازات ترامپ و سایر قاتلان آن شهید، بعید نیست که پیشنهاد حقیرانه این طیف به رئیس‌جمهور محترم، انتقام آنها از مواضع انقلابی شهید رئیسی باشد.
 ۵- مواضع رسماً اعلام شده رئیس‌جمهور محترم در محکومیت آمریکا و حمایت جانانه از مظلومان قتل عام شده غزه کمترین تردیدی باقی نمی‌گذارد که جناب پزشکیان به حقارتی که طیف یاد شده از مدعیان اصلاحات به ایشان توصیه می‌کنند، تن نخواهد داد.
 و اما، در این ماجرا یک پرسش جدی نیز در میان است و آن، این که طیف بدنام و بد‌سابقه مورد اشاره چه توطئه‌ای علیه دکتر پزشکیان در آستین دارند که ایشان را به دشمنی با ایران و اسلام و تن دادن به حقارت در مقابل آمریکا دعوت می‌کنند؟!
 
بزرگان حوزه مقصرند!
سید خلیل سجادپور
بار دیگر شبکه های تلویزیونی، فیلم سینمایی «محمدرسول ا...» مصری را  در روز میلاد پیامبر مهربانی ها به تکرار نشستند و برخی دیگر نیز در این جشن عاشقانه فیلم ایرانی ساخته مجید مجیدی را به تماشا گذاشتند به گونه ای که مخاطبان تلویزیون جملات بازیگران را قبل از آن ها بر زبان می راندند! حال روی سخن قلم با پژوهشگران و بزرگان حوزه های علمیه  است که با این فرهنگ غنی دینی چرا باید هر سال تکرار فیلم ها و سریال های مذهبی را شاهد باشیم؟ با آن که ضعف فیلمنامه در ایران از جمله مشکلات اساسی در ساخت فیلم های فاخر دینی است اما این قصور را بر چه کسی باید نوشت؟ اکنون که حدود نیم قرن از انقلاب اسلامی ایران می گذرد چه کسی باید زندگانی بزرگان دین را به کاوش بنشیند و این پژوهش های گران‌مایه را در اختیار هنرمندان و سینما گران قراردهد تا فرزندان این سرزمین با فرهنگ غنی دینی زندگی کنند؟ به راستی می توانیم وجدان خود را به قضاوت بگیریم و بدون منیت های علمی و فرهنگی به این سوال پاسخ دهیم که «آیا در ام القرای جهان اسلام» می توانیم حداقل 10دقیقه درباره زندگی هر کدام از ائمه(ع) به جز صحنه های کربلا سخن بگوییم؟ یعنی اطلاعات اندکی از زندگی امام سجاد(ع) یا امام محمدتقی (ع) و امام علی النقی (ع) داریم که در یک جمع خصوصی، زبان به اشاعه فرهنگ دینی بگشاییم؟
به راستی دیگر چه کسی برایمان داستان راستان خواهد گفت؟ دیگر چه کسی دستمان را گرفته و مشام جانمان را با سیری در نهج البلاغه به بوییدن معارف علوی معطر خواهد ساخت؟ امروز آهی که از نهاد قلم بر می خیزد بی شباهت به گلایه از پژوهشگران و بزرگان حوزه های علمیه نیست که چرا فرزندان ما نباید فیلمی ارزشمند از زندگی فاطمه(س) را طوطیای چشمانشان کنند که مرزهای عشق به همسر را در می نوردد و ازدواج زیبا را به جشن می نشیند و مهارت های خانه داری را بر قلب ها حکم فرما می کند؟!
امروز درحالی نبض قلم را به سوگ نشسته ام که خوب می دانم دانش آموزان این سرزمین رونالدو و مسی را بهتر از نامداران ایرانی می شناسند! و بر آن ها فخر می‌فروشند! به کجا چنین شتابان می رویم! چرا فرهنگ ایران زمین باید در قاب کوتاهی های اهل فرهنگ و هنر و پژوهش به فراموشی سپرده شود و افسانه های کره ای و ژاپنی بر زندگی ما نقش آفرینی کند؟ آیا نمی شود مختارنامه دیگری ساخت و بر «ولایت عشق» مُهر ایمان زد؟ امروز چه کسی باید دغدغه های بزرگان نظام را پاسخگو باشد که فرهنگ ایرانی را به نمایش بگذاریم؟
باشد که هنوز «مرگ» در کالبد جسمانی ما حلول نکرده، به خود بیاییم و با هماهنگی حوزه های دینی، سینماگران و دانشگاهیان، فیلم و پویانمایی هایی از این فرهنگ ارزشمند دینی را به نمایش بگذاریم تا دنیا در برابر صلح جویی و مهربانی های بزرگان دینی ما دست ادب بر سینه بگذارد. ان شاءا...

شکوفایی ارزش‌های دفاع مقدس در جبهه مقاومت

عباس حاجی‌نجاری

 نتیجه هشت سال دفاع مقدس ایران در برابر هجوم همه‌جانبه استکبار جهانی با عاملیت صدام تنها حفظ تمامیت ارضی ایران و شکست و فروپاشی رژیم بعثی حاکم بر عراق و ناکامی استکبار جهانی برای براندازی نظام اسلامی جمهوری اسلامی نبود، بلکه علاوه بر آن آنچه ارزش‌های برخاسته از دفاع مقدس مردم ایران را به‌عنوان ارزشی ماندگار و به تعبیر مقام معظم رهبری به‌عنوان گنج جنگ تبدیل کرد، دستاورد‌ها و پیامد‌های این دفاع برای آینده چه در عرصه داخلی و چه در عرصه تحولات منطقه‌ای وجهانی بود. 
در عرصه داخلی ایستادگی و مقاومت مردم ایران در دفاع مقدس که تجلی وحدت و انسجام ملی در برابر دشمنان بود به تحکیم و تثبیت توان بازدارندگی ایران در برابر تهدیدات بالقوه و بالفعل دشمنان انجامید به‌گونه‌ای که به‌رغم گذشت بیش از سی‌وپنج سال از پایان جنگ، حتی تصور هرگونه تهدید مجدد تمامیت ارضی ایران را از ذهن دشمنان ملت ایران دور ساخته است. تأثیر مهم دیگر این دفاع تحکیم و تقویت هویت سیاسی و دینی برخاسته از انقلاب اسلامی و تجلی روحیه خودباوری ملی و نوآوری‌های بدیع در عرصه‌های تولید تجهیزات دفاعی بود به‌گونه‌ای که کشوری که پس از پیروزی انقلاب توان تولید سیم‌خاردار را نداشت، به‌جایی رسانده که اکنون همان قدرت‌های سلطه که جنگ را برای نابودی ایران طراحی و به اجرا درآورده بودند، در پی آن هستند که با تشدید تحریم‌های سیاسی و اقتصادی از صدور تجهیزات دفاعی ایران به دیگر کشور‌ها حتی قدرت‌های نظامی مدعی جهان، جلوگیری کنند و طبعاً اگر همین اهتمام پیشتازان و مدافعان عرصه دفاع در دیگر حوزه‌های اقتصادی و صنعتی کشور امتداد می‌یافت، طبعاً مشکلات اقتصادی و اجتماعی کنونی در کشور وجود نداشت و این نشان‌دهنده آن است که ما نتوانستیم به‌درستی در حل مشکلات و نیاز‌های داخلی از تجربیات و دستاورد‌های گران‌قدر دفاع مقدس استفاده کنیم. اما در عرصه تحولات منطقه‌ای و جهانی پیامد ایستادگی و مقاومت مردم ایران در هشت سال جنگ سبب شد که اهداف اصلی دشمنان که همانا مهار حرکت انقلاب و جلوگیری از انتقال مفاهیم و ارزش‌های انقلاب به دیگر ملل جهان بود عملاً به ضد خود تبدیل شود و قابلیت‌ها و کارآمدی نظام در عرصه دفاع مقدس که مبتنی بر مبانی ارزش‌های دینی و ملی مردم ایران بود به دیگر ملل به‌ویژه مسلمانان و مستضعفان منتقل و گسترش نیرو‌های جبهه مقاومت در اقصی نقاط جهان به‌ویژه جهان اسلام را در پی داشته باشد. 
در این عرصه مهم‌ترین تأثیر پیروزی مردم در دفاع مقدس گسترش تفکر انقلاب اسلامی در یک جنگ نابرابر در مقابل دو تفکر حاکم بر شرق و غرب جهان بود که نمود عینی آن در گسترش اسلام، فروپاشی مارکسیسم و افول قدرت لیبرال دموکراسی در جهان آشکار شد. به بیانی دیگر محصول ایستادگی و مقاومت مردم ایران در دوران هشت ساله دفاع مقدس به بستری برای گسترش تفکر انقلاب و الگو‌گیری دیگر مسلمانان و مستضعفان جهان تبدیل شد. پیروزی مردم مظلوم و مسلمان فلسطین در برابر استکبار و صهیونیزم جهانی و تبدیل روند شکست‌های اعراب و اسرائیل در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، به روند پیروزی در بعدازآن با الهام‌گیری آن‌ها از الگوی مردم ایران در دفاع مقدس که برخاسته از فرهنگ عاشورا و انتظار بود از نشانه‌های آن است، به‌گونه‌ای که انگیزه‌های قومی و عربی در جنگ اعراب و اسرائیل در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، به انگیزه‌های اسلامی تبدیل و حماس و جهاد اسلامی، جایگزین گروه‌های مارکسیستی فلسطینی شده و ظهور قدرت‌هایی نظیر حزب‌الله، انصارالله و حشدالشعبی که قدرتمندتر از دولت‌های متبوع خود و در تراز قدرت‌های جهانی عمل می‌کنند، از نشانه‌های آن و شکست طرح‌های امریکا برای تسلط برجهان اسلام از پیامد‌های آن است. دشمنانی که در سال‌های آغازین پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تحمیل جنگ در پی کوچک کردن و حذف ایران از صحنه جغرافیا بودند، اکنون با ایران به‌عنوان محور جبهه مقاومت مواجهند که قابلیت‌های آن‌ها در سال‌های اخیر نه‌تن‌ها سبب شده است که طرح‌های امریکا برای تسلط برجهان اسلام و غرب آسیا نظیر دکترین اقدام پیشدستانه و طرح خاورمیانه بزرگ یک‌به‌یک به شکست رسیده و جریان‌سازی آن‌ها برای ایجاد نفاق و افتراق در جهان اسلام در پوشش ایجاد و تقویت جریان تکفیری و برجسته‌سازی گروهک‌هایی نظیر القاعده، طالبان و داعش در سال‌های اخیر نه‌تن‌ها به شکست برسد، بلکه حرکت و عمل هوشمندانه نیرو‌های جبهه مقاومت در حمایت از مقاومت فلسطینی سبب شده است که اختلافات دیرینه مذهبی در جهان اسلام به وحدت میان نیرو‌های این جبهه انجامیده و اکنون شیعیان به حامی و پشتوانه اصلی فلسطینی‌ها و مردم مظلوم غزه تبدیل‌شده‌اند که اکثریت آن‌ها از اهل سنت هستند
از سوی دیگر عمل میدانی سازمان‌هایی نظیر حزب‌الله و انصارالله سبب شده است که نگاه جهان به آن‌ها نه در قالب یک گروه در یک کشور، بلکه در قالب نیرو‌های قدرتمند غیردولتی و در تراز جهانی ایفای نقش می‌کنند.
در عرصه‌ای دیگر شکل‌گیری و تقویت این نیرو‌ها زمینه‌ای را فراهم کرده است که دامنه نفوذ انقلاب اسلامی که دشمنان با تحمیل هشت سال جنگ، در تلاش بودند تا آن را حتی در درون مرز‌های ایران خاموش کنند، اکنون فراتر از مرز‌های جغرافیایی نه‌تن‌ها تا کنار مدیترانه و باب‌المندب، بلکه به اذعان دشمنان مردم ایران، تا امریکای جنوبی، آفریقا و... گسترش‌یافته است.

رئیس‌جمهور؛ قاطع درحمایت از آرمان فلسطین

امیرعلی ابوالفتح

رئیس‌جمهور دیروز برای شرکت در اجلاس عمومی سازمان ملل متحد به نیویورک سفرکرد تا از تریبون این نهاد بین‌المللی مواضع جمهوری اسلامی ایران را به گوش جهانیان برساند.

پزشکیان با توجه به جایگاهی که دارد از این منظر که دومین شخصیت کشور به‌شمار می‌رود و مسئولیت‌هایی، چون ریاست قوه مجریه، ریاست دولت چهاردهم، ریاست شورای عالی امنیت ملی را بر عهده دارد و نیز هدایتگر و مجری سیاست‌های دیپلماسی است، طبعا در این نهاد بین‌المللی اظهاراتی متناسب با مواضع جمهوری اسلامی خواهد داشت. رویه و رویکرد‌های رئیس‌جمهور تاکنون بر همین منوال بوده و بخشی از قضاوت‌هایی که روی افراد صورت می‌گیرد ناشی از تجارب گذشته آنها و رویکرد‌هایی است که در خصوص مواضع مختلف داشته‌اند. پزشکیان پیش و پس از انتخابات ریاست جمهوری، همواره بر دفاع از محور مقاومت و حمایت از مردم مظلوم فلسطین تاکید کرده است. البته ممکن است در برخی سیاست‌های داخلی نسبت به بعضی عملکرد‌ها نقد‌هایی هم داشته باشد، اما در عرصه سیاست خارجی به‌ویژه موضوعات کلان کشور همچنان از سیاست‌های کلی نظام دفاع می‌کند و این موضع‌گیری‌ها هم مربوط به دوران تصدی ریاست جمهوری نیست، بلکه پزشکیان در همان دوران نمایندگی‌اش در مجلس شورای اسلامی و دوران انتخابات ریاست جمهوری و گرفتن مسئولیت، همواره از آرمان مردم فلسطین دفاع و جنایات رژیم اشغالگر صهیونیستی را محکوم کرده است. 
موضع محکم ایشان درحمایت از مردم غزه و همراهی با محور مقاومت در جریان مراسم تحلیف و استقبالی که از اظهارات او صورت گرفت و همچنین محتوای پیام‌های تبریک سیدحسن نصرا... رهبر حزب‌ا... لبنان و اسماعیل هنیه رئیس فقید دفتر سیاسی حماس و رهبران جهاد اسلامی و پاسخ‌هایی که از سوی رئیس‌جمهور ارائه شد، کاملا نشان می‌دهد پزشکیان در پیروی از سیاست‌های کلان مقام معظم رهبری درحوزه سیاست خارجی بسیار جدی است؛ بنابراین طبیعی است که پزشکیان در جریان سخنرانی در اجلاس عمومی سازمان ملل و همچنین در دیدار‌هایی که با مقامات کشور‌های مختلف در حاشیه این اجلاس خواهد داشت، باز هم موضعی قاطعانه در حمایت از محور مقاومت و پشتیبانی از مردم مظلوم فلسطین و اعلام انزجار از جنایات رژیم صهیونیستی و حامیان این رژیم در کشتار مردم بی‌دفاع غزه را اتخاذ کند.

سیاست ورزی غیرمسئولانه

محمد مهدی مظاهری

سیاست غیرمسئولانه کشورهای غربی و سازمان ملل در جریان حمله تروریستی اسرائیل به ساختمان سفارت ایران در دمشق و اینکه هیچ اقدام تنبیهی علیه اسرائیل مانند محکومیت دیپلماتیک، توقف کمک تسلیحاتی یا وضع تحریم‌های اقتصادی علیه این رژیم خاطی انجام ندادند، سبب شد تا مقامات اسرائیل به این جمع بندی برسند که دست آنها برای انجام هر اقدامی‌که بتواند صحنه بازی را تغییر بدهد باز است. تحلیل آنها نیز درست بود؛ باز هم به روال سابق نه محکومیتی برای این رژیم در کار بود و نه تحریمی و این تنها جمهوری اسلامی ایران است که به خویشتن داری و عدم افزایش تنشها دعوت می‌شود!
در یک جمع بندی می‌توان گفت فرسایشی شدن جنگ غزه، عدم دستیابی مقامات رژیم اسرائیل به اهدافشان در این جنگ و نیز بی اعتبار شدن آنها در اثر اقدامات غیر انسانی در جنگ غزه در کنار تحولات سیاسی مثبت در ایران و افزایش احتمال بهبود روابط خارجی ایران با کشورهای مختلف، مقامات رژیم اسرائیل را تشویق کرد تا با انجام این ترور، سرعت تحولاتی که بر ضدشان بود را کاهش و جمهوری اسلامی ایران را به سمت اقدامات تهاجمی و پرهزینه سوق دهند. در چنین شرایطی به نظر می رسد بهترین پاسخ ایران مقابله به مثل است؛ اگر رژیم اسرائیل هنوز مسئولیت ترور هنیه را نپذیرفته تا زیر بار تبعات آن فرار کند، جمهوری اسلامی ایران نیز دقیقاً باید همین اقدام را  انجام دهد. به ویژه که ایران در زمینه ریز پرنده‌ها، تسلیحات هوشمند و کنترل از راه دور پیشرفت های خوبی داشته و حال زمان آن رسیده که توانمندی‌های خود در این زمینه را نیز نشان دهد. در عصر هوش مصنوعی، بازدارندگی دیگر تنها با حملات موشکی حاصل نمی‌شود و تلافی ایران می‌تواند اشکال مبتکرانه، کم هزینه و البته درس آموز متنوعی داشته باشد.
اما نکته مهم تر در طراحی این ترور که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده، بحران هویت و مشروعیت رژیم اسرائیل پس از حمله به نوار غزه است؛ یکی از راهبردهای اساسی مقامات اسرائیل برای جلب حمایت ها و کمکهای بین المللی، ارائه تصویری دموکراتیک و صلح طلب از این رژیم، مظلوم نمایی و نمایش تحت فشار بودن اسرائیل و یهودیان و بی پناه بودن آنها در برابر تهدیدات خارجی بوده است.

دولت در تعیین نرخ خرید منصف باشد

برنج؛ محصولی پر رنج

امیرحسام اسحاقی

برنج، جایگاه خاصی در سفره‌ ایرانی‌ها و نقش تعیین‌کننده‌ای در سبد مصرفی و امنیت غذایی مردم دارد. سرانه مصرف سالانه برنج در ایران بین ۳۵ تا ۴۲ کیلوگرم اعلام شده است. برنج ایرانی در مقایسه با برنج وارداتی از آرسنیک کمتر و مرغوبیت بیشتری برخوردار است. میزان جذب آرسنیک در برنج 10 برابر بیشتر از دیگر دانه‌ها است. مصرف بلندمدت آرسنیک می‌تواند خطر ابتلا به سرطان‌های مثانه، ریه و پوست، بیماری قلبی و دیابت را افزایش دهد. ایران به‌عنوان بیست‌ویکمین تولیدکننده برنج، در مقایسه با کشورهای عمده تولیدکننده برنج، با حدود 700 هزار هکتار اراضی شالیزاری و میانگین بلندمدت برداشت حدود دو میلیون تُن، سطح زیر کشت درخورتوجهی ندارد. در 19 استان ایران برنج کشت می‌شود. طبق آخرین برآوردهای وزارت جهاد کشاورزی، متوسط عملکرد تولید شلتوک برنج در هر هکتار از شالیزارهای کشور پنج‌هزارو 440 کیلوگرم است. گیلان با ۲۳۸ هزار هکتار اراضی شالیزاری، به‌عنوان بزرگ‌ترین استان تولیدکننده ارقام بومی و باکیفیت ‌است. مازندران با ۲۱۵ هزار هکتار شالیزار نیز حدود 40 درصد برنج مورد نیاز کشور را تولید و تأمین می‌کند. 80 درصد برنج کشور در این استان‌ها تولید می‌شود.

مزارع کشاورزی با موج تغییر کاربری اراضی، هرساله کوچک و کوچک‌تر می‌شود. این زمین‌خواری، موجب خروج نیروی کار روستایی از بخش کشاورزی، تغییر شغل و افزایش مهاجرت به شهرها و غیرمولدسازی روستاها به‌ویژه در شمال شده است؛ اَبَربحرانی که پس از کم‌آبی، دومین چالش اساسی کشاورزی محسوب می‌شود و نشانگر ناکامی سازوکار بازار در حفاظت از مزارع و محیط‌ زیست است. ضعف در نظارت و اجرای قوانین مرتبط با حفاظت از اراضی کشاورزی و تغییر کاربری، فساد اداری، نبود شفافیت و بی‌کفایتی برخی مدیران در فرایند تصمیم‌گیری و صدور مجوزهای قانونی یا غیرقانونی احداث ‌ویلا و اقامتگاه‌های مسافری در باغات و مزارع روستایی، مراتع و حتی جنگل‌ها، عرصه را برای کشاورزی بیش‌از‌پیش محدود کرده است. در برخی از این روستاها به‌ جز چند دُکان هیچ نشانی از شالیزار نیست. روستاهایی که دیگر هیچ نقشی در اقتصاد مولد کشاورزی ندارند و به دهکده‌ای گران و پر از ویلا مبدل شده‌اند. با وجود این‌همه ویلا، بحران مسکن شهرها به این روستاها نیز سرایت و برخی از روستاییان را اجاره‌نشین کرده است. توسعه نامتوازن و دگردیسی هویت کالبدی جوامع روستایی، پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و بوم‌شناختی نگران‌کننده‌ای به‌ دنبال داشته و علاوه بر تضعیف همبستگی ارگانیکی و انسجام اجتماعی، ظرفیت معیشتی و تولیدی روستاها را نیز متلاشی کرده است. طبق تحقیقات، در شش سال اخیر، روستاییان به سمت مشاغل مزدبگیر و درآمدهای غیرشغلی سوق داده شدند. به‌ گزارش سازمان امور اراضی کشور، در ‌ 10 تا 12 سال گذشته بیش از 60 هزار هکتار از اراضی کشاورزی تخریب، ‌ویلاسازی و شهرک‌سازی شده است.

بدون حمایت همه‌جانبه از اقتصاد روستا، نمی‌توان کشاورز را برای کار و تولید در مزارع و باغات ترغیب و از باقی‌مانده منابع طبیعی کشور صیانت کرد. ده‌ها سال است که انگیزه کشاورزی تحت تأثیر نظام بهره‌برداری و خرده‌مالکی کم‌رنگ شده است. بهره‌گیری از تجارب موفق کشورهای هند، ایالات متحده، ژاپن، هلند، کره جنوبی، کنیا، گواتمالا، لهستان، روسیه و چین در حمایت از تعاونی‌های کشاورزی و دامی، می‌تواند این انگیزه را بازگرداند تا زمینه برای تشکیل تعاونی‌های خانوادگی، محلی، روستایی و شهرستانی فراهم شود. رونق تعاونی‌ها بدون ارائه تسهیلات بانکی و خدمات زیربنایی دولت برای ساماندهی اراضی کشاورزی و تجمیع و یکپارچه‌سازی زمین‌های کوچک به‌ مزارع بزرگ و اقتصادی‌کردن کشاورزی ناممکن است.

مزارع زیر 25 هکتار در شرایطی که کشاورز با چالش‌های متعددی مانند بالارفتن دستمزد کارگر، گرانی ماشین‌آلات و تجهیزات، کود، سم و بذرهای بی‌کیفیت، ناپایداری منابع آب، آلودگی‌های زیست‌محیطی‎، حذف یارانه‌ها و کاهش تسهیلات بانکی، ناکارآمدی نظام بازرگانی و تعرفه‌گذاری، واردات بی‌رویه و ناترازی نرخ خرید تضمینی برنج با هزینه‌های تولید و... دست‌وپنجه نرم می‌کند، هیچ‌گونه سودآوری و توجیه اقتصادی ندارد.

کود و سم نامرغوب داخلی و خارجی، زیست‌کُش‌ و آلاینده آب، خاک و محیط‌ زیست‌ است و نه‌فقط آفات‌، قارچ‌ها، علف‌های هرز و... بلکه تمام جانداران مفید را نابود می‌کند. بنا بر ‌گزارش سازمان جهاد کشاورزی گیلان در مزارع استان گیلان سالانه 93 هزار تن سم و کود شیمیایی مصرف می‌شود. به‌کارگیری عوامل بیولوژیک مانند ‌همزمانی کشت برنج با پرورش ماهی و اردک در شالیزار (بچه‌ماهیان رهاشده در شالیزار، از لاروِ کرم ساقه‌خوار برنج و جلبک‌ها تغذیه می‌کنند)، استفاده از حشرات مفید مانند زنبور تریکو گراما و... می‌تواند جایگزین مناسبی برای آفت‌کُش‌های شیمیایی باشد.

بذر به‌عنوان یکی از اﺳﺎسیﺗﺮﯾﻦ ﻧﻬﺎده‌ها، به‌ طور متوسط 10 درصد در افزایش میزان برداشت برنج مؤثر است. با اینکه هرساله مؤسسه تحقیقات بذر و نهال مدعی تولید و عرضه ارقام جدید بذر گواهی‌شده برنج با ﺧﻠﻮص ﺑﺎلای 98 درصد، ﻋﺎری از ﺑﺬر ﻋﻠﻒهای هرز، آﻓﺎت و ﺑﯿﻤﺎریﻫﺎی ﺑﺬرزاد، ﻣﻮاد ﺟﺎﻣﺪ و ﻗﻮه ﻧﺎﻣﯿﻪ ﺑﺎﻻی 80 درﺻﺪ با قیمت مصوب است، اما اغلب شالی‌کاران از این بذرها رضایت ندارند.

کمبود ماشین‌آلات استاندارد نشاکار و برداشت مکانیزه، گرانی پمپ آب کشاورزی، قطعات یدکی تیلر و تراکتور، پلاستیک، گونی و حمل‌ونقل، بالارفتن 30 تا 40 درصد دستمزد کارگر روزمزد و کارمزد هفت تا هشت‌ درصدی تبدیل شلتوک به برنج سفید در شالی‌کوبی، هزینه‌های سرسام‌آوری را بر کشاورز تحمیل کرده است. بیشتر کارخانه‌های شالی‌کوبی‌ به جای کارمزد نقدی، برنج سفید از کشاورز دریافت می‌کنند.

بازرگانی و قیمت‌گذاری محصولات راهبردی ازجمله برنج نیز همواره با چالش‌هایی مواجه بوده است. بازار برنج به‌ویژه در کوتاه‌مدت بسیار شکننده و مستعد نوسانات قیمتی است؛ نوساناتی که تحت تأثیر متغیرهای متعددی مانند سیاست‌های دولت در تنظیم بازار و تعادل نظام عرضه و تقاضا و تعرفه‌گذاری واردات، تعیین‌کننده اقتصاد کشاورزی است. این بازار، سال‌هاست که از ناکارآمدی نظام تعرفه‌گذاری و مافیای واردات با ارز ترجیحی در رنج است. دسترنج شالی‌کاران ایرانی به‌ دلیل نوسانات شدید هزینه‌های تولید، توان رقابت با برنج‌های وارداتی بی‌کیفیت را ندارد. آنها بدون تسهیلات مالی، یارانه و حمایت‌های فنی دولت، نمی‌توانند این هزینه‌ها را جبران کنند. افزایش چندبرابری هزینه‌ها در سال جاری ازجمله افزایش ۱۳۲ درصدی قیمت کود و... درآمد کشاورزان را به‌شدت تقلیل داده است. تولیدکنندگان برنج، ماهانه فقط پنج تا هفت میلیون تومان سود خالص از محل تولید برنج در یک هکتار کسب می‌کنند و این میزان در برابر زحمات طاقت‌فرسای آنها بسیار ناچیز است و هرگز کفاف هزینه‌های تولید را نمی‌دهد.

طرح‌های اخیر دولت برای حمایت از شالی‌کاران مانند طرح کشت قراردادی برنج و طرح خرید توافقی برنج از سوی سازمان تعاون روستایی و طرح‌های کشت قراردادی‌ ترویجی وزارت جهاد کشاورزی، اخذ عوارض از برنج‌های وارداتی و الزام واردکنندگان برنج به خرید توافقی برنج‌های داخلی به ازای واردات نیز تاکنون راه به‌ جایی نبرده و نتوانسته از مزارع برنج محافظت کند.

براساس آمار گمرک، سال گذشته ۱.۰۵۶ میلیون‌ تُن برنج سفید به ارزش حدود ۱.۲ میلیون دلار فقط از مبادی رسمی کشور ترخیص‌شده است. این ارز اگر صرف اصلاح ارقام برنج، تسطیح و تجمیع اراضی، تجهیز و نوسازی ماشین‌آلات کشاورزی و تأمین نهاده‌های مورد نیاز شالی‌کاران می‌شد، با کاهش قیمت تمام‌شده برنج، تولید آن به بیش از دو‌میلیون‌و ۵۰۰ هزار تُن افزایش می‌یافت. به گفته کارشناسان، مافیای واردات برنج با آمارسازی‌های غیرواقعی از میزان مصرف این کالا، مازاد بر نیاز برنج وارد می‌کند. رسوب برنج وارداتی تا مدت‌ها باعث بی‌تعادلی در بازار برنج می‌شود. برنج در مقایسه با دیگر دانه‌ها، ماندگاری بیشتری برای ذخیره‌سازی در انبار دارد.

مداخله هدفمند دولت از طریق خرید تضمینی برنج در زمان مناسب، یکی از گزینه‌های مهم برای دستیابی به این هدف یعنی افزایش عایدی تولیدکننده و کنترل بازار است. در واقع، دولت از طریق مداخله و نظارت به‌موقع با هدف قیمت‌گذاری متعادل و حمایت هم‌زمان از مصرف‌کننده و تولیدکننده، حذف واسطه‌ها و مشارکت‌ بانک‌ها، اتحادیه‌ها و شرکت‌های تعاونی و تشکل‌های خصوصی، می‌تواند بازار برنج را به ثبات برساند.

با وجود تأکید قانون‌گذار در قانون تضمین خرید محصولات اساسی کشاورزی مبنی بر ابلاغ نرخ رسمی ۳۲ قلم کالای اساسی از‌جمله برنج تا پایان تیرماه از سوی شورای قیمت‌گذاری، تا زمان نگارش این مقاله (31 شهریور)، همچنان نرخ تضمینی خرید برنج اعلام نشده و طبق آمار اتحادیه شالی‌کوبی‌داران استان مازندران در هر واحد شالی‌کوبی به‌ طور متوسط 250 تا 300 تُن برنج سفید انبار شده است.

در غرب آسیا چه خبر است؟

محمدکاظم انبارلویی
۱- هگل معتقد بود جنگ یک ضرورت تاریخی است و  از فروماندگی ملت‌ها پیشگیری می‌کند. جنگ ابزاری است که روح ملی، نیروی خود را بازمی‌یابد.

او معتقد بود چهار نوع جنگ وجود دارد که مهم‌ترین آن جنگ تمدنی است.
در جنگ تمدنی به خاطر تفسیر خاص از هستی دو طرف به مخاصمه برمی‌خیزند. طولانی‌ترین جنگ‌ها، جنگ تمدنی است. ایران در طول تاریخ بشر، یک طرف جنگ تمدنی بوده است.
امامین انقلاب جنگ بین کفر و ایمان و شرک و توحید را اجتناب‌ناپذیر می‌دانند.
۲- آمریکا و شوروی در نخستین روزهای انقلاب با تحریک صدام تمام توان خود را به همراه
 ۲۵ ملیت با ایران اسلامی وارد جنگ تمدنی شدند. حاصل این جنگ چه بود؟ از خاکستر این جنگ که ۸ سال طول کشید در ایران قدرتی برخاست که سازمان نظامی شرق از هم پاشید و غرب از موضع تهاجم به مواضع دفاعی رسیده است.
کسانی که می‌خواستند انقلاب اسلامی را در مرزهای ایران محصور کنند و سپس شیپور تجزیه‌طلبی را به صدا درآوردند، طبل صدور انقلاب را در منطقه به صدا درآوردند. خودشان صدام را سرنگون کردند. با باروتی کردن فضای تنفس سیاسی منطقه، سپاه قدس متشکل از مجاهدان عراقی، افغانستانی، سوری، یمنی، پاکستانی و... متولد شد.
۳- امروز جبهه مقاومت، رژیم صهیونیستی را به‌عنوان سنگر اصلی غرب در برابر انقلاب اسلامی محاصره کرده است. امروز جبهه مقاومت دارای ژنرال‌هایی در تراز شهید سلیمانی و سربازانی در تراز شهید حججی است.
هیچ قدرت نظامی در جهان قادر نیست شبکه مقاومت در منطقه را در هم شکند. در این شبکه صدها هزار نیرو وجود دارد که تمام اعضا نفر دوم هستند. این رمز و راز ماندگاری و جاودانی جبهه مقاومت است.
سازمان رزم جبهه مقاومت نه‌تنها کاستی نمی‌گیرد بلکه به‌صورت تصاعدی رشد و نمو پیدا می‌کند.
۴- آخرین اخبار جنگ در منطقه چیست امروز همه از خود سؤال می‌کنند در غرب آسیا چه خبر است؟!
با پیر خرد نهفته می‌گفتم دوش
کزمن سخن سرّ جهان هیچ مپوش
نرم نرمک مرا همی گفت به گوش
کین دیدنی نیست، گفتنی نیست خموش
اوضاع منطقه دیدنی است شنیدنی نیست!
رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان چه می‌کند؟ همه می‌گویند آمریکا دارد با این سروصدا چند چیز را در سرزمین‌های اشغالی پنهان می‌کند.
الف: فروماندگی در حل مسائل داخلی
ب: فروپاشی سازمان سیاسی و اجتماعی
ج: ازهم‌گسیختگی ماشین جنگی و کشتار جمعی
د: بهم‌ریختگی دکور رسانه‌ای و ریخت صهیونیست‌ها در جهان
۵- صهیونیست‌ها و ناتو آماده یک حمله همه‌جانبه به لبنان هستند.
آن‌ها اشتباه ۴۴ سال قبل یعنی حمله سراسری صدام به ایران را دارند تکرار می‌کنند.
نتانیاهو دارد همان نقش صدام را بازی می‌کند. به‌زودی سرزمین‌های اشغالی زیر بارانی از موشک و پهپادهای جبهه مقاومت شخم زده خواهد شد. تخم افول تمدن غرب در این شخم‌زنی کاشته خواهد شد.
رژیم صهیونیستی خود را در معرض یک طوفان‌الاقصی شماره ۲ قرار داده است. این رویکرد به‌مثابه خودکشی نظامی است. این خودکشی دیدنی است.
کافی است تحرکات نظامی ۴۸ ساعته اخیر حزب‌الله علیه صهیونیست‌ها را رصد کنید تا به این ادراک برسید حزب‌الله با رژیم صهیونیستی در این مقطع از جنگ چند چند است. از جبهه مقاومت فقط دو کلمه به گوش می‌رسد: خدا برای ما کافی است، این صدا هم شنیدنی است و هم دیدنی!!
 
خطر افزایش نرخ بهره غیربانکی
محمد‌طاهر رحیمی
افزایش چشمگیر نرخ بهره تأمین مالی در ماه‌های اخیر، بویژه برای مصارف خرد در بازار آزاد می‌تواند علامتی از کمبود وجوه قابل استقراض در نظام تأمین مالی کشور و نشانه‌ای از عطش بسیار بالای بنگاه‌های کوچک و متوسط برای تأمین سرمایه در گردش اولیه خود و نیاز شدید خانوار برای حفظ سطح فعلی مصرفش باشد.
هر چند نرخ بهره در علوم متعارف اقتصاد به عنوان یکی از ابزارهای اصلی کنترل تورم و مدیریت نقدینگی نقش بسیار مهمی دارد اما زمانی که بنگاه با فشار هزینه بر ترازنامه خود و خانوار با پدیده مخرب مصرف نامکفی مواجه شده است، سیاست‌های انقباضی به معنای کاهش وجوه قابل استقراض در اقتصاد که باعث افزایش نرخ بهره می‌شود از یک طرف می‌تواند منجر به رکود و خروج سرمایه از بخش حقیقی اقتصاد و از طرف دیگر کاهش سبد مصرفی خانوار و تولید نارضایتی اجتماعی شود. از این رو سیاست‌های انقباضی در ماه‌های اخیر باعث شده افزایش نرخ بهره در بازار غیربانکی در حوزه تأمین مالی مصارف خرد بنگاه و خانوار به سطوح غیرقابل قبولی برسد و نرخ‌های بین ۵۰ تا ۸۰ درصد را تجربه کند که به نوعی نشانگر مشکل سخت کمبود نقدینگی در اقتصاد و نبود منابع مالی کافی برای وام‌دهی مخصوصا وام‌دهی‌های خرد با شرایط مناسب است.
* تأثیر مستقیم بر خانوارها
در بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه مانند ایران، بخش قابل توجهی از مردم برای تأمین هزینه‌های روزمره خود به وام‌های خرد و اعتباری رو می‌آورند. با این حال، با افزایش نرخ بهره، بازپرداخت این وام‌ها بسیار دشوارتر شده و فشار مالی بر خانوارها به طرز چشمگیری افزایش یافته است. افرادی که از وام‌های خرد استفاده می‌کنند، معمولا به دلیل عدم دسترسی به منابع مالی دیگر از جمله وام‌های بانکی به ناچار به بازار آزاد غیربانکی رو می‌آورند اما افزایش نرخ بهره در این بازار باعث شده است خانوارها برای بازپرداخت این وام‌ها با مشکلات جدی روبه‌رو شوند و توانایی خود را برای حفظ همان سطح فعلی مصرف نیز از دست بدهند.
علاوه بر این، افزایش نرخ بهره در بازار آزاد باعث کاهش توان تامین مالی خانوار و در نتیجه کاهش قدرت خرید و مصرف خانوارها شده است؛ خانوارهایی که قبلا با استفاده از وام‌های خرد توانایی پرداخت هزینه‌های ضروری زندگی خود را داشتند، اکنون با فشار مالی بیشتری مواجه هستند و این موضوع به طور مستقیم رفاه اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده است.
* کاهش تولید و اشتغال در بنگاه‌های کوچک و متوسط
از آنجا که افزایش نرخ بهره تامین مالی خرد در بازار آزاد غیربانکی از یک طرف نشان‌دهنده افزایش هزینه‌های تأمین مالی بنگاه‌های کوچک و متوسط و از طرف دیگر بیانگر کمبود وجوه قابل استقراض در اقتصاد است، بنابراین تأثیرات منفی شدیدی بر بخش‌های تولیدی و اشتغال بنگاه‌های کوچک و متوسط که حدود 40 درصد از اقتصاد کشور را شکل می‌دهند خواهد داشت. با افزایش نرخ بهره، هزینه‌های تأمین مالی برای کسب‌وکارها افزایش می‌یابد و این موضوع باعث کاهش سرمایه‌گذاری در بخش‌های تولیدی می‌شود. از یک طرف کاهش تقاضا به دلیل افزایش هزینه‌های تامین مالی و از طرف دیگر کاهش تولید به دلیل سختی دسترسی به نقدینگی و اعتبارات سرمایه در گردش می‌تواند به رکود در بخش‌های مختلف اقتصادی منجر شود و این رکود به نوبه خود باعث کاهش اشتغال و افزایش بیکاری می‌شود. در نتیجه افزایش نرخ بهره نه تنها به کاهش رفاه اجتماعی خانوارها منجر می‌شود، بلکه اقتصاد را نیز با چالش‌های جدی‌تری مواجه می‌سازد.
* سیاست‌های پولی و نقش بانک مرکزی
یکی از دلایل اصلی بروز این وضعیت، سیاست‌های پولی بانک مرکزی است. در سال‌های اخیر، بانک مرکزی با اتخاذ سیاست‌های انقباضی شدید، به دنبال مدیریت رشد اسمی نقدینگی در اقتصاد بوده است. در چارچوب سیاست کنترل ترازنامه، رشد اسمی نقدینگی به‌شدت محدود شده است تا از افزایش تورم جلوگیری شود. این در حالی است که حجم نقدینگی حقیقی به کمترین سطح 35 سال اخیر رسیده است. به عبارتی اگر شاخص حجم نقدینگی را در سال 1368 معادل 100 لحاظ کنیم، با تعدیل حجم نقدینگی با تولید ناخالص داخلی اسمی هم اکنون شاخص نقدینگی در حدود عدد 40 قرار دارد که کمترین میزان تاریخی خود است. این کاهش شدید حجم نقدینگی حقیقی در شرایطی رقم می‌خورد که انتظارات تورمی بالا ناشی از جهش‌های ارزی نیمه دوم دهه 90، فشار هزینه تولید، هزینه فرصت بالای فعالیت در بخش‌های مولد اقتصادی و کاهش مخارج مصرفی خصوصی یا همان مصرف مردم نسبت به اواخر دهه 80 باعث شده است تقاضای پول برای جبران مصرف نامکفی توسط خانوار و نیز تقاضای اعتبارات توسط بنگاه برای تأمین سرمایه در گردش خود برای غلبه بر این فشارهای هزینه‌ای و انتظاری با رشد قابل توجهی روبه‌رو شود. از این رو سیاست‌های انقباضی تأثیرات جانبی بسیار جدی نیز به همراه خواهد داشت.
* مدل فعلی کنترل ترازنامه و نیاز به بازنگری آن
مدل‌های کنترل مقداری در نظام بانکی مثل الگوی «کنترل ترازنامه» که بانک مرکزی برای اجرای سیاست‌های پولی به کارگرفته است، اساسا الگویی برای هدایت اعتبارات بانکی به بخش‌های استراتژیک (strategic sector) اقتصاد با نرخ‌های ترجیحی است (prefrentional credit lines) نه کنترل رشد اسمی نقدینگی اما مشکل اصلی در ایران این است که این مدل بدون توجه کافی به این ملاحظات اجرایی شده است. نتیجه این وضعیت، عدم دسترسی بخش‌های کوچک و متوسط اقتصادی، همچنین خانوارها به منابع مالی مناسب و منطقی است.
از طرفی الگوهای کنترل مقداری مثل الگوی کنترل ترازنامه اگر بدون سیاست جیره‌بندی اعتبار (credit rationing) به معنای تعیین اولویت‌هایی برای پرداخت اعتبارات مخصوصا در حوزه اعتبارات خرد مصرفی و تجاری همراه باشد، باعث گسیل خانوارها و بنگاه‌های کوچک و متوسط به بازار اعتبارات غیربانکی می‌شود و همین امر جهش نرخ‌های بهره در این بازارها  را به همراه خواهد داشت و دامنه اقتصادی این مشکل را می‌تواند به حوزه‌های اجتماعی نیز توسعه دهد و نارضایتی اجتماعی بالایی را تولید کند.
* لزوم اصلاح سیاست‌های اعتباری
در شرایط کنونی که فشارهای اقتصادی بر دوش خانوارها و نیز فشار هزینه بر ترازنامه بنگاه‌ها بویژه بنگاه‌های کوچک و متوسط بخش مولد اقتصادی بشدت افزایش یافته، لازم است بانک مرکزی و دولت سیاست‌های خود را در زمینه اعتبارات و نرخ بهره بازنگری کنند. اجرای الگوهای کنترل مقداری بدون ارکان مهم آن یعنی جیره‌بندی اعتبارات برای مصارف خرد و نیز برنامه‌های اعتباری هدایت‌شده (directed credit plan) به سمت بخش‌های استراتژیک باعث افزایش نرخ بهره در بازار آزاد و در نتیجه فشار مضاعف بر بنگاه و خانوار می‌شود. فشار بر خانوار باعث تشدید مصرف نامکفی آنها و در نتیجه کاهش تقاضای کل در اقتصاد می‌شود و خطر رکود و تولید نارضایتی‌های اجتماعی را در پی دارد. فشار بر بنگاه نیز باعث خروج سرمایه بنگاه از اقتصاد و تعدیل مقداری به معنای کاهش سطح عرضه کل و تعدیل نیروی کار می‌شود و همین امر از یک طرف رکود و از طرف دیگر سخت‌تر شدن هسته سخت تورم اقتصاد ایران را به دنبال خواهد داشت. از این رو بانک مرکزی باید با اتخاذ سیاست‌هایی مبتنی بر هدایت اعتبار و جیره‌بندی آن تلاش کند ضمن کنترل تورم، دسترسی آسان‌تر و ارزان‌تری به منابع مالی برای خانوارها و کسب‌وکارهای کوچک و متوسط و نیز بخش‌های پیشران اقتصاد کشور فراهم شود.