* به عنوان مقدمه بفرمایید نامگذاری «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» در ابتدای سال جدید از سوی رهبر معظم انقلاب را چگونه تحلیل میکنید؟
بحمدالله انقلاب اسلامی در دهه 90 در یک مسیر مهمی قرار گرفته است، به گونهای که حرکت ما به سمت تمدن نوین اسلامی با یک سرعت و تحرک بیشتری پیش میرود و در این پیشرویها انقلاب اسلامی نیز در جهان منتشر میشود. در چنین وضعیتی سران تمدن غرب به دنبال مهار انقلاب اسلامی و متوقفکردن جریان شکلگیری تمدن نوین اسلامی هستند. برای رسیدن به این هدف هم تنها دستاویزی که در اختیار دارند، مسئله اقتصاد است. به نوعی آنها میکوشند از ضعف اقتصادی ما سوءاستفاده کنند. البته این ضعف اقتصادی به این معنا نیست که توانمندی ما به حداقل رسیده است؛ بلکه مفهومش این است که در عمل به شکل مناسب و شایسته ظاهر نشدیم. یا آنگونه که باید از ظرفیت اقتصادیمان استفاده نکردیم و ضعف مدیریت اقتصادیمان را در قالب نمایش یک اقتصاد وابسته به غرب، به منصه ظهور رساندیم.
با تشدید این ضعفها و مواجهشدن با پدیده نفوذ، رهبر معظم انقلاب اسلامی موضوع اقتصاد را بهمثابه مهمترین بخش نفوذ دشمنان مورد تأکید قرار دادند. حتی سال 92 سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی را به سازمانها و دستگاههای ذیربط ابلاغ کردند، اما در عمل طی دو سال و یک ماه که از این ابلاغیه گذشت اتفاق قابل توجهی در حوزه اقتصاد کشور نیفتاد و همچنان مشکل و ضعف شماره یک کشور، اقتصاد است. از این حیث، مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) امسال را سال «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» نامیدند. البته رکن اساسی این پیام و شعار سال(اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل) همین اقدام و عمل است. چون اقتصاد مقاومتی در تریبونهای مختلف ظاهراًً و در کلام به سمع و نظر مردم و مسئولان نهادها و دستگاههای کشور رسیده و از این جهت موضوع جدیدی نیست.
ولی اینکه باید وارد عرصه عمل و اقدام شود، یک عزم راسخ و دید عملگرایانه را میطلبد. البته به دور از انصاف است که بگوییم در ارتباط با اقتصاد مقاومتی طی دو سال اخیر کاری انجام نشده است؛ یک اقدام مربوط به مردم و اقشاری بوده که میدانستند باید چه کار کنند؛ چراکه در برخی مواقع و شرایط حسّاس موفق عمل کردند. مثل سازمان بسیج سازندگی و گروههای مردمی و جهادی که اقدامات مؤثر و دقیقی را به مرحله اجرا رساندند؛ یعنی در واقع وظیفهشان را شناختند و بدان جامه عمل پوشاندند. اما دو گروه عمده باقی میماند؛ یکی دولت و دیگری توده مردمی که اطلاعی از معنا و مفهوم اقتصاد مقاومتی و اینکه باید حول محور آن اهداف و رویکردهایی را دنبال کنند، ندارند. البته توده مردم در امتداد اقتصاد مقاومتی آماده اقدام و عمل هستند؛ اما چون دولت به وظیفه خود عمل نکرده مردم هم ظرفیتهایشان معطل مانده است. دولت در این راستا دو وظیفه مهم در ارتباط با اقتصاد مقاومتی دارد؛ یکی اجرای اقداماتی که مربوط به خودش است، یا اصلاحاتی که در ساختار اقتصادی کشور باید صورت گیرد که این دست اهداف مهم در واقع وظیفه مستقیم دولت است و به ملت ارتباط مستقیم ندارد؛ برای نمونه در موضوع نظام بانکی و تجاری کشور، موضوع تقویت ساختارهای تولید و توجه به برنامه و بودجه و در وهله دوم کاری که باید دولت در ادامه انجام دهد تعیین نقش برای اقشار مختلف مردم و برنامهریزی برای استفاده از ظرفیتهای توده مردم است که متأسفانه دولت در این زمینه هم کاری انجام نداده است.
* یکی از مسائل اساسی که در حوزه اقتصاد مقاومتی وجود دارد، عدم تبیین زوایای اقتصاد مقاومتی است، جنابعالی در جایگاه یک عضو هیئت علمی و استاد دانشگاه چه پیشنهاد و توصیهای دارید که موضوع مهم اقتصاد مقاومتی به صورت کاربردی تبیین شود؟
برای اینکه موضوع اقتصاد مقاومتی به معنای واقعی محقق شود باید حول محور چهار جبهه حرکت کنیم که پیش از هرچیز نیازمند تبیین و موشکافی این جبههها هستیم تا عملگردها در هر یک از این چهار جبهه معرفی شوند و کارهایی که هر یک از این نفرات باید انجام دهند، طراحی و به آنها اطلاعرسانی شود. جبهه اول جبهه علمی است که در این رویکرد به طراحی سازوکارها در اقتصاد مقاومتی و تکمیل نظریه اقتصاد مقاومتی توجه شده است. جبهه دوم جبهه فرهنگی است که با هدف فرهنگسازی و گفتمانسازی اقتصاد مقاومتی شکلگرفته است؛ چراکه اقتصاد مقاومتی باید در اذهان همه مردم، خاصه مسئولان کشور بهمثابه یک باور القا شود. در واقع، رفتارها و برخوردشان را براساس این باور تنظیم کنند.
جبهه سوم جبهه سیاسی به معنای مطالعهنگری و امر به معروف و نهی از منکر اقتصاد مقاومتی است. این اهداف با این روش و شیوه فرهنگسازی میشود که از همه اقشار و افراد و همه گروهها اعم از دولتی و غیردولتی این درخواست را داشته باشند که به وظایف خودشان در حوزه اقتصاد مقاومتی عمل کنند. اما در جبهه چهارم که از همه این سه جبهه دیگر مهمتر است، جبهه اجرایی میباشد. جبهه اجرایی به این معناست که هرکس در هرجایی، هر زمانی و هر موقعیتی زنگ آغاز اجرای اقتصاد مقاومتی را به صدا درآورد. این کاری که باید در جبهه اجرایی انجام شود، در واقع همان کاری است که باید در جبهه علمی تعریف، در جبهه فرهنگی فرهنگسازی، در جبهه سیاسی مطالبه و در نهایت به مرحله اجرا برسد. اگر این اهداف به خوبی برای مردم و مسئولان کشور تبیین و موشکافی شود، آنگاه بازارِ اقدام و عمل، رونق بیشتری خواهد یافت.
* در حال حاضر چه چالشها و اختلاف دیدگاههایی در حوزه اصول اساسی و بنیانی اقتصاد مقاومتی وجود دارد و برای ایجاد وحدت رویه در این حوزه چه باید کرد؟
به نظر من مهمترین اختلافی که وجود دارد مرتبط با مبانی اقتصاد مقاومتی است. متأسفانه عدهای اقتصاد مقاومتی را در چارچوب نگاه غیردینی، سکولار و لیبرال به اقتصاد تعریف و تبیین میکنند. یعنی میخواهند از همان اقتصاد غیردینی و غربی، اقتصاد مقاومتی را استخراج و استنباط کنند، در حالی که اقتصاد مقاومتی از ریشه اقتصاد اسلامی خارج میشود. اقتصاد مقاومتی به فرموده رهبر معظم انقلاب(مدظلهالعالی) عینیت بخشیده نظام اقتصادی اسلام است.
اسلام از یک مکتب اقتصادی برخوردار است که وقتی قصد دارد این مهم را به منصه ظهور برساند یک نظامی تحت عنوان نظام اقتصاد اسلامی شکل میگیرد. در شرایط مملو از خصومت فعلی مشتمل بر خصومتهای خارجی و داخلی این نظام اقتصادی که ایجاد میشود، محصول پیادهسازی مکتب اقتصادی اسلام است. با این اوصاف، اقتصاد مقاومتی باید سه اصل را بهمثابه مبانی و اصول مهم در دستور کار جدی قرار دهد؛ ۱ـ اصل عدالت اقتصادی، ۲ـ اصل جهاد اقتصادی و ۳ـ اصل عزت اقتصادی! در ادبیات متعارف اقتصادی هر سه مورد با آنچه در اقتصاد اسلامی گفته میشود، متفاوت است. هم اهداف و هم ابزارها برای رسیدن به آن خاستگاه، قابل قیاس نیست. البته اشتراکاتی هم وجود دارد. باید از اشتراکاتی که در اقتصاد متعارف وجود دارد، استفاده کرد. مخصوصاً مواردی که مختص اقتصاد اسلامی است توجه ویژهای شود.
* ضمن ارزیابی عملکرد دولت در سالهای گذشته با محوریت اقتصاد مقاومتی، تأکید اساسی در پیام نوروزی حضرت آقا، «اقدام و عمل» بود، فکر میکنید تا به امروز چه میزان اقتصاد مقاومتی مورد نظر رهبر معظم انقلاب در جامعه محقق شده است؟
نمیتوان انکار کرد که ما در زمینه اقتصاد مقاومتی در این سالها پیشرفت داشتهایم؛ اما به یقین این پیشرفت راضیکننده نبوده است و وقتی معظمله امسال را سال «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» نامگذاری کردند این عامل، خود به خود حاکی از این است که اقدامات کفایت نداشته است. آن اقداماتی که باید در آن سطحی که ابلاغ شده، اجرا میشده ولی در عمل اتفاقی نیفتاده و در واقع این نامگذاری یک تأکید مجدد و ویژه است بر اجرای اقتصاد مقاومتی! البته پیشرفتهای ابتدایی و غیرقابل قبولی صورت گرفته، اما به هر حال دولت نقش بسیار جدیای را ایفا میکند. همان طور که اتفاقات مثبت اقتصاد تحت تأثیر اقدامات و تلاشهای دولت است، رکود و عقبگرد در اقتصاد هم تحتتأثیر رفتارها و عملکرد دولتی است.
*به نظر شما در حال حاضر مسئولیت چه سازمانها و نهادهایی در حوزه اقتصاد مقاومتی سنگینتر است و برای تحرک بیشتر سازمانهای متولی اقتصاد چه پیشنهادی دارید؟
به یقین دستگاههای اقتصادی دولت مسئولیت سنگینتری دارند. البته به این معنا نیست که سایر دستگاهها مسئولیت ندارند، یا از وظیفه سبکتری برخوردارند. برای نمونه وزارت ارشاد در مقام فرهنگسازی جایگاه مهمی دارد؛ وزارت آموزش و پرورش هم میکوشد در راستای اقتصاد مقاومتی نقشآفرینی کند. همچنین وزارت علوم در عرصه تولید علم، نظریهپردازی و تولید نظریات کاربردی اقتصاد مقاومتی جایگاه والایی دارد. اما مسئولیت اصلی به عهده دستگاههای اقتصادی دولت است. مشخصاًً سازمان مدیریت و برنامهریزی، وزارت اقتصاد و سایر سازمانهای اقتصادی! در عین حال اینها باید برگردند و مقایسهای میان نظریه اقتصاد مقاومتی که در ذهنشان متبادر است را با آنچه که در اندیشه رهبری تبلور مییابد و در نظریه واقعی اقتصاد مقاومتی مطرح میشود داشته باشند که من فکر میکنم بعضی از خطوط التقاطی که در تفکر اقتصادی برخی از مدیران ارشد اقتصادی دولت وجود دارد، باید اصلاح شود و تغییر کند. در واقع این گام اول است و اگر یک مبنای فکری صحیح شکل نگیرد انتظار برای عملیاتی شدن اقتصاد مقاومتی، بعید است.