صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۸  ، 
کد خبر : ۲۹۳۱۷۵

یادداشت روزنامه ها15 تیرماه

کیهان/
1- «جنگ اُحد نقطه مقابل جنگ احزاب است». این گزاره را رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر دانشجویان عنوان کردند. ایشان، هم وضعیت امروز را مشابه جنگ سخت احزاب دانستند که سرانجام آن پیروزی است و هم تصریح کردند نقطه مقابل آن ایمان و عزم پیروز در جنگ احزاب، وضعیت جنگ احد است. وقتی تاریخ را مرور می‌کنیم، با وضعیت شگفت‌انگیزی مواجه می‌شویم. جنگ احد وقتی به میانه می‌رسد، تصور بر پیروزی قطعی است اما ناگهان جنگ مغلوبه می‌شود و دشمن منهزم و در حال فرار، خود را با شبیخون احیا می‌کند و ضربات کاری می‌زند که شهادت امثال جناب حمزه سیدالشهدا از آن جمله است؛ حتی پیامبر و امیرمومنان علیهما‌السلام نیز تا مرز شهادت پیش می‌روند و جراحت‌های شدید می‌بینند. در نقطه مقابل، جنگ احزاب است که آغاز آن بسیار هول‌انگیز است؛ دشمن با چند برابر استعداد نیرو و جمع‌آوری همه احزاب کفر و نفاق منطقه هجوم می‌آورد و محاصره را تنگ می‌کند و از خط دفاعی (خندق) عبور می‌کند... اما سرانجام این جنگ، پیروزی بزرگ در ترازی است که مقدمه پیروزی‌هایی بزرگتر (فتح قلعه خیبر و فتح مکه) می‌شود. چرا چنین می‌شود؟ راز تبدیل و تبدّل پیروزی به ناکامی و «شرایط سخت محاصره و فشار» به «پیروزی» کدام است و ما در این وضعیت دوگانه «احد - احزاب» در کدام موقعیت ایستاده‌ایم؟ آیا جز این است که در این 37 سال هر دو وضعیت را بارها تجربه کرده‌ایم؟
2- وقتی می‌گوییم شرایط امروز، شرایط جنگ احزاب است یعنی چه؟ نقشه و هندسه کلی جنگ احزاب (خندق) کدام است؟ سوره احزاب با یک فرمان به پیامبر(ص) آغاز می‌شود؛ «یا ایها النبی اتّق الله و لا تطع الکافرین و المنافقین». اگر می‌خواهی باتقوا باشی، شرط آن عدم تبعیت از دو گروه کفار و منافقین است. معارضه و مبارزه از همین جا آغاز می‌شود. کفر، عین استکبار و استیلاطلبی و تسلیم‌خواهی است. و نفاق، شعبه پنهان کفر است که گاه به اعتبار خزندگی و پنهانکاری و دورویی، خطرناک‌تر از جبهه کفر عمل می‌کند اما در همان اردوگاه است. موضوع بعدی، یکدلی یا دو دل و مردد و متزلزل بودن است. «ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه». منافقین که دو قلب برای دو محبت متضاد ندارند، پس در حقیقت آنها با دشمنان هستند. ایمان، میثاق الهی با همه انبیا و اولیاء و پیروان آنهاست که عیار و جوهر آن فقط با آزمون‌های سخت معلوم می‌شود. صدق و کذب ادعای ایمان باید در بوته آزمون سخت معلوم گردد؛ مدینه باید محاصره شود و جان‌ها از ترس بر لب برسد تا مومنان و منافقین و مرجفون و دنیاپرستان از هم متمایز وگرنه، مدینه امن و پرنعمت و صلح که همه را مومن می‌کند. مدینه که به محاصره درآمد، سوءظن و بدگمانی به خدا آغاز شد. پای تهدیدها به میان آمد و با خود زلزله آورد؛ زلزله بالای 8 ریشتر در اعتقاد مدعیان ایمان. «هنالک ابتلی المومنون و زلزلوا زلزالا شدیدا». از تهدیدها، سست عنصری‌ها معلوم شد. آنها که سلامت شخصیت نداشتند و بنیان شخصیت را محکم نکرده بودند با ادبیات مختلف جا زدند و زبان‌درازی کردند.
گروهی گفتند «خدا و رسول او جز وعده دروغ و فریب به ما ندادند» و دیگران قیافه دلسوزها را گرفتند که «ای مردم یثرب (مدینه) این جنگ، جای شما نیست، برگردید» و شماری «گفتند خانه‌های ما بی‌سرپناه است، اجازه بده برگردیم به خانه خویش... اگر کافران بر آنها داخل می‌شدند و پیشنهاد بازگشت به کفر را می‌دادند می‌پذیرفتند حال آن که با خدا پیمان بسته بودند.» بدعهدها با زلزله اعتقادی ناشی از محاصره و تهدیدها، باطن خویش را بیرون ریختند؛ چونان ساختمان محکم‌کاری نشده و سر‌هم‌بندی شده‌ای که با اندک تکانی فرو ریزد.
3- کاروان دشمن هنوز نیامده بود و در راه بود. اما خبر ابهت آن پیشاپیش رسیده بود. مسلمانان در حال حفر خندق بودند که به سنگ بزرگی رسیدند و نتوانستند آن را بشکنند. از پیامبر(ص) استمداد کردند. حضرت 3 بار ضربه زدند و هر 3 بار از سنگ جرقه‌ای برخاست و سپس شکست و فرو ریخت. حضرت تکبیر گفتند و جمعیت تاسی کردند. کار که به سرآمد، از راز تکبیرها سوال کردند. حضرت فرمود در بارقه هر یک از ضربت‌ها، فتح شام و روم، ایران، و یمن را دیدم. بشارت باد بر شما پیروزی! منافقین که از صحنه دور شدند، همین ماجرا را به استهزا گرفتند. «و اذ یقول المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض ما وعدنا الله و رسوله الا غرورا» گفتند دلشان خوش است! تا چند روز دیگر پدرشان را در همین مدینه در می‌آورند اما وعده شکست دو ابرقدرت بزرگ دنیا را می‌دهند؛ چه دروغی!... قرآن می‌گوید هم از ترس از مرگ چشمانشان مانند محتضر گرد شد و هم با زبان‌های تلخ و تند به ملامت و سرزنش برخاستند؛ آنها دو ویژگی داشتند «اشحهًْ علی‌الخیر» (شدیدا مال‌پرست بودند) و «لم یومنوا فاحبط الله اعمالهم. هرگز ایمان نیاوردند و خداوند هم اعمال آنها را نابود کرد.»... تهدید و ترس آن هنگام به نهایت رسید که پهلوان حریف از کانال عبور کرد و عربده کشید «کجاست قهرمان شما که یا او را بکشم و به ادعای شما  به بهشت برود،‌ و یا او مرا بکشد و به زعم شما من به جهنم بروم؟!» می‌گفت «آن‌قدر فریاد زدم که صدایم گرفت». مرد می‌خواست مرگ را به جان بخرد و با عمرو بن عبد ود گلاویز شود؛ دیو تنومندی که با کسی نجنگیده بود مگر او را از پا درآورده بود.
4- مسلمان باشی یا کافر، واقعیت تاریخ است؛ مردی جوان برخاست و 3 بار به دعوت پیامبر(ص) لبیک گفت؛ گفت «من می‌توانم» و نه «نمی‌توانم». ورق برگشت آنجا که علی بن‌ابیطالب علیه‌السلام بهنگام تشخیص دارد و پای کار آمد. «و لمّا رای المومنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق‌الله و رسوله و مازادهم الا ایمانا و تسلیما». پیروزی از چنین باوری جوشید تا یک ضربت آن روز، برتر از عبادت جن و انس تا پایان تاریخ شود؛ پیامبر همان لحظه که علی(ع) به جنگ عمرو می‌رفت، فرمود «امروز تمام ایمان در برابر تمام کفر به صحنه آمده است». آن یک ضربت کافی بود که جنگ آغاز نشده، مغلوبه شود و امیرمومنان، جبهه اسلام را از جنگ بی‌نیاز سازد. «و ردالله الذین کفروا بغیظهم لم ینالو خیرا. و کفی الله المومنین القتال... خداوند کافران را بی‌هیچ دستاوردی و با خشم تمام بازگرداند و مومنان را از جنگ کفایت کرد.» در زیارت امیرمومنان می‌خوانیم «السلام علیک یا من کفی الله المومنین القتال به یوم الاحزاب». ویژگی این کفایت‌کنندگان و تهدیدزدایان چیست؟ «من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه...»؛ صادق الوعدهایی که دودل و مردد و متزلزل نبودند. پای عهد ماندند چون پایبند هیچ تعلق دیگری در دنیا نبودند.
5- وقتی این عقبه سخت سپری شد و مومنان با عزت و پیروزی از تنگنای جنگ احزاب گذشتند، پیامبر(ص) بشارتی داد که به شهادت تاریخ اتفاق افتاد. فرمود «الان نغزوهم و لایغزوننا». از امروز ما به آنها حمله می‌بریم و می‌جنگیم و آنها قدرت جنگ با ما را نخواهند داشت... این روند، را مقایسه کنید با ماجرای پیروزی بزرگ روز احد که در سرانجام کار از دست رفت؛ «نقطه مقابل[ایستادگی جنگ جنگ احزاب] آن مطلبی است که در جلسه کارگزاران نظام گفتم... روز جنگ احد عده‌ای نتوانستند مقاومت کنند، میدان را رها کردند، پیروزی را تبدیل به شکست کردند. غفلت یا دنیا‌طلبی و کوته‌بینی عده‌ای، همان پیروزی را تبدیل به شکست کرد... عدم رعایت تقوا این جوری است.»
مشابه همین تعبیر را رهبر انقلاب 16 مرداد 90 در دیدار مسئولان نظام (مقارن با دولت دهم) فرمودند: «در قضیه جنگ احد یک عده مأموریت‌ها را فراموش کردند، تنگه را رها کردند رفتند سراغ غنیمت جمع کردن؛ دشمن هم توانست نیروهای اسلام را دور بزند، بیفتد به جانشان، تعدادی از آنها را بکشد، مفهوم کند... جان مبارک پیغمبر به خطر افتاد... ما یک جاهایی طبق وظیفه عمل نکردیم؛ مراقبت‌هایی را که باید انجام بدهیم، انجام ندادیم؛ یک جاهایی دل‌بستگی‌های خودمان را زیر پا نگذاشتیم، به مشاجرات و رفاه‌طلبی سرگرم شدیم، به منش‌های اشرافی سرگرم شدیم؛ اینها ضعف است؟ وقتی من و شما زندگی‌مان را زندگی رفاه‌طلبانه و اشرافی قرار بدهیم، مردم از ما یاد می‌گیرند... این کارها خطر دارد. روش انقلاب و انقلابیون به تبع آموزش اسلام، اعراض از زندگی رفاه‌طلبانه برای خود بود. برای مردم هرچه می‌توانید رفاه ایجاد کنید، هرچه می‌توانید درآمد ملی و ثروت کشور را زیاد کنید اما خودتان نه. مسئولین لااقل تا وقتی مسئولند به زندگی رفاه‌طلبی رو نکنند. غفلت از روحیه جهادی و ایثار، غفلت از تهاجم فرهنگی دشمن، غفلت از در کمین بودن دشمن و نفوذ در فضای رسانه‌های کشور، بی‌مبالاتی نسبت به حفظ بیت‌المال، اینها گناهان ماست، اینها نقاط ضعف ماست.» معظم‌له همچنین در دیدار اخیر اساتید دانشگاه‌ها نسبت به بازسازی الگوی ظالمانه سرمایه‌داری و ایجاد وال‌استریت ایرانی با شکاف میان فقیر و غنی هشدار دادند.
6- می‌گویند چیزی که تو را نکشد، قدرتمندت می‌کند. دشمنی‌های 37 ساله استکبار نه‌تنها ما را از پا در نیاورد بلکه وادار به تکاپو و تحرک و خلاقیت و اراده و قدرتمند شدن و پیش رفتن کرد. برای پیشرفت توأم با عزت و استقلال، لاجرم باید جور خباثت و ملامت دشمن را کشید. به قول سعدی «جور دشمن چه کند، گر نکشد طالب دوست- گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به همند». خباثت‌های دشمن هرچند به قصد عقده‌گشایی بود اما برای ملت ما به سان واکسن عمل کرد و ما را به میزان بسیار بالایی آسیب‌ناپذیر ساخت. از این حیث برآورد جمیع شرایط، حکایت از پیروزی ملت ما در جنگ احزاب فعلی می‌کند. از دفاع مقدس 8 ساله تا دفاع استراتژیک و پیروز در عراق و سوریه (در مقابل جنگ نیابتی دشمن)، شیردلانی در میانه میدان سینه سپر کرده‌اند و شعارشان شعار امیرمؤمنان است؛‌ «فقمت بالامرحین فشلوا... هنگامی برای اقامه امر خدا قیام کردم که  دیگران فشل بودند؛‌ خود را آن هنگام که دیگران خویش را پنهان می‌کردند، نمایاندم؛‌ سخن گفتم هنگام عجز دیگران از سخن گفتن؛ هنگامی که دیگران زمینگیر بودند به نور الهی پیش رفتم و عبور کردم.» (خطبه 37 نهج‌البلاغه)
اما در اینجا یک تنگه مهم و راهبردی وجود دارد که اگر غفلت شود جنگ را مغلوبه می‌کند. آن تنگه، تنگه اشرافی‌گری و غنیمت‌طلبی و امتیازخواهی برخی مدیران است که هرچند کم‌شمار و در اقلیتند اما خاصیت «آلوده‌سازی»، «عفونی‌کردن» و «فاسدسازی موقعیت» و «ناامید کردن مردم در عین ایجاد ترس و تزلزل در آنها نسبت به دشمن» را دارند؛‌ هم با نگاه طعمه انگارانه به مدیریت، ویژه‌خواری می‌کنند و هم افکار عمومی را از آمریکا می‌ترسانند. نوک کوه یخ فساد و خیانت این جماعت در ماجرای حقوق‌های نجومی پدیدار شد اما ریل‌گذاری مفسدانه این جماعت اشراف مترف و مفسد، عمیق‌تر از اینهاست. اکنون که مطالبه بیت‌المال از مدیران اشرافی تبدیل به گفتمان افکار عمومی شده، دست‌هایی در تلاشند بی‌آبرویی این جماعت فرومایه را به آبروی نظام گره بزنند و مصلحت(!؟) را در مسکوت گذاشتن ماجرا و خراب نکردن روحیه مردم القا کنند. حقیقت اما این است که مبارزه با این ویژه‌خواران مفت‌خور، عین آبرو و اعتبار نظام و نشانه سلامت جمهوری اسلامی است. البته نبرد عدالت با تبعیض‌طلبان خودی‌نما، سخت‌ترین جنگ‌ها و در عین حال ناگزیرترین و اولویت‌دارترین آنهاست؛‌ که آنان معبرگشایان نفوذ و شبیخون ویرانگر دشمنند.
محمد ایمانی

جوان/
سرمقاله:
نویسنده : عباس حاجي‌نجاري 
جملات آنچنان صريح و گوياست كه نياز به هيچ تحليل و تفسيري ندارد؛ «ايستادگي رهبري بر اصول و آرمان‌هاي انقلاب تا پاي جان».
مقام معظم رهبري در ديدار اخير دانشجويان كه بايد آن را يك دوره درس دشمن‌شناسي براي بچه‌هاي نسل چهارم انقلاب دانست، ضمن تبيين توطئه‌هاي دشمنان نظام اسلامي عليه مردم ايران نه تنها پس از پيروزي انقلاب اسلامي ، كه از زمان سلطه امريكايي‌ها بر ايران پس از كودتاي 28 مرداد 1332و تبيين مأموريت‌هاي دانشجويان در دوران تحصيل و ضرورت ايجاد آمادگي در خود براي پذيرش مسئوليت‌هاي سنگين كشور در آينده، عصاره بيانات‌شان را در چند جمله كوتاه هم خطاب به دشمنان بيروني انقلاب كه اين روزها به زعم خود با «برجام» تسليم ايران را به انتظار نشسته‌اند و هم خطاب به ضد‌انقلاب و ديگر معارضين انقلاب كه با پافشاري بر فتنه‌ها و نفوذ، فروپاشي در داخل را، به كمين نشسته‌اند، صريحا مي‌گويند: «ما ايستاده‌ايم؛ بنده‌ حقير وظيفه ديني‌اي دارم، وظيفه‌ شرعي‌اي دارم، وظيفه‌ اخلاقي‌اي دارم؛ در مواجهه‌ با ضد‌انقلاب و معارضين انقلاب ايستاده‌ام و تا جان در بدن دارم اين ايستادگي وجود دارد» و آنگاه با اشاره به حمايت‌هاي مردمي انقلاب و حضور مردم و نخبگان در صحنه، بر عقبه راهبردي آن در داخل نيز تأكيد كرده و يادآور مي‌شوند: «به اين مردم هم اعتماد دارم؛ در ميان نخبگان كشور از جمله دانشگاهيان و دانشجويان، آن‌قدر عناصر مؤمن و طرفدار ايستادگي در اين راه وجود دارد كه هر آدم دلسردي را هم دلگرم مي‌كند؛ چه برسد به كسي مثل بنده كه خودش به‌خودي‌خود دلگرم است.» و در پايان هم نتيجه حتمي اين ايستادگي را پيروزي دانسته و تأكيد مي‌كنند كه: «عاقبت ايستادگي هم پيروزي است».

سيره و عمل مقام معظم رهبري طي 37سال گذشته نشانگر اين است كه ايشان همچون دوران جنگ تحميلي كه در مسئوليت رياست‌جمهوري همواره در خط مقدم در كنار رزمندگان بودند، پس از پايان جنگ تحميلي و در دوران زعامت امت و در گذار از گردنه‌هاي دشوار انقلاب، با خطر‌پذيري و مقابله صريح و مستقيم با تهديدات انقلاب، در خط مقدم مقابله با چالش‌ها و تهديدات به تكليف خود عمل كرده و همه هجمه‌ها و تير‌هاي زهرآگين دشمنان بيروني و داخلي را به جان پذيرفته و نظام اسلامي را از گردنه‌هاي سخت به سلامت عبور داده‌اند.

در اين ميان با توجه به ويژگي‌هاي دو عرصه گذشته كه رهبري موفق به نجات كشتي انقلاب شد، شرايط آينده در عين هشدار به دشمنان، عبرتي براي نيروهاي مؤمن به انقلاب است.
اول: در دوران پس از دوم خرداد و در اوج تهاجم فرهنگي دشمنان كه جريان داخلي همصدا با بيگانگان با عبور از امام و انقلاب، دوران ختم انقلاب را اعلام و با فرستادن امام(ره) به موزه تاريخ، فروپاشي نظام را لحظه‌شماري مي‌كرد، رهبري با به دوش كشيدن «چفيه» عملاً در برابر اين جريان ايستادند و با عبور عزتمندانه نظام از فتنه تير 78 و پيامد‌هاي آن، زمينه تثبيت و احياي مجدد ارزش‌هاي انقلاب را فراهم كردند. مقام‌ معظم‌ رهبري‌ در اول ارديبهشت سال 1379 در بخشي‌ از سخنانشان‌ در جمع دهها هزار نفري جوانان با اشاره به عملكرد يك جريان مطبوعاتي كه به‌ پايگاه‌هاي‌ دشمن‌در داخل تبديل‌ شده، تكرار حادثه صلح امام حسن (ع) را منتفي و تكرار حادثه كربلا را محتمل دانسته و ياد‌آور مي‌شوند:متأسفانه‌ در داخل‌ كشور ايادي‌ دشمن‌ و منافقان‌ فعالي‌ مانند «عبدالله‌ بن‌‌ابي‌» حضور دارند.

آنها كساني‌ هستند كه‌ خيال‌ مي‌كردند اگر انقلابي‌ در اين‌ كشور روي‌ دهد، حكومت‌ متعلق‌ به‌ آنهاست‌، آنها نه‌ فقاهت‌، نه‌ امام‌، نه‌ مردم‌ و نه‌ احساسات‌ ديني‌ را قبول‌ دارند و همان‌ طور كه‌ پيامبر(ص‌) با عبدالله‌‌بن‌‌ابي‌ خوشرفتاري‌ كرد و از مجازات‌ او اجتناب‌ ورزيد، نظام‌ اسلامي‌ ضمن‌ خوشرفتاري‌، آنان‌ را مجازات‌ نكرد. آنها همان‌ كساني‌ هستند كه‌ با حرف‌ها، موضع‌گيري‌ها و تبليغات‌ خود و احياناً با دخالت‌ در برخي‌ از اغتشاشات‌، دشمن‌ خارجي‌ را اميدوار مي‌كنند. رهبر معظم‌ انقلاب‌ اسلامي‌ در آن سخنان هدف‌ نهايي‌ دشمنان‌ خارجي‌ و منافقان‌ داخلي‌ را نفي‌ حكومت‌ اسلامي‌ دانستند و ضمن‌ فراخواندن‌ جوانان‌ به‌ مطالعه‌ تاريخ‌ فرمودند: به‌ بركت‌ وجود ملت‌ هوشياري‌ مانند ملت‌ ايران‌ و افكار برانگيخته‌ اين‌ ملت‌ و به‌ بركت‌ انقلاب‌ بزرگي‌ مانند انقلاب‌ ايران‌، نه‌ امريكا و نه‌ قدرت‌هاي‌ هم‌ پيمان‌ او قادر نيستند حادثه‌ تلخي‌ مانند حادثه‌ صلح‌ امام‌ حسن‌ مجتبي‌(ع‌) را بر ملت‌ ايران‌ تحميل‌ كنند و اگر دشمن‌ خيلي‌ فشار بياورد، حادثه‌اي‌ مانند حادثه‌ كربلا در اينجا اتفاق‌ خواهد افتاد. ايشان سپس تصريح مي‌كنند: اين‌ يك خطر بزرگ‌ است‌ كه‌ اگر جلوي‌ آن‌ گرفته‌ نشود، بدون‌ شك دشمن‌ يك قدم‌ جلو خواهد آمد و روحيه‌اي‌ جديد پيدا خواهد كرد اما جايي‌ كه‌ دشمن‌ هرگز نخواهد توانست‌ آنجا را از لحاظ معنوي‌ و روحي‌ تصرف‌ كند، جايي‌ است‌ كه‌ اين‌ مردم‌ و اين‌ خدمتگزار در آنجا قرار دارند.

دوم: در دوران فتنه سال 1388كه اين‌بار دشمنان بيروني در پيوند با عوامل فتنه در داخل و با برآورد غلط از نتيجه انتخابات رياست جمهوري دهم با دامن زدن به آشوب‌هاي خياباني، فروپاشي نظام را انتظار مي‌كشيدند و در شرايطي كه بسياري از نيروهاي مدعي انقلاب از مانور خياباني عوامل فتنه منفعل شده بودند، رهبري بار ديگر با اتكا به عنايات الهي و حمايت توده‌هاي اجتماعي اين سناريوي پيچيده را كه 20 سال براي آن برنامه‌ريزي وتلاش شده بود خنثي كردند. اتمام حجت ايشان در خطبه‌هاي تاريخي 29 خرداد 1388 براي هميشه در تاريخ ماندگار شد. ايشان درآن خطبه با تبيين دقيق فرايند انتخابات وحمايت از رأي مردم يادآور شدند كه: بنده زير بار بدعت‌هاي غيرقانوني نخواهم رفت. امروز اگر چارچوب‌هاي قانوني شكسته شد، در آينده هيچ انتخاباتي ديگر مصونيت نخواهد داشت. رهبري سپس خطاب به سياسيون و نامزدها و گردانندگان احزاب و جريانات هم فرمودند: من از همه مي‌خواهم به اين روش خاتمه بدهند. اين روش، روش درستي نيست. اگر خاتمه ندهند، آن‌وقت مسئوليت تبعات آن، هرج و مرج آن، به عهده آنهاست. اين تصور هم غلط است كه بعضي خيال كنند با حركات خياباني، يك اهرم فشاري عليه نظام درست مي‌كنند و مسئولان نظام را مجبور مي‌كنند، وادار مي‌كنند تا به عنوان مصلحت، زيربار تحميلات آنها بروند. نه، اين هم غلط است. البته اگر كساني بخواهند راه ديگري را انتخاب كنند، آن‌وقت بنده دوباره خواهم آمد وبا مردم صريح‌تر از اين صحبت خواهم كرد.

 ايشان پس از آن با اتمام حجت با بيگانگان نسبت به تلاش آنها براي سوء‌استفاده از فتنه كف خيابان ، در خطاب تاريخي‌شان به حضرت بقيه‌الله (ارواحنا فداه) با اشاره به اينكه جان ناقابل‌شان را در دفاع از نظام به كف گرفته‌اند، مي‌فرمايند:‌اي سيد ما! ‌اي مولاي ما! ما آنچه بايد بكنيم، انجام مي‌دهيم؛ آنچه بايد هم گفت، هم گفتيم و خواهيم گفت. من جان ناقابلي دارم، جسم ناقصي دارم، اندك آبرويي هم دارم كه اين را هم خود شما به ما داديد. همه اينها را من كف دست گرفتم، در راه اين انقلاب و درراه اسلام فدا خواهم كرد؛ اينها هم نثار شما باشد. سيد ما، مولاي ما، دعا كن براي ما؛ صاحب ما تويي؛ صاحب اين كشور تويي، صاحب اين انقلاب تويي، پشتيبان ما شما هستيد؛ ما اين راه را ادامه خواهيم داد؛ با قدرت هم ادامه خواهيم داد؛ در اين راه ما را با دعاي خود، با حمايت خود، با توجه خود، پشتيباني بفرما.

سوم:  اكنون ودر شرايطي كه دشمنان نظام اسلامي با برآورد غلط از فرآيند مذاكرات هسته‌اي و برجام و با اتكا به انفعال برخي از نيروهاي داخلي، تسليم نظام را به انتظار نشسته واز ضرورت «تغيير رفتار منطقه‌اي ايران» سخن به ميان آورده و مدعي مي‌شوند كه: «به ايران اجازه نمي‌دهيم راحت باشد»! سخنان رهبري اتمام حجت و فصل الختامي بر اين فرآيند است. ايشان در ديدار دانشجويان ابتدا اوضاع خاص و حساس كنوني كشور را بسيار شبيه جنگ احزاب در زمان پيامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله) دانسته ويادآور شدند: امروز نيز همه‌ دنياپرستان و زورگويان عالم در مقابل جمهوري اسلامي ايران صف‌آرايي كرده و از همه‌ جوانب آن را مورد حمله قرار داده‌اند. سپس خاطرنشان كردند: در چنين شرايطي، كساني كه سست ايمان و شايد داراي گرايش‌هاي دروني به دشمن هستند، اظهار يأس و نااميدي و خودكم‌بيني مي‌كنند اما افراد داراي ايمان مستحكم، هر قدر هم شرايط سخت‌تر شود، با عزم و اراده‌ قوي‌تر ايستادگي مي‌كنند. حضرت آيت‌الله خامنه‌اي آنگاه به «مبارزه‌ سرنوشت‌ساز و اجتناب‌ناپذير ملت ايران با جبهه‌ استكبار» اشاره كردند و افزودند: اين مبارزه نيازمند بهانه نيست زيرا تا زماني كه ملت ايران براساس غيرت و سابقه‌ انقلابي و اسلام، ايستاده است، اين مبارزه وجود دارد و براي پايان آن نيز فقط دو راه متصور است؛ يا جمهوري اسلامي به آن‌چنان قدرت و توانايي دست يابد كه طرف مقابل جرئت تعرض نداشته باشد يا اينكه جمهوري اسلامي هويت اصلي خود را از دست بدهد و يك ظاهر بي‌جاني از آن باقي بماند. در اينجاست كه رهبري بارديگر تأكيد مي‌كنند كه در مواجهه با زياده‌خواهي‌هاي استكبار و ضدانقلاب و معارضين، تا جان در بدن دارند ايستاده‌اند و عاقبت ايستادگي هم پيروزي است.


نویسنده : دكتر سيدنعمت‌الله عبدالرحيم‌زاده 
همه چيز بين روسيه و تركيه بعد از هفت ماه تيرگي روابط تغيير كرده است. هفت ماه قبل بود كه تركيه با ساقط كردن يك بمب‌افكن سوخوي روسي به طور مستقيم خود را در مقابل روسيه قرار داد و رجب طيب اردوغان، رئيس‌جمهور تركيه، فرصتي به دست آورد تا با استفاده از احساسات ملي‌گرايانه سعي كند  تا خودي نشان بدهد و حتي روس‌ها را تهديد كرد كه اگر هواپيماهاي آنها بار ديگر در فضاي تركيه پيدا بشوند، احتمال تكرار حادثه قبل وجود دارد. در مقابل، روس‌ها هم با خشم تمام به سقوط بمب‌افكن خود واكنش نشان دادند و حتي ولاديمير پوتين، رئيس‌جمهور روسيه از خيانت و خنجر از پشت زدن طرف مقابل گفت. حالا و بعد از نامه عذرخواهي اردوغان به پوتين در سه‌شنبه گذشته، همه چيز تغيير كرده و هم اين دو نفر تماس تلفني داشته و قرار ديدار آينده خود را گذاشته‌اند و هم تحريم‌هاي روسيه عليه تركيه لغو شده و قرار است تا ميليون‌ها توريست روسي درماني باشند براي كسادي اين روزهاي صنعت تروريسم تركيه. تمام اين اتفاقات دلالت به تمايل دو طرف به بازگشت سريع به گرمي روابط قبل دارد كه با اخبار و گزارش‌هايي مبني بر اجازه به روس‌ها براي استفاده از اينجرليك شكل ديگري از اين بازگشت مطرح مي‌شود.

اينجرليك پايگاه نظامي در شهر آدناي تركيه است كه دولت اين كشور همواره از آن به عنوان كارتي در معادلات خود با قدرت‌هاي خارجي استفاده مي‌كند. بايد به ياد داشت كه دولت قبل امريكا در يورش به عراق در مارس 2003 چانه‌زني طولاني با همين اردوغان بر سر استفاده از اين پايگاه داشت و باراك اوباما، رئيس‌جمهور امريكا براي استفاده ائتلافش عليه داعش مجبور به چندين ماه چانه‌زني با اردوغان شد. حالا دو خبر از امكان استفاده روسيه از اين پايگاه به گوش مي‌رسد؛ خبر اول حاكي از اجازه دولت تركيه به روس‌ها براي استفاده از اين پايگاه و خبر دوم تكذيب چنين استفاده‌اي از سوي مولود چاووش‌اوغلو، وزير خارجه تركيه است. جداي از صحت و سقم هر كدام از اين دو خبر، بايد گفت كه اصل طرح استفاده روس‌ها از اينجرليك دلالت دارد بر اتفاق مهمي كه بعد از هفت ماه سردي روابط بين مسكو و آنكارا پيش آمده است. قبل از سقوط بمب‌افكن سوخو، روابط گرم بين اين دو كشور بيشتر از هر چيز وجه اقتصادي داشت كه به صادرات گاز روسيه به تركيه و تبادل محصولات دو طرف يا صنعت توريسم مربوط مي‌شد اما اختلاف نظر عميق دو طرف در مورد سوريه و جنگ داخلي آن باعث شده بود تا اين روابط گرم جنبه امنيتي و نظامي پيدا نكند. ورود نظامي روسيه به اين جنگ در ماه سپتامبر گذشته به نوعي جنگنده‌هاي روسي را در برابر مواضع تركيه قرار داد، چنان كه اين جنگنده‌ها در چند فقره كاميون‌هاي تداركاتي تروريست‌ها را بعد خروج از خاك تركيه منهم كردند. در آن اوضاع ديگر هيچ نقطه مشتركي براي همكاري نظامي كه وجود نداشت هيچ بلكه مي‌توان گفت دو طرف در دو جبهه مقابل قرار گرفته بودند. حالا طرح استفاده روسيه از اينجرليك آن هم به زبان خاص و گنگ ديپلماتيك از سوي چاووش‌اوغلو نشان از اتفاق قابل توجه در اين معادله دارد، به نحوي كه گويا دو كشور از دو جبهه مقابل خارج شده و احساس مي‌كنند كه در جبهه واحدي قرار گرفته‌اند. درست است كه اين جبهه واحد تحت عنوان مبارزه با داعش نام برده مي‌شود همچنان كه امريكا هم تحت همين عنوان از روسيه درخواست همكاري مشروط كرده، اما مسئله اساسي در اصل جنگ سوريه است و اينكه آيا اردوغان حاضر مي‌شد در اين جنگ جبهه دشمني با مردم سوريه را كنار گذاشته و دست از حمايت از تروريست‌ها بردارد؟ دست كم روس‌ها به از سرگيري روابط‌شان با اردوغان آنقدر خوشبين هستند كه نظر مثبتي به اين موضوع دارند چنانچه روزنامه نزاويسيما گازتا روز گذشته نوشت: «رئيس‌جمهوري تركيه با نزديك شدن به روسيه قصد دارد سياست‌هاي آنكارا را كه دربرگيرنده فروپاشي سوريه است، تغيير دهد.» تارنماي روسي اسپوتنيك هم اين روزها تحليل‌هايي در مورد تغيير رويه اردوغان در قبال روسيه و منطقه منتشر كرده كه در يكي از اين تحليل‌ها آنقدر پيش رفته كه از عذرخواهي اردوغان از بشار اسد براي كمك به حل بحران سوريه گفته است. اين نحو رويكرد رسانه‌هاي روسي نشان از تغيير قابل توجهي در سياست منطقه‌اي اردوغان دارد حتي اگر به اين حد افراطي نباشد، طرح موضوع اينجرليك را هم بايد در اين جهت ارزيابي كرد. تنها مسئله باقي مانده در نحوه عمل اردوغان است كه با نگاهي به سابقه او به خوبي مي‌توان توان قابل توجهش  را در چرخش‌هاي شديد ديد و بعيد نيست حالا كه چنين خوشامدگويي گرمي از روس‌ها مي‌كند، زماني نه‌چندان دور حاضر به چرخشي مشابه در مورد بشار اسد بشود.

نویسنده : كبري آسوپار 
درباره‌ دروغي كه گفته شده، بنويسيم يا استفاده از حق و وقت ملت براي حرف‌هاي شخصي و دفاع از خانواده يا مديريت ضعيف جلسه توسط علي مطهري يا نمايندگاني كه نشستند و حق‌خوري را ديدند و جز اندكي، آن هم بي‌ثمر، دم برنياوردند يا از مردمي كه بار همه قانون شكني فاطمه حسيني و فريبكاري‌ و استفاده‌اش از رانت نمايندگي مردم براي دفاع از خود و همسرش بر دوش آنان است؛ ‌يا از فرهنگ آقازاده بازي فرزندان مقامات يا اينكه امثال صفدر حسيني‌ها و دخترش انعكاس تفكر اصلاح‌طلبي امثال خاتمي‌هاست يا از شأن رأس امور بودن مجلس يا... از كدام اين همه موضوع بايد نوشت كه مجال و حوصله كم نيايد؟

اول آنكه فاطمه حسيني با دروغ بزرگي پشت تريبون رفت؛ او وقت پاسخ به اظهارات وزير ارتباطات را در اختيار گرفته بود و براي اين موضوع تريبون خانه ملت در اختيار او قرار گرفت. ‌ وقتي فرصت به او داده شد، به‌جاي صحبت در مورد وزير ارتباطات، شروع به خواندن دفاعيه خانوادگي‌اش در مورد صرافي خود و همسرش در دوران بحران ارزي دولت دهم كرد. به همين راحتي نماينده مجلسي كه براي دفاع از حقوق ملت سوگند ياد كرده، هيئت رئيسه مجلس را فريب مي‌دهد و بعد هم در مورد خدشه دار شدن مرزهاي اخلاق حرف مي‌زند!

دوم آنكه تريبون مجلس قرار نبود سهم خانواده نماينده‌ها باشد؛ قرار نبود مجلس در رأس امور خانواده‌ها باشد؛ اين نطق خانوادگي شخصي‌ترين نطقي بود كه مي‌شد از تريبون عمومي مجلس انجام داد. هزينه هر دقيقه برگزاري جلسه علني مجلس حدود 18 ميليون تومان است؛ اين كار غير‌قانوني نماينده اصلاح‌طلب مجلس حدود 90 ميليون تومان براي بيت‌المال (مال مردم) هزينه داشته و اين مبلغ معادل يارانه يك ماه 2 هزار نفر از مردم است! البته مهم هم نيست؛ وقتي قرار است ملت بدهكار آقازاده‌ها باشند، خانه‌ همين ملت هم مي‌شود ميراث پدري آقازاده‌ها. كسي تعارف نكند؛ سهمتان را از سفره انقلاب برداريد؛ حق اوقات فراغت و تحصيل و سفر و ورزش در فيش حقوقي پدرانتان كه سهل است، تريبون خانه مردم هم ارزاني‌تان! اصلاً مردم از راديو صحن علني را براي شنيدن مسائل خانوادگي شما گوش مي‌دهند.

سوم آنكه مديريت علي مطهري آنقدر ضعيف بود كه نتوانست (يا شايد نخواست) مانع نطق خارج از دستور و شخصي نماينده خانواده حسيني در مجلس شود و تنها به چند تذكر كلامي بسنده كرد و خانم نماينده توانست دفاعيه از همسرش را تمام كند. گرچه از گوشه و كنار مجلس صداي اعتراض برخي نماينده‌ها بلند شد، اما عملاً هيچ كس هيچ تذكر آيين نامه‌اي به رئيس جلسه بابت اين اقدام خلاف آيين نامه نداد. رأس امور كه هيچ، مجلس اگر امامزاده هم بود، حرمتش دست متولي‌اش بود.
چهارم آنكه فاطمه حسيني و پدرش انعكاس تفكر اصلاح‌طلبي هستند؛ همه اعتبار اصلاح‌طلبي و تكرار كردن‌هاي ليدر اصلاح‌طلبان در اسفند 94 هزينه شد تا امثال فاطمه حسيني به مجلس بروند و از رانت تريبون و قدرت براي تطهير خانواده خود بهره ببرند. آيا اصلاح‌طلبان مسئوليت اين خطاهاي فاحش را مي‌پذيرند؟ بعيد است؛ آنها تمام قد پشت اين قانون‌شكني‌ها مي‌ايستند و در رسانه‌هايشان تيتر مي‌زنند دفاع جانانه دختر از پدر... ‌

وطن امروز/
بسته‌شدن حساب‌های مادر با FATF
دکتر محمدرضا مهدیاراسماعیلی: تقریبا سال گذشته در همین روزها بود که جان کری در مصاحبه تلویزیونی زنده خود در ایالات متحده اعلام کرد: «ما به این نتیجه رسیده بودیم که سازمان تحریم‌هایی که برای ایران طراحی کرده بودیم به سوی بی‌اثر شدن گراییده، از این رو ناچاریم ضمن پیمودن راه‌های مذاکره، سازوکار عمیق‌تری را برای کنترل ایران طراحی کنیم».
آن روز که مقامات آمریکایی مکرر بیان می‌کردند ما سازوکاری را در نظر گرفته‌ایم که ایران به‌رغم انجام تعهدات خود، همچنان در تحریم‌های پنهان آمریکا باقی بماند، عده‌ای در داخل خوشبینانه اصرار داشتند بپذیریم آن سخنان مقامات آمریکایی تنها برای مصرف داخلی است.
منظور از طراحی سازوکار تحریم پنهان ایران، همان تحریم‌هایی است که دقیقاً معیشت توده مردم را هدف گرفته بود تا موجب نارضایتی عمومی مردم در داخل کشور شود. اکنون پس از پیمودن یک‌سال از عمر برجام و عدم گشایش تراکنش‌های مالی ایران در سطح بین‌الملل، گروه کاری اقدام مالی موسوم به FATF برای ایران نسخه‌ای را پیچیده است که ظاهرش به بیان ساده این است:
«نظام داد و ستد بانکی دنیا، نسبت به راه دادن شما- ایران- به جمع خود یک نگرانی کوچک دارد و آن این است که می‌ترسد پس از باز کردن امکان تراکنش‌های بین‌المللی ذیل برجام، شما- ایرانی‌ها- از این امکان سوءاستفاده و تروریسم منطقه‌ای را با تزریق دلارهای‌تان تقویت کنید و بر آشوب منطقه بیفزایید. اگر امکان این باشد که ما به مدت 12 ماه آزمایشی تمام فعالیت‌های بانکی شما را دانه دانه چک کنیم که ببینیم پول‌ها از کجا به کجا می‌رود و مطمئن شویم که شما به وسیله پولشویی، پول‌های‌تان را به حساب‌های تروریسم منطقه نمی‌رسانید، اجازه می‌دهیم از ظرفیت‌های بین‌المللی بانکی که اکنون بر شما بسته است استفاده کنید»!
براساس آنچه تاکنون آشکار شده است، معتقدم مساله ممانعت از حمایت تروریسم در منطقه، موضوع گمراه‌کننده‌ای است که اکنون تحت عنوان یک پوشش آبرومند طراحی شده تا موجب انحراف از شناسایی برنامه FATF در قبال ایران شود.
واقعیت این است که مطالعه بی‌پرده یک‌ساله تراکنش‌های بانکی ایران به معنای «تحویل دادن اتاق اطلاعات عملیات اقتصاد ایران» به کسانی است که اقلا بیش از 3 دهه سابقه تحریم ما را داشته‌اند. این کار موجب خواهد شد با توجه به کنترلی که نسبت به جریان‌های مالی و تجاری در ایران رخ می‌دهد، تمام نقاط حساس و استراتژیک نقل و انتقالات بانکی کشور مشخص و در مرحله بعدی اعمال تحریم علیه ایران، با کمترین هزینه از سوی آمریکا، بزرگ‌ترین ضربه به اقتصاد کشور تحمیل شود. پذیرفتن FATF مانند این است که از اقتصاد ایران بخواهند در یک استادیوم که وسط آن یک دوش تعبیه شده است، حمام کند!
 به مثال زیر به دقت توجه کنید: شرکت ایران‌خودرو به‌عنوان بزرگ‌ترین شرکت صنعتی ایران و اشتغالزا‌ترین شرکت کشور با حدود 55 هزار پرسنل مستقیم و 100 هزار شغل وابسته- از بنگاه‌های قطعه‌سازی گرفته تا حلقه‌های پایین‌تر زنجیره ارزش افزوده- در قالب چندین هزار حساب بانکی مربوط به خود یا شرکت‌های وابسته یا بنگاه‌های همکار با آن در اقتصاد کشور مشغول فعالیت است. اکنون تصور کنید کسانی که بیش از 3 دهه اقتصاد این کشور را تحریم کرده‌اند و همین 5 سال پیش بر اثر تحریم‌ها، بازار خودروی کشور را آنطور که همه به یاد داریم به آشوب کشیدند، پشت مانیتور تشریح عریان فعالیت‌های بانکی این شرکت‌ها بنشینند و نظاره کنند مثلاً از بین این چند هزار حساب بانکی که بسیاری از آنها حساب ارزی است، فلان حساب شرکت ساپکو- شرکت طراحی مهندسی و تامین قطعات ایران خودرو- احتمالا مهم‌ترین بازیگر گردش کار این شرکت صنعتی است و مسدود شدن آن اجمالا در معیشت یک‌میلیون نفر- با کم و زیادش- خانواده این 155 هزار شاغل گره می‌اندازد!  
سوال حیاتی این مقاله این است؛ آیا ما در اقتصاد کشورمان سازوکار مقابله با چنین پاتک‌های سنگینی را در زمان تحریم مجدد یا همان جنگ اقتصادی داریم؟! اگر پاسخ این باشد که بله داریم، بسیار خب! از این ساز و کار همین امروز استفاده کنید و بدون افتادن در چاه FATF سوئیفت را در کشور راه بیندازید! از همین سازوکار استفاده کنید و تحریم‌ها را دور بزنید! اگر هم پاسخ منفی باشد که وای بر ما که ابزاری به دشمن داده‌ایم که با اطلاعات آن تنها با بستن مثلا یک حساب می‌تواند یکباره یک‌میلیون نفر از ملت را در معیشت مستاصل کند!  قبلا هم نوشته‌ام رفتارهایی از قبیل تفاهم با FATF  مانند این می‌ماند که رمز عابر‌بانک‌مان را بدهیم بیگانگان برای‌مان انتخاب کنند. این یعنی هر تحرک اقتصادی ما بسادگی توسط اجنبی‌ها شناسایی می‌شود و در صورت نامطلوب بودن از نظر آنها، مسدود می‌شود. جنگ است دیگر! مگر در جنگ رمز عملیات را به دشمن می‌دهیم؟ ما ادعا نداریم اقتصادمان کاملاً مرتب است و مانند ساعت کار می‌کند اما سوال این است: کدامیک از کشورهایی که اقتصادشان مرتب شده است، اجازه چنین دسترسی‌هایی را به دیگران می‌دهند؟ با همه اینها، باز هم این همه آنچه هست نیست! نگرانی بزرگ‌تری نیز وجود دارد که این بار ریشه در تحریم و جنگ اقتصادی ندارد. «هاجون چانگ» اقتصاددان بسیار موفق دهه اخیر، در وصف آمریکا جمله‌ای دارد. او می‌گوید آمریکا همیشه نسبت به کشورهای درحال توسعه– از دوست گرفته تا دشمن- شعارش این است: «کاری را بکن که من می‌گویم، نه آن کاری که من خودم انجام دادم!» او در کتاب خود با بیان اینکه «سرمایه، ملیت دارد» نشان می‌دهد روند افزایش فراملی‌سازی نظارت بر شرکت‌های هر کشور 2 حالت داشته است؛ یا این نظارت فراملی جنبه نمایشی داشته که این حالت به قول خودش فقط ساخته شده برای «اغوا کردن کشورهای در حال توسعه» یا واقعاً رخ داده است که در این صورت هیچ هدفی جز زمینگیر کردن و قتل صنعت نظارت‌شونده نداشته است! این ادعا البته با مثال‌های متعددی تایید می‌شود. سال 1998 که شرکت خودروسازی دایملر- بنز توانست سر از کار شرکت خودروسازی کرایسلر درآورد، دیری نپایید که کرایسلر مجبور شد خود را با او ادغام کند. با این حال کار به اینجا هم ختم نشد و دایملر- بنز که طی 9 سال توانسته بود کرایسلر را به کلی از مسیر خود خارج کند، سال 2007 این شرکت را به صندوق سرمایه‌گذاری سربرس فروخت- و البته از نظر من انداخت!- و کرایسلر سال 2009 رسماً ورشکست شد! امروز من در شرایطی سخن از این جنگ نرم اقتصادی می‌کنم که ملت ما بارها بر اثر سیاست‌های ایران‌ستیز آمریکا طعم تلخ محدود شدن معیشت‌شان را حس کرده‌اند. این همان چیزی است که اوباما در پیام نوروزی‌اش به ملت ایران با لبخند به آن اعتراف کرد. اکنون آمریکا به گواهی پیشین خود در جست‌وجوی ابزاری برای تعمیق و بهینه کردن تحریم‌هاست و تفاهم FATF به عقیده من برابر است با واگذار کردن اختیار معیشت ملت به کسانی که رسماً داعیه تحریم ایران را دارند.

جام جم/
یادداشت 1

رضایتمندی جامعه در سایه تعامل قوا

نشست‌های دولت و مجلس که هرازگاهی با میزبانی هر کدام از این دو نهاد برگزار می‌شود، می‌تواند زمینه مناسبی را برای ایجاد تعامل و تفاهم میان اعضای کابینه و نمایندگان مردم فراهم کند.

یکی از گام‌های تفاهم، توجه ویژه نسبت به قانونگذاری در مجلس و نحوه اجرای آن از سوی دولت است.

طبعا انجام کار کارشناسانه در مورد لوایح و قوانین و حسن اجرا و نظارت درست بر نحوه اجرا که در سایه همکاری و همیاری دولت و مجلس اتفاق خواهد افتاد، زمینه‌ساز رفع بسیاری از مشکلات در عرصه‌های اجتماعی خواهد بود.

انتظار این است که دولت در زمینه تهیه و تدوین لوایح کارشناسی شده تلاش بیشتری کند و نمایندگان مجلس نیز در حیطه ریل‌گذاری قانونی اقدامات لازم را برای رفع موانع و مشکلات دولت انجام دهند.

در اولین نشست دولت و مجلس که به میزبانی دولت برگزار شد،‌ مباحث خوبی از سوی روسای قوه مقننه و مجریه مطرح شد. یکی از زمینه‌های همدلی میان این دو نهاد، همکاری برای کاهش تورم است. البته در برخی گزارش‌هایی که از سوی رئیس محترم جمهور درباره کاهش تورم و رسیدن آن به مرز تک‌رقمی به عنوان یک ویژگی مثبت ذکر می‌شود، باید به این نکته توجه داشت که چنین رویدادی زمانی به عنوان یک امتیاز محسوب می‌شود که ما به صورت همزمان با کاهش بیکاری و افزایش تولید در سطح جامعه مواجه باشیم.

آمارها نشان می‌دهد که متاسفانه ما در زمینه بیکاری و افزایش تولید روی خط قرمز قرار داریم و به عبارت دیگر گویی ماشین توسعه اقتصادی کشور در پارکینگ قرار دارد. اگر دولت بنا دارد کارنامه موفقی از خود ارائه دهد، باید با تکیه بر اقتصادمقاومتی و تاکید بر توانمندی داخلی زمینه‌های رونق اقتصادی را در سطح جامعه فراهم آورد. مجلس نیز این آمادگی را دارد که در فضایی تعاملی و بدون سیاسی‌کاری، دولت را در رسیدن به چنین هدفی کمک کند. نمایندگان مردم متعهدند که هر کجا منافع مردم و نظام اقتضا کرد یاری‌رسان دولت و برنامه‌های کارگزاران اجرایی کشور باشند. مجلسیان بر این باورند که شرایط کنونی، زمانی برای اتلاف وقت باقی نمی‌گذارد و بنابراین آمادگی دارند در مسیر رفتارهای توسعه‌ای که بر توانمندی‌های داخلی مبتنی است، پیشتازتر از دولت گام بردارند. بنابراین اگر ارائه گزارش در مورد مباحثی چون کاهش تورم صرفا برای ثبت رکورد و انجام مانور باشد، اما در نهایت جامعه با رکود مواجه شود، زمینه‌های تعامل میان دولت و مجلس برقرار نخواهد شد.

پرداخت‌های نجومی یکی از دغدغه‌های مهم نمایندگان مردم است و لازم است دولت و مجلس برخورد با چنین پدیده‌ای را که ممکن است به اعتماد عمومی آسیب وارد کند، در دستور کار خود قرار دهند. یقینا ورود مناسب این دو نهاد درباره موضوع پرداخت‌های نامتعارف و برخورد مناسب با عاملان آن می‌تواند شرایط جدید را به فرصتی شایسته برای جلب رضایت‌مندی مردم و انضباظ مالی تبدیل کند.

علی‌اکبر رنجبرزاده

عضو هیات رئیسه مجلس

یادداشت 2

قراردادهای جدید نفتی آماده اجرا نیست

با توجه به اهمیت صنعت نفت در اقتصاد کشورمان، لازم است همواره به‌گونه‌ای سیاستگذاری شود که قراردادهای منعقد شده در این صنعت چه برای استخراج نفت و چه برای انجام پروژه‌های جدید با درنظر گرفتن منافع ملی و همچنین استفاده از ظرفیت‌های داخلی صورت پذیرد.

مسئولان دولتی با مطرح کردن این موضوع که قراردادهای قبلی دارای نقیصه‌هایی است و باید برای استفاده هرچه بیشتر از فرصت برجام قراردادهای جدیدی تنظیم و تدوین کنیم، از دو سال پیش تدوین الگوی جدید قراردادها را شروع کردند. اما امروز که صحبت از اجرایی شدن قراردادهای نفتی جدید شده و مسئولان شرکت نفت اعلام کرده ‌بودند اصلاح شده‌اند، شاهد هستیم نه‌تنها تغییرات قابل قبولی در این قراردادها دیده نمی‌شود بلکه به نوعی برخلاف منافع ملی کشورمان نیز هست. پس باید بگوییم قراردادهای جدید نفتی هنوز آماده اجرایی شدن نیستند و باید پس از بررسی و تجدید نظر در مفاد آن نسبت به تنظیم قراردادهایی نوین اقدام نماییم. به همین دلیل لازم است، قراردادهای فعلی که مصوب دولت بوده با استفاده از دیدگاه‌های کارشناسان و اهل فن و از همه مهم‌تر با تعامل هرچه بیشتر و دقیق‌تر میان دولت، مجلس و کارگروه‌های مربوطه بررسی شده و براساس فرمایشات مقام معظم رهبری و همچنین منافع ملی دوباره تدوین شوند. اما مهم‌ترین مواردی که لازم است در قراردادهای جدید مدنظر داشته باشیم عبارتند از:

1. استفاده از کارشناسان برای بررسی دقیق مسائل حقوقی و فنی قراردادهای جدید، به صورتی که جزئیات این قراردادها با توجه به دو بعد حقوقی و مسائل فنی آن، نکته به نکته مورد توجه قرار گیرد و برای آن توجیه علمی و کاربردی داشته باشیم.

2. در قراردادهای جدید باید به سیاست‌های اقتصاد مقاومتی توجه شود، به‌ صورتی که ابتدا لازم است به توانمندی‌های داخلی توجه داشته باشیم و براساس توانمندی‌های داخلی متن قراردادها تنظیم شوند. چون این روش نه‌تنها به اشتغال کشورمان کمک خواهد کرد بلکه به بومی شدن تکنولوژی و فناوری‌های مورد نیاز هم توجه دارد. این درحالی است که در قراردادهای موجود این‌گونه سیاست‌گذاری شده که پیمانکاران می‌توانند با استفاده از خلا‌های موجود با ادعای سرمایه‌گذاری وارد کشور شده و صفر تا صد کار را به عهده بگیرند که برخلاف منافع ملی ایران است.

حسن بهرام‌نیا

عضو کمیسیون انرژی مجلس


ایران/
چالش‌های نیم‌قرن صنعت ایران
محمد طبیبیان
اقتصاددان


صنعت در کشور ما مشکلات ریشه‌ای دارد. ریشه این مشکلات هم به این دولت و آن دولت برنمی‌گردد بلکه ساختارهای صنعتی ما رنج بیش از 50 ساله‌ای را بر دوش می‌کشند که منشأ آن در فرهنگ اقتصادی و نوع نگاه به صنایع خلاصه می‌شود. بر همین اساس است که هیچ رشته‌ای از صنعت را نمی‌توان واجد شاخصه‌های استاندارد مطلوب دید. نوع سیاستگذاری‌ها در این عرصه، نحوه سیاست‌های حمایتی، گمرکی و مقررات اداری همه چالش‌های بنیادی این حیطه را تداوم بخشیده و در یک چرخه باطل پدیدآورنده مشکلات افزون‌تری هم هستند. نگاه قیمومیتی به صنعت سر رشته‌ای دراز دارد که به دیدگاه پدرسالارانه تصمیم‌گیرندگان و سیاست‌سازان برمی‌گردد. زمانی صنعت در مسیر بهبودی قرار می‌گیرد که دستگاه دیوانسالاری دولتی بپذیرد صنایع باید روی پای خود بایستند. اگر این نگاه به بخش صنعت وجود داشته باشد، صنایع ضمن اینکه همیار و کمک‌کننده دولت خواهند شد، به مجموعه اقتصاد هم پویایی تزریق می‌کنند. جدای از این، صنعت به یک ساختار مدیریتی منضبط و یک بدنه کارگری ماهر نیاز دارد که ارزش‌آفرینی در صنعت را هدف خود قرار داده باشند.
سیاست‌های یارانه‌ای و حمایتی در بخش صنعت آفت است و اعتیاد صنایع به ریال و ارز دولتی، دور باطل مدیریت پدرسالارانه دولتی را تقویت می‌کند. اگر می‌خواهیم صنایع پویا شوند چه نیازی به سازمان حمایت وجود دارد؟ چه نیازی به سیستم قیمت‌گذاری وجود دارد؟ چه نیازی به یارانه پردردسر دولتی است؟ قوانین کار باید اصلاح شوند، قوانین تأمین اجتماعی، قوانین گمرکی، قوانین تجارت، تسهیلات صادراتی و... باید همه به‌روز و کارآمد شوند.
رشد صنعتی وقتی رخ می‌دهد که فضای تولید رقابتی باشد. انحصارگری و انحصارطلبی آفت تولید و پویایی صنعت است. اگر می‌خواهیم تولیدات ایرانی و صنایع داخلی در فضای رقابتی بین‌المللی حرفی برای گفتن داشته باشند، این فضای رقابتی باید ایجاد شود. دولت و مجموعه‌های شبه‌دولتی دست از انحصارها بردارند و به بخش خصوصی فعال در صنعت فرصت تنفس دهند. در کنار این اصلاحات، آنچه مورد نیاز است، جهت‌گیری‌های بین‌المللی اقتصادی دولت هم باید اصلاح شود. رقابت در فضای اقتصاد بین‌الملل نیازمند القای پیام امنیت، آرامش و ثبات اقتصادی داخلی است. جهت‌گیری اگر بر این محور باشد، تعامل صنایع داخلی با مجموعه اقتصاد بین‌الملل فضای رشد و رقابت را پدید می‌آورد. از این منظر دولت کنونی اگر می‌خواهد به روال پیشین حرکت نکند و صنعت را بسترساز جهشی واقعی کند به هوای تازه در سیاستگذاری نیاز دارد.


خراسان/
چرا تهران، پاریس نیست؟
نویسنده : امیرحسین یزدان پناه Yazdanpanah@khorasannews.com

هرچند جذابیت‌های بازی‌های یورو 2016 با ورود به مرحله یک چهارم نهایی و حالا دیگر مرحله نیمه نهایی افزایش یافته اما شواهد نشان می‌دهد که دیدن یک فوتبال غیرجذاب در ورزشگاه آزادی تهران بی‌دردسرتر ازدیدن یکی از بازی‌های یورو در استاددوفرانس (Stade de France) پاریس باشد. در تهران کافی است از متروی صادقیه بلیت تهیه کنید و به ایستگاه ورزشگاه آزادی بروید و خیلی راحت بعد از تهیه بلیت ورزشگاه روی سکو بنشینید و بازی مورد علاقه خود را ببینید، اما در پاریس دیدن بازی‌ها به این راحتی نیست. در این شهر اروپایی وقتی ازمترو پیاده می‌شوی باید یک بار بازرسی شوی. حلقه دوم امنیتی قبل از استاددوفرانس بازرسی دقیق تر افراد و بررسی هر فرد مشکوک است. اما در مرحله سوم که بازرسی‌های بدنی سخت تری انجام می‌شود هیچ کس نمی‌تواند کیف یا بسته دیگری را باخود وارد ورزشگاه کند. این فضای یک شهراروپایی است قبل از دیدن فوتبال، جایی در امن‌ترین منطقه‌های  دنیا.
هزاران کیلومتر این طرف تر از  پاریس، در دل کشورهای غرب آسیا، ناامنی بیداد می‌کند. همین سحرگاه 2 روز پیش، حدود 210 زن و مرد بغدادی که برای کسب روزی و خرید مایحتاج خود به بازاری در بغداد رفته بودند، دیگر هرگز روی فرزندان خود را ندیدند و تنها تکه پاره‌های بدن شان تحویل بازماندگان شان شد. کمی آن طرف تر در فلوجه، کمی بالاتر در استان رقه، در حلب در دیرالزور، کمی پایین تر در یمن، کمی این طرف تر در افغانستان و ... آش همان آش است و کاسه همان کاسه. اما در دل همین منطقه پر از ناامنی و انفجارهای خونین، ما ایرانی‌ها در سایه امنیت، روزگار می‌گذرانیم. هرچقدر«ترور» و «بمب گذاری» 2 عبارت آشنا برای نسل‌های قدیمی تراست اما برای نسل‌های بعدی عبارت‌های ناشناخته ویا کمتر شناخته شده است؛ چه این که آن‌ها روزهایی که کشور در مرزهای غربی و جنوب غربی درگیر جنگ تحمیلی بود و مرزهای شمال غربی، جنوب شرقی و حتی مناطقی مانند گنبد نیز دچار ناامنی ناشی از فعالیت گروهک‌های تروریستی بود را ندیده اند. ندیده‌اند که در همین تهران گروهک منافقین خیلی راحت دفتر حزب جمهوری را منفجر کرد، کمتر از 2 ماه بعد دفتر نخست وزیری هم منفجر شد و در این انفجارها تعدادی از بهترین مدیران کشور و یاران امام به شهادت رسیدند.
اما این شرایط مرهون کدام عوامل است؟ چرا تهران پاریس نیست؟ در نگاهی خیلی مجمل می‌توان این طور انگاشت که امنیت امروز دست کم مرهون 3 مولفه است:
- دستگاه‌های مقتدر امنیتی، نظامی و انتظامی
- حضور مردم در عرصه‌های پاسداری از دستاوردهای کشور(همچون راهپیمایی ها، انتخابات و ...)
- و شاید از همه مهم تر: تصمیم‌های حکیمانه مدیریت کلان نظام در دورماندن و دور نگه‌داشتن   بحران‌های منطقه ای از مرزهای کشور
شب گذشته مردم ایران در مستندی که از سیما پخش شد شاهد بخش‌هایی از اقتدار وزارت اطلاعات در کشف و خنثی سازی یک طرح بزرگ تروریستی بودند که به قصد انجام اعمال تروریستی در چند ده نقطه تهران طراحی شده بود  اما با اشراف اطلاعاتی و توان بالای نیروهای دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی در شناسایی راه‌های نفوذ و عوامل این اقدامات، به لطف خدا این طرح خنثی شد. طرحی که می‌توانست خدای ناکرده قربانیان زیادی را دست کم در شهری مانند تهران برجای بگذارد.
اما مولفه دوم در این موضوع «حضور مردم» است. مردمی که با وجود فشارهای اقتصادی و درآمدهای کم، دغدغه اصلی شان کسب درآمد برای گذران زندگی است اما دراین سال‌های مهم وخطیر همچون همه سال‌های پس از انقلاب، آن جایی که به حضورشان نیاز بوده پای انقلاب و نظام شان ایستاده اند. همین چند روزپیش بود که در گرمای طاقت فرسای گرم‌ترین روزسال در بسیاری از شهرها، «مردم» به خیابان‌ها آمده بودند. تجربه‌ای که در 22 بهمن‌ها و انتخابات‌های بی‌شماری تکرار شده است. حتی به گفته مقامات وزارت اطلاعات، همین ماجرای دستگیری اخیر تروریست‌ها نیز با همکاری و اطلاع رسانی «مردم» انجام شده است. مردمی که گرچه برخی بی‌مهری‌ها را می‌بینند اما برای آرمانی بزرگتر به وظیفه خود برای حراست از انقلاب و کشور عمل می‌کنند.
اما مولفه سوم را برخی کارشناسان و تحلیل گران بین‌المللی از جمله مهم‌ترین عوامل امنیت و آرامش امروز ایران می‌دانند؛ رهبری انقلاب اسلامی.این مجال اندک محل پرداختن به این موضوع نیست اما مدیریت حوزه دفاعی و امنیتی کشور در 27 سال اخیر و نیز تصمیم‌های به موقع برای دور نگه داشتن خطر از مرزهای ایران دو عامل مهم در این حوزه است. امروز اگر ایران یکی از کشورهای برتر جهان در تولید موشک‌های بالستیک (به عنوان یک سلاح بازدارنده راهبردی) محسوب می‌شود، یا نیروهای نظامی ایران هنگام درگیری با گروهک‌های تروریستی در مناطق مرزی قادرند با استفاده ازسلاح‌ها و تاکتیک‌های پیچیده اطلاعاتی و نظامی عقبه تروریست‌ها در مناطق فرا مرزی را هم هدف قرار دهند، به لطف همین توانمندی نظامی است که در 27 سال اخیر روز به روز تقویت شده است.
همچنین بدون شک بخش زیادی از امنیت کشور را امروز مرهون رزمندگانی هستیم که در عراق و سوریه مقابل تروریست‌ها ایستاده اند. شهدای مدافع حرم و رزمندگان حزب ا... لبنان و لشکر فاطمیون در راس این عوامل تامین امنیت قرار دارند تا ثابت کنند راهبرد کشاندن بازی به خاک دشمن و دور نگه داشتن تروریست‌ها از مناطق مرزی ایران یکی از مهم‌ترین تصمیم‌هایی بود که نظام در سال‌های اخیر با حکمت و شجاعت گرفت و گرنه امروز باید در شهرهای خودمان با تروریست‌ها می‌جنگیدیم و دیگر  کشف طرح تروریستی مانند آن چه شب گذشته بخش‌هایی از آن رسانه‌ای شد، خیلی مهم و موثر نبود. این عوامل نشان می‌دهد «امنیتی» که امروز برای ما یک «دستاورد» مهم محسوب می‌شود خود یک «فرایند» پیچیده است که به عوامل متعدد بستگی دارد و تقویت این «دستاورد» و «فرایند» به تقویت عوامل موثر آن وابسته است.  
 


نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات