گشودن یک جبهه در شرق با همان میزان و شدت در کنار جبهه جنوب، راهبردی است که از سوی طرفین برای تحتفشار قرار دادن دیگری مورد استفاده قرار گرفته است.
استان پهناور حضرموت در شرق یمن به مقصد جدید درگیریها میان شورای انتقالی جنوب و امارات با دولت مستعفی هادی و عربستان سعودی تبدیل شده است. اگرچه حضرموت در طی سالهای گذشته از تجاوز نیز همواره آبستن حوادث و درگیریهایی از دخالت و تشکیل نیروهای امنیتی از سوی ریاض و ابوظبی بوده است و یا شاهد تظاهراتهای اعتراضی از سوی مردم این استان برعلیه نیروهای سعودی بوده، اما آنچه دامنه درگیریهای امنیتی – نظامی را در این استان شرقی یمن به طرز فوقالعادهای تشدید کرده است، به جریان گفتگوهای میان محمد بن سلمان ولیعهد سعودی با عیدروس الزبیدی رئیس شورای انتقالی جنوب در جریان دعوت از وی از سوی سعودی در ریاض مربوط میشود؛ نتیجه این دعوت در قالب مذاکرات، مثبت نبود و خروجی آن به تعارضات شدیدتر و منازعه بیشتر انجامید.
بهواقع بنا بر آنچه در خلال این مذاکرات، رسانهای شد، عربستان علیرغم مخالفتها در ذیل توافق برای تشکیل دولت جنوبی، پروژهای جدید شامل ایجاد فدرالیسم در جنوب یمن را ارائه کرده است که بر اساس آن عدن، لحج، ضالع و أبین (شهرهای جنوبی) اقلیمی واحد تحت تسلط شورای انتقالی جنوب با نظارت مستقیم عربستان خواهند بود و شبوه (جنوب شرق)، المهره و حضرموت (شهرهای شرقی) نیز تحت تسلط طرفی سوم با نظارت ریاض قرار خواهند گرفت که این موضوع با مخالفت هیئت مذاکرهکننده شورای انتقالی به ریاست الزبیدی مواجه شده است. اگرچه دلیل مخالفت با این طرح در خلال این مذاکرات مبنای بیرونی متعددی ازجمله دلیل مهم و اساسی نقش ابوظبی و تأثیری که بر روند اقدامات و تصمیمات شورای انتقالی دارد را شامل میشود، اما نباید فراموش کرد که دلیل اصلی در راستای مخالفت با این طرح سعودی از سوی شورای انتقالی، نقشی است که سعودی برای خود قائل است و شورای انتقالی را به سطح یک مجری طرحهایش تقلیل میدهد. درواقع با این طرح ریاض نهتنها عامل تصمیمات و اقدامات خواهد بود بلکه تعیینکننده تمام امور و رویکردهای امنیتی و مناسبات سیاسی – اجرایی و اداری نیز خواهد بود.
همین مخالفتها و عدم حصول به یک توافق دوجانبه میان دو طرف، مقدمات تشدید درگیریها را در شرق یمن افزایش داد. درواقع گشودن یک جبهه در شرق با همان میزان و شدت در کنار جبهه جنوب، راهبردی است که از سوی طرفین برای تحتفشار قرار دادن دیگری مورد استفاده قرار گرفته است.
شورای انتقالی و شرق یمن
شورای انتقالی با حمایت ابوظبی تلاش دارد تا حوزه نفوذ خود را از جنوب تا شرق یمن بگستراند؛ درواقع اگرچه این سیاست راهبردیِ تدوینی و اجرایی شورای انتقالی در ادامه راهبرد توسعه اهداف منطقهای ابوظبی در یمن در حال اجرا است، اما نباید فراموش کرد که شورای انتقالی در ماههای اخیر همواره تلاش کرده است تا در تمام مناطق و جبهههایی که دولت مستعفی هادی در آنجا نقشی دارد و یا به ایفای نقش میپردازد به گشودن محور درگیری میان آنها در جهت تحمیل ناکامی و شکست به آنها، مبادرت ورزد. بهواقع این رویکرد شورای انتقالی با هدف دوگانه سیاست تداومی در جهت اجرای طرحهای توسعهطلبانه ابوظبی در یمن با کارکرد نفوذ و رقابت با سعودی از یکسو و دستیابی به مناطق بیشتر برای تضمین آینده سیاسی خودشان از سوی دیگر در ذیل مفروض تشکیل حکومت در قالب واحد جغرافیایی یمن جنوبی شکل گرفته است.
بهموجب این خطمشی سیاسی – امنیتی است که شورای انتقالی به دنبال تشکیل یک گروه «مقاومت مسلحانه» در حضرموت به مانند جنوب و ایجاد سیستمی از ترور در جهت حذف مسئولان اجرایی – امنیتی دولت مستعفی منصور هادی در مناطق شرقی گام برداشته است؛ بهطوریکه منفجر کردن خودروی سرهنگ «صالح علی جابر» مدیر امنیت منطقه «شبام بوادی» و همراهانش در استان حضرموت بر اساس همین سیاست اتفاق افتاده است. بهعلاوه اینکه ترور ناموفق «فرج البحسنی» استاندار حضرموت هم اگرچه تاکنون هیچ گروهی مسئولیت آن را بر عهده نگرفته است، در قالب مناسباتی قابل رصد است که عمده توجه خود را به حذف فیزیکی قرار داده است که شورای انتقالی به آن بهمثابه یک هدف و اولویت حیاتی برای تضمین آینده سیاسی خود و اهداف خود در جهت پیشروی و خارجسازی اقلیمهای جنوبی و شرقی از سیطره دولت مستعفی هادی، مینگرد. ازاینرو آنچه در شرق یمن در حضرموت و بندر المکلا در حال روی دادن است نهتنها آینده مناسبات در یمن در ذیل ائتلاف و رقابت درونگروهی ائتلاف (رقابت میان ریاض و ابوظبی) را مشخص خواهد کرد بلکه میتواند شورای انتقالی را در صورت موفقیت در این مناطق، در وضعیتی از تشکیل رسمی دولت جنوبی، با گسترش حوزه نفوذ در شرق قرار دهد؛ درواقع شرق یمن و تسلط بر آن برای شورای انتقالی میتواند به میزان قابلتوجهی در مسیر رسمیت بخشی به آنها در نوار شرقی و جنوبی عمل کند و آینده آنها را به سیاست و حکومت پیوند بزند.
شرق یمن و اهداف سعودی
شرق یمن برای سعودی از اهمیت استراتژیکی بالایی برخوردار است. واقعیت این است که ژئوپلیتیک حضرموت به همراه دیگر استانهای شرقی یمن به دلیل موقعیت همجواری با عمان و قرار داشتن در مسیر طرح انتقال نفت سعودی از طریق لوله به دریای عرب و تأثیری که در روند عدم وابستگی ریاض به ترانزیت نفت از طریق تنگه هرمز دارد، از جایگاه ویژهای در راهبردهای سیاسی – امنیتی سعودی درباره یمن برخوردار است.
به همین سبب ریاض با هدف نقشآفرینی در جنوب و شرق یمن در جهت رقابت با ابوظبی و کنار زدن آن از صحنه میدانی یمن و یا بیاثر سازی تلاشها و فعالیتهای ابوظبی در این مناطق، به تدوین برنامهها و اجرای اهداف و طرحهای خود میپردازد. درواقع ریاض عمده برنامه و اهداف خود را در شرق یمن، حتی در راستای مذاکرات به رسمیت شناختن شورای انتقالی جنوب در این مناطق، با هدف تضعیف موقعیت امارات در روند رقابت با خود، هدفگذاری کرده است. بهطوریکه تاکتیک ریاض در این عرصه تلاش برای کنترل و مدیریت اوضاع و شرایط در جنوب و شرق یمن از طریق حضور مستقیم در این مناطق است؛ ازاینرو با کنترل فضای سیاسی – امنیتی در این مناطق نهتنها درصدد است تا آرایش سیاسی – اجرایی - اداری در این مناطق را با نظارت کامل خود انجام دهد، بلکه این شرایط را برای آنها میسر خواهد کرد تا بر اهداف و برنامههای ابوظبی در این مناطق چیره گردند و آنها را از این مناطق عقب رانده و یا حتی بیرون کنند.
از سوی دیگر نیز گروهی از تحلیلگران بر این باور هستند که با توجه به فرسایشی شدن جنگ در یمن و افزایش تعارضات منافع و اختلافات میان دو عضو فعال این ائتلاف یعنی ریاض و ابوظبی، عمر این ائتلاف عملاً به پایان رسیده است و اهداف این ائتلاف پیرو مقاومت دولت نجات ملی در صنعا و اختلافات میان دو ستون آن، به بنبست رسیده است؛ ازاینرو با توجه به آنکه ریاض و ابوظبی همانند عدن در حضرموت و بندر المکلا نیز به اختلاف خوردهاند و طرفین با این مفروض که ائتلاف در حال فروپاشی است، تلاش دارند پیش از خروج ائتلاف از یمن، با مشخصسازی مناطق نفوذشان، موضع خود را تثبیت کنند.
جمعبندی
درمجموع باید گفت بر اساس آنچه در شرق یمن در حال روی دادن است، مبنای اتفاقات را متغیرهایی از رقابت با چاشنی خشونت و حذف شکل میدهند. به عبارت جامعتر اینکه هرکدام از طرفین درگیر در این مناطق، عمده اهداف و برنامههای خود را در مسیر هژمون سازی خود و نیروهای تابعهشان بر اساس تضعیف رقیب (نه توانمندسازی خود) بنا کردهاند؛ گواه این ادعا برنامه ترور «البحسنی» به دلیل چرخش وی از سمت ابوظبی به سمت ریاض و برنامههای پاکسازی وی از افراد حامی ابوظبی (در زمان استانداری احمد بن بریک که از متحدان امارات بود) در استان حضرموت است.