«در خدمت جاری شدن صلح در خاورمیانه»؛ این تعبیر دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده از توافق عادی سازی روابط بین امارات و رژیم صهیونیستی است، طرحی که اگر چه جزئیات آن هنوز پوشیده است؛ اما با توجه به این تعبیر ترامپ، رنگ و بوی همکاری امنیتی دارد. اما سوال اصلی اینجا است که اساساً این عادی سازی چقدر میتواند به ایجاد صلح و امنیت در منطقه کمک کند؟
«مورو» معتقد است که اتحادها و توافقات نشان دهنده این است که دو یا چند دولت قصد دارند تا اقدامات خود را بیش از پیش هماهنگ کنند. اگر این گونه باشد، باید انتظار داشت تا بعد از این سطح همکاری میان امارات و رژیم صهیونیستی در سطح امنیتی بیش از گذشته گسترش یابد. بررسی همکاریهای این دو نشان میدهد نقطه بهینه این همکاری برای این دو را باید در مواجهه با ایران و جلوگیری از گسترش جبهه مقاومت جستجو کرد. همکاریای که تا پیش از این نه تنها به صلح منجر نشده، بلکه دائماً آتش جنگ و ناامنی را در منطقه فزونی بخشیده است. البته این موضوع تنها معطوف به این توافق نیست و ریشه در ذات طرفین توافق دارد. دانشمندانی همچون «سینگل» و «واسمل» معتقدند از قرن بیستم به بعد همواره بین اتحادها و جنگ همبستگی وجود داشته است؛ به طوری که که از سال ۱۹۴۹ به بعد بیش از نیمی از اتحادها به جنگ منتهی شده اند؛ بنابراین با توجه به ماهیت تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی و ذات سودجویانه دولت امارات متحده، استفاده صلحگونه برای این توافق از سوی ترامپ را باید تعبیری فریبکارانه تلقی نمود که نه تنها صلحی را به ارمغان نخواهد آورد، بلکه همانگونه که «جاشوآ کیتینگ» نیز معتقد است؛ سبب افزایش تنش در منطقه خواهد شد. این گزارشگر ارشد امور بینالملل در نشریه اسلیت (Slate) در یادداشت ۱۳ اوت، این توافق را عامل تحکیم خطکشیهای بحران در خاورمیانه توصیف نمود؛ خط کشی که پر رنگ شدن آن نتیجهای جز تقابل و افزایش تنش در منطقه را در پی نخواهد داشت. البته حاکمان کوته بین امارات و غاصبان اسرائیلی باید بدانند در آتشسوزی جنگل کوچکترها و بوتههای بیریشه بیش از درختان بلند و ریشه دار آسیب میبینند.
حسین حسینی نژاد*