شاید در این مقطع از فرآیند مربوط به مذاکرات هستهای سوال اساسی و عمومی این باشد که مهمترین گره مذاکرات به کدامین مسائل بر میگردد و بعد از مدت ها انجام مذاکره در وین، اصولاً مسیر دوم یعنی مسیر مذاکره برای رفع تحریم ها که مدتی پیش در دوحه و پس از آن در وین برگزار شد چگونه پیش روی مذاکرات ایران با کشورهای طرف توافق هسته ای باز شد؟ واقعیت این است؛ مذاکرات هستهای به معنای تعهدات طرفین در عرصههای فنی و تکنیکی تا حد بسیار زیادی به اتمام رسیده است.
بسیار اهمیت دارد که در نظر داشته باشیم مذاکرات هستهای در دوره جدید برای احیاء برجام تقریبا به ایستگاه پایانی خود رسیده است. دقیقاً به همین دلیل است که کشورهای روسیه و چین و حتی تروئیکای اروپا در مذاکرات دوحه و پس از آن وین تقریبا غایب بودهاند؛ در حقیقت ماهیت نشست دوحه و وین مذاکره غیر مستقیم میان آمریکا و جمهوری اسلامی ایران با وساطتت نماینده اتحادیه اروپا بوده است. چون عملاً کار مذاکرات هسته ای از منظر بخش فنی و تعهدات طرفین تمام شده است؛ و باز به همین دلیل بود که عنوان نشست قطر و وین «مذاکرات هستهای» نبود، بلکه «مذاکره برای رفع تحریمها» نامگذاری شد.
از قضا آمریکاییها نیز مسائل مربوط به مذاکرات هستهای را تمام شده میدانند؛ اما نکته مهم در این زمینه آن است که جمهوری اسلامی ایران با هدف انتفاع اقتصادی ملت ایران در مقطع کنونی با فیصله بخشیدن مذاکرات بدون تحقق خواسته های منطقی و قانونی خود موافق نیست. ایران خواهان اعلام برجامی است که در برگیرنده تضامین قابل اتکاء و پایدار از نظر اقتصادی باشد؛ چیزی که آمریکاییها تاکنون در این زمینه اراده جدی معطوف به حل مسئله برای حل و فصل موضوع از خود نشان ندادهاند.
در مذاکرات وین ایران به دنبال تحقق دو هدف اساسی است: اولا،هیچ موضوعی نباید بهعنوان اهرم فشار در آینده علیه ایران باقی بماند. به عبارت دیگر مباحث پادمانی به صورت کامل حل و فصل شود. ثانیا،رفع تحریمها بایستی باثبات و پایدار باشد. به این معنا که شرکتها و فعالان اقتصادی از روابط و انعقاد قرارداد با ایران اطمینان لازم را پیدا کنند. عدم پذیرش خواست منطقی ایران مبنی بر حفظ پایداری رفع تحریمها معنای دیگرش آن است که آمریکا بدنبال حفظ اثربخشی تحریمها حتی پس از انعقاد توافق است. جمهوری اسلامی ایران با قاطعیت چنین چیزی را نخواهد پذیرفت. طرف مقابل بایستی میان گذشته و آینده یکی را انتخاب کند.انتخاب ایران آینده است.نمی توان از یکسو مدعی حل و فصل مسائل گذشته شد و ادعای حرکت به سمت آینده را داشت و از دیگر سو ادعاهایی واهی مربوط به گذشته را برای اعمال فشار در آینده علیه ایران باقی گذاشت.
با توجه به اهمیت تعیین تکلیف ادعاهای بی اساس علیه برنامه هستهای ایران در آینده، در نشست وین بخش مهمی از گفتگوها بر این موضوع متمرکز است و تلاش می شود تاراهکاری در این رابطه حاصل شود.حل و فصل این مسئله و از میان برداشتن موضوعی که ممکن است در آینده به عنوان اهرم فشار علیه ملت ایران مورد سوء استفاده قرار گیرد، از اهمیت اساسی برخوردار است و از همین رو، ضروری است که منطق زیربنایی خواسته جمهوری اسلامی ایران برای افکار عمومی داخلی و خارجی تشریح شود.
نکته اساسی در این جا آن است عدم تعیین تکلیف ادعاهای به اصطلاح پادمانی علیه برنامه هسته ای ایران، از یکسو راه را برای سوء استفاده از این موارد در آینده باز کرده و از سوی دیگر بدعتی ایجاد می کند که به آژانس بین المللی انرژی اتمی اجازه می دهد هر از چندگاهی به بهانه ادعاهای طرف های ثالث از جمله رژیم صهیونیستی، سوالات و ادعاهای تازهای علیه ایران باز کند. در این میان، باید بدعهدی طرفهای غربی و عدم اجرای تفاهمات به دست آمده در اسفندماه جهت فیصله دادن به روند سیاسی ایجادشده در آژانس مورد توجه واقع گردد.
یکی از مسائلی که تیم مذاکرهکننده در #وین بر آن تاکید دارد آن است که توافق بهگونهای بسته شود تا اطمینان یابد مسئلهای به عنوان اهرم فشار در آینده باقی نمیماند. برای ایران قابل پذیرش نیست که با مبهم گذاشتن مباحث پادمانی برجام گروگان ادعاهای غرب برای اعمال فشار علیه ایران باشد.
تامل در این مسئله که چرا آمریکایی ها از همین ابتدا حاضر نیستند نسبت به رفع حقیقی و موثر تحریم ها پاسخ مثبت دهند؟ به درک توطئه های کاخ سفید علیه ملت ایران کمک شایانی می کند. نکته کلیدی در این زمینه آن است آمریکا با باز گذاشتن انتهای مذاکرات در بخش انتفاع اقتصادی و مبهم باقی گذاشتن بهره برداری پایدار و قابل اتکا جمهوری اسلامی از منافع اقتصادی خود، قصد دارد در آینده از این ابهام سوء استفاده کند و این ابهام ها را نقطه شروع دیگری برای مذاکرات فرابرجامی قرار دهد.
هم اینک که فصل جهاد تبیین است، مناسب است که این موضع و خواسته طبیعی و مشروع جمهوری اسلامی ایران برای ملت ایران نیز بیش از گذشته تبیین شود. مرکز ثقل تبیین گره پیش آمده در مذاکرات هستهای نیز پای فشاری بر همان هدفی است که ملت و دولت ایران از اعلام توافق هستهای دنبال می کنند. انتفاع اقتصادی پایدار جمهوری اسلامی ایران از قِبَل احیای برجام خط قرمز غیر قابل تغییر ملت ایران و دولتی است که با اندوختهها و تجربیات عبرت آموز گذشته به نمایندگی از مردم مسلمان و عزتمند ایران در وسط میدان مذاکره و دیپلماسی است.
در طی روزهای گذشته و بخصوص پس از مذاکرات وین، مقامات سیاسی غرب و رسانه های وابسته به آن ها بسیار تلاش کردند تا با برجسته کردن خط رسانه ای و تبلیغاتی نهایی شدن متن توافق، محاسبات جمهوری اسلامی ایران را در این باره تحت تاثیر قرار دهند. اما تیم مذاکره ایران صراحتا عبارت متن نهایی توافق را مورد خدشه قرار داد و حاضر نشده این خط القایی بر تصمیمات آن ها اثرگذار باشد.