سیاست آمریکا در حذف و ضربه زدن به مخالین خود، از طریق کشورها و یا گروه های دیگر است. به این معنی که آمریکا همواره سیاست های خود را با هزینه کرد دیگران اجرایی می کند. این کشور در مناطق مختلف جهان با ایجاد دوقطبی بین کشورها و درگیری قومیت های مختلف در یک کشور همواره سیاست خود را به پیش برده است. به طوری که بر اساس مدل رفتاری آمریکا، ایجاد بحران و تداوم سازی آن، یکی از اساسی ترین روشهای این کشور برای کسب سود در حوزه های مختلف است. در غرب آسیا با بحران آفرینی بین کشورها و قومیت های مختلف، سیاست دسترسی به انرژی را برای خود آسان کرده است. بطوری که با بهم زدن کشور سوریه از طریق مهاندین داخلی و مکشورهای مخالف دولت سوریه در منطقه، نفت سوریه را غارت می کند. با بحران سازی در یمن، سلاح های خود را به آل سعود با قیمت بالاتر می فروشد. در جنوب شرقی آسیا نیز برای مدیریت و جلوگیری از توسعه کشور چین، بدنبال مخدوش سازی حاکمیت ملی این کشور و ایجاد بحران بین چین و تایلند، عمق بخشی به دشمنی چین و ژاپن و ... تلاش می کند. در واقع سیاست بحران سازی آمریکا به نحوی ترسیم شده است که حتی شرای راهبردی این کشور نیز درگیر این رفتار واشنگتن می باشند. بحران انرژی در اروپا حاصل رویکرد ایجاد بحران بین روسیه و اروپا می باشد.
قربانی شدن اوکراین برای پیشبرد سیاست آمریکا در مدیریت روسیه و وابسته کردن اروپا به خود، از جمله رفتارهای این کشور در یک سال اخیر به شمار می رود. نکته قابل تامل در رفتار آمریکا این است هیچ یک کشورهایی که سیاست های بحران ساز آمریکا را دنبال و اجرا می کنند، باز هم آمریکا در کنار آنها نمی ماندو اعتبار آن کشورها تا زمان شیردهی شان است. اوکرانی و زلنسکی برای آمریکا تا زمانی ارزش دارد که وی در مقابل روسیه بدون هیچ گونه هزینه کرد آمریکا بایستد. پایگاه خبری "گلوبال تایمز" در گزارشی، با اشاره به اقدام اخیر دولت اوکراین در طرح درخواست عضویت فوری خود در سازمان ناتو و واکنش سردِ دولت آمریکا به این مساله، به طور خاص به این نکته پرداخته که اساسا واشینگتن به اوکراین، به مثابه موجودیتی می نگرد که باید به نیابت آن با روسیه بجنگد و در این چهارچوب، این کشور چیزی بیش از "گوشتِ دم توپ" برای آمریکا نیست. در این فضا، سیلِ کمک های مالی و تسلیحاتی آمریکا به اوکراین نیز صرفا جهت پیشبرد این دستورکار، اجرایی و عملیاتی می شود.
در "گلوبال تایمز"آمده است:
" آمریکا به اوکراین صرفا نگاهِ یک "طعمه" را دارد و سعی دارد تا جای ممکن، از آن به شیوه ای ابزاری در راستای منافع خود بهره برد و در عین حال، نمی خواهد هزینه های برخورد مستقیم خود با روس ها را نیز بپردازد.
پایگاه خبری "گلوبال تایمز" در این رابطه می نویسد: «"ولادیمیر زیلِنسکی" رئیس جمهور اوکراین به تازگی گفته است که وی عضویت فوری و سریعِ کشورش در پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) را دنبال می کند. با این همه، این موضع گیری رئیس جمهور اوکراین، با استقبالِ سرد "جیک سالیوان" مشاور امنیت ملی آمریکا رو به رو شد و او در این رابطه گفت: "اکنون زمان مناسبی جهت عضویت اوکراین در ناتو نیست و طرح درخواست عضویت اوکراین در سازمان مذکور بایستی در زمان دیگری انجام شود". پیامِ صریح سالیوان از موضع گیری اش این بود که: "آمریکا به عضویت اوکراین در سازمان ناتو نیازی ندارد با این حال، شدیدا به این کشور نیاز دارد تا دست به کنشگری علیه روسیه بزند و از طریقِ آن دستورکارهایش را علیه مسکو به پیش می برد."
جهت ارائه تصویری روشن تر از این پیام، سالیوان ادامه داد که وی اعتقاد دارد که بهترین راه جهت کمک به اوکراین، ارائه کمک ها و مساعدت های سیاسی و مالی در عرصه میدانی به این کشور است. اندکی قبل، زیلنسکی رئیس جمهور اوکراین از جو بایدن رئیس جمهور آمریکا به دلیل امضای لایحه ای که ارائه منابع مالی به ارزش 12 میلیارد دلار را به اوکراین تسهیل می کرد، تشکر کرده بود.
آمریکا روند اعطای کمک های خود به اوکراین را متوقف نخواهد کرد. با این حال، اینکه اوکراین دیر یا زود جذب سازمان ناتو شود، مساله دیگری است. آمریکا هنوز از تمامی ظرفیت های اوکراین در راستای منافع خود بهرهبرداری نکرده است. آمریکایی ها تا زمانی که روسیه در معادله جنگ اوکراین به طور کامل زمین گیر نشود، هیچ تمایلی جهت خاتمه یافتنِ این جنگ ندارند و از اوکراین همه نوع سواری را در راستای منافع خود می گیرند.
تنها چیزی که آمریکا به آن به شدت اهمیت می دهد، معماری امنیتی است که این کشور در اروپا پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در 30 سال قبل بنا کرد. در این چهارچوب، اوکراین عملا تبدیل به کشوری شده که در نقش گوشت دمِ توپ برای آمریکا کنشگری می کند.
اگر اکنون زمان درست و مناسبی جهت عضویتِ اوکراین در سازمان ناتو نیست، باید این سوال را مطرح کرد که حقیقتا چه زمانی را می توان زمانِ مناسب دانست؟ ناتو معیارهای خاص خود را برای کشورهایی که درخواست عضویت در این سازمان را ارائه می کنند، دارد. به عنوان مثال، نامزدهای عضویت در ناتو باید حل و فصلِ مسالمتآمیزِ مناقشات مرزی و قومی خود را دنبال کنند. با این حال، اوکراین عملا در یک مناقشه قومی در سرزمین خود برای مدتی طولانی گرفتار شده است. بدتر از همه اینکه این کشور اکنون درگیرِ جنگ است.
از طرفی ساده لوحانه است که این مساله را باور کنیم که زمان مناسبِ مد نظر آمریکایی ها، پس از پایان جنگ اوکراین است. علی رغم اینکه به نظر می رسد جنگ اوکراین به این زودی ها به پایان نخواهد رسید، ناتو استاندارد روشنی را زمانی که صحبت از توسعه آن به میان می آید، جهت کسب دستاورد دارد و در این مسیر، تا جای ممکن سعی می کند از پذیرفتنِ کنشگرانی نظیر اوکراین که به نوعی باری بر دوش آن به حساب می آیند، خودداری کند. تنها زمانی که اوکراین به مثابه یک کشور باثبات و شکوفا(از حیث اقتصادی) که دور از هرگونه منازعه و درگیری باشد ظاهر شود(چه در داخل و چه خارج)، از منظر آمریکا بهترین زمان جهت عضویت اوکراین در سازمان ناتو است.
از سوی دیگر، ناظران و تحلیلگران همچنین به این نکته اشاره دارند که سناریوی دیگری نیز وجود دارد که در قالبِ آن ناتو می تواند عضویتِ اوکراین در این سازمان را به نحوی سریع و فوری دنبال کند. اگر جنگی میان روسیه و ناتو درگیرد، به احتمال فراوان ناتو در پذیرفتن کشورهای که می توانند در خط مقدم با روسیه بجنگند، استقبال زیادی را از خود نشان خواهد داد. حتی در قالبِ این سناریو نیز مساله استفاده ابزاری آمریکا از اوکراین مطرح است.
البته که این سناریو شانس چندانی جهت تحقق ندارد و اساسا آمریکایی ها حاضر به پذیرفتن هزینههای سنگین آن برای خود نیستند. با این حال، اگر این سناریو محقق شود، تمامی کشورهای اروپایی به دلیل اوج گیری شانس وقوع یک جنگ اتمی به لرزه درخواهند آمد. در این چهارچوب، هیچ امنیتی برای هیچ کشوری وجود نخواهد داشت.
آمریکا تاکنون بارها و بارها نشان داده که به جای کمک جهت یافتن یک راه حل برای پایان یافتن جنگ اوکراین، صرفا به تنش آفرینیِ بیشتر در قالب جنگ مذکور تمایل دارد و عملا آتش بیارِ معرکه است. بایدن به تازگی گفته است: "آمریکا کاملا آمادگی دارد تا در کنار متحدان خود در سازمان ناتو بایستد و از هر متر قلمرو کشورهای این سازمان دفاع کند". تاکید بایدن بر اینکه آمریکا به دنبال آن است که از هر متر خاک متحدان خود در ناتو دفاع کند، بسیار طنز آمیز به نظر می رسد.
مقام های آمریکایی بارها چنین قول هایی را داده اند و زیرِ حرف های خود زده اند. به عنوان مثال، زمانی "جیمز بیکر" وزیر خارجه سابق آمریکا به "میخائیل گورباچف" رهبر سابق اتحاد جماهیر شوروی قول داد که ناتو حتی یک متر هم به سمت مرزهای شوروی پیشروی نخواهد کرد. مساله ای که صرفا جلوه ای عینی از دروغ های تکراری مقام های آمریکایی را به نمایش می گذارد.
البته که لازم به گقتن نیست که موضع گیری اخیر بایدن که پیشتر به آن اشاره شد نیز، هیچ ارتباطی به اوکراین ندارد زیرا وی از کشورهای عضو سازمان ناتو صحبت کرده است. در این راستا شاهد بوده ایم که درخواست اخیر اوکراین جهت عضویت سریع و فوری این کشور در سازمان ناتو، قویا از سوی سازمان مذکور رد شده است. نباید فراموش کرد که هدف اصلی بایدن در چهارچوب معادله جنگ اوکراین، فرسایشی کردنِ این جنگ تا حصول پیروزی نهایی برای آمریکا است(این وسط، اوکراین تنها وسیله است). در این چهارچوب، آمریکا تسلیحات و کمکهای مالی قابل توجهی را به اوکراین ارائه می کند و به این کشور عملا ماموریت داده تا به نیابت از آن، به جنگ با روسیه بپردازد. از این رو، اوکراین به معنای واقعی کلمه گوشت دمِ توپ آمریکا است.
در این میان یک نگرانی عمده و محوری وجود دارد و آن این است که مبادا روند درگیری ها در چهارچوب جنگ اوکراین از کنترل خارج شود. برای اوکراین، رهبران این کشور بر این باورند که راه حل محوری اوکراین جهت خروج از بحران جنگ، عضویت در سازمان ناتو است. زیلنسکی در این راستا به تازگی گفته است: "ما متحدان حقیقی و غیرسمی هستیم(با کشورهای عضو ناتو)...با این همه، اوکراین به دنبال قطعی کردنِ عضویت خود در این سازمان است." با این حال، مشکل کار این است که آمریکا اینچنین فکر نمی کند. آمریکا خواهان اوکراینی است که طعمه آن جهت به دام انداختنِ رقبایش باشد.»