صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱۴۰۱ - ۰۷:۵۹  ، 
کد خبر : ۳۴۳۳۵۱

یادداشت روزنامه‌های شنبه ۲۴ دی‌ماه

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز شنبه ۲۴ دی

چگونه زبان وحدت‌شکنان را باید بست؟!

غلامرضا صادقیان

آنان که «وحدت» را در میان مردم از بین می‌برند، چه کسانی هستند؟ پاسخ این پرسش در طول سال‌ها معمولاً با فرافکنی و مغالطه داده شده است، زیرا هیچ‌کس نمی‌خواهد مصداق آن باشد. اما متأسفانه بیشتر فعالیت‌های سیاسی همین‌طور بوده است، یعنی وحدت‌شکن و ناامیدکننده. از بین رفتن وحدت، به‌دنبال خود از بین رفتن امید را هم دارد. برای همین رهبر انقلاب در سخن خود با مداحان، وحدت و امید را کنار هم آوردند: «آن چیزی که ملت را نگه می‌دارد، امید است و وحدت» و هشدار دادند که «به اختلافات کمک نکنیم. اختلافات قومی، اختلافات مذهبی، تحریک احساسات یک گروهی علیه یک گروه دیگر. هر کس در زمینه خدشه به اتحاد ملت حرکتی انجام بدهد برای دشمن کار کرده. در نقشه دشمن کار کرده، در زمین دشمن بازی کرده. این را همه توجه داشته باشند. منبری باشد، مداح باشد، روحانی باشد، دانشگاهی باشد، نویسنده باشد، شاعر باشد، هر که باشد.»
وقتی رهبری معظم در سخنان خود از منبری و روحانی و مداح و دانشگاهی نام می‌برند و هشدار می‌دهند که سخنان وحدت‌شکن نگویید، یعنی این وحدت‌شکنی، مصداق فراوان و هشداردهنده داشته است، وگرنه نیازی به توصیه نبود. اما کسی که با جماعت نام برده شده آشنا باشد، می‌داند که بسیار بعید است هریک از آنان خود را مصداق این سخن بداند!
پیشنهادی برای فعالان سیاسی و فرهنگی و همکاران رسانه‌ای در ساکت‌کردن وحدت‌شکنان دارم که همراه با گله‌گزاری است. ما شیعه مولاعلی علیه‌السلام هستیم که در دو سخن متعالی فراتر از اذهان معمول بشری می‌فرمایند: «اگر جاهل سکوت کند، اختلاف از میان برخیزد» و «اگر کسی که علم ندارد، ساکت باشد، اختلافات از بین می‌رود».
برخلاف این توصیه‌ها در نظام اداری و اجرایی ما کافی است اتفاقی بیفتد، ناگهان ده‌ها نفر از دولت و مجلس و منبری و دانشگاهی درباره آن اظهارنظر می‌کنند. بیشتر آنان قبل از آن‌که چیزی از واقعیت مطلب بدانند و اطلاعات خود را کامل کنند و قدرت تحلیل داشته باشند، وارد معرکه می‌شوند. این واقعیت‌ها و اطلاعات معمولاً از طرف نهاد اصلی خبرساز، پنهان نگه داشته می‌شود که گاهی موجه است. در دولت، سخنگو داریم و در قوای دیگر نیز. اما قبل از سخنگویان، بسیاری از افراد حتی از داخل همان قوا در همان موضوع، سخن‌پراکنی می‌کنند و کار را به سخنگو واگذار نمی‌کنند. بسیاری از این سخنان ناشی از ضعف شخصیت افراد است که دائم دوست دارند در صدر اخبار باشند و دیده شوند. شگفتی یک روزنامه‌نگار آنجاست که یک مقام رسمی از اینکه مدتی است در رسانه‌ها بازتاب داده نشده به خبرنگاران رسانه‌ها گله می‌کند! و شگفتی ویران‌کننده‌تر آن که برخی از همین افراد، سخنی نمی‌گویند و انتظار دارند خبرنگاران به نام آنان تولید محتوا کنند!
یک مثال روشن می‌زنم. در همین قضیه کمبود گاز در سخت‌ترین زمستان دهه‌های اخیر، بسیاری از افراد کاملاً ناامیدکننده و وحدت‌سوز سخن گفتند. در‌حالی‌که هیچ تخصصی در این‌باره نداشتند. اگر یک فرد متخصص در یک‌ماه اخیر هر روز مسائلی را در این‌باره برای مردم بازگو می‌کرد، منجر به اعتماد و پذیرش مردم در کاهش مصرف گاز می‌شد، اما اکنون این‌گونه نیست. مجموع سخنانی که در همین‌باره گفته شده بسیار پراکنده و متناقض است. مردم هم نمی‌توانند میان ادعای داشتن بزرگ‌ترین ذخایر گاز جهان، خبر‌های هرروزه درباره گازکشی به روستا‌های دوردست، اعلام آمادگی مسئولان برای صادرات گاز به اقصی‌نقاط جهان و تمنای کاهش مصرف گاز از شهروندان، در ذهن خود جمع‌بندی کنند. در حالی که از زبان یک فرد متخصص این‌ها پاسخ‌های روشنی دارد. نشنیدن آن پاسخ‌ها مردم را از مسئولان ناامید و به آن‌ها بدبین و میان خود مردم اختلاف می‌اندازد. مردم از وزیر کشور می‌شنوند که «۶۰ هزار منطقه مسکونی خالی از سکنه در کشور وجود دارد» که آب و برق و گاز و جاده به آنجا کشیده شده، اما به مرور زمان از سکنه خالی شده است و خسارتی غیرقابل محاسبه برجا گذاشته و این سرنوشت بسیاری دیگر از مناطق روستایی ماست. حال در خبر دیگری می‌شنوند با تلاش (لابی‌گری) فلان نماینده مجلس از میان کوه‌های بلند و راه‌های دشوار برای فلان منطقه مهاجرفرست گاز کشیده می‌شود! باز همین مردم از همین مسئولان می‌شنوند که سیاست قدیمی گازکشی به روستاها، کشور را در آینده با مشکل بزرگ روبه‌رو می‌کند و هیچ کجای دنیا روستا‌های کم‌جمعیت را که می‌توانند با سوخت‌های دیگر به‌سرکنند، گازکشی نمی‌کنند. از طرفی مردم ما پرمصرف نیستند و اگر خانه‌های روستایی بزرگ و از نظر حفظ گرما و انرژی غیراستاندارد است، این گناه مردم نیست. قبلاً شخصاً از یک مقام اروپایی شنیدم که «اروپا در ۲۰۵۰ بدون عسلویه یخ می‌زند»، اما همین حرف خوشایند برای ما بعد‌ها به‌گونه‌ای نقض شد. حالا برخی کشور‌های اروپا و دور و نزدیک، گاز کشف کرده‌اند و سیاست رفتن به‌سوی انرژی خورشیدی در اروپا در صدراست و حتی در جا‌هایی مانند عربستان برای ۲۰۳۰ تا ۶۰ درصد مصرف داخلی برنامه‌ریزی در حوزه برق خورشیدی شده است.
این همه گزاره‌های متفاوت و بعضاً متناقض واجب می‌کند که نادان‌ها سکوت کنند وگرنه در یک قضیه ساده که با یک همراهی و فکر درست به سلامت از آن عبور می‌کنیم، درجا خواهیم زد. حالا فضای مجازی و رسانه‌های رسمی پر است از اظهارنظر‌های تحقیرآمیز درباره مسئله گاز و توهین و تمسخر یکدیگر و خالی‌کردن دل مردم. نادان‌ها مشغول کارند و اختلاف‌ها زیاد می‌شود. آن گروه مخاطب رهبری بر خود واجب بدانند که سکوت را مطابق حدیث مولاعلی ترجیح بدهند. البته مصداق سخن مولا فقط سکوت درباره آنچه نمی‌دانیم، نیست، بلکه حضرت در سخنان دیگری هم می‌فرمایند «آنچه را نمی‌د‌انی نگو، بل همه آنچه را که می‌دانی هم نگو که همین برای دروغگوبودن تو کافی است». منبرداران و تریبون‌داران حتی از اینکه درباره تخصص خود دچار وهم و خیال کامل‌بودن و بی‌نقص‌بودن باشند، باید مراقبه کنند، به‌ویژه در مسئله دقیق و بسیار اختلاف‌افکن فرهنگ.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز شنبه ۲۴ دی

بمب‌هایی که در ذهن‌ها منفجر می‌شوند 

سید محمدعماد اعرابی

می‌گفت: «آيا شما فکر کرده‌ايد آمريکا که با يک بمبش می‌تواند تمام سيستم‌های نظامی ما را از کار بيندازد، از سيستم نظامی ما می‌ترسد؟» اما ظاهرا آن بمب فقط در ذهن گوینده این سؤال وجود داشت و در انبارهای تسلیحاتی آمریکا خبری از آن نبود. در واقع ارتش تروریستی آمریکا حتی از رهگیری ساده‌‌ترین پهپادهای نظامی نیز عاجز بود چه رسد به اینکه با یک بمب «تمام سیستم‌های نظامی ایران» را از کار بیندازد! 19 سپتامبر 2022 «کم مک میلان»
افسر توپخانه ارتش آمریکا که در عراق خدمت کرده بود طی مقاله‌ای برای تارنمای آمریکایی «1945» نوشت: «پهپاد‌های ایرانی مرتبا به نیرو‌های آمریکایی و ائتلاف در خاورمیانه حمله کرده‌اند و بار‌ها از خطوط دفاعی مهیب آمریکایی عبور کرده و اهدافی را در پایگاه‌های ایالات متحده در هم کوبیده‌اند... پهپاد‌های انتحاری چیزی بود که من و دوستانم را شب‌ها در عراق بیدار نگه می‌داشت.»
یک قرارداد 5.4 میلیارد دلاری، یک قرارداد 1.750 میلیارد دلاری، یک قرارداد 130 میلیون دلاری و یک قرارداد 120 میلیون دلاری؛ مجموعا 7 میلیارد و 400 میلیون دلار، رقمی است که عربستان سعودی تنها طی 4 سال برای تجهیز خود به سامانه‌ دفاع هوایی پاتریوتِ ساخت آمریکا و استفاده از خدمات آن پرداخت کرد. شاید بهتر بود به‌جای این هزینه، پادشاه سعودی یکی از همان بمب‌ها را سفارش می‌داد تا «تمام سیستم‌های نظامی» انصارالله یمن را از کار بیندازد اما چنین بمبی حتی برای مقابله با مجاهدان یمنی که فاقد ارتش منسجم و نیروی هوایی و دریایی بودند نیز وجود نداشت.

14 می ‌2019 (24 اردیبهشت 1398) پهپادهای یمنی با موفقیت یک هدف مهم را در 320 کیلومتری غرب ریاض مورد حمله قرار دادند. این هدف ایستگاه‌های پمپاژ نفت و گاز در خط لوله «پترولاین» واقع در دو منطقه «العفیف» و «الدوادمی» بود. خط لوله‌ای 1170 کیلومتری که بندر «جُبیل» در شرق عربستان و در ساحل «خلیج‌فارس» را به بندر «ینبع» در غرب این سرزمین و در ساحل «دریای سرخ» متصل می‌کرد. پهپادهای یمنی در مسیر 700 کیلومتری تا هدف‌شان در عمق خاک سعودی مورد شناسایی هیچ سامانه دفاع هوایی قرار نگرفتند و رژیم سعودی فهمید دور زدن تنگه هرمز از طریق این خط لوله چندان ساده نیست. 19 آگوست 2019 (28 مرداد 1398) یمنی‌ها یک شگفتانه دیگر برای حکام سعودی و تسلیحات آمریکایی‌شان داشتند. پالایشگاه «الشیبه»، سومین پالایشگاه بزرگ سعودی در مرز عربستان و امارات با 10 فروند پهپاد انتحاری «صماد3» هدف قرار گرفت. پهپادهایی که توانسته بودند 1200 کیلومتر را در خاک سعودی بدون هیچ مزاحمتی بپیمایند و خود را به مرزهای امارات رسانده و با موفقیت تأسیسات پالایشگاه «الشبیه» را منهدم کنند. این حملات البته در مقابل عملیات بعدی آنها یک دستگرمی به حساب می‌آمد. 14 سپتامبر 2019 (23 شهریور 1398) بزرگ‌ترین پالایشگاه نفتی جهان در «البقیقِ» عربستان با پهپادهای یمنی آشنا شد. علاوه‌بر آن پالایشگاه دیگر شرکت «آرامکو» در «الخُریص» نیز مورد حمله قرار گرفت. آن‌طور که مقامات سعودی مدعی شدند پالایشگاه «البقیق» با 18 پهپاد و پالایشگاه «الخریص» با 4 موشک مورد اصابت قرار گرفته بودند. بدین ترتیب سه پالایشگاه بزرگ عربستان یعنی «البقیق»(با ظرفیت 7 میلیون بشکه در روز)، «الخریص»(با ظرفیت 1.5 میلیون بشکه در روز) و «الشیبه»(با ظرفیت 1 میلیون بشکه در روز) در تیررس یمنی‌ها قرار داشت. اما سؤال اصلی این بود سامانه دفاع هوایی پاتریوتِ رژیم سعودی دقیقا کجاست؟ پاسخ به این سؤال را هرطور که بیان کنیم از عملکرد افتضاح پاتریوت‌ها چیزی کم نمی‌شود. مناطق حساس البقیق و الخریص در میان انبوهی از سکوهای پدافندی پاتریوت قرار داشتند و علاوه‌بر آن دست‌کم شش پایگاه هوایی سعودی با فاصله نزدیکی دورتادور این منطقه قرار داشت. باید توجه داشت اينها فقط بخشي از عمليات موفق يمني‌ها در عمق خاك عربستان بود. نمونه‌هاي ديگري نيز وجود داشت مانند حمله به پایانه‌های نفتی «الخبر» و «رأس التنوره» با فاصله حدود ۱۳۰۰ کیلومتری از نخستین مناطق تحت کنترل انصارالله یمن؛ در تمام این موارد نیز باز هم خبری از سامانه‌های دفاع هوایی خریداری شده توسط عربستان نبود. شاید ایالات متحده اراده و انگیزه کافی برای دفاع از متحد قدیمی خود در منطقه را نداشت اما حقیقت این بود آنها حتی در دفاع از پایگاه‌های خود نیز ناتوان بودند.
بامداد 18 دی 1398(8 ژانویه 2020) پایگاه نظامی «عین‌الاسد» بزرگ‌ترین پایگاه هوایی آمریکا در غرب عراق هدف 13 موشک ایرانی از نوع «فاتح» و «قیام» قرار گرفت. سامانه‌های پدافندی آمریکا حتی در دفاع از مهم‌‌ترین پایگاه خود در عمق خاک عراق هم ناکام بودند. حتی یک موشک هم توسط این سامانه‌ها ردگیری و منهدم نشد. یک سال بعد «فرانک مکنزی» فرمانده وقت نیروهای تروریستی آمریکا در غرب آسیا(سنتکام) درباره این حمله به شبکه «سی‌بی‌اس»(CBS) آمریکا گفت: «موشک‌ها دقیق بودند. آنها کاملاً به همان‌جایی که می‌خواستند، برخورد کردند.» این در حالی بود که پس از ترور «شهید سلیمانی» در 13 دی 1398 نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه در حالت آماده‌باش کامل قرار داشتند و هرگز نمی‌توانستند عملکرد ضعیف خود در این ضربه را با «غافلگیری» توجیه کنند.
باید به شیوخ مرتجع عرب حق داد که با مشاهده عملکرد ناامید‌کننده نیروهای آمریکایی در مواجهه با چنین تهدیدات محدود و مقطعی به فکر گزینه‌های دیگری برای تأمین امنیت کاخ‌های شیشه‌ای خود باشند؛ به‌خصوص اگر آنها فرار مفتضحانه نیروهای آمریکایی از افغانستان را نیز با چشمان خود دیده باشند. 3 ژانویه 2023 تارنمای «المانیتور» از جلسه «مایکل اریک کوریلا» فرمانده فعلی نیروهای تروریستی آمریکا در غرب آسیا(سنتکام) با شرکت‌های فناور آمریکایی خبر داد. نشستی که در آن حاضران با اذعان به شکست سنتکام در مواجهه با تهدیدات هوایی منطقه غرب آسیا از آزمایش الگویی جدید برای افزایش قدرت بازدارندگی خبر دادند. اما مثل عملکرد سامانه پاتریوت این الگو هم بیش از آنکه واقعی باشد، تبلیغاتی به نظر می‌رسید. آن‌طور که «المانیتور» می‌گوید: «مقامات سنتکام امیدوارند این رویکرد رهبران منطقه‌ای را متقاعد کند که واشنگتن همچنان می‌تواند راه‌حل‌های دفاعی بهتری نسبت به چین و روسیه با بهره بردن از بوروکراسی نوآوری پنتاگون به منظور توسعه تاکتیک‌های جدید تیم‌‌سازی با و بدون سرنشین در میدان ارائه دهد.» این یعنی حتی در ذهن شیوخ وابسته عرب نیز آمریکا دیگر جایگاه سابق را نداشت. شاید امروز مقامات غربگرای اوکراین نیز مثل شیوخ عرب به چنین ذهنیتی رسیده باشند؛ وقتی با وجود سامانه‌های دفاع هوایی آمریکا و اروپا برای مقابله با پهپادهای روسی، سربازان اوکراینی به گفته «نیویورک‌تایمز» ترجیح می‌دهند تمرکز خود را بر «دیدن»، «شنیدن» و استفاده از مسلسل برای ساقط‌کردن پهپادها قرار دهند!
نمی‌دانیم آن مرد هنوز هم فکر می‌کند «آمریکا با یک بمبش می‌تواند تمام سیستم‌های دفاعی ما را از کار بیندازد» یا نه! شاید چندان مهم هم نباشد. مهم این است در مقطعی که از دل تنش‌ها و درگیری‌های بین‌المللی، نظمی نوین در حال شکل‌گیری است و ما برای تثبیت نقش خود در این دنیای جدید به خودباوری، شجاعت و کنش‌گری فعال در سیاست خارجی‌مان نیاز داریم؛ آن مرد دیگر نیست. مردی که امتیازات نقد را در طَبق زرین برجام تقدیم غرب کرد، با تلفن وزیر خارجه آمریکا کشتی کمک‌های انسان‌دوستانه به یمن را بازگرداند، حاضر نبود آمریکا را «دشمن» خطاب کند و با رئیس‌جمهورش ملاقات کرد و دست داد و البته با وجود تمام اینها فرودگاه مونیخ از سوخت‌رسانی به هواپیمای حامل او به‌دلیل تحریم‌های آمریکا ممانعت کرد. 

دیگر چه فرقی می‌کند؟

ایمان اسلامی‌بین

پیش‌تر‌ها وقتی بین سیاسیون و جناح‌های داخل کشور جدلی در می‌گرفت جامعه به نوعی آن را با جدیت پی‌گیری می‌نمود و حتی در گعده‌های خانوادگی و دوستانه این موضوعات نقل محافل بود. مثال بارز این مدعا جدل بودجه‌ای شکل گرفته میان دولت و مجلس است. چنین جدل‌هایی را ما در زمان دولت احمدی نژاد و مجلس وقت نیز شاهد بودیم. تاخیرها و بی‌نظمی‌های مکرر دولت مدعی اصول‌گرایی، مجلس و نمایندگان آن را کلافه کرده بود و در نتیجه بودجه به شکل ناقص به تصویب می‌رسید. هرچقدر هم که بزرگان مجلس بر دولت فشار وارد می‌آوردند که به قانون تمکین کند، بی‌فایده بود؛ زیرا رئیس جمهور وقت خود را بالاتر از قانون می‌پنداشت. اما نکته مورد نظر در این یادداشت آن است که اتفاقا آن مباحث در آن ایام بسیار دنبال کننده داشت و حتی مردم عادی که طبعا نباید آن‌چنان پی‌گیر لایحه بودجه باشند؛ زیرا تقریبا موضوعی تخصصی و فنی است، ولی با این وجود پی‌گیر بودند و به هر روی یا رای به نفع دولت وقت می دادند و یا مجلس وقت. لیکن اکنون که چندی است میان دولت و مجلس جدل بودجه‌ای در گرفته نه تنها جامعه چندان پی‌گیر این بحث نیست، بلکه رسانه‌ها نیز در این باب چندان فعال نیستند. به‌طور کلی جدل‌ها بین دولتی‌ها و مجلسی‌ها محدود شده‌است. گویی مسابقه فوتبالی در حال برگزاری است که استادیوم خالی از تماشاگر بوده و حتی هیچ رسانه‌ای هم حاضر نیست این رقابت را منعکس کند؛ زیرا نه برای خودش و نه برای مخاطبانش جذابیتی ندارد.
سوژه این یادداشت زمانی در ذهن نگارنده کلید خورد که وقتی شاهد درج چند خبر از سوی خبرگزاری دولت و خبرگزاری مجلس بودم .وقتی این اخبار را تورق کردم این سوال در ذهنم شکل گرفت که به‌واقع مخاطب این تولید محتوا کیست و برای چیست؟اگر چنین تولیدات رسانه‌ای برای مردم است باید گفت که از نظر جامعه چه لایحه بودجه براساس نظر دولت بسته شود و چه براساس مجلس خروجی چندان تفاوتی ندارد. تجربه ثابت کرده محل دعوای مسئولان و سیاسیون در غالب موارد مردم نیستند، بلکه منافع اشخاص شخیص و جناح‌های خاص در میان است. اگرچه در ظاهر نام مردم در لسان آقایان می‌چرخد، ولی اهداف دیگری در لایه‌های زیرین پی‌گیری می‌شود. برای مثال شهر پر شده از بیلبورد تبلیغات ماشین‌های محصول کشور کره جنوبی. ولی در عین حال واردات محصولات لوازم خانگی این کشور ممنوع است و مردم ناچارند محصولات بی‌کیفیت داخلی را به قیمت محصولات «تاپ لول» اروپایی خریداری کنند! چرا این تناقض وجود دارد؟آیا مسئولان به خاطر مردم به این تصمیم رسیدند؟ در ظاهر به نام مردم این تصمیمات گرفته می‌شود، ولی اگر کمی ریز شوید و جستجو کنید اکنون و در این موقعیت زمانی منافع عده‌ای دشمنی با کره در حوزه محصولات لوازم خانگی است و دوستی با این کشور در حوزه خودرو می‌باشد! واقعا عجیب و حیرت‌انگیز است و قطعا در دنیا و در هیچ دولتی چنین رویکردهای متضادی مشاهده نمی‌شود. از همنی منظر سخن این است که بهتر است آقایان مجلسی و دولتی دعواهای بودجه‌ای خود را در همان پستوهای خود (جلسات غیررسمی)  نگه داشته و اصلا به رسانه‌ها نیاورند که مشتاق و دنبال کننده‌ای ندارد. وقتی بناست سال آینده نیز تورم کمرشکن باشد و غول گرانی زجر بیشتری نصیب مردم کند، دیگر چه فرقی دارد بودجه دو دوازدهم تصویب شود و یا کلی ؟و یا اصلا با این شرایط تفاوت بودجه با جداول و بی‌جداول چه فرقی به حال مردم دارد؟ درد جای دیگری است.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات