مجتبی رحیمی
رونالد ریگان، رئیس جمهور راست گرای آمریکایی زمانی گفته بود ترسناک ترین کلمات در زبان انگلیسی این ها هستند: من از طرف دولت اینجا هستم تا به شما کمک کنم! این طنز کوتاه می تواند شفاف ترین بیان از یک اقتصاد سراسر دولتی باشد. مسالهای که اقتصاد ایران از سال های دور گرفتار آن است و حتی مخالفان نیز معتقدند مشکلات دولت را باید با دولت حل کرد.
البته باید به این نکته اشاره کنیم که مفهوم از دولتی بودن در اقتصاد ایران، پیچیدگیهایی دارد. واژه دولت در معنای خاص کلمه به قوه مجریه و دستگاههای اجرایی گفته میشود اما آنچه در ایران به عنوان بخش دولتی از آن یاد میکنیم به معنای عام دولت یا به تعبیری بخش «حکومت» را در برمیگیرد.
هرچند مانند بسیاری از موضوعات دیگر، آمار دقیقی از میزان سهم بخش دولتی در اقتصاد ایران وجود ندارد! اما برآوردها و اظهاراتی در اینباره وجود دارد. برای مثال، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی در ابتدای سال گفته بود: اگر اقتصاد ما امروز به این وضعیت افتاده و در این وضع قرار گرفته است برای این است که ۹۰ درصد اقتصاد ما به جای اینکه مردمی باشد دولتی بوده است.
همچنین گزارشی که با همکاری مرکز آمار و اطلاعات اقتصادی اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران و پژوهشکده آمار انجام شده نشان می دهد سهم ارزشافزوده بخش خصوصی از کل ارزشافزوده ایجاد شده در اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۲، معادل ۴۴/۷ درصد بوده و مابقی یعنی ۵۵/۳ درصد سهم بخش عمومی اعلام شده است.
از سوی دیگر، تجربه تفسیر متفاوت از قوانین دولتی شدن اقتصاد نشان می دهد حتی خصوصی سازی نیز نمی تواند بدون تغییر نگرش و آزادسازی اقتصاد شرایط را تغییر دهد. سهام عدالت، شرکتهای خودروسازی، خصوصیسازی شرکتهای فولادی و صدها مورد دیگر نشان می دهد همچنان نگرش دولتی در اقتصاد ایران حرف اول را می زند.
۱- سخنان امام حسین علیهالسلام (در نهجالشهاده)، نشان میدهد که فلسفه و هدف قیام آن حضرت نه فتح نظامی بود و نه فتح سیاسی. هدف امام احیای اسلام ناب محمدی از طریق فتح القلوب بود، از همین رو است که حضرت ختمی مرتبت رسول اکرم (ص) فرمودند: «حسین منی و انا من حسین»، حسین (ع) از پیامبر (ص) است و هم او علت العلل بقای دین حنیف اسلام و احیای اسلام ناب محمدی است.
۲- فتح القلوب و نبرد برای احیای اسلام ناب محمدی از همان لحظه حضور حضرت سیدالشهدا در کربلا آغاز شد و دلهای سپاه عمرسعد کم کم با سخنان امام شهید نرم میشد. بلافاصله پس از شهادت اباعبدالله الحسین و یاران باوفایش در صحنه نبرد، پرچم فتح القلوب به دست حضرت زینب سلام الله علیها و حضرت امام زین العابدین علیهالسلام به اهتزاز درآمد و در همان صحنه نبرد یاران با سخنان حضرت زینب با بدن بیسر برادرش، سپاه اشک به میدان فتحالقلوب آمد و یاران عمر سعد را شدیداً تحت تأثیر قرار داد.
۳- جمله معروف «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» برگردان زیبایی از فرمایش نورانی و جاوید امام حسین (ع) است که فرمود: «من کان باذلاً فینا محجته و موطنأ علی لقاءالله نفسه فلیرحل معنا». حضرت سیدالشهدا علیهالسلام با این سخن همه انسانها را در طول تاریخ مخاطب قرار داده و خود شخصاً پرچم قیام فرزندش حضرت صاحبالامر ارواحنا فداه را به اهتزاز درآورده است.
۴- رزمایش اربعین درخواست همگانی و همگانی شدن درخواست بازگشت به کربلا و مشارکت در حماسه حسینی و همراهی با سپاه نور است. اربعین زیباترین ماکت آمادگی عمومی و مقبولیت اجتماعی مردم و پشت پا زدن به همه تعلقات مادی و غیرمادی و عبور از همه مکاتب، «ایسم»ها و نحلههای بشری و مطالبه منجی آسمانی است.
۵- اربعین پرچم برافراشته استمرار عاشورا و فتحالقلوب انسانها در طول تاریخ و حلقه وصل دو قیام (قیام حسینی و قیام مهدوی) است. فتح القلوب انسانها و اجتماع عظیم انسانی و برافراشتن پرچم مطالبه «قلبی لقلبکم سلم و امری لامرکم متبع و نصرتی لکم معدّه، حتی یاذنالله لکم» شرط آغازین ظهور و قیام مهدوی است. اربعین جلوه تمام نما و تمرین عملی «یا لیتنا کنا معک» است، چه اینکه ظهور با نشستن رخ نمیدهد.
۶- به فرمایش حضرت آیتالله بهجت (ره)، حضرت صاحب الامر ارواحنا فداه هنگام ظهور، خود را به واسطه امام حسین (ع) به همه عالم معرفی میکنند: «الا یا اهل العالم انا الإمام القائم... انا الصمصام المنتقم... إن جدّی الحسین قتلوه عطشانا...»
طبعا وقتی فردی خودش را به امری منتسب و بدان وسیله معرفی مینماید، در حقیقت آن موضوع برای مخاطبین نه تنها غریب نیست بلکه کاملاً شناخته شده است. بدون شک این نحوه معرفی آخرین حجت خدا به وقت ظهور، مقدمه مهمی تحت عنوان شناخته شدن امام حسین (ع) لازم دارد و این شناخته شدن امام حسین دفعی نبوده و نیاز به مقدمه دیگری به نام «جهانی شدن» دارد؛ و راهپیمایی اربعین شاهراه معرفی امام حسین (ع) به جهانیان است. هنگام ظهور مردم جهان باید حضرت امام حسین علیهالسلام را شناخته و با فلسفه قیام و اهداف والای انسانی آن حضرت انس گرفته و با حضرت سیدالشهدا (ع) ارتباط قلبی برقرار کرده باشند.
۷- بسیاری از آزادی خواهان دنیا (نظیر گاندی) امام حسین (ع) را الگوی حرکت خود قرار دادهاند. هرچند این موضوع بسیار مهم و درخور توجه است، اما «جهانی سازی» با این مقدار حاصل نخواهد شد. پیاده روی بزرگ اربعین که قدمتی تاریخی دارد (و طبق فرمایش حضرت امام حسن عسکری (ع) زیارت اربعین را علامت ایمان و شعار شیعه میداند) و پس از سقوط صدام روز به روز بر عظمت، وسعت و کیفیت آن افزوده شده و مبدأ آن از مرزهای جغرافیایی عراق، ایران و جهان اسلام فراتر رفته و مغناطیس امام حسین (ع) همه دلسوختگان و عاشقان را از سراسر گیتی به خود جذب میکند که «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَینِ حَرَاره فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً»؛ شهادت امام حسین (ع) داغی بر دلهای مؤمنان گذاشته که هیچگاه خنک نخواهد شد.
۸- رشد کمی، کیفی، محتوایی و... راهپیمایی اربعین، از نشانههای آشکار و مهمترین زمینه فراگیری و «جهانی شدن امام حسین (ع)» و پیوند قلبی مردم جهان با پرچمدار نهضت عاشورا و احیاگر اسلام ناب محمدی است، به طوریکه حتی همت همه جانبه امپراتوری رسانهای دنیا برای سانسور این پدیده بینظیر در حال شکسته شدن است و هرساله جمع بیشتری از مردم جهان به این راهپیمایی پیوسته و با شعار «حب الحسین یجمعنا» دل به اقیانوس عشاق الحسین میسپارند و از باب «قطره دریاست اگر با دریاست» قطرات پراکنده انسانی از سراسر دنیا در اقیانوس اربعین به دریا تبدیل میشوند.
۹- تقریباً همه عناصر تمدن اسلامی و مهدوی و غالب ویژگیهای سبک زندگی تراز مهدوی در راهپیمایی اربعین در حد اعلا به نمایش گذاشته میشود و مهمترین شرط تحقق ظهور به مصداق آیه ۲۸ سوره فتح «لیظهره علی الدین کله» اجتماع همگانی مردم و مطالبه ظهور است. به این ترتیب میتوان ادعا کرد که اربعین آخرین مرحله اتمام حجت قبل از ظهور حضرت مهدی ارواحنا فداه است.
۱۰- بر این اساس اربعین، نخ تسبیح وحدت و اجتماع بشر برای ظهور، پیوند دهنده دلهای عشاق اباعبدالله الحسین علیهالسلام، هموار کننده مسیر ظهور و شاهراه تمدن بزرگ و نوین اسلامی است و راهپیمایی اربعین بزرگترین، باشکوه ترین، حماسیترین و اثرگذارترین رزمایش منحصر به فرد مهدویت و سرچشمه تمدن نوین اسلامی است.
روابط ایران و سوریه فراتر از آن است که افزایش شمار تبادل سفرها و رایزنیهای تهران و دمشق در ماه های اخیر جلب توجه کند. در سفر اخیر وزیر خارجه کشورمان به سوریه نیز طیف گستردهای از موضوعات مورد بحث قرار گرفت. البته اطلاعات خاصی از محتوای رایزنیها منتشر نشده، اما برخی نکات مهم در صحبتهای دو طرف به چشم میخورد. در خصوص تحرکات اخیر آمریکاییها، وزیر خارجه ایران با صراحت به آمریکاییها توصیه کرد «به خانههایشان برگردند.» همچنین وی بر پاسخ قطعی به حملات اخیر رژیم صهیونیستی تاکید کرد و از ابتکار ایرانی گفتوگو میان کشورهای منطقه خبر داد. همچنین طرف سوری ضمن اینکه تحرکات اخیر داعش را متوجه آمریکا دانست، هدف تحرکات آمریکایی را قطع مرزها و اختلافافکنی میان کشورهای منطقه دانست. بشار اسد همچنین خروج اشغالگران ترکیه را پیششرط گفتوگوهای سوری - ترکی دانست؛ اما ایران و سوریه علاوه بر پیشبرد روابط سیاسی و اقتصادی، مسائل چالش برانگیز دیگری دارند که شامل روابط این کشورها با سایر بازیگران منطقه نیز می شود. جنگ سوریه، موجب شکلگیری چند جبهه در غرب آسیا شده بود که یک سوی آن ایران، سوریه و روسیه قرار داشتند و در طرف مقابل جبهه های مختلفی از بازیگران منطقهای به رهبری عربستان، امارات متحده، قطر و ترکیه و بازیگران فرامنطقه ای به رهبری ایالات متحده بودند. هر چند با بازسازی روابط منطقه ای تحت تاثیر اراده پایتخت ها، دیگر نشانه های کمتری از جناح بندی های قبلی منطقه ای در سوریه مشاهده میشود اما کاهش نفوذ سیاسی ایالات متحده در منطقه و افزایش مسائل واشنگتن با روسیه و چین، در حال تبدیل شدن به معضل جدید برای سوریه و منطقه است. در واقع به نظر می رسد مجموع زمینه های موجود در سوریه و ژئوپلتیک خاص این کشور در دریای مدیترانه، همسایگی با سرزمینهای اشغالی، سرمایه گذاری سیاسی و نظامی که ایران و روسیه در این کشور داشتند، علاقهمندی چین به سوریه، ضعف های عمده سیاسی و اقتصادی و امنیتی سوریه، مذاکرات دشوار با عربستان و... زمینی را در سوریه برای آمریکا فراهم کرده است که بازی را به این کشور منتقل کند. از سوی دیگر، حقیقت این است که در دوران گذار و نظم جدید بینالمللی، انحصار و یکجانبهگرایی نه ممکن است و نه مطلوب. از این رو شاید تعویق طرحهای سرمایهگذاری اعراب در سوریه برای ما یک پنجره طلایی فرصت برای جبران عقبماندگیها ایجاد کند، اما در بلند مدت در صورت بروز شرایطی، به نفع ما نیست؛ زیرا اولا در صورت درگیر نشدن عملی اعراب در روند بازسازی سوریه ممکن است آنها مجدد دست به اقدامات ضدامنیتی ضدسوری بزنند. ثانیا ایران و حتی روسیه به تنهایی توانایی بازسازی کل سوریه را ندارند و از این نظر، عقب ماندگی قلب پل محور مقاومت، به نفع کل جریان مقاومت نیست. لذا ما باید از این فرصت استفاده کنیم و علاوه بر تلاش برای جبران سریع عقبماندگیهای اقتصادیمان در سوریه، سایر کشورهایی که مانند اعراب محدودیت تحریمها را ندارند، وارد عرصه سوریه کنیم و از سوی دیگر تلاش کنیم در چارچوب ۸ کشور خلیج فارس که قرار است اولین جلسه آن در نیویورک و در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد برگزار شود، روند همگرایی منطقهای را با ابتکارات خودمان پیش ببریم. خلاصه آنکه برای بازسازی سوریه به یک ابتکار منطقه ای نیاز است. این ابتکار منطقه ای می تواند فصل مشترک دیگری در روابط تهران و دمشق ایجاد کند. درواقع، ورود سیاسی و اقتصادی کشورهای منطقه، از جمله عربستان به سوریه، می تواند نقش بازدارنده در برابر افزایش تحرکات نظامی آمریکا در این کشور داشته باشد. اقناع منطقه برای این مشارکت نیازمند ابتکار و حمایت سیاسی است. با این کار هم جایگاه کشورمان را ارتقا دادهایم، هم مشکلات سوریه را به عنوان عضو محور مقاومت حل کردهایم. همچنین طرح آمریکا را خنثی کرده و تمرکز را نیز از توافق سه جانبه آمریکا، عربستان، اسرائیل به سمت توافق گسترده منطقهای تغییر جهت دادهایم.
شعرای صاحبنام و بزرگ و مردمی و محبوب ایرانی مانند رودکی، مولانا، حکیم طوس فردوسی بزرگ، وحشی بافقی، قطران تبریزی، نظامی گنجوی، خاقانی، سنایی، امیر معزی، مسعود سعد سلمان، صائب تبریزی و دیگر بزرگان فرهنگ و ادب ایرانی نیز در اشعار خود درفش کاویان را دستمایه آثار فاخر ادبی و فرهنگی خود کردهاند. پرچم ازجمله نمادهای ماندگار اسطورهای در تاریخ و تمدن ایرانزمین است که دیرینگی بسیار طولانی دارد و حفظ حرمت این نماد اسطورهای نزد ایرانیان بسیار اهمیت دارد. هرچند در سال نخست پس از انقلاب مباحثی بر سر پرچم و رنگ و نمادهای آن درگرفت که فقدان تاریخاندیشی در میان نیروهای سیاسی موجب شد تا درکی نادرست درباره پرچم ملی ایرانیان طرح شود و اگر نبود تلاش گروهی کمشمار از نخبگان ایراندوست ازجمله ایرج افشار، جعفر شهیدی، مصطفوی، ممیز، یحیی ذکاء، جوادیپور و معصومی که در نخستوزیری بر سر اهمیت پرچم سهرنگ ایران پای فشردند یا یکی از نمایندگان زرتشتی مجلس خبرگان قانون اساسی که با تفسیری اسلامی از سه رنگ پرچم ایران حمایت کرد، مشخص نبود بر سر رنگ پرچم ایران چه میآمد! در جهان کنونی نیز پرچم کشورها نمادی ارزنده است و رعایت حرمت و قواعد و رسوم مربوط به آن اهمیت هنجاری روشنی دارد. در نتیجه چگونگی برافراشتن، نیمهافراشتگی یا پایینکشیدن پرچم نیز دارای آیینهای ویژهای است که بخشی از نظام هنجاری حکمرانی به صورت معمول در کشورها است؛ یعنی آیینهای مرتبط با پرچم ضمن اهمیت ویژه از اصول اولیه حکمرانی در سطح جهانی است. در نظام هنجاری پرچم در کشور ما، مانند بسیاری از دیگر کشورها میتوان به لزوم برافراشتهبودن همیشگی پرچم کشور، آیین مشخص نیمهافراشتگی پرچم نه پایینکشیدن پرچم در روزهای محدود عزاداری رسمی اشاره کرد؛ یعنی در یکی، دو یا حداکثر سه روز عزای عمومی با قواعد هنجاری مشخص میتوان پرچم کشور را نیمهبرافراشته کرد که آنهم خود قواعدی دارد؛ یعنی پرچم کشور از یکچهارم میله پرچم پایین کشیده شده و با آیین خاص دوباره به حالت عادی به اهتزاز درمیآید. این آیینها در نظام هنجاری پرچم نشانگر جایگاه چنین نظام هنجاریای در اداره کشورهاست؛ یعنی اتفاقی نمادین که به روح همبستگی ملی یاری میرساند و بر آن تأکید میکند. یکی از اقدامات دیرهنگام اما مثبت برخی نهادهای دولتی و عمومی مانند شهرداری در دهههای اخیر و پس از دورهای بیمبالاتی، برافراشتن پرچم کشور در برخی مراکز عمومی است. در کنار این اتفاق مثبت رویداد غیرقابل قبولی که با نظام هنجاری پرچم در تعارض است نیز در سالهای اخیر رواج یافته است. در ایام عزاداری رسمی یا عمومی برخلاف سنت و نظام هنجاری حفظ حرمت نماد جهانی کشور، پرچم کشور پایین کشیده میشود؛ درحالیکه نهادهای دولتی و حاکمیتی و شهرداریها باید بیش از دیگران در حفظ قواعد هنجاری مربوط به پرچم کوشا باشند. به سخن دیگر نه برای دورهای طولانی و چند هفتهای بلکه تنها برای چند روز محدود پرچم کشور، آنهم طبق آیینی خاص نیمهافراشته شده و بههیچوجه نباید پایین کشیده شود. به وزارت کشور و شهرداریها و دیگر نهادهای دولتی توصیه میشود به وظایف خود در برابر حفظ نظام هنجاری مرتبط با پرچم وفادار باشند.
حنیف غفاری
این روزها مقامات اوکراینی به صورت خواسته یا ناخواسته با اظهاراتی که در خصوص ابعاد میدانی و راهبردی جنگ کنونی به میان می آورند، پرده از بسیاری از حقایق پشت پرده و فرامتنی این عرصه بر می دارند. اولکسی رزنیکوف، وزیر دفاع اوکراین مدعی شده است کشورش موفق شده تولید تسلیحات داخلی را به میزان قابل توجهی افزایش دهد و «بازیگران قدرتمند» جدیدی نیز به زودی وارد بازار تسلیحات این کشور میشوند.هر چند وزیر دفاع اوکراین به پارامترهای عینی و مستند در خصوص ارتقای توان تسلیحاتی داخلی کشورش استناد نکرده، اما قطعا تبدیل شدن اوکراین به میدان جنگی که ناتو مولد آن بوده، شرکت های تسلیحاتی را در ورود به این صحنه و اصرار آنها بر استمرار نبرد حریص تر ساخته است!
وزیر دفاع اوکراین صراحتا از ورود بازیگران قدرتمند به بازار تسلیحات اوکراین تا پایان ماه جاری یا ابتدای سپتامبر خبر داده و به فعالیت ۵۰ شرکت در این عرصه اشاره کرده است. وی از راه اندازی کارخانه هواپیماهای بدون سرنشین «بیرقدار» ساخت ترکیه و رایزنی ها برای استقرار کارخانه این شرکت تسلیحاتی در یکی از مناطق اوکراین خبر داده است. بر اساس این ادعا، اوکراین پیش از تهاجم روسیه مکان مناسبی را برای تاسیس کارخانه پیشنهاد داده بود و سازنده ترکیهای نیز مایل است در آنجا کارخانه خود را بسازد؛ حتی اگر در مناطق نسبتا امن غربی اوکراین واقع نشده باشد.کییف و آنکارا قرارداد افتتاح یک کارخانه بیرقدار در اوکراین را در فوریه سال گذشته قبل از جنگ اخیر امضا کردند. پارلمان اوکراین نیز این توافق را در ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۲ تصویب کرد.ورود گسترده شرکت های تسلیحاتی آلمانی و فرانسوی نیز در همین راستا صورت خواهد گرفت.
معنای روند کنونی این است که ناتو قصد دارد فرامتن بحران را در محیط پیرامونی روسیه حفظ کند، حتی اگر جنگ اوکراین با انعقاد پیمان صلح میان کی یف و مسکو پایان یابد. به عبارت بهتر، دولت اوکراین به شرکت های تسلیحاتی تضمین داده است که حتی انعقاد پیمان صلح احتمالی در آینده، تاثیری در فعالیت آنها در خاک این کشور نخواهد داشت.
این مسئله، ترجمانی از همان راهبرد خلق گره های کور از سوی آمریکادر نظام بین الملل است. یکی از حوزه های ژئو استراتژیک آمریکا در این عرصه، حیاط خلوت روسیه می باشد. اگرچه مقامات ناتو در محاسبات خود در قبال جنگ اوکراین ( چه درعرصه عملیاتی و چه اقتصادی) به منافع مدنظر خود دست پیدا نکرده اند، اما این به معنای تمرکززدایی آنها از بحران سازی در این منطقه نیست.قطعا شرکت های تسلیحاتی در اروپا وآمریکا نیز به تبع دولت های خود از حفظ تنش میان روسیه و اوکراین استقبال می کنند زیرا در یک بستر آرام وبه دور از تنش، این سوداگری خطرناک شکل نخواهد گرفت.
اظهارات اخیر وزیر دفاع اوکراین نشان می دهد که کی یف هنوز نسبت به عمق فاجعه بازی خود در زمین غرب آگاه نشده و به جای اتخاذ سیاستی مبنی بر فاصله گیری از ناتو و روی آوردن به چینش میز مذاکرات صلح بر اساس الگوهای دوجانبه ( به دور از دخالت بازیگران مداخله گر غربی)، اوکراین را به زمین تمرین و عملیات آتلانتیکی ها در جهان سیاست تبدیل کرده است…..