صلاح الدین خدیو
حالا که روابط ایران و عربستان از سرگرفته شده است و سفارتخانهها هم بازگشایی شدهاند، به دلایل متعدد امکان سرمایهگذاری عربستان در ایران زیاد نیست و اگر هم اتفاق بیفتد رقم ناچیزی خواهد بود و از چند ده میلیون دلار فراتر نمیرود و حداکثر اتفاق اقتصادی ممکن در این شرایط، تجارت کالاست که اگر شاهکار شود در چند سال آینده به رقم یک میلیارد دلار برسد.
اما یکی از زمینههای همکاری جدی فراتحریمی حوزه زیست محیط است که با توجه به بحران ریزگردها در منطقه از جمله ایران به عنوان بحران و چالشی منطقهای و داخلی در کشورهای متعدد مطرح است. عربستان در حوزه محیط زیست و اقتصاد سبز طرحها و پروژههای بلندپروازانه و عظیمی دارد و بودجههای کلانی را هم به این امر اختصاص داده است. جدا از فرصتهای نهفته در این طرحهای عربستان برای ورود بخش خصوصی ایران، متولیان سیاست خارجی و دیپلماسی اقتصادی میتوانند همین طرح خاورمیانه سبز ولیعهد عربستان را با توجه به اثرات مثبت چندجانبه آن در آینده برای کل منطقه و کشورهای آن، مستمسکی برای همکاری در حوزه محیط زیست قرار داده و مشارکت در آن را در دستور کار قرار دهند و به پیشبرد آن کمک کنند. موفقیت طرح خاورمیانه سبز عربستان میتواند راه علاج مهمی برای بحران ریزگردها و بیابان زدایی در کل منطقه به ویژه در ایران باشد.
محمد بن سلمان در اکتبر ۲۰۲۱ از دو طرح عربستان سبز و خاورمیانه سبز رونمایی کرد که بر اساس آن قرار است بزرگترین طرح درختکاری در سطح جهان طی چند دهه آینده اجرا شود و مجموعا ۵۰ میلیارد درخت کاشت شود؛ ۱۰ میلیارد آن در داخل خود عربستان و ۵۰ میلیارد درخت آن در کشورهای منطقه. موفقیت و سرنوشت همین ابتکار خاورمیانه سبز، جدا از ضرورت متابعت جدی آن از سوی ریاض، به میزان اراده و همکاری کشورهای منطقه هم بستگی دارد و منتفع اصلی آن هم همه این کشورها خواهند بود. خاورمیانه و به ویژه خلیج فارس به عنوان یکی از کانونهای تولید انرژی سهم قابل توجهی در انتشار گازهای دی اکسید کربن دارد و تداوم این وضعیت بدون یک همکاری جمعی و منطقهای برای مقابله با تبعات آن در سایه بحران آب و معضلات زیست محیطی و اقتصادی دیگر، منطقه را برای نسلهای آینده غیر قابل سکونت میکند.
در این راستا، عربستان در کنار طرح ابتکار خاورمیانه سبز، پروژه عربستان سبز را نیز دنبال میکند که تارگت همین پروژه داخلی سهم بیش از چهار درصدی این کشور در کاهش انتشار گازهای کربنی در جهان است و بر این اساس برنامه عربستان این است که تا سال ۲۰۳۰، ۵۰ درصد تولید برق آن از طریق انرژیهای پاک و تجدیدپذیر صورت گیرد. کما این که به گفته بن سلمان در همان نشست شرم الشیخ صندوق سرمایهگذاری کشورش به دنبال تحقق اقتصاد بدون کربن تا سال ۲۰۵۰ بر اساس مدل اقتصاد چرخشی است که هدف آن کاهش چشمگیر ضایعات و استفاده بهینه از منابع است. اگر تا این سال عربستان موفق به تحقق اقتصاد کربن خنثی شود، جزو اولین کشورهای جهانی خواهد بود که به این هدف مهم رسیده است.
در کل همان طرح عربستان سبز هم در صورت اجرای موفق، کشورهای منطقه نیز از آثار آن بسیار بهرهمند خواهند شد و بیابانزدایی در داخل این کشور سهم بسزایی در کاهش آلودگیهای زیستمحیطی در کل منطقه خواهد داشت. بر اساس همین طرح عربستان سبز قرار است ۶۰۰ میلیون اصله درخت تا ۲۰۳۰ در چارچوب کاشت ۱۰ میلیارد درخت طی چند دهه آینده کاشته شود که بیش از ۳۰ درصد مساحت عربستان را به اندازه ۶۰۰ هزار کیلومتر مربع پوشش میدهد. ناگفته هم نماند که عربستان طرح دیگری را تحت عنوان ریاض سبز پیگیری میکند که بر اساس آن قرار است با کاشت نزدیک به ۸ میلیون درخت سهم هر فرد از فضای سبز در پایتخت این کشور از ۱.۷ متر مربع در حال حاضر به ۲۸ متر مربع افزایش یابد.
در میان فرمایشهای مهم رهبر فرزانه انقلاب در جمع فرماندهان سپاه در طول سه دهه و نیم فرماندهی ایشان بر نیروهای مسلح شاید سخنان ایشان در بیست وچهارمین مجمع عالی فرماندهان و مسئولان سپاه را بتوان از کم سابقهترین و کلیدیترین سخنان دانست و در میان همه فرازهای این سخنان از تمجید سپاه و عملکرد چهار دهه آن گرفته تا الگوی جذاب برای جذب جوانان، تا مراقبت از لغزشها و غیره، با توجه به تلاش دشمن برای قرار دادن سپاه در لیست گروههای تروریستی در سالهای گذشته، این فراز سخنان فرمانده معظم کل قوا که فرمودند «سپاه پاسداران اکنون به کانونی عظیم و کاملاً مجهز و بزرگترین سازمان ضدتروریستی جهان تبدیل شده که بسیاری از ارتشهای بزرگ جهان از انجام دادن اقداماتی شبیه فعالیتهای آن، ناتوان هستند»، بیشتر خودنمایی میکند، چراکه با مرور اقداماتی که سپاه تاکنون در این حوزه انجام داده، نمیتوان رقیبی سالم و مطمئن برای او در حوزه مبارزه با پدیده شوم تروریست پیدا کرد. جلوگیری از تکرار کودتای ۲۸ مرداد که سپاه مانع انحراف انقلاب اسلامی در همان آغازین ماههای پیروزی انقلاب شد و نگذاشت دشمن در هدف برنامهریزی شده خود موفق شود از مصادیق بارزی بود که رهبری انقلاب در بیان عمل ضدتروریستی سپاه مطرح کردند.
سپاه در دل چالشها و بحرانها شکل گرفت و تکامل یافت و در هر مقطع، با تبدیل چالشها به فرصت ها، یک گام انقلاب اسلامی را اعتلا بخشید. برخی اقداماتی که سپاه را پیشقراول مبارزه با تروریسم و غائلههای تجزیهطلبی قرار داده، عبارتاند از:
۱- سپاه ومقابله با راهبرد تجزیه قومی دشمن
پراکندگیهای قومی، نژادی، زبانی، فرهنگی و مذهبی مختلفی که در سرزمین ایران از زمانهای دور وجود داشته و دارد، در عین اینکه فرصتهایی را برای نظام اسلامی ایجاد کرده، همیشه بهانه مناسبی برای سوء استفاده دشمنان علیه ملت ایران بوده است. با پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی رژیم گذشته، احزاب و گروهکهای وابسته به بیگانه از این موقعیت، سوء استفاده و با تحریک دشمنان ایران و انقلاب اسلامی، بعضی از این قومیتها را برای تجزیه کشور تحریک و آنها را دعوت به شورش و قیام مسلحانه کردند که غائله گروهکهای ضد انقلاب در کردستان وتلاش برای جداسازی آن از ایران اسلامی از روزهای اول پیروزی انقلاب، غائله گروه خلق عرب در خوزستان با تحریک رژیم بعثی حاکم برعراق ودیگر مرتجعین منطقه، ماجرای آذربایجان و حزب خلق مسلمان و شریعتمداری، غائله خلق ترکمن در منطقه گنبد کاووس و ترکمن صحرا، غائله گروهکهای تکفیری در استان سیستان وبلوچستان سبب گردید که بخش عمدهای از توان سپاه در سالهای اولیه پیروزی انقلاب صرف مقابله و مهار این توطئهها شود که در یک منطقه مانند کردستان، این مقابله تا اوایل دهه ۷۰ نیز ادامه یافت، اگر چه هنوز هم دشمنان تلاش دارند با تجدید سازمان این گروهکهای منفور، کشور را با چالشهای امنیتی مواجه کنند.
۲- سپاه و مقابله با کودتاها
امریکا پس از شکست نظامی در طبس در اردیبهشت سال ۱۳۵۹، طرح و اجرای چندکودتای نظامی را در دستور کار خود قرار داد. دولت امریکا تصور میکرد میتواند با طراحی واجرای این کودتاها، جمهوری اسلامی را سرنگون و افراد مورد نظر خود را دوباره بر ایران حاکم کند و شکافی را که در نظام امنیتی اش در منطقه با سقوط شاه به وجود آمده بود، ترمیم کند. به همین دلیل چندین کودتا را به وسیله افراد مختلف طراحی کرد که همه آنها در نطفه خفه شدند. کودتای نوژه، اولین و مهمترین طرح براندازی نظام جمهوری اسلامی بود. نقش سپاه به همراه نیروهای مومن و انقلابی ارتش در شناسایی و سرکوب این کودتا بر کسی پوشیده نیست که رهبر حکیم انقلاب در دیدار با فرماندهان و مسئولان سپاه در مجمع عالی فرماندهان هفته گذشته به آن اشاره کردند.
کودتای قطب زاده، دومین طرح براندازی مهمی بود که توسط سپاه خنثی شد، صادق قطب زاده پس از انقلاب اسلامی مدتی رئیس صدا و سیما و سپس وزیر امور خارجه در سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ بود. قطبزاده و عباسی به همراه مهدی مهدوی، عبدالرضا حجازی و محمدجواد مناقبی با حمایت شریعتمداری و امریکا قصد داشتند با ترور امام (ره)، قدرت را به دست گیرند. اما قبل از اینکه موفق به انجام این کار شوند، توسط اطلاعات سپاه پاسداران شناسایی و بازداشت شدند.
کودتای حزب توده و کودتاهای دیگر در سالهای اول انقلاب و نقش سپاه در خنثیسازی آن که منجر به دستگیری ۱۷۰ نفر از عوامل حزب توده و شخصیتهای نظامی نفوذی این حزب همچون ناخدا افضلی بود از اقدامات درخشان سپاه در مقابله با کودتاها بود.
۳- نقش سپاه در سرکوب گروهک تروریستی منافقین و گروهکهای منحرف
سپاه علاوه بر سرکوب گروههای تجزیهطلب قومی و طرحهای کودتا و براندازی، نقش مهم و بی بدیلی در سرکوب منافقین که هر روز مردم بی گناه و مسئولان کشور را در آماج اقدامات تروریستی خود قرار میدادند، داشته است. پس از ناکامی قدرتهای سلطه در براندازی نظام اسلامی این گروهکها با هدایت بیگانگان، با ترور مسئولین ومردم و جنگ مسلحانه علیه نظام و یا عملیات تروریستی به مقابله با نظام برخاستند وبیش از ۱۷۰۰۰ نفر از مردم ومسئولان کشور را به شهادت رساندند. گروهک فرقان، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) ودیگر گروهکهای مارکسیستی نظیر سازمان پیکار وچریکهای فدایی خلق از جمله آنان بودند. سپاه پاسداران که پاسداری از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن را از نظر اطلاعاتی، امنیتی و نظامی بر عهده داشت، با بسیج و آمادهباش نیروهای خود و امت حزبالله، شناسایی خانههای تیمی رهبران و مسئولان آنها را آغاز کرد و در مدت زمان کوتاهی، توانست بسیاری ازافراد را شناسایی و توطئه آنها را کشف و آنها را سرکوب کند.
۴- سپاه ومقابله با فتنههای داخلی دشمن
دشمنان در براندازی نظام اسلامی از طریق چالشهای امنیتی و جنگ ۸ ساله نظامی نتوانستند جمهوری اسلامی را زمینگیر کند لذا دشمن در دهه دوم انقلاب با تمرکز بر تهاجم فرهنگی وجنگ نرم تلاش کرد با بهرهگیری از جریانهای داخلی، نظام اسلامی را ازدرون با بحران مواجه ساخته و براندازی مورد نظر خود را از طریق کودتاهای مخملین محقق کند. طراحی واجرای چند فتنه بزرگ تیر ۱۳۷۸، خرداد ۱۳۸۸، آبان ۹۶ و فتنه بنزینی ۹۸ و آخرین آن فتنه ۱۴۰۱ که آشکارا به اقدامات تروریستی در کف خیابانها و کشتن مردم توسط عوامل نفاق و گروهکهای تروریستی انجامید محصول این راهبرد دشمن بود که با هدایتهای رهبری معظم انقلاب و عمل میدانی نیروهای سپاه وبسیج ومردم انقلابی، این فتنهها همگی به شکست انجامیدند.
۵- مقابله با داعش و اعلام پایان حاکمیت آن
زمانی که داعش با حمله به مناطق شمالی عراق و حضور در ۴۰ کیلومتری مرزهای کشورمان، تهدید خود را آشکارا به رخ جمهوری اسلامی میکشید و دولت مرکزی و اقلیم کردستان عراق ناتوان از مقابله با این گروه تروریستی بود، باز این سپاه بود که با نگاه به عمق استراتژیک خود در خاک عراق و سوریه رهسپار این مناطق شد و داعش را منکوب کرد. امروز دوست و دشمن اعتراف دارند که سپاه بزرگترین و قویترین نیروی مقابلهکننده با تروریست هاست و وجه برجستهای در مقابله با تهدیدات تروریستی در حوزههای داخلی، شهری، هواپیما ربایی، تهدیدات تروریستی در حوزه دفاعی، حتی تروریستهای اقتصادی و مبارزه با گروههای تروریستی منطقهای مثل داعش و تکفیریها دارد.
میتوان علل متعددی برای افول ارزشهای اخلاقی در جوامع برشمرد؛ اما معضلات مالی و فشار اقتصادی از عوامل مهمی است که در مطالعات تجربی نیز تأیید شده است. وقتی کسی حق دیگری را زیر پا میگذارد، تخلف کرده و ارزشهای اخلاقی را نادیده میگیرد، الزاما تحت فشار مالی نیست. باوجوداین، فقر و محرومیت و مشکلات مالی، ازجمله مهمترین عواملی هستند که میتوانند نظام ارزشهای اخلاقی را به هم بریزند. بحرانهای اقتصاد بهویژه در صورت تداوم، تا اندازه زیادی در رشد آسیبهای اخلاقی و اجتماعی در جامعه، نقش دارند. معمولا مردم دوست دارند اخلاقی زندگی کنند؛ اما وقتی شرایط اقتصادی رو به وخامت میگذارد و درآمدها کفاف هزینههای عادی زندگی را نمیدهند، پایبندی به اصول اخلاقی دیگر ساده نیست. نگرانی از دست دادن شغل، ابتلا به بیماری، حقوق پایین و مانند آن بیتردید فشار روحی زیادی به فرد وارد میکند. در این شرایط، افراد انگیزه عدول از اصول اخلاقی را پیدا میکنند؛ اما تنها چیزی که مانع آنان میشود، وجدان اخلاقی است. برای بسیاری از مردم ارتکاب رفتارهای غیراخلاقی در ابتدا آسان نبوده، ندای درونشان آنان را آزار میدهد. اینجاست که انسان سعی میکند وجدان خود را آرام کند. در این شرایط، فرد با توجیهاتی سعی میکند از قبح عمل غیراخلاقی خود بکاهد. گاه با این توجیه که به خاطر تأمین ضروریات و حداقلهای زندگی خانواده ناچارم، گاه با تغییر کلمات مانند تغییر رشوه به هدیه، گاه با این توجیه که همه همینطورند، گاه با این ادعا که اقتضای سیستم همین است، گاه با این سخن که دارم حق خودم را از جامعه میگیرم و حقم بیش از اینهاست، گاه این توجیه که هزاران میلیارد اختلاس در کشور میشود که دزدی من دراینمیان گم است و مانند آن، فرد سعی میکند تا رفتار خود را توجیه و وجدان خود را آرام کند...
بنابراین با این توجیهات، اقدام به عمل خلاف اخلاق بدون عذاب وجدان رخ میدهد و با توجه به شرایط بحرانی جامعه، زمینه پذیرش آن در میان مردم فراهم میشود. بدینسان از نظر گروههایی از مردم، محرومیت دلیلی موجه برای بیاخلاقی خواهد بود. و این یعنی معیارهای ارزیابی عمل اخلاقی در جوامع بحرانزده نیز آسیب دیده است و مردم قضاوتی منفی نسبت به چنین متخلفانی ندارند.
آسیب چنین وضعیتی به طبقات محروم اختصاص ندارد. در شرایط فشار اقتصادی، حتی طبقاتی که توانایی مالی مناسبی دارند، نیز انگیزه زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی را بیشتر پیدا میکنند. رفتارهایی مانند دروغگویی برای گرفتن بیمه یا برای فرار از مالیات، بزرگکردن کار خود در کارهای تعمیراتی، نبودن کارتخوان برای گروهی از پزشکان و همه مشاغلی که مشمول اطلاعات نامتقارن میشوند، بیانی از محدودنبودن انحراف از اصول اخلاقی به اقشار پایینی جامعه است. وجود معیار اخلاقی و بیداری وجدان اخلاقی برای نظارت و کنترل جامعه، تداوم ارزشهای اخلاقی، انسجام در جامعه، سرمایه و اعتماد اجتماعی را تضمین میکند؛ اما جامعهای که حساسیتش را نسبت به دروغ، رشوه، اختلاس، دزدی، کلاهبرداری، خشونت و نزاعهای خیابانی و مانند آن از دست بدهد، دچار افول ارزشی و اخلاقی شده است. تداوم شرایط بحرانی جامعه میتواند به تبدیل ضد هنجارها به هنجارهای نهادینهشده بینجامد. دستکم یک دهه رشد اقتصادی نزدیک به صفر، نرخ تورمهای بالا و رشد بیکاری جوانان شرایط زندگی را برای همگان سخت و سختتر کرده است. جمعیت زیر خط فقر حداقل به یکسوم جمعیت کشور رسیده است. این امر به رشد زیاد آسیبهای اخلاقی دامن زده است. در دهه ۹۰، خودکشی 45 درصد، مرگهای مشکوک 14 درصد، نزاعهای فردی 101 درصد، سرقت از اماکن خصوصی (منازل و مغازهها) بیش از 700 درصد و سرقت از اماکن دولتی 600 درصد رشد داشته است. براساس گزارش رئیس پلیس آگاهی تهران در سال 1399، بیش از 50 درصد سارقان برای اولینبار مرتکب جرم شدهاند. دولت باید به تأثیر رویکردهای سیاسی و اقتصادی بر زوال ارزشهای اخلاقی جامعه بیندیشد. پیامبر در آخرین خطبه خود بر فراز منبر، به راهبران پس از خویش هشدار داد که مبادا به اقداماتی دست بزنند که به فقر مردم منجر شود؛ زیرا که فقر، آنان را از مسیر دین و دینداری خارج میکند.
عباس شمسعلی
امروز به یاد دانشمند بزرگ ایران زمین «ابوعلی سینا»، به عنوان روز پزشک نامگذاری شده است.
علم طب در کشورمان سابقهای دیرینه و درخشان دارد و اطبا و حکمای بزرگی در طول تاریخ این سرزمین به پربارتر شدن این علم کمک کردهاند که بسیاری از آنها نام و آوازهای جهانی دارند.
در حوزه پزشکی نوین هم کشورمان اکنون در جایگاه معتبری از نظر نیروی انسانی متخصص و پزشکان متبحر در بخشهای مختلف قرار دارد و علاوهبر سرآمد بودن در منطقه در حوزه پزشکی و کیفیت متخصصان و خدمات، در جایگاه قابل قبول و ارزشمندی در جهان قرار گرفته است که به جرأت میتوان گفت این جایگاه و بالندگی امروز، مرهون و حاصل نظام جمهوری اسلامی و حوزه بهداشت و درمان و تربیت پزشکان متخصص اعم از زن و مرد از برجستهترین دستاوردهای غیرقابل کتمان انقلاب اسلامی است که دوست و دشمن به آن اذعان دارند.
فراموش نخواهیم کرد که کمتوجهی به پرورش نیروی متخصص در حوزه پزشکی در دوران طاغوت کار را به جایی رسانده بود که تا سالهای ابتدایی انقلاب، هنوز سادهترین خدمات پزشکی نیازمند حضور پزشکان خارجی از کشورهایی همچون هند و بنگلادش بود. اما بستر ایجاد شده در سالهای پس از انقلاب برای رفع وابستگیها به حوزه تربیت پزشک نیز رسید و ما امروز در حوزه پزشکی به گفته مسئولان وزارت بهداشت، 60 هزار پزشک متخصص و فوقتخصص در کشور داریم و نیروی انسانی مناسب در کنار کیفیت بالای طبابت و تجهیزات باعث شده است سال قبل بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار گردشگر سلامت از کشورهای مختلف برای انجام امور درمانی خود به کشورمان سفر کنند. علاوهبر آن بسیاری از ایرانیان ساکن کشورهای اروپایی و آمریکایی و... هر سال برای دریافت خدمات پزشکی و درمان به دست پزشکان حاذق، به کشور مادری خود سفر میکنند. شاید برخی علت این موضوع را مزیت هزینهای آن بدانند اما قطعاً در کنار میزان هزینه، یک بیمار یا گردشگر سلامت خارجی تا به تخصص و توانمندی پزشک ایرانی باور و اطمینان نداشته باشد هرگز مسئله مهم سلامت خود را به او نخواهد سپرد.
اما در کنار موضوع تخصص و کارآمدی پزشکان کشورمان اگر بخواهیم کمی ریزتر و آسیب شناسانه به جنبههای دیگر این حوزه نگاهی بیندازیم باید بگوییم در سالهای اخیر بحثهای مختلف یا گلایههایی درخصوص نوع رفتار و نگاه برخی پزشکان در سطح جامعه مطرح میشود و نمونههای ناخوشایندی از رفتار طیفی از پزشکان که قابل دفاع هم نیست، به تمام یا اکثریت جامعه پزشکی تعمیم داده میشود.
گلایهمندان تخلفات تاسفبرانگیزی همچون پدیده زشت درخواست «زیرمیزی»، تلاش برای فرار مالیاتی، دریافت نقدی یا درخواست واریز حق ویزیت به حساب افراد متفرقه و خودداری از ارائه کارتخوان، مهاجرت پزشکان به کشورهای منطقه و نقاط مختلف جهان با سودای درآمد بالا و زندگی آنچنانی بدون توجه به دینی که به مردم وجود دارد و ناسپاسی نسبت به هزینههایی که کشور برای تربیت یک متخصص یا فوق تخصص متحمل شده است و موارد مختلف دیگر را از جمله نقدهای خود میدانند. اینها نمونههایی از فضای منفی شکل گرفته در اطراف جامعه پزشکی کشورمان است. اما با وجود وارد بودن این نقدهای مطرح شده، واقعیت آن است که با نگاهی منصفانه به جامعه خدوم پزشکی، باید اذعان کرد این قضاوت منفی هرچند به طور کامل قابل کتمان نیست اما قضاوتی ناقص و غیرمنصفانه است و نمیتوان و نباید آن را شاخصی برای قضاوت در مورد همه پزشکان دانست.
خدمات خالصانه جامعه پزشکی کشورمان در کنار سایر اعضای کادر درمان در سالهای دور و نزدیک، چیزی نیست که به آسانی از خاطر برود. خاطره رشادتهای پزشکان و کادر درمان در سالهای دفاع مقدس یک نمونه از ایثارگریها و خدمت خالصانه این قشر محترم است. نمونههای مختلفی از جانبازیها و از خودگذشتگی این عزیزان و پزشکانی که در راه خدمت به مجروحان جنگی به شهادت یا اسارت و جانبازی نائل شدند وجود دارد.
جامعه پزشکی اعم از پزشک،پرستار، امدادگر و... با تقدیم
چهار هزار شهید در دوران دفاع مقدس عشق و ایثار را با علم درآمیخت. یکی از شهدای جامعه پزشکی که در بین شهدای این بخش بیش از دیگران جلوهگری میکند شهید دکتر «محمد علی رهنمون» است. پزشک توانمند و جوانی که سال 1360 با کمک جمعی از فارغالتحصیلان پزشکی و همسنگر خود به عضویت بهداری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و با وجود پیشنهادهای مدیریتی و کاری مهم، با اخلاص و تعهدی مثالزدنی در جبههها حاضر شد تا با بسیج دیگر نیروهای خدوم جامعه پزشکی مرحم زخم رزمندگان باشد، آنجا که با انجام عملیات سریع پزشکی در بیمارستانهای صحرایی جان هزاران نفر از رزمندگان مجروح نجات پیدا کرد.
فعالیتهای شبانهروزی دکتر رهنمون حد و مرز نداشت، زمانی که برای یک مرخصی کوتاه به منزل آمده بود در برابر اصرار همسرش برای ماندن بیشتر گفته بود: «من نمیتوانم ببینم عدهای مجروح را به بیمارستان بیاورند و من برای آنها کاری نکنم.»
دکتر رهنمون پس از خدمات چشمگیر فراوان در جبههها، سرانجام سال 1362 در عملیات خیبر به شهادت رسید.
یکی از نقاط عجیب دوران دفاع مقدس حمله شیمیایی رژیم بعثی به بیمارستان صحرایی فاطمه الزهرا(س) در هشتم اسفند سال 64 بود. اقدامی که در تاریخ جنگهای دنیا بیسابقه بود. در چنین شرایطی کادر پزشکی مظلومانه به علت نیاز به جراحی فوری مصدومان این حادثه، خود در اثر تماس با مجروحان دچار ضایعات شیمیایی شدند که این هم نمونه دیگری از جلوههای ایثار و از خودگذشتگی جامعه پزشکی در زمان جنگ تحمیلی است.
اما کسانی که ممکن است این رشادتهای جامعه پزشکی در سالهای دفاع مقدس را ندیده باشند یا فراموش کرده باشند، حتماً حماسه آفرینی این عزیزان در دوران سخت و کشنده شیوع کرونا را به یاد دارند. روزهایی که جامعه پزشکی با تقدیم حدود 300 شهید مدافع سلامت از پزشک و پرستار و... یک بار دیگر ایثارگری خود را به اثبات رساند.
اینجا نیز صحنههای رشادتهای دوران دفاع مقدس تکرار شد. یکی از این نمونههای ایثار و رشادت در دوران مبارزه با کرونا
دکتر «سید مظفر ربیعی» از اولین شهدای مدافع سلامت است. پزشک ۶۸ ساله بیهوشی و جانباز شیمیایی و بازنشسته. کسی که میتوانست به بهانه بازنشستگی از حضور در بیمارستانهای آلوده به ویروس کرونا خودداری کند اما این پزشک فداکار با وجود داشتن ریههای شیمیایی خدمت به مردم را به سلامت خود ترجیح داد و آسمانی شد.
امروز اگر به درستی از تلاش برخی از پزشکان برای کسب درآمد بالا و فرار مالیاتی گلایه میکنیم، باید از خیل کثیری از پزشکان خدوم و وظیفه شناس هم سخن بگوییم. باید از پزشکانی که حق ویزیت یا دستمزد جراحی خود را برای بیماران نیازمند رایگان میکنند هم یاد کنیم.
اگر از مهاجرت برخی پزشکان به بهانه رفاه و... میگوییم باید به پزشکان متخصصی که مناطق محروم و کم برخوردار را برای خدمت انتخاب کردهاند یا پزشکانی که در قالب اردوهای جهادی بسیج جامعه پزشکی و... برای ارائه خدمات تخصصی رایگان به دورترین و محرومترین نقاط کشور میروند هم اشاره کنیم.
باید از مرحوم دکتر «سعید کاظمی آشتیانی» پزشک بسیجی و توانمند هم بگوییم که با وجود امکان زندگی و اشتغال در کشورهای غربی، در ایران ماند و مرکز «رویان» را تاسیس کرد که سالهاست منشاء خدمات فراوان به مردم کشورش شده است.
مردم قطعاً قدردان خدمات جامعه پزشکی هستند، اما اگر نقد و گلایه و نمونههایی از کارهای ناپسند در بخشی از جامعه پزشکی هم به چشم میخورد، در گام نخست وظیفه خود اعضای این جامعه است تا از کیان و قداست شغل و حرفه خود دفاع کنند و از سوی دیگر وظیفه سازمان نظام پزشکی و وزارت بهداشت است تا برای حفظشان و اعتبار خادمان سفیدپوش ملت، با اندک متخلفان یا زیادهخواهان در این بخش برخورد نمایند.
انتظار میرود دانشجویان پزشکی و پزشکان جوان، بزرگ مردانی همچون شهید دکتر رهنمون، شهید دکتر سید مظفر ربیعی، مرحوم دکتر کاظمی آشتیانی و سایر بزرگان خدوم و صادق این عرصه را به عنوان الگوی خود قرار دهند تا این جامه سفید خدمت، تا همیشه از کوچکترین لکههای سیاه هم در امان بماند.
میدان رسانه و رسانههای میدان
محمدکاظم انبارلویی
۱- ابعاد و اکناف «میدان رسانه» دشمن در داخل و خارج وسیع و گسترده است.
۱۰۰ ماهواره در آسمان ایران متکفل نمایش ۹۰۰۰ شبکه تلویزیونی است.
۷۲۱ شبکه تلویزیونی ، ۶۹۴ شبکه مستند، ۳۰۰ شبکه فیلم مستهجن ، ۳۴۲ شبکه سرگرمی و خنده ، ۲۲۹ شبکه فارسیزبان و … در ایران قابلمشاهده است.
این فقط بخشی از فضای «میدان رسانه» دشمن علیه ملت ایران است.
سرویسهای جاسوسی دشمن و مرتبطین با احزاب و روزنامههای مرتبط با شبکه رسانهای دشمن شب گفتههای آنها را در روزنامههای تحت نفوذ خود در روز منتشر میکنند و روز را شب و شب را روز نشان میدهند.
بحرانآفرینی پیدرپی و اختلال در زندگی مردم ،
دو راهبرد اساسی است که دشمن برای شخم زدن ذهن مردم در پیشگرفته و فضای میدان رسانه را پرکرده است.
در برابر این فضا ما چه داریم؟
۲- رسانههای ما در میدان در برابر این فضا چه میکنند؟ صداوسیما در صف اول این مقابله قرار دارد. احزاب، گروهها و نخبگان که تریبون و کرسی خطابه دارند، لایه دوم قرار دارند. رسانههای مکتوب و فعالان فضای مجازی لایه سوم هستند. اما لایه اصلی «رسانه منبر» و علما و دانشمندان حوزه و دانشگاه هستند که در مساجد سنگر اصلی را پرکردهاند. در مساجد نسلی تربیتشدهاند که طی چهار دهه گذشته هسته سخت رسانهای کشور ما را شکل دادهاند.
۳- رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای ستاد کنگره ملی بزرگداشت ۳۴۰۰ شهید استان اردبیل نکته مهمی را فرمودند و از آن بهسرعت رد شدند و آن این بود که ؛ «از شهادت شهید سلیمانی یک ملت تکان خورد، حرکت کرد و همه خطوط توهمی که بین ملت بود به همریخت و ملت یکپارچه راه افتاد.»
«خطوط توهمی» چیست؟ چگونه شکل میگیرد؟ نقش خطوط توهمی در ایجاد اختلاف بین ملت کدام است؟
ما یک ملت یکپارچه هستیم و بیش از ۷ هزار سال در این سرزمین زندگی میکنیم.
رنگ، نژاد،مذهب، زبان و …نتوانسته است اتحاد ملت و انسجام ملی را مخدوش کند. اما در جنگ شناختی دشمن اولین هدف ایجاد «خطوط توهمی» و رودررو قرار دادن ملت برای ضربه زدن به اتحاد ملی است.
رهبری انقلاب در اینجا از یک رسانه مهم یاد میکنند که با رسانههای پیشگفته بسیار متفاوت است. حاج قاسم سلیمانی خود یک رسانه است. پیام این رسانه آن است که ما ملت امام حسینیم. با نشستن در کشتی نجات امام حسین (ع) میتوان از همه خطوط توهمی و همه امواج سهمگین و طوفانهای رسانهای را که در جهت ایجاد اختلاف و چنددستگی تلاش می کنند بهسلامت عبور کرد.
ملت ما با شهدای گلگونکفنی که جانشان را فدای استقلال ، عظمت و عزت کشور کردند، با شهدایی چون حاج قاسم سلیمانی ، حججیها و صدرزادهها و … در صف اول رسانههای میدان در مقابله با «میدان رسانه» دشمن قرار دارند. بزرگداشت شهدای ملت یعنی تجهیز «رسانههای میدان» بهگونهای که پیام هر شهید یک رسانه مؤثر و مفید نقشآفرین باشد. این نقشآفرینی بزرگترین عامل مؤثر در خنثی کردن «خطوط توهمی» دشمن است.
۴- فهم اینکه آیا ما جزء رسانههای میدان از باب صیانت از نظام با رویکرد امربهمعروف و نهی از منکر هستیم یا نه! مهم است. باید دید در کجای انجاموظیفه مراقبت دائمی از انقلاب و مراقبت از وحدت ملی و انسجام اسلامی هستیم.
برای رسیدن به این قله لحظهبهلحظه باید شوق و امید درحرکت ما ظهور داشته باشد.
غفلت از یاد خدا ، مغرور شدن و خسته شدن از کار جهادی و بیتوجهی به نعمتهای الهی از عوامل خطرزایی است که رهبری معظم انقلاب در دیدار فرماندهان سپاه برای پرهیز از آنها هشدار دادند و شروط رسیدن به قلهها را یادآور شدند.
۵- مردم انقلابی هم در عرصه «رسانه میدان» و هم در عرصه «میدان رسانه» حضور هوشمندانه خود را در فتنههای ۷۸، ۸۸ ، ۹۸ و پاییز سال گذشته نشان دادند و جنگ نرم دشمن را نهتنها به شکست رساندند بلکه آن را صادر کردند به سرزمینهای اشغالی!
یک سؤال مهم و کلیدی وجود دارد و آن اینکه چرا پس از قیام ۳۰ تیر که مردم در میدان حضور داشتند در ۲۸ مرداد از نهضت ملی دفاع نکردند؟ چرا باآنکه مصدق هم رهبر نهضت ملی بود و هم فرمانده کل قوا ، از مردم و قوای نظامی برای سرکوب کودتا استفاده نکردند؟ حتی یک درخواست کمک از مردم توسط رادیو برای خنثی کردن کودتا اعلام نشد ؟ این سؤالات را حتی طرفداران مصدق دارند و کسی پاسخ آن را جز سرویسهای انگلیس و آمریکا نمیداند.