بررسی واکنشهای رسانهای جریان سیاسی اصلاحطلب و حتی برخی چهرههای سیاسی دولت پیشین نشان میدهد که از منظر آنها دولت کنونی نه تنها اقدام موثری نداشته بلکه در نقطه و مسیر صحیحی نیز قرار نگرفته است! از استثنائات که بگذریم از نگاه نیروها و عناصر موثر سیاسی و رسانههای منسوب به این جریان، بدیهیترین رخدادهای مثبت نیز تفسیر منفی میشود و یا آن که به سادگی از کنار آنها میگذرند. هر چند سیاهنمایی کم و بیش در همه دورهها و توسط افراد گوناگون سیاسی مشاهده شده است، اما ندیدن و یا تحریف وقایع مثبت در عرصه منافع ملی دیگر اتفاق عجیب و نادری است که توسط این طیف سیاسی صورت میگیرد.
در دنیایی که منطقهگرایی ترتیبات و فرصتهای جدیدی را در عرصه مناسبات و معادلات جهانی بوجود آورده است، علیالقاعده عضویت ایران در شانگهای باید عکسالعمل مثبت جریان سیاسی منتقد دولت را در پی داشته باشد. اما معالاسف اینگونه نیست. فرض کنید ورود ایران به پیمان منطقهای شانگهای، چون ماهیت سیاسی و شرقی دارد موافق با طبع برخی در داخل کشور نیست؛ اما بریکس که ایران به عضویت آن درآمد که دیگر یک پیمان اقتصادی و فراقارهای است و خبر این رخداد بایستی به شکل مثبت در جامعه خود را نشان دهد؛ که باز چنین اتفاقی در آن رسانههای خاص نمیافتد. از همه اینها هم بگذریم؛ سکوی دریایی فاز ۱۱ پارس جنوبی شاهکار طراحی، مهندسی و اجرای ایرانی است که در دولت کنونی تکمیل و افتتاح شد؛ اما در فردای افتتاح،۶ روزنامه اصلاحطلب حتی در حد یک کلمه نیز به آن اشاره نکردند!
این نحوه مواجهه با اتفاقات مثبت کشور توسط بخشی از یک جریان سیاسی منحصر به حال حاضر نیست. مثلا اهالی رسانه ۲۵ فروردین ۱۳۸۷ را به یاد دارند. روزی که قرار بود رئیسجمهور وقت بعد از خبر ساعت ۲۱ بهطور زنده با مردم سخن بگوید، اما در آخرین لحظات و بدلائلی این مصاحبه انجام نشد، فردای آن شب یعنی روز ۲۶ فروردین در کمال ناباوری دو روزنامه اصلاحطلب مردمسالاری و صدای عدالت این مصاحبه انجام نشده را نقد کردند! در واقع این دو روزنامه بدون اینکه منتظر پخش این برنامه بمانند و پس از شنیدن سخنان رئیسجمهور به بیان نظرات خود بپردازند، انتقادات صوری خود را منتشر کردند. این ماجرای به ظاهر خندهآور، اما نشانه تلخ سیاستورزی خارج از مدار اخلاق و انصاف است.
همه اینها که گفته شد و اندکی از بسیارهاست، یعنی یک جریان سیاسی میکوشد «بای نحو کان» قدرت را بدست گیرد. برآیند همین خصلتهاست که عناصر و گروههای موثر جریان سیاسی اصلاحطلب حاضر نشدند نتیجه انتخابات سال ۸۸ را بپذیرند. حتی حاضر نشدند برای حل مسئله تن به داوری قانون نیز بدهند و عجیبتر آنکه تجمعات و آشوبهای خیابانی به راه انداختند. به نظر میرسد این میل به قدرت بدون در نظر گرفتن اخلاق و انصاف هم زیست قانونی یک جریان سیاسی و هم منافع ملی یک کشور را به مخاطره میافکند که باید برای رهایی از این آفت فکری کرد و طرحی درانداخت.