صلاح الدین خدیو
هفت سال پس از انفجارهای مرگبار آنکارا در فوریه و مارس ۲۰۱۶، پایتخت ترکیه دوباره در همان نقطه لرزید. یک منطقه به شدت حفاظت شده دولتی که پارلمان و نهادهای مهم حکومت در آن قرار دارند.
گروه شاهین های آزادی کردستان – تاک – مسئولیت حملات مرگبار هفت سال پیش را بر عهده گرفت اما در اقدامی نادر مسئولیت حمله در نزدیکی پارلمان را پ.ک.ک بر عهده گرفته است.
در چند سال گذشته که هسته های مخفی تاک در داخل ترکیه خاموش بودند، شدیدترین نبرد میان ارتش و سازمان اطلاعاتی ترکیه با پ.ک.ک و شاخههای مختلف آن در عراق و سوریه جریان داشته است.
تاک حتی هنگام عملیات های بی سابقه ترکیه در شمال سوریه که به اشغال بخشهای مهمی از مناطق تحت کنترل کردها منجر شد، ترجیح داد ساکت بماند.
این آرامش بی سابقه همیشه برای ناظران محل پرسش بود. ظن غالب این بود که پ.ک.ک نمی خواهد با اتهام تروریسم، حامیان غربی خود را در تنگنا بگذارد و حکومت بهانهجوی ترکیه را جری تر نماید.
اما این فرضیه عجالتا با حمله اخیر اعتبار خود را از کف داده است. فرضیه غالب در گذشته این بود که گروه تاک، یک سازمان به لحاظ نظامی خودمختار است که ذیل چتر کلی حزب کارگران کردستان قرار میگیرد. در جاهایی که پ.ک.ک دنبال اعمال فشار بیشتر علیه ترکیه است و نمیخواهد هزینه گزافی هم به دوش بکشد، به شاهینها چراغ سبز برای حمله می دهد.
به باور این دسته از ناظران تاک در جنبش کردستان موقعیتی شبیه انلا در مبارزات ایرلند شمالی و سازمان سپتامبر سیاه در جنبش فلسطین طی دهه ۷۰ میلادی دارد.
جناح سرسخت و آشتی ناپذیر جنبش که ضمن قسمی تقسیم کار با گروه های میانهروتر، از درجهای خودمختاری برخوردار است که در وضعیت های بغرنج حتی با همرزمان خود سرشاخ شود.
احتمالا بخاطر این که حمله اخیر بدون تلفات بود و بیش تر به عنوان نوعی پیش حمله و هشدار تلقی می شود. حملهای در یک منطقه فوق امنیتی و در یک موقعیت نمادین، یعنی افتتاح جلسه پارلمان با سخنرانی اردوغان بیشتر نشانه مخابره پیامی سیاسی است.
پ.ک..ک در سال های اخیر زیر فشار شدید حملات هوایی و عملیات های امنیتی ترکیه قرار دارد. غیر از حملات گسترده نظامی که در کردستان عراق و سوریه هر از گاه انجام می شود، آنکارا مرتبا به قتل هدفمند و ترور فعالان کرد مبادرت مینماید.
کار به جایی رسیده که استان سلیمانیه که یکی از پناهگاهها و محل تدارکات و لجستیک چریک های کرد ترکیه بود، به قتلگاه آنان تبدیل شده است.
دور از ذهن نیست که پ.ک.ک که از حمایت موثر آمریکا در مقابله با چالش ترکیه نومید شده، در پی تجدید نظر در راهبردهای امنیتی خود باشد.
احتمالا قندیل امیدوار است با تاامن شدن خیابان های شهرهای بزرگ، هزینه حملات مرگبار ترکیه بالا رفته و نوعی توازن وحشت میان طرفین بوجود بیاید.
تاک در گذشته عمدتا مراکز تجمع نظامیان را در شهرهای ترکیه هدف قرار می داد. اگر این رویه تداوم یابد و تلفات غیرنظامیان بالا نرود، راهبرد مقابله به مثل مذکور به تمامی از مبانی مشروعیت بخش و هنجاری یک جنگ آزادی بخش خالی نخواهد شد و به اندازه کافی آنکارا را هم تحت فشار قرار می دهد.
در غیر این صورت، ترکیه به لحاظ معنوی در موقعیت برتر قرار می گیرد و تصویر ایجابی جنگجویان کرد در افکار عمومی مخدوش می شود.
امری که به یک بازی حاصل جمع صفر برای چریک های کرد بدل خواهد شد.
عادیسازی روابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی که این روزها به تیتر یک رسانههای عربی و امریکایی تبدیل شده است، علاوه بر شروط فیمابین، در پس خود اهداف دیگری را هم دنبال میکند و آنگونه که کاخ سفید گفته، این اقدام برای مقابله با فعالیتهای ایران در منطقه است.
در حالی که پس از توافق ایران و عربستان سعودی و اعلام آمادگی دیگر اعراب برای عادیسازی روابط با تهران، ثبات نسبی در منطقه حاکم شده است، امریکا کمافیالسابق به تحرکات بیثباتساز خود ادامه میدهد. امریکا که در ماههای اخیر برای عادیسازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی تقلا میکند تا هر چه سریعتر این پروژه به سرانجام برسد، نیات واقعی خود را از میانجیگری در این کارزار دیپلماتیک اعلام کرده است. «ودانت پاتل» معاون سخنگوی وزارت خارجه امریکا شامگاه سهشنبه در نشست خبری، ایران را به انجام «فعالیتهای ثباتزدا و شرورانه» در منطقه غرب آسیا متهم کرد. به گزارش شبکه المیادین، پاتل در پاسخ به سؤالی درباره اظهارنظر مقامات ایرانی درباره توافقهای عادیسازی روابط برخی کشورهای عربی با رژیم موقت صهیونیستی گفت: «باید بگویم که ما واقعاً به دیدگاههای آنها هیچ علاقهای نداریم، زیرا آنچه ما فکر میکنیم این است که توافق عادیسازی روابط میتواند برای منطقه دگرگونکننده باشد.» به نوشته وبگاه وزارت خارجه امریکا، پاتل در اینباره اضافه کرد: «پیوند روابط دوجانبه ما با طرفین توافقهای عادیسازی روابط تلآویو و کشورهای عربی، به دلیل نقشی است که آنها در مقابله و مبارزه با فعالیتهای بدخواهانه و بیثباتکننده رژیم ایران در منطقه ایفا میکنند.» وی در اینباره افزود: «کاری که امریکا قرار است انجام دهد این است که ما به استفاده از ابزارهایی که در اختیار داریم برای پاسخگو کردن رژیم ایران ادامه خواهیم داد و این کار را در ارتباط نزدیک با متحدان و شرکای خود از طریق اتحادیه اروپا، تروئیکای اروپایی و سایر سازمانهای چندجانبه مرتبط انجام خواهیم داد.»
مقامات واشنگتن و تلآویو مدعی هستند که با عادیسازی روابط عربستان و رژیم اشغالگر، تنش عبری- عربی پایان خواهد یافت و فضا برای همگرایی بین دو طرف فراهم خواهد شد و این فرصت خوبی برای تشکیل ائتلاف منطقهای علیه جمهوری اسلامی است. با وجود تلاشهای امریکا برای مقابله با فعالیتهای ایران در منطقه، بسیاری از کشورهای عربی سال گذشته اعلام کردند که در هیچ ائتلاف ضد ایرانی مشارکت نخواهند کرد و پس از عادیسازی روابط تهران و ریاض، سیاستهای واشنگتن بیش از هر زمان دیگری به رؤیا تبدیل شده است. هر چند سعودیها هم برای تن دادن به عادیسازی روابط با اسرائیل، شروط سختگیرانهای از جمله امضای توافق امنیتی با امریکا و تولید اورانیوم غنی شده مطرح کردهاند که سران صهیونیستی به شدت با این خواستهها مخالفت کردهاند.
راه دراز عادیسازی
به رغم میانجیگری امریکا برای نزدیک کردن عربستان و اسرائیل به همدیگر، تاکنون گشایشی در این زمینه انجام نشده است. ودانت پاتل در این باره هم گفت: هیچگونه چارچوب رسمی و شروط آمادهای برای امضای توافق عادیسازی روابط میان تلآویو و ریاض وجود ندارد. هنوز کارهای زیادی هست که باید انجام دهیم. ما به این روند ادامه میدهیم و تعدادی از ابعاد اصلی توافق عادیسازی روابط روی میز مذاکره است. جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی امریکا اخیراً اعلام کرد: «تمام طرفها چارچوب اصلی را برای تحقق توافق میان ریاض و تلآویو ایجاد کردهاند. امریکا درباره فاش کردن صریح جزئیات و خواستههای هر طرف محتاط است.»
به خاطر موانع جدی که بر سر راه این توافق وجود دارد، آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا طی روزهای آینده برای دومین بار، به عربستان سفر میکند تا شاید این بار گره از مشکلات دو متحد باز کند. مقامات سعودی با وجود ابراز تمایل برای برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل، مسئله تشکیل دولت مستقل فلسطین را هم بخشی از این برنامه اعلام کردهاند که هنوز توافقی در این زمینه انجام نشده است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل پیشتر گفته بود که اجازه تشکیل دولت فلسطین را نخواهد داد و با این اظهارات معلوم نیست که آیا تلآویو در نهایت به خواست صلح عربی که از سوی سعودیها در سال ۲۰۰۲ پیشنهاد شده بود، تن خواهد داد یا نه. هرچند برخی رسانهها گفتهاند که در نشست اخیر نتانیاهو با جو بایدن، رئیسجمهور امریکا بر سر امتیازدهی به فلسطینیان توافقاتی حاصل شده است، اما تجربه توافق اسلو نشان داده که نمیتوان روی تعهدات صهیونیستها حساب باز کرد، چراکه در اسلو نیز بر سر راهکار دو دولتی توافق شده بود، اما با گذشت سه دهه هیچ گام مؤثری از سوی تلآویو برداشته نشده است و حتی بخشهایی از سرزمینهای فلسطین در کرانه باختری هم ضمیمه تصرفات اشغالگران شده است
خانمهای دوستدار چابکی و نشاط کلاس ما همه با هم دوست شدهاند و میخواهند در کلاسها اولویت اسمنویسی با ما قدیمیترها باشد و بتوانیم در آخرین سانس هر ماه اسممان را برای ماه بعد بنویسیم و به خانه برویم. در حالی که قانون مجموعه این است که آخر هر ماه در یک روزِ غیرکلاس، خانمها باید به آنجا مراجعه کنند، در صف بایستند و برای هر کلاسی نامنویسی کنند. گاه ممکن است گنجایش 60 یا 65 نفری یکی از کلاسها پر شود و فردی که دیر رسیده نتواند ثبتنام کند. بههررو، ما 900 نفر هنرجو داریم که 600 نفر آن را بانوان تشکیل میدهند. کلاسها واقعا ارزاناند و خانمها قدردان مجموعه و مربیهای خوب و مدیران درجه یک آن!
خانم خورشید میگویند: «شهریه ما از دولتیها 40 درصد هم کمتر است. در شمال شهر تهران کلاسهای خصوصی چندین برابر ما شهریه میگیرند». البته آنها دستگاههاشان بهترند و کلاسهاشان استانداردتر. اما صفای کلاس ما، نزدیکیاش به خانههامان در فاصله پیادهروی و نشاطی که بعد از ورزش با موسیقی روز به همهمان دست میدهد، و خلاصه کیفیت آن محیط سرسبز و مصفا را با هیچچیز عوض نمیکنیم.
اما همه چیز به کلاس بهشتی ما محدود نمیشود. آقای دکتر علیپور، مدیر مالی و اداری مجموعه ورزشی، مدرس دانشگاه و انسانی فرهیخته است و به مسائل کلی نیروی انسانی شاغل در حوزه ورزش شهرداری نیز نظر دارد. او معتقد است که «سازمانهای متولی ورزش، علاوه بر نگاه به بحثهای راهبردی سلامت و بهداشت کشورمان، باید عملا و در سطح اجرا نیز مراقب نیروی صف شاغل در امور ورزشی باشند، تا ایشان مجبور نشوند به دنبال شغلهای دوم و سوم باشند». در ضمن، ورزش هنوز به داخل خانهها نرفته و همه گروههای سنی، در ردهبندیهای کودکان و نوجوانان، جوانان، میانسالان و سالمندان همه ورزش نمیکنند. تازه خانمها واقعا فرصتهای کمتری دارند و مثل همیشه برای شوهران و فرزندان خود فداکاری میکنند و از خودشان میزنند. در عوض ورزش در پارکهای شهری ما الان بیشتر در اختیار آقایان سالمند است.
واقعیت این است که باید در همه محلات شهرمان شرایط ورزشکردن برای همه، ازجمله بانوان، به روشی ارزان و آسان فراهم شود. بعدازظهرها درِ حیاط مدارس رو به مردم محل باز شود تا در آن ورزش همگانی و بازی برقرار شود. فوتبال و والیبال و تمام ورزشهای معمول و محلی... و حتی بازیهای بومی و محلی مهاجرانی که بازیهایشان را با خود به کلانشهر آوردهاند. دیروز فیلمی میدیدم از عده زیادی از مردان جوان افغان که روز جمعهشان را وسط میدان آزادی به نوعی کُشتی میپرداختند، چیزی شبیه کشتی گیلهمردی که در گیلان و مازندران معمول است و خیلی اطوار و قانونی ندارد و سریع به آخر میرسد. چرا نباید حال خانوادهها در محل با این بازیهای دستهجمعی خوبتر شود؟ این حال خوب از محلات به مناطق و سپس به کل شهر تسری پیدا خواهد کرد! اگر ما بتوانیم آن شعار خوب «شهر ما خانه ما» در دوره آقای کرباسچی یا «تهران، شهری برای همه» را که در دوره شهرداری آقای حناچی تبلیغ میشد، عملا در ذهن شهروندان هر شهر کشورمان زنده نگه داریم، آنگاه این «مشارکت محلی، مشارکت محلی» که همه مسئولان میگویند و میخواهند و گاه خودشان هم نمیدانند از چه حرف میزنند، در عمل محقق خواهد شد.
از نظر حمزه علیپور حلقه مفقوده در ارتباط نخبگان علمی و دانشگاهی ما با سازمانهای ورزشی است. اگر برنامهریزیها علمی و بر اساس دادههای دقیق و کارشناسیشده باشند، اگر در کنار ارتقای مکانهای ورزشی محلی و جلب کوچک و بزرگ و زن و مرد به حرکت و نشاط، به تغذیه همه گروههای سنی نیز فکر شود، سلامت به مردم ما باز خواهد گشت. او میگوید سازمان ورزش میتواند بهصورت پایلوت در سراهای محلات اقدام به تأسیس بخشی کند که استعدادسنجی و سلامتسنجی بچههای محل و بانوان را انجام دهد. این کار با معاینه و تجزیه و تحلیل وضعیت بدنی، وزن بدن، دقت در تناسب و سلامت اندام (کجی ستون فقرات، افتادگی لگن و...) به سادگی انجام میشود و با محور قراردادن سلامت ساکنان محل، اهمیت حضور آنان در جامعه محلی به آنها یادآور میشود. یکی از موضوعات مرتبط با ارتقای کیفیت مکانهای ورزشی و سلامت مردم، جلب گردشگران است که در بازیهای آسیایی ما بیشترین حضور از 25 کشور مختلف را داشتیم. پس ورزش بهانهای خوب برای همبستگی منطقهای و فرامنطقهای و افزایش هویت و جاذبه کشورمان نیز هست
۱- مقام معظم رهبری در دیدار با مهمانان کنفرانس وحدت ، مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی فرمودند: «رژیم غاصب صهیونیستی رفتنی است. دولتهایی که سراغ قمار عادیسازی رفتهاند بدانند به قول اروپاییها دارند روی اسب بازنده شرطبندی میکنند.» رژیم اشغالگر قدس امروز بیثباتترین دولت را در طول عمر خود تجربه میکند.
مخالفان دولت در سرزمینهای اشغالی در تظاهرات دهها هزار نفری این بیثباتی را واتاب میدهند. بساط مقاومت در منطقه پهن شده است . ملتهای منطقه هر کدام سهم خود را در این بساط مشخص کردهاند و در وقت خود ضربه به پیکر نحیف اشغالگران، متجاوزان و تروریستهای آمریکایی و اسرائیلی میزنند.
از سال ۲۰۰۶ به این طرف در هیچ جنگی رژیم صهیونیستی پیروز نشده است. ارتش اسرائیل از جنگ ۳۳ روزه به این طرف ضربات سختی را به جان خریده و خسته است.
اسحاق بریک، فرمانده نیروهای ذخیره رژیم صهیونیستی اخیرا گفته است:
«یک کمربند ۲۵۰ هزار موشکی اسرائیل را محاصره کرده است. ما امروز در مورد میانگین ۳۵۰۰ موشک و راکت در روز صحبت میکنیم. این بهمانند یک بمب هستهای بدون بقایای هستهای است.»
او اضافه میکند:«اسرائیل باید بهطور همزمان در ۵ میدان موازی بجنگد، میدان حزبالله در لبنان، میدان مبارزان سوری در سوریه ، میدان جهاد اسلامی و حماس در غزه و هستههای آشکار و پنهان در کرانه باختری…».
آنچه گفته آمد اعتراف یک ژنرال اسرائیلی در مورد واقعیت میدان در غرب آسیا است. بگذریم از اینکه یمنها امسال در رژه ارتش منظم خود با دهها لشکر زرهی و نمایش موشکها با برد بیش از دو هزار کیلومتر و پهپاد های پیشرفته روی اعصاب ژنرالهای رژیم صهیونیستی رفتند.
دولتهایی که خواب عادیسازی روابط میبینند بر چه اساسی محاسبات خود را بستهاند!
۲- امروز اندیشکدههای آمریکایی با حضور استراتژیستهای سیاسی و نظامی مشغول «چرتکهاندازی» و هزینه- فایده کردن ادامه مبارزه علیه ملت ایران و ملتهای منطقه بهویژه محور مقاومت در منطقه هستند.
فرار مفتضحانه ارتش آمریکا از افغانستان بخشی از نتایج هزینه فایده کردن حضور در منطقه را نشان میدهد.
شل شدن انگشت روی ماشه براندازی، دربهدری تجزیهطلبان، ناامیدی تحریمطلبان، عقبنشینی کاخ سفید، سرعت گرفتن چندجانبهگرایی و سقوط نظام تکقطبی و فروریزی توهم جامعه جهانی تحت رهبری آمریکا همه نشانههای آن است ، عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی یک قمار سیاسی است. قماری که ممکن است دولتهایی که در این حال و هوا هستند موجودیت خود را از دست بدهند.
کافی است کسانی که روی این میز قمار نشستهاند امسال به سالن سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل به هنگامیکه نتانیاهو سخنرانی میکرد نگاهی بیندازند دیگر جهان گوشی شنوا برای دروغپردازی و فریبکاریهای رژیم صهیونیستی ندارد.دولتها و ملتها باید باور کنند رژیم غاصب صهیونیستی رفتنی است.این سخن را علاوه بر اینکه ما میگوییم. ایهود باراک هم گفته است:« اسرائیل از درون در حال نابودی است»