گریموود مدرس علوم سیاسی دانشگاه ییل آمریکا، طی یادداشتی مورخ ۱۵ مهر ۱۴۰۲ در «آتلانتیک» بیان داشت که عملیات حماس، «بزرگمقیاسترین جنگ منطقهای علیه اسرائیل از ۱۹۷۳ تاکنون است».
به نظر وود، «اسرائیلیها از دهها سال پیش به این فکر میکردند که آیا امروز ممکن است روزی باشد که مرزهایشان تسخیر شود؟». او معتقد است که علاوه بر تلفات نظامی و غیرنظامی رژیم، ابعاد اسارت نیروهای این حکومت نیز برای تلآویو تکاندهنده است.
نویسنده با اشاره به غافلگیری رژیم مینویسد که «شلیک هزاران موشک در یک زمان واحد، نیاز به برنامهریزی و پشتیبانی لجستیکی مخفیانه دارد. حملات هماهنگ کماندویی نیز باید از قبل اندیشیده شود. فقدان پیشبینی این اقدامات برای اخراج ژنرالها و جاسوسان اسرائیلی کافی است».
او معتقد است که جناح راست اسرائیل با تجربه شکستهایی در این مقیاس، باید سقوط کند، ولی «تنها چیزی که ممکن است نتانیاهو را از سقوط نجات دهد، این تصور است که جناح چپ اسرائیل ممکن است اوضاع را بدتر کند».
وود مدعی است که این عملیات با ایران و سوریه هماهنگ شده و «بدیهیترین پیامد جنگ» توقف روند عادیسازی ریاض و تلآویو است که «ایران را خوشحال خواهد کرد».
به نظر او در شرایطی که جنگ اوکراین، اولویت اولِ حمایت تسلیحاتی آمریکاست، تداوم حمایت تسلیحاتی از اسرائیل برای آمریکا مقداری دشوار خواهد بود. پس طبعاً آمریکا تمایل دارد که نبرد هرچه زودتر متوقف شود.
به نظر گیموود، تنها توجیه چنین عملیات گستردهای از سوی حماس، این است که حزبالله لبنان نیز جبهه جدیدی علیه رژیم صهیونیستی در شمال سرزمینهای اشغالی بگشاید تا توان اسرائیل برای حمله به غزه را محدود سازد. گرچه تحرکات نظامی در جنوب لبنان ادامه دارد، ولی با توجه به شرایط بغرنج اقتصادی این کشور، بعید است که مقاومت لبنان، فعلاً تمایلی به ورود به درگیری مستقیم با رژیم داشته باشد.