یکی از مواردی که به ویژه در ایام سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی زیاد دیده و شنیده میشود، مقایسه عملکرد دوران پهلوی و انقلاب اسلامی است. در ابتدا، این قیاس الزاماتی دارد که باید مورد توجه قرار گیرد:
تاریخ معاصر ایران به ویژه دوران حکومت قاجار و پهلوی باید به دقت مورد مطالعه و بررسی قرار بگیرد. دوران سیاهی که سرشار از خیانت، وابستگی، عقب افتادگی، ظلم، تجزیه کشور، تحقیر، فقر، استبداد و... میباشد؛ لذا آشنایی با میراث شوم این دوره برای قضاوت و مقایسه دوران قبل و بعد از انقلاب ضروریست؛ بنابراین باید رویکردها و عملکرد این دو دوره را در پنج حوزه مورد بررسی قرار دهیم:
۱- امنیت
رژیم پهلوی رویکرد پیوند به قدرتهای بزرگ را دنبال میکرد. اشغال سریع کشور در مقابل تهاجم خارجی، جدا کردن مناطق مختلفی از کشور مانند بحرین، ارتفاعات آرارات، دشت ناامید، و...، ژاندارمی آمریکا در منطقه، وابستگی شدید به تجهیزات وارداتی، صرف هزینههای گزاف و غیرضرور برای خرید تجهیزات و تسلیحات نظامی از تبعات این رویکرد است.
جمهوری اسلامی به رویکرد دروننگر و امنیت مردم پایه معتقد است. حفظ تمامیت ارضی به ویژه در طول جنگ ۸ساله و همه جانبه عراق علیه ایران، ایجاد و تداوم امنیت مطلوب در کشور، اتکا به تجهیزات نظامی بومی و رسیدن به خودکفایی، اقتدار بینظیر منطقهای از نتایج این رویکرد میباشد.
۲- سیاست داخلی
رژیم پهلوی با تکیه بر رویکرد دیکتاتوری کشور را اداره میکرد. خفقان، استبداد، نادیده گرفتن مردم، نبود آزادی سیاسی، سرکوب مردم، برگزاری انتخابات نمایشی و فرمایشی، عزل و نصب مقامات کشور توسط خارجیها، اجرای سیاستها و اصلاحات دیکته شده آمریکایی در کشور از پیامدهای رویکرد دیکتاتورمآبانهی پهلوی در کشور بود.
جمهوری اسلامی در سیاست داخلی رویکرد مردمسالاری دینی را برگزیده است. رجوع به آرای مردم در بدو پیروزی انقلاب اسلامی برای تعیین نوع حکومت که در تاریخ امری بیسابقه است، برگزاری بیش از ۴۴ انتخابات با مشارکت بالای مردمی، برخورداری توده مردم از آزادیهای اجتماعی، فعالیت آزادانه احزاب سیاسی، چرخش قدرت در مجلس و ریاست جمهوری، حفظ و تداوم استقلال سیاسی کشور در تعاملات و چالشهای بزرگ منطقهای و بینالمللی از نتایج مردمسالاری دینی در کشور است.
۳- سیاست خارجی
رژیم پهلوی رویکرد وابستگی به قدرتهای بزرگ را دنبال میکرد. سیاست وابستگی ایران را بازیگری دست نشانده، تأمین کننده منافع کشورهای قدرتمند و ژاندارم منطقه در قالب سیاست دوستونی نیکسون تبدیل کرد. ناتوانی در برابر تهدیدات خارجی، تحقیر توسط کشورهای قدرتمند، انفعال در برابر تحولات منطقهای و جهانی، نفوذ و سیطره بیش از۶۰ هزار مستشار خارجی در کشور با پشتوانه قانون ننگین کاپیتولاسیون از دیگر پیامدهای وابستگی در دوران پهلوی بود.
جمهوری اسلامی رویکرد حفظ استقلال را پیگیری کرده است. تصمیمگیری در سیاست خارجی کشور براساس عزت، حکمت، مصلحت انجام میشود که خروجی این دیدگاه، تأمین منافع ملی، حفظ عزت و اقتدار، ایفای نقش محوری در منطقه، شکست پروژههای بزرگ آمریکا و متحدانش در منطقه از جمله شکست طرح نیل تا فرات رژیم صهیونیستی، اضمحلال حکومت جعلی داعش در عراق و سوریه که در راستای طرح قرن آمریکایی و تجزیه کشورهای اسلامی و مقابله با انقلاب اسلامی شکل گرفته بود، تقویت و توسعه مقاومت اسلامی در منطقه، تبدیل شدن انقلاب اسلامی به عنوان الگوی موفق در بین کشورهای منطقه و جهان، گسترش روابط با کشورهای منطقهای و جهانی، عضویت در سازمانهای مهم بینالمللی مانند بریکس و شانگهای، تأثیرگذاری در معادلات منطقهای و جهانی، جایگزین کردن گفتمان مقاومت به جای گفتمان سازش در منطقه میباشد.
۴- فرهنگ
رژیم پهلوی رویکرد هویت غربی و غیربومی در فرهنگ را دنبال میکرد. ضدیت با اسلام و اعتقادات دینی، مبارزه با حجاب اسلامی، استفاده ابزاری از زنان، ابتذال در تلویزیون و سینما.
گسترش مراکز فساد و فحشا، عدم توجه به علم و دانشگاه، ضعف و عدم اعتماد بهنفس در میان دانشجویان و فرهنگیان کشور، کمبود شدید پزشک و مراکز درمانی که منجر به حضور پزشکان هندی و پاکستانی در کشور شد، ترویج فرهنگ ما نمیتوانیم و تلاش برای تضعیف فرهنگ اصیل ایرانی_اسلامی و در مقابل ایجاد سبک زندگی کاملاً غربی در کشور از مظاهر پیروی از فرهنگ غربی در دوران پهلوی بوده است.
جمهوری اسلامی رویکرد تکیه بر هویت ایرانی اسلامی را نقشه راه خود قرار داده است. عزت بخشیدن به هویت ایرانی، احیای جایگاه والای زنان براساس آموزههای ایرانی_اسلامی، افزایش معنویت در میان تودههای مردم، حضور پررنگ جوانان در مراسمات مذهبی، رشد بالای علمی، افزایش چشمگیر تعداد دانشجویان، حرکت به سمت سینمای حرفهای و اخلاقی، ایجاد اعتماد به نفس در جوانان و عملیاتی کردن شعار ما میتوانیم با دستیابی به علوم هستهای، فضایی، نانو، سلولهای بنیادی، فناوری ارتباطات، افزایش بیسابقه پزشک و مراکز درمانی در کشور از برکات رویکرد تکیه بر فرهنگ ایرانی اسلامی بوده است.
۵- توسعه اقتصادی
رژیم پهلوی رویکرد نگاه صرف به بیرون از کشور را دنبال کرد. تأمین بیشتر کالاها از خارج کشور، اقتصاد شکننده تک محصولی، نابودی خودکفایی کشاورزی با اجرای اصلاحات ارضی، افزایش فاصله طبقاتی، عدم توسعه روستاها، مهاجرت گسترده از روستا به شهر، گسترش حاشیه نشینی و حلبی آبادها، رشد و توسعه نامتوازن و به دور از عدالت کشور، عدم توجه به ظرفیتهای بالای انسانی و اقتصادی کشور، اعتقاد به اینکه ایرانی حتی لولهنگ هم نمیتواند بسازد در میان مسئولان و مردم از عواقب نگاه صرف به بیرون از مرزهای کشور بوده است.
جمهوری اسلامی رویکرد نگاه به درون را در صدر سیاستهای خود قرار داده است. گرچه این دیدگاه در سطح عملیاتی بصورت گسترده اتفاق نیفتاده و تا سطح مطلوب فاصله زیادی داریم.
استفاده از ظرفیتهای داخلی، توسعه صنایع (فولاد، سیمان، پتروشیمی)، توسعه روستاها، تلاش برای کم کردن فاصله طبقاتی، تلاش برای خروج از اقتصاد نفتی و تک محصولی، تولید و صادرات کالاهای غیرنفتی (صادرات ۱۱۲ میلیارد دلاری در سال ۱۴۰۱) توسعه و خودکفایی کشاورزی مثل گندم از نتایج نگاه به ظرفیتهای داخلی کشور است.
در نهایت ضروریترین نکته در قیاس پهلوی و جمهوری اسلامی، نقش و جایگاه مردم در کشور است، برخلاف دوران پهلوی که مردم در کشور هیچ بودند، اما جمهوری اسلامی به معنای واقعی کلمه به مردم وابسته بوده است. هیچ نظامی در دنیا در این حد به مردم وابستگی ندارد. این یک ادعا و تعارف نیست، انقلاب اسلامی بدون تکیه بر حمایت حزب سیاسی، کشور خارجی یا طراحی نظامی، صرفٱ با حرکت و پشتیبانی مردم از نهضت امام خمینی (ره) به پیروزی رسید. در ادامه نیز این مردم بودند که حرکات تجزیه طلبانه در کشور را ناکام گذاشتند، ۸ سال دفاع مقدس توسط حضور و حمایت مردم با پیروزی جمهوری اسلامی خاتمه یافت. فتنهها، تحریمها و نقشههای دشمنان با حضور و بصیرت به موقع مردم ایران بیاثر شد. انتخاب اعضای شورای شهر و روستا، نمایندگان مجلس، خبرگان رهبری و ریاست جمهوری توسط مردم انجام شده و عملاً مهمترین نقش در کشور ما بر عهده مردم بوده است که جلوهای زیبا از مردمسالاری دینی را در برابر چشم جهانیان به نمایش گذاشته است.