محمد ایمانی
۱- تجارب گذشته، چراغ راه آینده است. پیش از دولت آقای پزشکیان، دو رئیسجمهور با دو مدیریت متفاوت بر سر کار بوده و هر کدام، درسهایی را بر جا گذاشتهاند. در حالی که نزدیک به۱۰۰ روز از ریاست جمهوری آقای پزشکیان میگذرد، مرور تجارب
دو دولت میتواند، راهگشا باشد. چه اینکه امیر مؤمنان(ع) درباره درس آموختن از تجارب دیگران و در قالب نصیحتی راهبردی، خطاب به امام حسن(ع) نوشت: «برای امور پیش نیامده، به واسطه آنچه واقع شده استدلال کن؛ چرا که امور دنیا شبیه هم هستند و از کسانی نباش که اندرز و موعظه، سودی به آنان نبخشد؛ مگر زمانی که به آزار و رنج برسد؛ که عاقل با آموختن و تربیت پند پذیرد و چهارپایان، اندرز نپذیرند جز با زدن... والهَوی شریک العَمی. و هواپرستی، شریک نابینایی است». (نامه ۳۱ نهجالبلاغه)
۲- سیاستورزی و مدیریت، یک پیکره کامل است. هر پیکری را باید در مقیاس واقعی دید و ترسیم کرد و گرنه، تصویری نامتوازن و کاریکاتوری ترسیم خواهد شد. مدیریت ملی، ذاتا درونزاست، هر چند که از فرصتهای بینالمللی هم در نهایت توان بهره میگیرد.
تولید و افزایش قدرت است که به یک کشور امکان میدهد تا در دنیای هابزی تنازع و تخاصم، حرفی برای گفتن داشته باشد، بازدارندگی ایجاد کند، و در محیط پیرامون اثر بخش باشد. دیپلماسی هر کشور، قدرت درونی همان کشور را نمایندگی میکند و خط مقدم دفاع از منافع ملی است. سیاست خارجی، فقط مذاکره، و مذاکره فقط معامله، و معامله فقط واگذاری منابع قدرت به خیال خرید ترحم بیگانگان نیست. دیپلماسی، میدان جنگ قدرتمندانه ولو پشت میز مذاکره است و نه اظهار عجز و ناتوانی و التماس از دیگران.
۳- فروکاستن تمام مدیریت دولت، به التماس از آمریکا، به فجایع بزرگی در دولت برجام منتهی شد. در این مدیریت به غایت کاریکاتوری، اغلب اجزا (به جز مذاکره و توافق با آمریکا) نه این که کوچک تصویر شده باشند، بلکه بعضا حتی حذف شدند و به همین علت، ساختن مسکن مهر «مزخرف»، پالایشگاهسازی«کثافتکاری»، خودکفایی گندم «مزخرف» و ساختن نیروگاه «رفتن زیر بار نیروگاهسازی»، معرفی شد! بنابراین ته سبد، چیزی جز انفعال و ایجاد چالشهای بزرگ اقتصادی و امنیتی باقی نماند. گردش بر این مدار غلط، به محدودتر شدن مجال حرکت مدیران منفعل منجر شد و دائما بر مضیقهها افزود.
۴- رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه، ۲۴ تیر ۱۳۹۵، هنگام بزککاری برجام ادعا کرده بود: «اگر برجام نبود، امروز باید نفت در برابر غذا را تحمل میکردیم»! اما هم او ۱۳ شهریور ۱۳۹۹ اذعان کرد: «شدیدترین مرحله تحریم نفت در برابر غذا بود، اما الان در شرایطی هستیم که این بیانصافها و دژخیمان حتی برای غذا و دارو اجازه فروش یک قطره نفت را نمیدهند و اگر هم به فروش میرسد، امکان تبادل مالی نباشد». با برجام و همه خسارتهای هنگفت آن، به وضعیتی دچار شدیم که حتی کشورهای مشمول تحریم هم از آن (تحریم غذا و دارو) مستثنی بودند. حتی در چنین وضعیتی هم ارادهای برای خروج از انفعال وجود نداشت و در حالی که آقای ظریف اذعان کرد دوستان روزهای سختی خود را رنجاندیم، آقای روحانی و مدیران ارشدش ادعا کردند: «واکسن، سوهان قم نیست و «باید مشکل برجام و FATF حل شود تا بتوانیم واکسن وارد کنیم»! ثبت رکورد ۷۰۹ قربانی کرونا محصول چنان مدیریتی بود.
۵- دو الگوی مدیریتی بیشتر، پیش روی رئیسجمهور و دولت نیست و به ناچار باید در یکی از این دو مسیر قدم بردارند: رویکردی که باور داشت دوران مدیریت، فرصتی محدود و مغتنم برای خدمت به مردم و آرامش بخشیدن به کشور است و نه بردن اختلافات سیاسی به میان مردم و مأیوس و عصبانی کردن آنها؛ و رویکرد دیگری که بنیان مدیریت را بر پشت هم اندازی، مسئولیت ناپذیری، فرافکنی، بهانهتراشی، پمپاژ دعواهای سیاسی به جامعه، دو قطبیسازی و استهلاک فرصتها و التماس از دشمن گذاشته بود. یک رویکرد در طول این چند دهه معتقد بوده که باید در داخل و خارج تولید قدرت کرد تا دشمنان یقین کنند حربههایشان کُند شده است؛ و رویکردی که ادعا میکرده منابع اقتدار و پیشرفت را واگذار کنیم و رشد عاریتی بخریم و اگر تاثیر آن در کوتاهمدت تمام شد، منابع قدرت باقی مانده را واگذار کنیم!
۶- به دنبال اظهارات و تحلیلهای غلط برخی مشاوران و مدیران یا مدعیان حمایت از دولت روحانی بود که وبسایت رادیو فرانسه در تاریخ ۱۹ مهر ۱۳۹۲ نوشت: «ارزیابی غرب از وضعیت کنونی دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی میبیند. بر پایه این جمعبندی، صبوری خریدار، وضعیت فروشنده را دشوارتر و قیمت فروش را کمتر خواهد کرد. پیشنهاد سقف زمانی ۳ ماهه از سوی روحانی برای انجام معامله قطعی با غرب، نشانه وضعیت اضطراری او است که در ژنو در هیئت فروشنده ظاهر خواهد شد». هیچ ایرانی میهنپرستی دوست ندارد مشابه این ادبیات موهن، درباره دولت آقای پزشکیان تکرار شود. اظهار ضعف و عجز از سوی مدیران یا حامیان سیاسی دولت روحانی، به علاوه انفعال دیپلماتیک و تضمین دادن به غرب درباره ماندن در توافق حتی با وجود خروج آمریکا، موجب شد تا ابتدا دولت اوباما مرتکب نقضهای فاحش شود و سپس ترامپ با خیال راحت، تمام حقوق ایران را زیر پا بگذارد.
۷- مضحکه بزرگی رقم خورده بود، چنان که آقای روحانی گفت: «داستان مضحکی اتفاق افتاده؛ میگویند تعهدی که قبلا بستیم، فعلا محکم نباشد، درباره موضوع دیگری حرف بزنیم! آمریکا با زبان و عمل میگوید اهل مذاکره و تعهد نیست، اما به برخی کشورها میگوید بیا با ما مذاکره کن؛ مگر ديوانهاند كه با شما مذاكره كنند؟ شما به مذاكرهاي كه به تاييد سازمان ملل رسيده، پايبند نيستيد». مضحک و موهن بود اما واقعیت داشت. روحانی آن قدر بر مدار اراده غرب چرخیده بود که عرصه را بر خود تنگ کرده و با نتیجه رفتار خود، چشم در چشم شده بود. دیگر، مجالی برای قدم از قدم برداشتن نبود، مگر برگشتن و بیرون آمدن از بنبست خود ساخته، که آن هم در روحیات برخی دولتمردان نبود. بدین ترتیب، فرصت هشت سال، با تعطیلی بخش عمدهای از برنامه هستهای، دو برابر شدگی تحریمها، سقوط شدید صادرات نفت، تعطیلی چند هزار کارخانه، معدل رشد اقتصادی 6 دهم درصد، کسری بودجه و بدهی انباشته بیسابقه، تورم ۶۰ درصد، و ناترازیهای شدید در حوزههای مختلف انرژی به پایان رسید.
۸- از همه دردناکتر، یادداشت یک نشریه غربگرای مدعی اصلاحات بود که با اشاره به تصاویر دیدار تحقیرآمیز ترامپ با رئیسجمهور صربستان نوشته بود: «از نگاه منتقدان، عکسی که ترامپ از مذاکرهکننده میپسندد، این است: همچون برّهای در مذبح و بردهای در مسلخ. آيا اقداماتي از این جنس را بايد مايه شرمساري دانست؟ فرض كنيم سياستمدار صرب همچون متهمي در اتاق بازجويي و حتي يك برده در مقابل همتاي آمريكايي خود نشسته؛ اگر منافع صربستان چنين اقتضايي كند، بايد این اقدام را تمسخر كرد يا عقلانيتي سياسي خواند؟»!
۹- آیتالله رئیسی، در حالی دولت را تحویل گرفت که رئیس دفتر آقای روحانی، چند روز قبلتر، یعنی در تاریخ ۹ مرداد ۱۴۰۰ و در پاسخ درخواست بودجه از سوی رئیس سازمان برنامه و بودجه، از قول
آقای روحانی نوشته بود: «همه موجودی خزانه بر اساس درخواستهای جناب عالی، تخلیه شده و موجودی وجود ندارد.». همچنین، وزیران دولت دوازدهم در اولین جلسه با آقای رئیسی گزارش داده بودند که پولی در خزانه برای پرداخت حقوق کارکنان دولت در مرداد ۱۴۰۰ وجود ندارد! اما شهید رئیسی، نه تنها جا نخورد و خود را نباخت، بلکه در دوره ریاست دو سال و ۹ ماهه خویش، همت کرد تا بر بخش مهمی از این روند غلط مدیریتی نقطه پایان بگذارد. در همان روزهای آغازین و در کنفرانس مطبوعاتی، وقتی خبرنگار از او پرسید که آیا در صورت رفع تحریمها حاضر به ملاقات با رئیس جمهور آمریکا هستید؟، با قاطعیت پاسخ داد: خیر! او میدانست که آمریکا بنا ندارد تنها حربه باقی مانده یعنی تحریم را کنار بگذارد، بنابراین دامن همت به کمر زد و مدیران دولت را برای پویایی اقتصادی و دیپلماتیک به صف کرد تا کارهای بزرگی در همین سه سال کوتاه رقم بخورد و «ما میتوانیم» آشکارا به نمایش درآید: «ثبت رشد اقتصادی بالای ۵ درصد، پس از چند سال عقبگرد. احیای صادرات نفتی در حد 1/5 میلیون بشکه در روز. احیای خودکفایی گندم، در حالی که در دولت قبل از آن، ناچار از واردات ۷ میلیون تُن گندم شده بودیم. احیای هشت هزار واحد تولیدی تعطیل یا نیمه تعطیل.
واردات انبوه واکسن و واکسیناسیون کامل کرونا.
ساماندهی هوشمند یارانه آرد و نان و صرفهجویی یک و نیم میلیون تنی در مصرف (عمدتا قاچاق) گندم. صادرات فنی و مهندسی، ساخت نیروگاه در سریلانکا و کشت فرا سرزمینی در آفریقا و آمریکای لاتین. بهرهبرداری از ۱۱۰۰ پروژه عمرانی به ارزش بیش از ۵۰۰ هزار میلیارد تومان در کشور فقط در سال گذشته و برنامهریزی برای افتتاح ۱۰۰۰ پروژه دیگر در سال جاری. افزایش ظرفیتهای نیروگاهی، ساخت پالایشگاهها، و توسعه شبکه های آب و گاز و حملونقل و ترانزیت و تجارت خارجی.
۱۰- این مسیر، تداوم تجربیات مثبتی مانند پالایشگاهسازی و نیروگاهسازی و تولید بنزین و سوخت ۲۰ درصد رآکتور تهران (تولید رادیو داروی مورد نیاز ۸۵۰ هزار بیمار) در ادوار گذشته است. وقتی موفقیتها رقم خورد و عزت و اقتدار ملی احیا شد، معلوم بود که تاثیرات آن در منطقه و جهان جاری شود و اقتدار ایران به برکت هدایت رهبر حکیم انقلاب و همراهی دولت خدمت، به جایی برسد که بر خلاف ادبیات موهن رادیو فرانسه در مهر ۱۳۹۲، این بار روزنامه گاردین در ژانویه ۲۰۲۴ (اواخر دی ماه ۱۴۰۲) در تحلیلی به قلم «سایمون تیسدال» سردبیر خارجی بخش خارجی خود، تحلیلی با این عنوان را منتشرکند:
«The US isn’t the biggest power in the Middle East any more. Iran is».
گاردین نوشته بود: «آمریکا دیگر، بزرگترین قدرت در خاورمیانه نیست، ایران است. جایگاه قدرت برتر در منطقه، اکنون در اختیار ایران است. نظم جهانی مبتنی بر قوانین آمریکا نیز، برای فروپاشی و جایگزینی آماده است. اهرم سیاسی واشنگتن رو به کاهش، و دیپلماسی آن ناکارآمد است... پس از ۴۵ سال تلاش، تحریم و تهدید تهران، جواب نداده است؛ آمریکا، انگلیس و اسرائیل با یک رقیب سرسخت روبهرو هستند که یک ضلع از مثلث اتحاد جهانی است که توسط شبه نظامیان قدرتمند و همچنین، قدرت اقتصادی نیز، حمایت میشود».
۱۱- هر قدر که پیشبینی تهدیدها و شناسایی فرصتها و آمادگی دائمی در برابر با تهدیدات، اقدام ستودهای است، انفعال و خودباختگی، مذموم است؛ و این دومی، تنها نسخهای است که جریان غربگرا بلد است بپیچد. آقای پزشکیان دو تجربه را پیش رو دارد. باید از مشورت مشاورانی که ترس را تزریق میکنند، پرهیز کرد. چنان که امیر مؤمنان(ع) به مالک اشتر فرمود: «وَلاَ تُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِک...جَبَاناً یضْعِفُک عَنِ الْاُمُورِ. با ترسو مشورت نکن که تو را در انجام امور ضعیف میکند». نقطه مقابل، مشورت گرفتن از افراد کاردان و شجاع است.
در این میان، موضوعی که میتواند در موفقیت دولت به آقای رئیسجمهور کمک کند، استفاده از تجارب دولت قبل و مشورت با افرادی نظیر معاون اول دولت شهید رئیسی است که به عنوان دستیار رهبر معظم انقلاب منصوب شده است. در حکم رهبر انقلاب خطاب به آقای مخبر تصریح شده بود که شناسائی نیروهای جوان و همکاری با آنان با پیگیری برنامهریزی منطقی پی گرفته، و در کمک به دستگاههای دولتی و غیر از آن بهرهبرداری شود.
لاریجانی چگونه سر داغ صهیونیستها را سرد کرد؟
مرتضی سیمیاری
شهید آیتالله محلاتی که روزگاری نماینده امام (ره) در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود، درباره سعهصدر نسبت به حوادث خاطرهای را نقل کرده که قابلتوجه است. این شهید نوشتهاست که در چهارم آبان ۱۳۵۹ بود که خود را سراسیمه به جماران رساندم، امام در حال اقامه گفتن و آماده نماز بودند، با صدایی مضطرب و نگران خبر سقوط خرمشهر را به ایشان رساندم. درحالیکه انتظار داشتم حضرت امام (ره) واکنشی احساسی به این حادثه نشان دهند، اما با آرامش تمام فرمودند که آقای محلاتی جنگ است و این چیزها وجود دارد. سپس تکبیرهالاحرام را گفتند و نماز را شروع کردند.
داشتن آرامش بهوقت تصمیمگیری از مهمترین راهبردهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران در شرایط خاص است، از جمله شاهد آن سفر نماینده ویژه رهبر معظم انقلاب به سوریه و لبنان است. درحالیکه رژیم صهیونیستی در اقدامات تروریستی در تلاش بود این سفر را با حملات پیدرپی به هم بزند، اما پیام در وقت مقرر بهدور از هیجانات تزریقشده از بیرون به مقصد خود رسیده و نتایج آن بهزودی نمایان خواهد شد.
رسیدن پیام به صاحبان آن به معنای شکست عملیات رژیم اسرائیل در حمله به منطقه المزه و فرودگاه بیروت در میانه این سفر بود، از این رو برای جبران، بلافاصله امریکاییها دست به خبرسازی زده و شایعه کردند که علی لاریجانی و همراهانش مورد تفتیش قرارگرفتهاند، این خبر دستبهدست در محافل خبری عبری و غربی چرخید، اما با وجود بالا بردن فرکانس آن روی محتوای پیام ارسالی از تهران اثری نگذاشت.
ارسال پیامی ویژه از جانب رهبر انقلاب به دمشق و بیروت حکایت از آن دارد که جمهوری اسلامی ایران در منطقه با داشتن نگاه عمیق به مسئله جنگ، فارغ از احساسات موجود در صحنه، شطرنجی را آغاز کرده که هدفش کیشومات کردن رقیب در جنگ خاکستری است. همچنین تهران پیام جدید خود را با یک پیوست عملیاتی همراه کرده است تا مقاومت با تکیهبر این راهبرد جدید به دشمن شلیک کند. این هدفمندی در ضربه، رژیم صهیونیستی را دچار اخلال در رفتار خواهد کرد.
در پیام ویژه ایران به محور مقاومت علاوه بر استمرار کارآمدی در میدان روی نحوه برخورد با طرح آتشبس نیز بحث شده است، از جمله حمایت از موضع رسمی دولت و مقاومت لبنان مبنی بر عدم پذیرش هرگونه اصلاحیه در قطعنامه ۱۷۰۱ است که امریکاییها آن را با عنوان طرح «لیتانی پلاس» پیشنهاد دادهاند.
در حال حاضر راهبرد رژیم صهیونیستی ایجاد شرایطی نابرابر زیر بار آتش است تا با گرفتن ابتکار عمل از مقاومت تمام راههای موجود را به سوی پذیرش طرح امریکایی لیتانی پلاس محدود کنند. پیام ویژه ارسالشده از تهران به دولتهای سوریه و لبنان تأکید دارد که با استفاده از مانورهای دیپلماتیک، معکوسسازی و برخی مؤلفههای قدرت و همچنین پرهیز از گرفتن تصمیمات هیجانی، تهدید موجود را به فرصت تبدیل کنند.
برآوردهای موجود نشان میدهد که طرف امریکایی در تلاش است در دوره انتقال قدرت به ترامپ، شکل مذاکرات غزه را در لبنان دوباره تکرار کند. اجرای این طرح تکراری باعث میشود تا صهیونیستها خود را تثبیت کنند. پیام ارسالی از سوی تهران روی این موضوع تأکید دارد که میتوان با دادن سویه به میدان، خلع موقعیت کرد و حتی مانند عملیات خیبر به جزایر مجنون رسید! تشدید کیفی مقاومت و ایجاد فرسایش در دشمن و پر کردن دست مذاکرهکننده لبنانی نقطه کانونی این پیروزی است.
بیتردید انداختن خط فرسایش روی جبهه دشمن با افزایش جنایت از سوی صهیونیستها پاسخ داده خواهد شد، در این نقطه یادآوری امام (ره) به شهید محلاتی محل پیروزی مقاومت است، نترسیدن و داشتن آرامش در تصمیمگیری سرهای داغ امریکاییها را در آستانه تحولات سیاسی در کاخ سفید سرد خواهد کرد!
برای خبرنگاری صبور و سختکوش
دکتر مراد عنادی
خبرنگاران ازستونهای اصلی رسانههای دیداری، شنیداری، مکتوب ومجازی محسوب میشوند. هرچند دراین عرصه نقش خبرنگاران دررسانههای مکتوب وقتی با قدرت قلم و ذوق وهنر روزنامهنگاری آمیخته میشود، نقشی بیبدیل است.
زینب علیپورطهرانی از خبرنگاران حرفهای و روزنامهنگاری صاحبسبک بود که گزارشهایش در صفحات رسانه و فرهنگ روزنامه جامجم به نوآوری، هنرمندی و سحر قلم مزین بود. شاید از همان دو سال پیش که این خبرنگار فقید دچار نارسایی کلیوی شد، تصور میشد که نتواند کار سخت خبرنگاری را ادامه دهد، اما عشق و علاقه وافر وی به خبرنگاری به او انرژی مضاعفی میبخشید تا همپای همکاران سرویس رسانه در تحریریه حضوری پررنگ و اثرگذار داشته باشد. بدون شک تحمل فقدان این همکار ارجمند بر اهالی جامجم سخت و جانکاه است. با وجود این جز صبر و تحمل گریزینیست. فقدان این خبرنگار جوان و خوشقلم را به خانواده گرامی ایشان، همکاران مؤسسه جامجم و جامعه رسانهای کشور تسلیت عرض میکنم. مغفرت و شادی روح این همکار ارجمند را از خداوند متعال مسألت دارم.
آژیر گرانی در بازار کتاب
جواد لگزیان
خبر خوب و مسرتبخش استقبال بینظیر و باشکوه انبوه جوانان نسل جدید است که در روزگار هجوم تصاویر سطحی از صفحه نمایش گوشی به ژرفای زیبای صفحات تفکربرانگیز کتاب روی میآورند. جوانانی که با اندک پسانداز راهی کتابفروشیها میشوند تا لذت مطالعه و کتاب را درک کنند اما صدحیف که قیمتهای سرسامآور بسیاری را مایوس به خانه برمیگرداند.
اگر روشنایی کتاب باز هم به چشم میخورد، باید آن را دستاورد هزاران ناشر پاکبازی دید که زندگی خود را وقف استمرار مطالعه و اندیشه کردهاند. کسانی که در بحران اقتصادی این سالها با تمام توان تلاش کردند کتاب هم تبدیل به شی لوکسی برای سرای اغنیا نشود که کتاب را معمولا هنوز که هنوز است میتوان در همان قفسههای معمولی خانههای کارمندی و کمدهای از مد افتاده طبقه متوسط رو به پایین دید تا دکورهای سنگین آن قصرهای اشرافی بیگانه با فضیلت جادویی کلمات.
کتاب مایه روشنی خانه و دوستی و بزرگی اهل خانه خوبان است که باید همگان را به هم پیوند زند و به تفکر و تامل بخواند و با بودن هر کتاب جامعه گامی به تعالی میرود و با نبود کتاب سیری میکند به قهقرا.
چه بسا که انبوه مشکلات را بتوان با کتابی حل کرد و شادی آورد مانند اختلاف نسلها و رویارویی ناگریز پدران و پسران که داروی آن بیشک کتابی است از جنس درخت بخشنده شل سیلور استاین یا درباره اهریمنی چون اسرائیل بیشتر دانست با کتابی مانند اختراع قوم یهود از شلومو سند و با کتابهایی جاویدان چون گلستان، بوستان، دیوان حافظ، شاهنامه و مثنوی بر آسمان ادب و فرهنگ فارسی پروازی باشکوه و اهورایی را تجربه کرد، همواره در اوج.
اما قیمتهای بالای کتاب و تصمیمات شتابزده کتاب را تهدید میکند. اینکه جوانانی باانگیزه و پرشور با سرمایه اندک در سالهای گذشته به بازار کتاب پیوستند و اکنون بدون هیچ پشتوانهای رویاروی مشکلات تنها گذاشته شدهاند و حتی گاه مانند کافه کتاب آفتاب با بیمهری روبرو شدهاند، جای بسی تاسف دارد.
دستگاههای دولتی و نظارتی باید بدانند که امید جوانان اهل مطالعه و فرهنگ به همین کتابفروشیها است و اگر در جامعه صدایی از مهربانی میتوان شنید از همین اهالی کتاب و کافه و گفت و شنید و سخن است.
در جامعه درگیر بحران اقتصادی و مشکلات فراوان دیگر جوانانی دلداده به آرمان و انسان مسیر خود را روشنی انتخاب کردهاند و به جای سکه و دلار به کتاب پرداختهاند تا شریک آگاهی و تعالی جامعه باشند و البته وظیفه همه بویژه دستگاههای دولتی و نظارتی حمایت همهجانبه و حتی سعه صدر در برابر تجربه یکتا و الهامبخش آنهاست.
هر جوانی که کتاب به دست دارد و به گفتگویی به کافهای میرود سیمرغی است که آشیانه آرام خویش را یافته است و با دستی پر از دستاورد به جامعه یاری میرساند. قدر کتابفروشیها و کافهکتابهای برجایمانده از بیداد اقتصاد را بدانیم و یاریشان کنیم.
حال کتابفروشیها خوب نیست و قیمتهای بالا تهدیدی است جانکاه برای این بازار قدیمی و خاطرهبرانگیز. برای زنده ماندن کتاب باید از کانونهای فرهنگی تا موسسات تجاری با تمام توان به یاری آمد تا روشنایی بماند. توقع از شرکتها و بنگاههای خصوصی هم این است که در این فرصت هفته کتاب به هر صورتی که میتوانند از برگزاری جلسات در کافهکتابها تا اهدای کتاب به کارکنان و مدارس گام در مسیر نورانی کتاب گذارند. آژیر برای کتاب شنیده میشود، باید به کتاب کمک کنیم./خبر
وفاق ملی- نگاه ملی- دولت ملی
جلیل سازگارنژاد
یکی از ابعاد تعاریف وفاق ملی مورد تأکید رئیسجمهور پزشکیان، وفاق و همگرایی و همکاری جناحهای سیاسی برای اداره بهتر حکمرانی در کشور است. اما بدونتردید این بعد از وفاق در پایینترین سطح آن ارزیابی میشود. درواقع چنانچه دولت مصمم به بهرهگیری از همه ظرفیتهای ملی برای پیشبرد اهداف و برنامههای خود است، باید به سطوح بالاتری از وفاق یعنی همبستگی دولت با ملت به معنای عام و فراگیر آن دست یابد که تحقق چنین خواستی مستلزم عبور دولت از نگرش وفاق سیاسی به نگاه وحدت ملی و فراگیر به همه ایرانیان ساکن کشور و خارج از آن است که پیشنیاز یک دولت وفاق ملی است. این یادداشت کوتاه، با بازخوانی دو تجربه تاریخی در تشکیل دولت ملی در ایران و آسیبشناسی آن دو رویداد، فرصتی را فراروی دولت وفاق قرار میدهد تا با پندآموزی از تجارب گذشتگان زمینه لازم را برای عملیشدن اهداف و برنامههای خود در تحقق وفاق ملی فراهم کند. تجربه تشکیل دولت ملی در دوره صفویان میتواند برای جامعه ایران آموزنده باشد. دولت صفوی بهعنوان اولین حاکمیت روحانیت شیعه در ایران و نخستین دولت ملی که به اعاده وحدت جغرافیایی و سرزمینی ایران عمل کرد، ستودنی است اما از آنجا که هویت ایرانی را بیشتر به یکی از اجزای تشکیلدهنده آن محدود کرد، باعث بیگانهشدن بخشهای مهمی از جامعه ایرانی مانند کردها، افغانها، بلوچها و... حتی ساکنان آسیای میانه از دولت ایران شد و در ادامه به دنبال مداخله نیروهای بینالمللی و بهرهبرداری آنها از این رنجیدگیها بود که زمینه جداشدن قسمتهایی از جامعه ایرانی از پیکره جغرافیایی ایران فراهم شد و عملا دولت ملی صفویان با ناکامی مواجه شد. کتاب «تشکیل دولت ملی در ایران» نوشته والتر هینتس، ایرانشناس برجسته آلمانی، در این زمینه اطلاعات مفیدی به دست میدهد. در تجربه دوم، جامعه ایران در اوایل قرن بیستم شاهد یک تحول مهم اجتماعی-سیاسی بود. انتقال قدرت از دولت غیرمتمرکز قاجار به دولتی ملی و متمرکز و مدرن که پیششرطهای لازم از نظر دولت مدرن و اوضاع مساعد برای استحکام آن در آغاز سال ۱۳۰۰ شمسی را نداشت، موجب شد تا دولت پهلوی اول نیز با وجود اقدامات درخورتوجهی که در مدرنسازی کشور و عبور از ملوکالطوایفی انجام داد، نتواند از همه ظرفیتهای ملت برای پشتیبانی از دولت خود بهره برده و دولتی فراگیر را در کشور مستقر کند. نادیدهگرفتن بخشهایی از اقوام و گروههای فکری و سیاسی و حتی سرکوب آنها در ناکامی این دولت نیز مؤثر واقع شد. اینک با عنایت به دو تجربه یادشده و دیگر تجارب تاریخی ایران، نگاهی کوتاه و آسیبشناسانه به علل اصلی و موانع جدی تشکیل دولت فراگیر ملی در عصر جمهوری اسلامی ایران انداخته و آن را بهعنوان تجربه دیگری به دولت وفاق نشان میدهد، زیرا پرداختن به نگاه ملی و موضوع اقوام ایرانی و اقلیتهای مذهبی ساکن در سرزمین ایران هم به لحاظ تاریخی و هم از منظر ملی و بهویژه شرایط و تحولات و تنشهای خشونتبار قومی و مذهبی که هماینک در جهان اسلام، خاورمیانه و کشورهای همسایه ایران در حال وقوع است، شایسته توجه جدی است.
یکی از ابعاد تعاریف وفاق ملی مورد تأکید رئیسجمهور پزشکیان، وفاق و همگرایی و همکاری جناحهای سیاسی برای اداره بهتر حکمرانی در کشور است. اما بدونتردید این بعد از وفاق در پایینترین سطح آن ارزیابی میشود. درواقع چنانچه دولت مصمم به بهرهگیری از همه ظرفیتهای ملی برای پیشبرد اهداف و برنامههای خود است، باید به سطوح بالاتری از وفاق یعنی همبستگی دولت با ملت به معنای عام و فراگیر آن دست یابد که تحقق چنین خواستی مستلزم عبور دولت از نگرش وفاق سیاسی به نگاه وحدت ملی و فراگیر به همه ایرانیان ساکن کشور و خارج از آن است که پیشنیاز یک دولت وفاق ملی است. این یادداشت کوتاه، با بازخوانی دو تجربه تاریخی در تشکیل دولت ملی در ایران و آسیبشناسی آن دو رویداد، فرصتی را فراروی دولت وفاق قرار میدهد تا با پندآموزی از تجارب گذشتگان زمینه لازم را برای عملیشدن اهداف و برنامههای خود در تحقق وفاق ملی فراهم کند. تجربه تشکیل دولت ملی در دوره صفویان میتواند برای جامعه ایران آموزنده باشد. دولت صفوی بهعنوان اولین حاکمیت روحانیت شیعه در ایران و نخستین دولت ملی که به اعاده وحدت جغرافیایی و سرزمینی ایران عمل کرد، ستودنی است اما از آنجا که هویت ایرانی را بیشتر به یکی از اجزای تشکیلدهنده آن محدود کرد، باعث بیگانهشدن بخشهای مهمی از جامعه ایرانی مانند کردها، افغانها، بلوچها و... حتی ساکنان آسیای میانه از دولت ایران شد و در ادامه به دنبال مداخله نیروهای بینالمللی و بهرهبرداری آنها از این رنجیدگیها بود که زمینه جداشدن قسمتهایی از جامعه ایرانی از پیکره جغرافیایی ایران فراهم شد و عملا دولت ملی صفویان با ناکامی مواجه شد. کتاب «تشکیل دولت ملی در ایران» نوشته والتر هینتس، ایرانشناس برجسته آلمانی، در این زمینه اطلاعات مفیدی به دست میدهد. در تجربه دوم، جامعه ایران در اوایل قرن بیستم شاهد یک تحول مهم اجتماعی-سیاسی بود. انتقال قدرت از دولت غیرمتمرکز قاجار به دولتی ملی و متمرکز و مدرن که پیششرطهای لازم از نظر دولت مدرن و اوضاع مساعد برای استحکام آن در آغاز سال ۱۳۰۰ شمسی را نداشت، موجب شد تا دولت پهلوی اول نیز با وجود اقدامات درخورتوجهی که در مدرنسازی کشور و عبور از ملوکالطوایفی انجام داد، نتواند از همه ظرفیتهای ملت برای پشتیبانی از دولت خود بهره برده و دولتی فراگیر را در کشور مستقر کند. نادیدهگرفتن بخشهایی از اقوام و گروههای فکری و سیاسی و حتی سرکوب آنها در ناکامی این دولت نیز مؤثر واقع شد. اینک با عنایت به دو تجربه یادشده و دیگر تجارب تاریخی ایران، نگاهی کوتاه و آسیبشناسانه به علل اصلی و موانع جدی تشکیل دولت فراگیر ملی در عصر جمهوری اسلامی ایران انداخته و آن را بهعنوان تجربه دیگری به دولت وفاق نشان میدهد، زیرا پرداختن به نگاه ملی و موضوع اقوام ایرانی و اقلیتهای مذهبی ساکن در سرزمین ایران هم به لحاظ تاریخی و هم از منظر ملی و بهویژه شرایط و تحولات و تنشهای خشونتبار قومی و مذهبی که هماینک در جهان اسلام، خاورمیانه و کشورهای همسایه ایران در حال وقوع است، شایسته توجه جدی است.
1. در نخستین گام دولت ایران باید به ساکنان جغرافیای سیاسی ایران اعم از اقشار، اقوام، طوایف و اقلیتهای مذهبی و دینی، نگرشی ملی و فراگیر و ترجیحا غیرایدئولوژیک داشته باشد.
آسیبشناسی نگرش ایدئولوژیک به اقوام ایرانی و اقلیتهای مذهبی در چهار دهه گذشته بیانگر آن است که سیاستها و برنامههای محدودکننده و تقسیمبندیهای متعدد مذهبی با عناوین و واژههای گوناگون از قبیل شیعه و سنی، دستهبندی مذهبی بین اقلیت سنی و اکثریت شیعه مانند شیعه ولایی و غیرولایی، عام و خاص و... موجب گسست ملی و مذهبی شده و از منظر دلبستگی و پیوستگی آنها به دولت مرکزی شاهد روند کاهشی بودهایم، به گونهای که شعاع جغرافیای سیاسی ایران که از یک سو محل اسکان و زندگی اقوام ایرانی و اقلیتهای مذهبی بوده و از سوی دیگر ... زمینه استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران است، پیوسته کوچکتر شده است و از این نظر حاکمیت دولت و نظام در گستره جغرافیای سیاسی ایران با فراگیر بودن دولت و تفوق آن بر محور همبستگی ملی انطباق کامل ندارد، بنابراین ضروری است که نقش و ظرفیتهای پنهان و آشکار اقوام ایرانی و اقلیتهای مذهبی در وحدت و همگرایی ملی و تأمین امنیت ملی و حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران همواره بهعنوان یک فرصت برای دولت مرکزی و یک تهدید از سوی بیگانگان در دستور کار دولت قرار گیرد. از سوی دیگر قراردادن مشروعیت دولت براساس یکی از اجزای تشکیلدهنده هویت ملی ایرانی به جای تأکید بر کلیت آن، ویژگی فراگیر دولت ایرانی را مخدوش میکند و به تضعیف پایههای وحدت و هویت ملی منجر میشود. این مسئله بهویژه درباره اعتقادات مذهبی اهمیت بیشتری پیدا میکند.
2. دومین گام در این عرصه، جایگزینی نگاه فرهنگی به جای نگرش سیاسی و امنیتی به اقوام ایرانی و اقلیتهای مذهبی است. محصول ایجابی این نگرش تکیه بر مشترکات فراوان فرهنگی برآمده از فرهنگهای بومی و محلی و جایدادن آنها در فرهنگ غالب ملی است که موجب تقویت بنیانهای فرهنگی و دلبستگی اقوام ایرانی به یکدیگر و به دولت مرکزی در گستره جغرافیای سیاسی ایران و ارتقای هویت ملی و ایرانی و نهایتا بازآفرینی وحدت اقوام ایرانی میشود. مسیری که دولت چهاردهم در همین مدت کوتاه در آن قرار گرفته است و گامهای اندکی که برداشته، میتواند بر گسست تاریخی دولت-ملت غلبه کرده و به آفرینش اعتماد ملت به دولت که سرمایه بسیار بزرگی خواهد بود، دست یابد. بهعنوان تکمیل نظریه دولت وفاق ملی، توجه ویژه به جغرافیای فرهنگی ایران بهعنوان دکترین منطقهای سیاست خارجی و همچنین امنیت ملی برای ایجاد پیوندهای فرهنگی بین اقوام ساکن در سرزمین فرهنگی ایران که بسیار گسترده از جغرافیای سیاسی ایران است، باید در دستور کار دولت قرار گیرد. پیامد چنین سیاستی گسترش نانوشته مرزهای امنیتی ایران به فراتر از مرزهای جغرافیای سیاسی و بلند و طولانیساختن شعاع جغرافیای سیاسی ایران خواهد بود. تأکید بر وجوه مشترک جامعه ایرانی و اجتناب از دامنزدن به حساسیتهای اختلافبرانگیز، باید از سیاستهای کلان دولت وفاق ملی باشد. در پرتو چنین سیاستی بنیادهای فرهنگی و سیاسی خاصی که در طول تاریخ با مشارکت همه گروههای مختلف جامعه ایرانی شکل گرفته، نوعی هویت ملی به وجود آورده است که میتواند ویژگی فراگیر داشته باشد. این هویت ملی دربرگیرنده عناصر و اجزای مختلفی است که تنها در کلیت خود میتواند دربرگیرنده همه گروههای مختلف مذهبی و قومی جامعه ایرانی باشد، بنابراین دولت ایران نیز براساس و با تکیه بر چنین هویتی و مشارکتدادن همه اقشار جامعه ایرانی در آبادانی کشور است که میتواند یک دولت فراگیر محسوب شود. و نهایتا اختیارات دولت و امکانات دستگاههای اجرائی باید در مسیر اجرای برنامههای ساده و کمهزینهای قرار گیرد که میتواند در بازآفرینی اعتماد و باور اقوام ایرانی و اقلیتهای مذهبی در ایجاد وحدت ملی و تقویت همبستگی درونسرزمینی نقش ممتاز و فراگیری را ایفا کند. و سرانجام اینکه میراث مشترک همه ایرانیان، ایران عزیز و ملت سربلند آن است. «میراث ما ایران ماست و ایران ما میراث ماست».
هادی محمدی
رافائل گروسی مدیرکل اژانس بین المللی انرژی اتمی برای پنجمین بار در سه سال گذشته به ایران سفر کرد و دیدارهای سطح بالایی نیز علاوه بر رئیس سازمان انرژی اتمی ایران با رئیس جمهور و وزیر خارجه داشت و حتی در اقدامی تازه این امکان را پیدا کرد تا با حضور در سایت های هسته ای نطنز و فردو از برخی بخش های پیشرفته هم بازدید داشته باشد. با همه این ها و با همه همکاریهای ایران و اژانس در ماه های اخیر به نظر می رسد در هفته پیش رو باید منتظر جدیدترین قطعنامه ضد ایرانی در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی باشیم؛ قطعنامه ای که پیش نویس سه صفحه ای آن توسط انگلستان نوشته شده و با حمایت سایر کشورهای اروپایی و آمریکا برای تصویب به شورای حکام ارائه خواهد شد. گفته شده این قطعنامه از آژانس می خواهد گزارش جامعی درباره فعالیت های ایران چه در حوزه اجرای برجام و چه رعایت قوانین پادمانی تهیه و منتشر نماید. گزارشی که با توجه به فضای موجود و گزارش های فصلی قبلی مدیرکل آژانس می تواند مقدمه ای برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل و فصل هفتی شدن مجدد ایران و یا بهانه برای فعال شدن مکانیسم ماشه در برجام و بازگشت قطعنامه های قبلی باشد. اما این یک روی ماجراست و این داستان یک روی دیگر هم در تهران دارد.
اول این که جمهوری اسلامی ایران در همه این سال ها به ویژه پس از خروج ترامپ از برجام و بازگشت تحریم هایی که قراربود با اجرای برجام و رعایت پادمان هستهای برنگردند، سعی کرد اولا با احتیاط و با تاخیر یک سال و نیمه به تعهدات فنی و نظارتی خود در برجام پایان دهد و حتی در مورد تعهدات پادمانی نیز همه تلاشش رعایت آن تعهدات بوده است. با این حال پاسخ آژانس و غربی ها به این حسن نیت و تعامل گسترده ایران، همواره فشار توسط صدور قطعنامه یا بیانیه و یا تهدید صدور بیانیه و قطعنامه بوده است و نمونه ای از تعامل دوطرفه و قدرشناسی دیده نمیشود، همین فضاست که امروز ایران را به سقف حفظ همکاری با آژانس کشانده و تحلیلهای جدیدی از کشورمان شنیده می شود.
نکته دوم این که ایران همواره در برابر هر قطعنامه ضد ایرانی، پاسخ متناسب و متقابل داشته و محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان نیز در روز پنجشنبه تاکید کرد این بار نیز نه تنها پاسخ ایران به قطعنامه قطعا متناسب خواهد بود بلکه این تفاوت را دارد که پاسخ بلادرنگ و به قول او تا قبل از رای گیری و پس از قرائت قطعنامه اعلام و اجرا خواهد شد. این یعنی تهران دیگر حاضر نیست بر سر زیاده خواهی طرف مقابل اندکی نیز کوتاه بیاید .
نکته دیگر به فضای مذاکراتی با گروسی برمی گردد. شنیده های خراسان حاکی است این فضا تند و همراه با اعتراض شدید ایران به سیاسی کاری آژانس از یک سو و معیار قرارگرفتن اسناد جاسوسی و غیر قابل استناد رژیم صهیونیستی توسط این نهاد تخصصی سازمان ملل از سوی دیگر بوده و آخرین اخطارها و هشدارها برای توجیه گروسی، به مدیرکل داده شده که تداوم رفتار فعلی می تواند وضعی را به مراتب از آن چه هست سخت تر کرده و به نقطه ای برساند که هیچ کس در کنار بحران در اوکراین و جنگ در غزه به ایجاد آن علاقه ندارد .
از روز چهارشنبه هفته جاری بررسی پرونده پادمانی ایران در آژانس روی میز شورای حکام قرار می گیرد و گزارش جدید مدیرکل نیز برای اعضای شورا منتشر خواهد شد. حالا به قول عراقچی توپ در زمین اروپاست که با وجود اعلام همکاری همه جانبه ایران با آژانس و اجابت برخی درخواست های گروسی در سفر اخیر به تهران، بازی خراب کن این بازی لقب بگیرند یا با کنار گذاشتن پیش نویس ادعایی یا حداقل تلطیف ادبیات و خواسته های آن، باز هم به دیپلماسی فرصت دهند. زمان زیادی برای هر اقدام رو به جلو و مثبتی وجود ندارد. نشستن ترامپ و تیم جنگ طلب او تا دو ماه دیگر در کاخ سفید به نفع هیچ کس در منطقه و اروپا نیست و افزایش تنش با ایران می تواند یک فرصت مناسب برای ابتدای کار جنگ طلبان جدید آمریکایی باشد.
محمدكاظم انبارلویی
۱- پنتاگون در گزارشی اعلام کرده است، میزان خودکشی در ارتش آمریکا در سال ۲۰۲۳ به ۵۲۳ نفر افزایشیافته است.
هرازچندی آمار خودکشی نظامیان در ارتش آمریکا و ارتش رژیم صهیونیستی به رسانهها درز پیدا میکند. اخبار خودکشی سریترین اخبار در آمریکا و رژیم صهیونیستی است. این اخبار جدیترین رخدادی است که سازمان نظامی آنها را در بعد نیروی انسانی تهدید میکند.
منشأ و علت خودکشی چیست؟ فرماندهان و افسران تراز بالا در ارتش صهیونیستی و پنتاگون در اتاقهای کنترل و فرمان حمله نشستهاند شاید ابعاد جنایت و فاجعهای که خارج از اتاق جنگ رخ میدهد حس نکنند، اما نیروی انسانی که در زمین یا هوا در جنگندههای هوایی عمل میکنند به چشمان خود ابعاد جنایت، نسلکشی، ویرانی خانهها و صداها و ضجههای کودکان و زنان و بیگناهانی که در این جنگ نابرابر را از زیر خروارها خاک مدفون میشوند را به گوش خود میشنوند. آنها پس از انجام عملیات از آسمان فرود میآیند و روانه خانه خود میشوند . وقتی شبهنگام سر بر بالین میگذارند کابوسهای وحشتناک سراغ آنها میآیند و تازه قصه شروع میشود. آن خلبان یا سرباز اسرائیلی زیرشلاق وجدان انسانی خود قرار میگیرد. خواب از چشمانش میرود ارواح شهدایی که ناشی از ارتکاب جنایات جنگی و نسلکشی دنیای ما را ترک کردهاند به سراغ او میروند آنقدر سر او فریاد میکشند و او را میزنند تا سر خودکشی او را همراهی میکنند.
۲- هاروکی موراکامی، نویسنده ژاپنی میگوید :
«بستن چشم بر واقعیت چیزی را عوض نمیکند. هیچچیز ناپدید نمیشود . دفعه بعد که چشم باز میکنی اوضاع بدتر میشود. چشم بستن و پنبه در گوش چپاندن باعث نمیشود زمان به عقب برگردد یا از حرکت بایستد.»(۱)
عملیات طوفانالاقصی یک سیلی جانانه به پیکره نحیف عنکبوتی رژیم صهیونیستی و یک ضربه بزرگ به امنیت و اقتدار آنها بود. نتانیاهو دیوانهوار و بیهدف برای جبران این شکست شروع کرد به شخم زدن غزه و قتلعام کودکان، زنان و... نسلکشی و ارتکاب جنایات جنگی یک مشت آدم ناتو هم در کاخ سفید از او حمایت کردند، اما رئیسجمهور آمریکا فهمید چه اشتباهی کرده است به نتانیاهو گفت ورود به جنگ تمامعیار نوش جانت آیا برای خروج از آنهم فکری کردهای؟!
نتانیاهو نرخ خروج را نابودی حماس و آزاد کردن اسرا و الحاق غزه به سرزمینهای اشغالی تعیین کرد. این نرخ پس از یک سال خونریزی و کشتار قابلدسترسی نبود. لذا نتانیاهو نرخ جدیدی را که عبارت باشد، نابودی حزبالله و الحاق بخشهایی از جنوب لبنان که در جنگ ۳۳ روزه آنجا را ترک کرده بود به آن اضافه کرد.
مردم جهان در پنج قاره به خیابانها ریختند و فریاد زدند این معامله باطل است و شدنی نیست. آمریکاییها و صهیونیستها چشمها را بستند. پنبهها در گوش گذاشتند و حاضر نشدند این فریاد اعتراض را گوش کنند هربار که چشم را باز میکنند میدان را بررسی میکنند میبینند اوضاع بدتر شده است. آنها نمیتوانند زمان را به عقب برگردانند و از حرکت بیندازند.
آنها به جنون رسیدهاند آخر این جنون خودکشی است، هرچند آمار خودکشی سربازان خود را پنهان و سرّی اعلام کنند.
این جنون اخیرا آنها را به بازیگوشی نظامی با ایران کشانده است.
بعد از غزه و لبنان درگیری با جمهوری اسلامی چاله سومی است که در آن گیر خواهند افتاد.
دو بازی رفتوبرگشت با تهران را تجربه کردهاند در کابوس ضربه سوم جمهوری اسلامی که بهزودی دریافت میکنند ، گرفتار خواهند شد.
مردم غزه که بیش از یک سال است طوفان به پا کردهاند با این منطق پای در این طوفان گذاشتهاند که به قول شهید یحیی سنوار یا پیروز خواهند شد یا کربلایی جدید در تاریخ جهان رقم خواهد خورد.
مردم لبنان هم با همین منطق وارد این جنگ مقدس شدهاند. اما آن طرف نبرد هیچ منطقی برای ورود و خروج از این معرکه ندارند. لذا به دام افتادهاند به عقب برگردند پذیرش شکست است به جلو گام بردارند نابودی کامل در انتظار آنهاست راه وسطی وجود ندارد. ورود ملت ایران به این معرکه فقط برای تیر خلاص به جنایتکاران و تبهکاران این جنگ نابرابر است . جامعه جهانی امروز از منطق لبنان و غزه حمایت میکنند و مواضع ایران که در سمت درست تاریخ ایستاده را ستایش میکنند.
این سوی نبرد انسانهایی ایستادهاند که به خدا و ابدیت فکر میکنند و آنسوی نبرد عدهای شرور جبهه شرارت ساختهاند و برای حفظ یک «سازه غصب» برای زندگی دوروزه دنیا میجنگند نتیجه این نبرد از پیش معلوم است بهزودی همه خواهند فهمید.
پینوشت:
۱- رمان کافکا در کرانه نوشته هاروکی موراکامی سال ۲۰۰۲
کلانپروژههای راهبردی با شرق پیشران توسعه متوازن روابط خارجی
ایران راه و نظم نوین جهانی
دکتر مهرداد بذرپاش
روندهای جهانـــی و محیط سیال بینالمــلل در پرتو وقایعی نظیر جنگ اوکراین، عملیات توفانالاقصی و همچنین تاسیس نهادهای بینالمللی نظیر شانگهای و بریکس، نشان میدهد نظم جهانی در حال تغییر و شکلگیری مجدد است.
این گزاره به معنای انتقال کامل قدرت از غرب به شرق نیست، بلکه نشان میدهد در آینده نزدیک، شرق و سایر قدرتهای نوظهور وزن قابل توجهی در تحولات بینالمللی خواهند داشت.
* تجارب ارزشمند ملی
تجربه نشان داده است رویکرد تکبعدی و تقلیلگرایانه در روابط خارجی آفت منافع ملی کشور خواهد بود. از این رو برای پیشبرد منافع ملی ایران لازم است رویکردی شبکهای و چندبعدی اتخاذ شود و با تعریف کلانپروژههای راهبردی با کشورهای مختلف، نگاه بلندمدت و استراتژیک به روابط خارجی مبتنی بر منافع ملی شکل بگیرد. در نتیجه، ضمن تکمیل پروژههای تحولآفرین با کشورهای شرق، باید موضع ایران در رابطه با غرب را نیز تقویت کرد.
ایران در برهههای مختلف تاریخی، روابط اقتصادی و تجاری مناسبی با کشورهای قارههای مختلف نظیر آسیا، آمریکای لاتین و آفریقا داشته که بعضا به دلیل رویکرد تکبعدی و تمرکز بر ترمیم روابط با غرب رو به افول رفته و در نتیجه علاوه بر به بنبست رسیدن روابط با غرب، روابط اقتصادی با سایر کشورها نیز تحت تاثیر قرار گرفته است.
* همکاری راهبردی با شرق
طی سالهای گذشته همکاریهای موثر و راهبردیای میان جمهوری اسلامی ایران و سایر کشورها شکل گرفته است؛ تدوین برنامه همکاری جامع ۲۵ ساله ایران و چین، موافقتنامه همکاری ۲۰ ساله ایران و روسیه و فراهم آوردن زمینه همکاری بلندمدت با هند از آن جمله است که در ذیل آن، کلانپروژههای راهبردی مهمی در راستای منافع ملی ایران تعریف شده است.
* پروژههای راهبردی پیشران (ایرانراه)
تحریم ترانزیتی و حذف مزیتهای ژئوپلیتیک ایران از جمله طرحهایی بود که خنثیسازی آن با ارائه ابتکار و انعقاد قراردادهای راهبردی در سالهای گذشته دنبال شد.
با پیگیری مستمر آیتالله شهید رئیسی در دولت سیزدهم، ابتکار «ایرانراه» بهعنوان نخستین ابتکار ترانزیتمحور کشور با هدف افزایش درآمدهای ترانزیتی کشور ارائه شد و سال 1402 با 17.7 میلیون تن رکورد ترانزیت تاریخ ایران شکسته شد.
آغاز عملیات اجرایی خطآهن رشت - آستارا به طول 162 کیلومتر با مشارکت روسیه بهمنظور تکمیل کریدور شمال - جنوب، انجام مقدمات اجرای پروژه قطار سریعالسیر تهران - مشهد و آغاز عملیات اجرایی فاز ۲ فرودگاه امام خمینی(ره) با چین، انعقاد قرارداد توسعه بندر چابهار با هند و پیگیری اتصال بندر چابهار به شبکه ریلی کشور در راستای تکمیل شاخه شرقی کریدور شمال - جنوب، طراحی و اجرای عملیات احداث کریدور ارس با کشور آذربایجان، احداث و بازسازی جاده کاجاران - سیسیان با ارمنستان، طرح ریلی مرند - چشمه ثریا با همکاری ترکیه و احداث راهآهن شلمچه - بصره با مشارکت عراق، از جمله پروژههای راهبردی پیشران با کشورهای شرق است.
* جمعبندی
با عنایت به موارد ذکرشده، تسریع در فرآیند تکمیل این قبیل کلانپروژههای راهبردی با کشورهای شرق و قدرتهای نوظهور و اعضای گروه بریکس، موجب تقویت موضع کشور در روابط با غرب و ایجاد توازن در روابط اقتصادی و تجاری مبتنی بر روندها و واقعیتهای نظام بینالملل خواهد شد.
علاوه بر این، ضمن تسهیل فرآیند تحقق منافع ایران در مذاکره با غرب، ایجاد تنوع در سبد شرکای تجاری و بازرگانی کشور را نیز به همراه خواهد داشت.