در شرایطی که حاکمیت سوریه دچار فروپاشی شده و شرایط ناپایداری بر این کشور حاکم است، بازیگران خارجی سعی دارند در جهت منافع خود در این کشور نقش آفرینی کنند. در این میان نقش رژیم صهیونیستی به عنوان همسایه سوریه، از برجستگی و اهمیت خاصی برخوردار است.
طبق گزارش رسانههای منطقهای طی روزهای گذشته، رژیم صهیونیستی بیش از ۳۰۰ حمله هوایی در مناطق مختلف سوریه شامل دمشق، لاذقیه، حمص و ... انجام داده است. اهداف مورد حمله عمدتا مراکز نظامی، انبارهای تسلیحات و مهمات، آشیانه جنگندهها و مراکز علمی ـ پژوهشی بوده است.
همچنین طبق گزارشهای میدانی، تانکهای اسراییل پس از عبور از استان قنیطره به مرز استان ریف دمشق رسیده اند. ورود تانکهای اسراییل به دمشق همزمان با آن صورت گرفت که بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی، لغو یک جانبه توافق انفصال سوریه و اسراییل در سال ۱۹۷۴ در منطقه جولان را اعلام کرد.
از طرفی، منابع محلی در شهر دمشق از ترور دکتر «حمدی اسماعیل ندی» شیمیدان سوری خبر دادند و انگشت اتهام اصلی به سمت رژیم صهیونیستی نشانه رفته است. از نگاه برخی ناظران، این ترور یادآور ترور دانشمندان عراقی توسط اسرائیل پس از سقوط رژیم بعث به رهبری صدام حسین در سال ۱۳۸۲ میباشد.
در واقع اسرائیل در اثر خلا ناشی از سقوط نظام سوریه، فرصتی طلایی یافته و جهت انهدام تاسیسات نظامی و زیرساختهای راهبردی این کشور، اقدام به حملات گسترده و پیشروی زمینی نموده است.
دلیل این اقدام از یک سو، نگرانی این رژیم از آینده مبهم سوریه است، زیرا به رغم همسویی این رژیم با گروههای افراطی که طی روزهای گذشته با پیشرویهای سریع خود موفق به سرنگونی نظام شدند، اما ماهیت آنان و نیز نوع نظام احتمالی آینده در سوریه مبهم است و با توجه به گرایش اسلامگرایی و نیز فرهنگ مقاومت دیرینه مردم سوریه، این نگرانی نزد مقامات تل آویو وجود دارد که سوریه جدید تهدیدگر منافع و امنیت اسرائیل باشد.
از سوی دیگر، رژیم اشغالگر به دلیل آن که از دیرباز فاقد عمق راهبردی بوده و همواره خود را در معرض تهدیدات پیرامونی میبیند، اندیشه نظامی ـ امنیتی خود را مبتنی بر اقدامات پیشگیرانه و پیشدستانه علیه دشمنان خود ترسیم کرده و در نتیجه از هر گونه حمله نظامی و حتی اشغالگری سرزمینی در صورت امکان ابایی ندارد.
به همین دلیل، صهیونیستها مدعی هستند که حمله به سوریه به منظور دفاع از امنیت اسراییل است حال آنکه مخالفان مسلح تحریرالشام در گذشته هم هیچ اقدامی علیه اسراییل انجام نداده اند. روزنامه صهیونیستی هاآرتص در این زمینه نوشته است فروپاشی در سوریه برکل منطقه تاثیر خواهد گذاشت و اسرائیل باید دربارهی میزان دخالت خود تصمیم بگیرد. روزنامه یدیعوت آحارانوت هم نوشته است بازی دراماتیک اردوغان در سوریه و نقشه مناطق تحت کنترل رجب طیب رئیس جمهور ترکیه یک بازی و دومینوی جدید است که اسرائیل نمیتواند در قبال آن بی تفاوت باشد.
نکته قابل توجه آن است که تحریر الشام که در حال حاضر حاکم عملی بر سوریه است، تا کنون هیچ واکنشی به حملات سنگین و مخرب اسرائیل نشان نداده و ترجیح داده سکوت کند. دلیل این امر یا به همسویی این گروه با رژیم صهیونیستی بازمی گردد و یا به دلیل نگرانی و احتیاط رهبران تحریرالشام در شرایط مبهم کنونی و تمایل نسبت به عدم درگیری با اسرائیل میباشد.
در هر حال شرایط کنونی سوریه در مرحله پسااسد مبهم و پیچیده است و علاوه بر تنشها و رقابتهای داخلی، بازیگران متعدد خارجی در حال نقش آفرینی در این کشور هستند تا حتی الامکان شرایط آتی سوریه را به نفع خود تغییر دهند.
فرصتطلبی رژیم صهیونیستی از شرایط آشفته سوریه و دخالتهای تخریبی این رژیم، مسئلهای است که نباید از نگاه سوریها از هر طیف و گروهی مورد غفلت قرار گیرد. راهبرد اسرائیل نسبت به همسایگان خود ضعیف نگاه داشتن آن هاست تا ضمن این که منشا هیچ گونه تهدیدی علیه این رژیم نباشند، قدرت سیطره بر آنان را یافته و به طور خاص آنها را از فرهنگ مقاومت تهی سازد.
از این منظر، بزرگترین چالش یا پیامد در مرحله پسااسد، دور شدن سوریه از محور و گفتمان مقاومت است، موضوعی که دستور کار مشترک غرب به ویژه آمریکا و کشورهای سازشکار عربی بوده و در شرایط فعلی اسرائیل مامور اجرای میدانی آن شده است.
در این میان ترکیه که به عنوان یکی از بازیگران اساسی در تحولات اخیر سوریه و سرنگونی نظام این کشور شناخته میشود در معرض آزمونی دشوار قرار دارد و باید دید رجب طیب اردوغان رییس جمهوری این کشور که مدعی دفاع از آرمان فلسطین است، نسبت به سیاستها و اقدامات مخرب اسرائیل در سوریه چه واکنشی نشان خواهد داد و آیا در مقام عمل، واکنشی در جهت تغییر روند کنونی نشان خواهد داد یا این که شعارهای او همانند گذشته توخالی خواهد بود؟
۲۱/۰۹/۱۴۰۳