صبح صادق >>  فرهنگ >> پرونده
تاریخ انتشار : ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۳  ، 
کد خبر : ۳۷۰۲۷۴
نگاهی به تصویرسازی از زن ایرانی در سینما و سریال‌های شبکه نمایش خانگی

گزارش اقلیت!

پایگاه بصیرت / فاطمه خانی‌پور

سینما و شبکه نمایش خانگی در تحقیقات امروزی دو مورد مطالعاتی جدید و گسترده به شمار می‎آید که از منظر‌های گوناگونی مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. یکی از این مناظر بحث تصویر زنان و جنسیت در حوزه‌های نمایشی و تصویری است.

از این رو، توجه به این رویکرد‌ها در فهم و معناسازی از محصولات رسانه‌ای با مضامین اجتماعی باید به خوبی رصد شود. از مسائل مورد مناقشه در مطالعات فمینیستی و زنان که در سال‌های اخیر، ردّپای آن را در بسیاری از نقدها، نوشته‌ها و مقالات تولید شده در جامعه ایرانی می‌توان دید و از سوی دیگر به نظر نمی‌رسد هنوز به تبیین یکپارچه‌ای از چگونگی شکل‌گیری تحولات نگرشی دست یافته باشیم، چالش نقش انفعالی و ابژه‌گی زنان و مردان در خانواده و جامعه است. 

همه کسانی که امروز با رسانه‌ها و انواع و اقسام آن سر و کار دارند، کم و زیاد شاهد تأثیرات آن بر مخاطب‌ها هستند. قطعاً میزان الگوپذیری در افراد متفاوت است؛ اما چیزی که در اینجا مطرح می‌شود، تغییر نوع اراده و خواست مخاطبان و سطح فکری از منظر ذائقه نمایشی و در وهله بعد آرا و افکار آنان است. دختر نوجوانی را متصور شوید که امروزه حداقل پای تماشای دو سه سریال از شبکه نمایش خانگی می‌نشیند.

 تصویری که یک زن در آینده از خودش متصور خواهد شد، با توجه به الگو‌هایی که در این سریال‌ها در اختیارش گذاشته می‌شود، چیست؟
یک زن در اوج زیبایی، جذابیت، پوشش نامتعارف، سبک زندگی لاکچری و همزمان خیانت.
یک زن در اوج بدبختی، فلاکت، قربانی شده به دلیل سبک زندگی خانوده و در نهایت قصور جامعه، آماده هرگونه بزهکاری.
یک زن در اوج انفعال، باری به هر جهت، ناامید و مأیوس، دل نگران، بی‌اعتماد به همسر و خانواده، غیر مستقل و وابسته و افسرده و....

اینها به طور خلاصه بیشترین الگو‌هایی هستند که سریال‌های شبکه نمایش خانگی امروز عرضه می‌کنند و در معرض دید عموم قرار می‌گیرد و در نهایت خوش‌بینی می‌توان گفت، سازندگان آن دل‎شان را به این خوش کرده‌اند که محدودیت سنی را هم تعریف کرده‌اند. جای تأسف است که چرا ما در سکو‌های نمایش خانگی حتی یک سریال با آسودگی خاطر برای یک خانواده متعادل معمولی امروزی نداریم که همه اعضای آن در طیف‌های سنی گوناگون با آسودگی خاطر پای تماشای آن بنشینند؟ حتی یک سریال!

عجیب اینجاست که مرز‌های اخلاقی به سرعت در حال درنوردیدن هستند. امروز جملات و کلماتی از زنان قصه‌ها می‌شنویم که اگر در فیلمی، آن هم ۱۰ سال پیش از زبان یک مرد خارج می‌شد، همگی تعجب می‌کردیم؛ اما امروز عادت کرده، می‌شنویم و راحت گذر می‌کنیم. شگفت این است که سازندگان سریال‎ها هدف از ساخت را فقط گیشه و فروش و میزان بازدید می‌دانند. سازندگانی که شاید روزگاری دل‎مان به میزان عقاید و باورهای‌شان خوش بود، می‌بینیم امروز گوی سبقت بزک دوزک زنان را از دست سایر رقبا ربوده‌اند.

وقتی درآمد و گیشه آمیخته با بازار مصرف فرهنگی می‌شود و سبد مصرف فرهنگی و رسانه‌ای خانواده‌ها تحت تأثیر بازار و مناسبت اقتصادی باشد، پر می‌شود از کلمات آلوده و سمی که بتواند با هنجارشکنی مخاطبان را جلب خود کند. با این حساب، دیگر امیدی به تربیت فرهنگی شدن اعضای کوچک‎تر خانواده نمی‌رود. کار «خانواده» و «مدرسه» به عنوان دو عنصر کلیدی اصلی در تربیت هر روز سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود و این وسط کسی نیست یقه بازوان فرهنگی و رسانه‌ای جامعه را به دلیل ارائه الگو‌های غلط بگیرد. الگو‌هایی که در این رسانه‌های شبکه نمایش خانگی مطرح می‌شود، حتی دغدغه یک درصد از زنان جامعه ایران را هم در برنمی‌گیرد؛ اما متأسفانه جامعه مصرفی و سرمایه‌داری، زنان را ابژه‌ای در نظر می‌گیرد و موارد و کالا‌های مصرفی و دغدغه‌های مصرفی و افکاری را برای‎شان تعیین می‌کنند که مثلاً سراغش نروند، جا مانده‌اند. شبکه نمایش خانگی امید و روزنه‌ای بود برای رهایی از ارائه الگو‌های غلط شبکه‌های ماهواره‌ای که با دستان خودمان و به امیدی داخل ساحت امن منزل آوردیم؛ اما شاهد چه هستیم؟ مخاطرات همان الگو‌ها در رنگ و لعابی دیگر و همان سطحی‌‎‌نگری به ساحت مقدس زن. چه بسا در برخی موارد شاهد یک عقب‎گرد عظیم به داستان‌ها و روایت‌ها و تصویرسازی‌های سینمای قبل از انقلاب و فیلم‌های فارسی هستیم.

پای سخن بسیاری از زنان و مادران دهه ۱۴۰۰ که می‌نشینیم، می‌گویند‌ای کاش داستانی روایت می‌شد که در سبک زندگی امروز برای‎‌مان راهگشا بود. یک مادر دغدغه‌مند تحصیل کرده با انواع و اقسام نقش‌ها و کنش‌های اجتماعی و وقت کم و محدود در عین حال خواهان سرزندگی، شادابی و جوانی و ملجأ و پناهِ امن خانواده و همسر. مضامین روانشناسانه همراه با آسیب‎شناسی دوران عصر حاضر یک زن همراه با دغدغه‌های کاملاً معمولی و عادی یک مادر یا یک همسر. تصویری که یک زن گویی در یک آیینه به خودش می‌نگرد و در عین حال که ساعاتی را به آرامش و استراحت اختصاص می‌دهد، راهگشایی امور و گرفتاری‌هایش را نیز بازیابد. اما جریان غیرطبیعی سینمای ایران در نمایش خانگی نیز به چشم می‌خورد. فیلمسازی اجتماعی ما مبتنی بر پژوهش و تحقیق و انطباق با واقعیت جامعه نیست؛ بلکه با فوکوس روی برخی ابژه‌های حاشیه‌ای شهرها، مناطق فرودست و طبقه مرفه باعث شده تا هیچ حضوری از زنان و مادران ایرانی با توضیحاتی که داده شد، نداشته باشیم. گویا جای این طیف وسیع در سینما و نمایش خانگی ما نیست.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات