در دنیای پرهیاهوی سینما، برخی آثار نه تنها به واسطه داستان، بلکه به خاطر روحی که در پس تولیدشان نهفته است، جایگاهی ویژه پیدا میکنند. «اتاقک گلی» یکی از همین فیلمهاست؛ اثری که از دل یک تجربه واقعی و پر از درد و رنج در عملیات مرصاد برخاسته و با عشق و پایداری به پرده سینما رسیده است. برای درک عمیقتر این اثر و چالشهای پشت پرده آن، با داوود صبوری، تهیهکننده «اتاقک گلی» گفتوگو کردیم که از نظر میگذرد.
«اتاقک گلی» از کجا شروع شد؟ شنیدهایم ریشههای این فیلم به تجربه شخصی شما از عملیات مرصاد برمیگردد.
بله، دقیقاً همینطور است. ایده اصلی «اتاقک گلی» کاملاً بر اساس تجربه شخصی من در عملیات مرصاد شکل گرفت. من خودم در جریان تمام اتفاقاتی که در فیلم میبینید حضور داشتم و حتی در همان عملیات مجروح شدم. این زخم و آن صحنهها سالها در ذهنم ماند تا بالاخره در سال ۱۳۹۰، طرح آن را نوشتم و با آقای جمال شورجه مطرح کردم. ایشان هم بسیار تمایل داشتند که این فیلم را با هم بسازیم، اما متاسفانه درگیر پروژه بزرگ سریال حضرت موسی (ع) شدند و کار به تعویق افتاد.
پس ایده ده سال مسکوت ماند؟ این صبر و پیگیری واقعاً قابل تحسین است.
بله، دقیقاً ۱۰ سال! تا اینکه در سال ۱۴۰۰ دوباره با آقای شورجه صحبت کردم. با وجودی که حالشان خوب نبود و سکته مغزی کرده بودند، اما باز هم با عشق و دغدغه روی طرح کار کردیم. اما نتوانستند کار کارگردانی را انجام دهند و درنهایت قرعه به نام آقای عسگری خورد که اولین تجربه کارگردانی فیلم سینمایی این فیلم را بسازند و موفق بودند. خدا را شکر، بنیاد حفظ آثار و بنیاد شهید نیز از همان ابتدا اعلام حمایت کردند. بنیاد روایت فتح و شهرک سینمایی دفاع مقدس هم حسابی همراه شدند و کمکهای بیدریغی به ما کردند. این حمایتها به ما دلگرمی داد تا با تمام وجود جلو
برویم.
اگر بخواهید «اتاقک گلی» را در چند جمله توصیف کنید، چه میگویید؟
«اتاقک گلی» دلی نوشته و ساخته شد. داستان این فیلم از ورود رزمندگان به یک روستا برای نجات جان مردم شروع میشود؛ رزمندگان موفق میشوند جان مردم را نجات داده و روستا را تخلیه کنند، اما با حمله وحشیانه منافقین کوردل خودشان به شهادت میرسند. این فیلم تصویری از رشادت رزمندگان ما است؛ «اتاقک گلی» شکل تازهای از جنگ در سینمای ما است بدون هرگونه شعار و اغراق! این فیلم متعلق به همه مردم ایران است و من تهیهکننده آن نیستم، تهیهکننده آن همه کسانی هستند که با جان و دل برای نشان دادن بخشی از واقعیتهای دوران هشت سال دفاع مقدس صمیمانه به میدان آمدند و بنده را یاری دادند و خدا را شاکرم که ما توانستیم به بهترین شکل ممکن همه تجهیزات و ادوات مورد نیازمان را از ۵ استان کشور به کرمانشاه انتقال دهیم و این فیلم را در بهترین ابعاد تولید کنیم.
به نظر میرسد این حجم از تجهیزات نظامی که در فیلم پدیدار است نیاز به همکاری گستردهای داشته!
بله، بسیار زیاد. ما در تولید «اتاقک گلی» با دو چالش بسیار سخت مواجه شدیم، یکی همین تهیه تجهیزات بود که در عملیات مرصاد به خود منافقین اختصاص داشت. تنها در جادهای که منافقین در آن حضور داشتند، ۷۰ نفربر و ماشین نظامی داشتیم. شاید برایتان جالب باشد که این ماشینها دقیقاً همان خودروهایی بودند که منافقین استفاده کرده بودند و بعد از عملیات مرصاد، در نمایشگاهها و دانشگاههای نظامی چهار استان شیراز، اصفهان، تهران و کرمان نگهداری میشدند. من شخصاً با تحقیق آنها را پیدا کردم و با همکاری نهادهای مربوطه به اطراف جوانرود و روستا آوردیم. برای هر تانک هم یک گروه محافظتی وجود داشت تا در صورت بروز هر اتفاقی، اقدامات لازم را انجام دهند. تعداد زیادی ادوات جنگی اعم از ناریه، تیر، اسلحه، ماشین و... در اختیار ما قرار داده شد. بیشترین همکاری را پایگاه هوانیروز ۴ شکاری اصفهان با ما داشتند که فوقالعاده بودند. همچنین شهرک سینمایی دفاع مقدس به مدت ۵ ماه تمام ادوات نظامی و ۴۰ نفر از نیروهای خود را کاملاً رایگان در اختیار ما قرار داد. اگر قرار بود برای اینها هزینه کنیم، چندین میلیارد کرایه باید میدادیم. ترابری سپاه آماد و پشتیبانی هم با ما همکاری داشتند. انصافاً برای تولید این فیلم هزینه و زحمت زیادی کشیده شده است؛ و چالش دوم؟
چالش دوم ما، همزمان شدن بخشی از تولید این فیلم با اغتشاشات سال ۱۴۰۱ بود. طوری که من سر این اغتشاشات ۴۰ روز بین جوانرود و تهران در رفت و آمد بودم. علاوه بر این، در آن ایام اغلب حمل اسلحه و ماشین نظامی ممنوع شده بود. به خاطر تحمل این شرایط سخت، دست تمام ارکان فیلم را میبوسم که پای این فیلم ایستادند! هر کس دیگری بود جان خودش را برمیداشت و به تهران برمیگشت، اما تمام عوامل فیلم «اتاقک گلی» به خاطر شهدا پای کار این فیلم ایستادند!
با وجود این سختیها، باز هم تمایل به ادامه فعالیت در سینمای دفاع مقدس دارید؟
قطعاً! آنچه ما را در این مسیر نگه داشته، عشق به این عرصه است. موانع و مشکلات در این مسیر مانند موانع موجود در مسیر دوی با مانع است. گاهی موقع پریدن از یک مانع شاید حتی دست و پای دونده آسیب هم ببیند، اما آنچه باعث ادامه راه میشود، عشق او به این کار است. ما هم عاشق پریدن از این موانع هستیم و دوست داریم در سینمای دفاع مقدس پریدن را تجربه کنیم. این عرصه، عرصهای است که هر کسی توان ورود به آن را ندارد. خیلیها حتی میترسند وارد این میدان شوند، کمااینکه واقعاً هم ترس دارد! برای ساخت فیلم دفاع مقدسی باید جان سخت باشید.
شما در صحبتهایتان به موضوع منافقین و لایههای مختلف آن اشاره کردید. نگاه شما به این موضوع چگونه است؟
واقعیت این است که موضوع منافقین از آن موضوعاتی است که چندین لایه مختلف دارد و هر کس بر اساس سناریو و داستانی که در دست دارد، میتواند به یکی از لایههای این پدیده بپردازد و فیلم بسازد. مهم این است با خودمان بگوییم آیا روایتی که ما از این گروهک ارائه میکنیم، میتواند اثرگذارتر از روایتهای قبلی باشد؟ اگر بخواهیم مدام در یک مسیر حرکت کنیم، نه تنها اثرگذاریاش را از دست میدهد، بلکه از جایی به بعد مخرب هم میشود. در مواجهه با هر یک از لایههای مرتبط با گروهک منافقین ما باید قصه و فیلمنامه متفاوتی داشته باشیم و نباید مدام روی یک لایه این سوژه متوقف باقی بمانیم. این گروهک ایدئولوژیای دارد که مواجهه با آن سن و سال نمیشناسد. اتفاقاً گویی هر چه سن و سال افراد درگیر با یک ایدئولوژی بالا میرود، تأثیر آن قویتر هم میشود و دیگر غیرقابل تغییر نیست. در حوادث اخیر مربوط به کمپ تیرانا شاهد افرادی بودیم که به سن و سالی رسیدهاند که گویی دیگر نمیتوان برای نجات آنها از دام این ایدئولوژی کاری کرد. به همین دلیل باید تمرکزمان را روی جوانترها بگذاریم که اساساً آلوده این نگاه نشوند.
متأسفانه به نظر میرسد در زمینه سینمای دفاع مقدس، با مشکلاتی در بخش مدیریتی هم روبهرو هستید.
دقیقاً. متأسفانه در همین کشور خودمان افرادی هستند که گویی هیچ اعتقادی به دفاع مقدس و فرهنگ آن ندارند، اما مسئول تصمیمگیری درباره فیلمهای دفاع مقدس هستند! این گروه از افراد نه جنگ را دیدهاند و نه شناختی از این مسائل دارند، اما در مسیر ساخت فیلمهای ما به گونهای با ما رفتار میکنند که گویی ما برای هالیوود داریم فیلم میسازیم! در فرآیند ساخت همین فیلم «اتاقک گلی» آنقدر با چنین آدمهایی مواجه شدهام که تنها کارشان مانعتراشی در مسیر ساخت فیلمهای دفاع مقدسی است.
ما باید در مسیری حرکت کنیم که مردم متوجه شوند، نگاه ما با مردم در محصولات فرهنگی و هنری با موضوع دفاع مقدس متفاوت نیست. هر جا مردم را محور قرار دهیم، نتیجه میگیریم. قصههایی هم که ما مورد توجه قرار میدهیم، داستانهایی است که بتوانیم در سینمای دفاع مقدس مردم را روایت کنیم. «اتاقک گلی» هم از این موضوع مستثنی نیست و ما دنبال این بودیم که فیلمی بسازیم که سرباز نقش کلیدی و قهرمانی را بازی کند و مردم هم بتوانند کنار این سرباز یک تصویر درست از دفاع مقدس ببینند. تمام شعار این جنگ ۱۲ روز با محوریت میهندوستی بوده است و در اتاقک گلی شاهد همین ماجرا هستیم.
انتظارات شما از نهادهای مربوطه در تولید آثار دفاع مقدس چیست؟
بنده شخصاً خودم جزو خانواده شهدا هستم. یادم میآید پیش از این وقتی میخواستند در همایش یا جلسهای در خصوص برادران شهیدم صحبت کنند، به ما میگفتند یک عکس از شهدا به ما بدهید و سپس آن را قاب میکردند و میآوردند و تمام! اما امروز حرکتی که بنیاد شهید در خصوص تولید فیلم درباره شهدا کرده بسیار پسندیده است و باعث میشود رشادتهای این عزیزان در قاب سینما جلوهگری کند و به خصوص نسل جوانتر که از آن زمانه و روزگار بیاطلاع هستند، بتوانند با مجاهدت این شهدا و رزمندگان آشنا شوند.
نکتهای که بنده دوست دارم عرض کنم این است که ما وقتی راجع به شهدا بحث میکنیم، نباید نگاهمان تنها به سوی شهدای شاخص باشد! بدیهی است که به شهدای شاخص به اندازه کافی در حوزههای مختلف پرداخته شده و میشود و این وظیفه ذاتی ارگانها این است که علاوه بر شهدای شاخص به سایر شهدا، رزمندگان و ایثارگران و حتی خانوادههای آنها نیز بپردازد.
ارگانها اگر سالی یک فیلم سینمایی خوب و قابل تأمل با محوریت هشت سال دفاع مقدس بسازد، بسیار بهتر است تا اینکه چند فیلم تولید کنند که فیلمنامههای ضعیفی دارند!