بانویى به قم آمده است که «تَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شیعَتِى الْجَنَّةَ بِاَجْمَعِهِمْ»؛ یعنى تمام دوستان و شیعیان اهل بیت (ع) را مىتواند شفاعت کند، بلکه این کار را مىکند. به شفاعت او همه شیعیان به بهشت مىروند. سه امام فرمودند که زیارت این بانو معادل بهشت است. با تعبیر «وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَةَ» آمده است؛ یعنى بهشت بر او واجب مىشود و حتماً او را به بهشت مىبرند. اگر نخواهد، او را به زور مىبرند. به قول کربلایى احمد: «فیض جبرى است»؛ یعنى فضل و لطف خدا جبرى است. والاّ ما اینقدر آقازاده نیستیم که با پاى خودمان به بهشت برویم؛ ما را مىبرند. اینقدر کار روى ما کردهاند و کارهاى خوب پیش پاى ما گذاشتهاند که بهشت بر ما واجب شده است. بخواهى هم نروى مىبرندت. آیا شما مىتوانید حرم حضرت معصومه (س) و جمکران و کربلا نروید؟ مىگویند خطر دارد؛ باز مىروید! این بهشت رفتن اختیارى نیست، شما را مىبرند. خدا حاج آقا اسماعیل دولابى را رحمت کند! مىفرمودند: شما قدر این قم و حضرت معصومه (س) را نمىدانید. من قبل از انقلاب چند ماه کربلا ماندم. به مکه و مدینه رفتم و مدتها ماندم. به مشهد رفتم و ماندم. ولى سیر شدم؛ اما هرگز از قم سیر نشدم. هر چه به طرف تهران رفتم، صورتم به طرف قم بود. با پدرمان کربلا و نجف مىرفتیم. چند ماه مىماندیم، ولى از آنجا که برمىگشتیم به قم مىآمدیم. یک هفته یا چند روز مىماندیم و حالمان جا مىآمد و بعد به تهران مىرفتیم. ایشان مقید بود که هرگاه مشهد یا کربلا یا مشاهد مشرفه مىرفت، پایانش را به قم ختم کند. چون فرمودند: قم حرم ما اهلبیت (ع) است. «قُم بَلَدُنا وَ بَلَدُ شیعَتِنا»؛ قم شهر ما و شهر شیعیان ماست. این تعبیر بسیار زیبایى است. فرمودند: مکه حرم خداست. مدینه حرم پیامبر (ص) است. کوفه حرم امیرالمؤمنین (ع) است. حرم بقیه امامان کجاست؟ فرمودند: قم حرم ما اهلبیت (ع) است: «وَ اَنَّ لَنا حَرَما وَ هُوَ بَلْدَةُ قُم.»؛ «اَهْلُها مِنّا وَ نَحْنُ مِنْهُم»؛ اهل قم از ما هستند و ما نیز از آنان هستیم. «سَلامُ اللّهِ عَلى اَهْلِ قُم»؛ سلام خدا بر اهل قم. «اِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمانِیَةَ اَبْوابٍ وَ لاَهْلِ قُمْ واحِدٌ مِنْها فَطُوبى لَهُمْ ثُمَّ طُوبى لَهُمْ، ثُمَّ طُوبى لَهُمْ»؛ براى بهشت هشت درب وجود دارد. یکى از آنها براى اهل قم است. خوشا بهحال آنان، خوشا بهحال آنان، خوشا بهحال آنان؛ در تعبیر دیگر آمده است: «قُم عُشُّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَأْوى شیعَتِهِم»؛ قم آشیانه آل محمد و جایگاه شیعیان ماست. عش آشیانه پرندههاست. در این حدیث معناى لطیفى خوابیده است؛ یعنى ما زمینى نیستیم، ما آسمانى هستیم. پرنده اهل پرواز است. هر کجا برود عاقبت به آشیانهاش باز مىگردد؛ یعنى ما هر کجا مىرویم، دلمان و روحمان قم است. آشیانه آل پیغمبر اینجاست. روایتهاى قم بسیار شگفتانگیز است. چرا اهل قم را قم نامیدند؟ چون «یَجْتَمِعُونَ مَعَ قائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ»؛ با امام زمان (عج) اجتماع و قیام مىکنند. طرفدارى از امام مىکنند. درباره شهر قم آمده است: «اِذا عَمَّتِ الْبُلْدانَ الْفِتَنُ فَعَلَیْکمْ بِقُمْ وَ حَوالیها وَ نَواحیها فَاِنَّ الْبَلاءَ مَدْفوعٌ عَنها»؛ اگر فتنهها و بلاها همه شهرها را فرا گرفت، بر شما باد به شهر قم و اطراف آن، که بلا از آن دفع شده است.