جنگ تراشه میان ایالات متحده و چین، از سطح یک رقابت صنعتی فراتر رفته و به هسته سخت سیاست بینالملل تبدیل شده است. نیمههادی امروز همان جایگاهی را دارد که در قرن بیستم نفت داشت، هرکه زنجیره آن را کنترل کند، مسیر قدرت نظامی، مالی و فناورانه را تعیین میکند. تصمیم آمریکا برای محاصره تراشهای چین از ممنوعیت صادرات تجهیزات لیتوگرافی تا تحریم شرکتهای ملی چین و متقابلاً سرمایهگذاری چند صد میلیارد دلاری پکن در خودکفایی نیمههادی، در حقیقت نبرد بر سر آینده فرماندهی اقتصاد جهان است.
این جنگ نه فقط رقابت تجاری، بلکه مهار ژئوپلیتیک است؛ زیرا هر پیشرفت در هوش مصنوعی، سلاحهای هدایتپذیر، مخابرات امن، رمزنگاری کوانتومی و حتی حکمرانی پلتفرمها، محدود به ظرفیت تراشهای زیرساختهاست. تحریم نیمههادی، یعنی ضربه به مغزِ تمدن دیجیتالِ رقیب. از اینرو سیلیکونولی و شنژن نه دو قطب صنعت، بلکه دو جبهه امنیت ملیاند.
در این میان، کشورهایی که نه قدرت مطلقه در این زنجیره دارند و نه میخواهند وابسته بمانند، مأموریت تازهای پیدا کردهاند، جایگزینسازی در حلقههای میانی و جانبی زنجیره جهانی. امروز تولید تراشه یک زنجیره ساده نیست؛ از شن کوارتز تا لیتوگرافی EUV، از طراحی معماری تا پکیجینگ، از متریال آلومینا تا نرمافزار EDA، دهها حلقه جداگانه دارد که هر حلقه میتواند «دیوار تحریم» یا «پنجره فرصت» باشد.
ایران در موقعیت تحریمی، نه میتواند وارد دو سر زنجیره (فناوری لیتوگرافی پیشرفته یا مالکیت پلتفرم جهانی) شود و نه باید منفعلانه منتظر بماند. پنجره عقلانی ایران نه در «سبقت»، که در جاگیری هدفمند است، طراحی تراشه (Fabless) در حوزههای دفاعی، مخابرات امن و کاربردهای صنعتی با وابستگی کم به تجهیزات تحریمپذیر؛ پکیجینگ و تست بهعنوان حلقهای که تحریمپذیری سختتر و سرمایهگذاری اولیه پایینتر دارد؛ مواد و شیمی نیمههادی گازهای ویژه که اتفاقاً مزیت نسبی شیمی- متالوژی ایران اجازه ورود به آن را میدهد و در نهایت کاربردهای مأموریتمحور، یعنی ساخت تراشه نه برای بازار جهانی، بلکه برای حل مسائل اولویتدار ملی از جمله رادار، رمزنگاری، حسگرهای نظامی، انرژی، شبکههای صنعتی از جمله اقداماتی است که میتواند به توسعه این فناوری در ایران کمک کند.
ژئوپلیتیک نیمههادی یک پیام راهبردی روشن دارد و آن، اینکه کشورهای خارج از دو بلوک، اگر مکان خود را در زنجیره تعریف نکنند، دیگران جای آنها را تعریف خواهند کرد؛ یا بهعنوان «مصرفکننده وابسته» یا «منطقه خلأ». در شرایطی که انرژی، مکانیک دقیق و ریاضیات قوی سه سرمایه ساختاری ایران است، ماندن بیرون از این بازی نه ممکن است و نه بیهزینه. دفاع فناورانه قرن ۲۱، از تراشه شروع میشود و هر حلقهای که ایران امروز در این زنجیره تصاحب کند، معادل یک بند ناف حیاتی از وابستگی آینده را میبُرد.
