پرخاشگری در کودکان، اعم از فیزیکی یا کلامی، یکی از مشکلات اساسی والدین و مربیان بهشمار میآید. این رفتار که میتواند به صورت کتککاری، جیغ زدن، پرتاب اشیا یا استفاده از کلمات توهینآمیز ظاهر شود، غالباً در احساسات عمیق و نیازهای برآورده نشده کودک ریشه دارد. برخورد با این صحنهها بدون دانش و آمادگی کافی، به تشدید بحران و ایجاد زخمهای عاطفی میانجامد. بنابراین، ضروری است به جای نگاه سطحی به خود رفتار پرخاشگرانه، به منزله یک نشانه هشداردهنده، به دنیای درونی کودک و آنچه سعی در بیان آن دارد، بنگریم. درک این نکته که پرخاشگری اغلب زبان درد، ترس، ناامیدی یا سردرگمی است، اولین گام اساسی در مدیریت صحیح این موقعیتها به شمار میآید. وقتی با کودکی پرخاشگر روبهرو میشویم، مهمترین اصل حفظ آرامش خودمان است. واکنش نشان دادن با خشم و عصبانیت، تنها آتش اختلاف را شعلهورتر میکند. میتوان با لحنی آرام و جدی گفت: «میبینم که خیلی عصبانی هستی، اما اجازه نمیدم به کسی یا چیزی آسیب برسونی.» این جمله دو مفهوم کلیدی را منتقل میکند: اول اینکه احساس او را دیده و درک کردهایم و دوم اینکه مرزهای مشخص و ایمنی وجود دارد. پس از فروکش کردن طوفان هیجانی، زمان مناسبی برای صحبت و پیدا کردن ریشه مسئله است. آیا این پرخاشگری ناشی از حس حسادت، نیاز به جلب توجه، تقلید از رفتارهای دیده شده در محیط، یا ناتوانی در برقراری ارتباط است؟ گاهی اوقات کودکان تنها به دلیل خستگی، گرسنگی یا قرار گرفتن در موقعیتهای اجتماعی پیچیده، از کوره در میروند. وقتی کودک میبینید که در حالت آرامش، مورد تحسین و توجه قرار میگیرد، به تدریج میآموزد که این شیوه، راه بهتری برای دریافت عشق و امنیت است. رفتار با کودکان پرخاشگر نیازمند تلفیقی از صبر، درک و راهبردهای هوشمندانه است. با صبر میتوانیم پلی برای ارتباط عمیقتر با کودک بسازیم.
